یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
بیوه و پسرش
شب بر شمال لبنان پرده می گستراند و برف روستاهای احاطه شده را در دره قادیشا سفید پوش می کردو کشتزارها و مراتع را به وصله پهن تکه تکه ای مبدل می نمود که طبیعت خشمگین برروی آن چه بسیار رفتاری سخت داشت.مردها از خیابانها به خانه آمدند و در آن حال سکوت بر شب چیره شده بود.نزدیک آن روستا زنی در خانه ای تنها زندگی می کرد.او در کنار اجاق نشسته بود و پشم می ریسید و کودک خردسالش در کنار او بود، کودک گاه به آتش خیره می شد و گاه به مادرش زل می زد.صدای مهیب رعد ، خانه را لرزاند.و پسرک به وحشت افتاد.دستانش را به سوی مادرش حلقه کردو در آغوش مادرش در جست و جوی مأمنی برای گریز از طبیعت بود.مادر او را به سینه فشرد و بوسید.سپس روی دامن نهاد و گفت:(نترس پسرم ، چون طبیعت فقط می خواهد قدرت عظیم خود را به رخ انسان ضعیف بکشد.)
در ورای بارش برف و ابرهای متراکم و وزش باد، وجود متعالی هست که به نیاز زمین آگاه هست ، چون زمین آفریده خود اوست، و او به درماندگان به دید ترحم می نگرد.
شجاع باش پسرم ، طبیعت در بهار لبخند می زند، در تابستان می خندد و در پاییز خمیازه می کشد اما هم اکنون طبیعت می گریدو با اشکهای خود زندگی پنهان در زیر زمین را آبیاری می کند.
بخواب کودک عزیزم ، پدرت از جهان ابدی ، ما را نظاره گر است و هم اکنون برف و رعد ما را به او نزدیکتر می گرداند.
بخواب محبوب من ! چون این پتوی سفیدی که مارا سرد می کند ، بذرها و دانه ها را گرم نگه می دارد و این اوضاع نامناسب ، گلهایی زیبا را در موسم بهار به ارمغان خواهد آورد.
پس پسرم !انسان نمی تواند بدون جدایی حزن انگیز و فراق و بردباری بسیار و دردو رنج فراوان به عشق دستیابد. بخواب کودک من ، رویاهای شیرین،روحت را در خواهد یافت ، روحی که از تاریکی خوفنام شب و سرمای زننده بیمناک نمی شود.
پسرک با دیدگانی خواب آلود به مادرش نگریست و گفت )مادر ، پلکهایم سنگین شده ، اما بدون خواندن دعا نمی توانم به خواب بروم)
زن به سیمای فرشته گون پسرش نگریست ، دیدگان غبار گرفته اش تار شد و گفت : ( پسرم با من بخوان،
خداوندا به تهیدستان رحم کن و آنها را از شر زمستان درامان نگه دار ، بدنهای نحیف آنها را با دستان بخشنده خویش گرم نما، بینوایان را که در خانه های فرسوده می خوابند، واز گرسنگی و سرما رنج می برند ، دستگیری کن.خدایا ندای بیوه گان بینوایی را که نگران فرزندانشان هستند ، بشنو.
خداوندا! دل تمام انسان ها را بگشا تا شاید رنج و بدبختی در ماندگان را احساس کنند . به دردمندانی که درها را می کوبند.، رحم کن و این رهروان را به مأمنی گرم ، رهنما باش.
پروردگارا !! پرندگان کوچک را مراقب باش و درختان و کشتزارها را از گزند توفان محافظت فرما ، چون تو بخشایشگر و سرشار از عشـقی .)
آن هنگام که خواب روح پسرک را به تسخیر در آورد ، مادرش او را در بستر قرار داد و با لبهای لرزان او را بوسید . سپس بازگشت و نزدیک اجاق نشست و مشغول بافتن جامه ای پشمین برای او شد
منبع : iran۴me
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس مجلس شورای اسلامی ایران حجاب شورای نگهبان دولت دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران گشت ارشاد افغانستان رئیسی رئیس جمهور
تهران هواشناسی شورای شهر شهرداری تهران پلیس دستگیری سیل قتل وزارت بهداشت کنکور سلامت سازمان هواشناسی
قیمت دلار مالیات خودرو دلار قیمت خودرو بانک مرکزی بازار خودرو قیمت طلا سایپا مسکن ایران خودرو ارز
تئاتر سریال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی زنان تلویزیون سریال حشاشین سینمای ایران قرآن کریم سینما فیلم موسیقی مهران مدیری
سازمان سنجش کنکور ۱۴۰۳ خورشید
فلسطین اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه آمریکا جنگ غزه روسیه چین اوکراین حماس عربستان ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی باشگاه پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک تیم ملی فوتسال ایران تراکتور سپاهان رئال مادرید
اپل فناوری همراه اول ایرانسل آیفون تبلیغات سامسونگ ناسا بنیاد ملی نخبگان دانش بنیان نخبگان
خواب بارداری دندانپزشکی مالاریا هندوانه