جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

یوسفِ مصر و رمز عزیزی در ایران


یوسفِ مصر و رمز عزیزی در ایران
کیست که نداند یوسف دولتهای ما رجایی بود و کیست که نداند اکنون دولت خدمت و اقدام احمدی نژاد به کار ویژه های کارگزاری عزیز مصرما نزدیک است.
متفاوت نمایی از احمدی نژاد اکنون جزو ارکان شناختی «فاعلین شناسای» برخی احزاب و گروههای داخلی است. درحالی که بخش اعظمی از ملّت بزرگ ایران و نیز بسیاری از مردمان منطقه، تلاش میکنند با «واژگان نهایی» و یا «طیف واژگانی» احمدی نژاد که همانا احیای «گفتمان انقلاب اسلامی» است؛ شالودة قدرت و سیاست داخلی و نیز فرهنگ جهانی را مورد واکاوی قرار دهند، اینان امّا به دلیل عدم برخورداری از «هویت مستقل»، خویش را صرفاً در مقام «غیریت» با احمدی نژاد «اثبات» می کنند. چه این که بدون «ضدیّت» با این «غیر» قابل شناسایی نمیباشند. غافل از این که قرار گرفتن در این مقام و موضع، خود، اثبات همان غیری است که آنها از آن رویگردان هستند.
فی المثل در حالیکه همه جهانیان حرکت عالمانه و حماسی «اردوغان» را مؤید «غلبة گفتمانی» و نیز «اعتبار گفتمانی» نهضت غزّه بر رژیم اشغالگر قدس معرفی کرده و از این رو همة تیرها متوجه جنایتکاران جنگی آن رژیم جعلی شده است، سایت منصوب به یکی از اصولگرایان به اصطلاح تحول خواه این حرکت را حاوی تجربه و آموزه ای مفید برای احمدی نژاد در حوزة اقتصاد!! ایران ارزیابی کرده است!. درحالی که اردوغان در امتداد گفتمانی احمدی نژاد و بهتر است بگوییم در شعاع وجودی انقلاب اسلامی و بنیانگذار آن حرکت کرده است و اگر عبرتی و آموزه ای در حرکت حماسی وی نهفته باشد که صد البته چنین است، آن پیام متوجه برخی سازشکاران و خیانتکاران عرب و نیز جناب «عمرو موسی» در همان اجلاس است و نه دولتی که با کشتی های تدارکاتی خود تا مجاورت بمب افکنها و ناوهای جنگی رژیم جعلی اسراییل پیش میرود به گونه ای که با صدور پیامهای اخطار از سوی ناوهای دشمن روبرو می شود.
لذا مدلول حرکت اردوغان، احمدی نژاد و اقتصاد ایران نیست امّا از منظر گفتمانی در این قیاس مع الفارق و بهت آور از سوی آن سایت خبری، همانا پیروزی نهایی گفتمان احمدی نژاد متجلّی است. زیرا آگاهان فراموش نمیکنند زمانی نه چندان دور را که برخی احمدی‌نژاد را به خاطر سخنان تاریخی‌اش حول هولوکاست سرزنش کرده اند. امّا اکنون تردید نمی‌توان کرد حرکت اردوغان، مورالس، چاوز و رئیس‌مجمع عمومی سازمان ملل و خیزش اخیر نهضت عمومی ضد صهیونیستی در جهان از عناصر گفتمانی «دولت احیاگر» احمدی نژاد ذیل «فراروایت» اسلام ناب محمدی (ص) است که بر ملازمة اسطوره‌های دروغین هولوکاستی و تأسیس این رژیم جعلی پای فشرده است.
شواهد فراوان دیگر نیز وجود دارند که برخی خویش را در ضدیّت با رئیس خدمتگذار دولت نهم به اثبات می‌رسانند و تو خود می‌دانی که این ناشی از «عجز گفتمانی» در برابر «اعتبار گفتمانی» است. و هر چقدر نیز به انتخابات دهم ریاست جمهوری نزدیک می‌شویم این وضعیت آشکارتر می‌گردد. به «سریال یوسف نبی» و «برنامة تلویزیونی ۹۰» بنگرید، نظریة این گفتار قدری مسجّل‌تر می‌شود. در حالیکه ابتنای قدرت و سیاست نزد احرار و انبیای عظام بر رسیدگی به کار خلق و مردمان پابرهنه و ضدیّت با جریانهای اغواگر و تمامیت‌خواه و نیز تعالی انسان است امّا پس از وضوح دریافت شباهتها و عناصر گفتمانی و تحلیلهای این همانی مردمان از شیوة مدیریت یوسف نبی در سریال گفته شده با پاره‌ای برنامه‌های دولت نهم، موضوع نزد برخی محافل آنقدر بغرنج و گران آمد که خواستار پوزش یک هنرمند انقلابی به دلیل برداشت عمیق و بین‌الاذهانی ایرانیان از فراروایتی تاریخی شدند. غافل از این که این نیز، خود مؤید بسیاری از راه و رسمهای دولت نهم به خصوص شخص رئیس جمهور در سنّت و حافظة تاریخی اسلامی و زیست بوم ایرانی است. کیست که نداند قدرت و سیاست نزد احرار و اولیاء الهی، بر خدمت بی منّت ابتنا دارد؟!. کیست که نداند احرار بر گشودن گرهها از کار خلق اصرار می ورزند؟! و کیست که نداند احرار هرگز در باریان و مقرّبان به مقرّ قدرت را بر دور افتادگان به آن ترجیح نمی دهند؟!.
وای برما که چنین هنر و هنرمندی را مورد مذمّت قرار می دهیم و کار را بر او سخت می کنیم. مگر نه این است که فرا گفتمان و فرا روایت ما در قدرت و سیاست، مهذّب کردن آن است، پس اگر چنین است به قول سید شهیدان اهل قلم، «هنر خوب کأس دهاق هست و شراب طهور». هنر اصیل در ذیل و دام هژمونی گفتمانها هنرنمایی نمی کند بلکه با اتقان و اعتباری که گفتار حق و سعة بین الاذهانی آن دارد، بدان قابلیت دسترسی می بخشد. در این صورت همگان بر اعتبار گفتمانی آن صحه گذارده و با آن احساس همجبهگی می کنند. دنیای عجیبی است بخاطر احمدی نژاد بر یوسف نبی خرده می گیرند که چرا از مقرّ حکومت و دربار دور می شود، و با دهقانان و بردگان هم سفره می گردد. به خاطر احمدی¬نژاد بر یوسف ما خرده می گیرند و نیز بر «سلحشور» که از چه او، نبی ای را به تصویر کشیده است که یکجا نشینی اختیار نمی کند و به قدرت و ثروت دل نمی بندد، چون مدلول آنها این است که سکّه یکجانشینی و فربگی هیئت وزیران در زمانة کنونی فقط در دولت احمدی نژاد از رواج افتاده است.!! عجیب این که احدی از مدعیان نقد و نقّادی و به اصطلاح روشنفکری دینی به مدد نویسندگان و هنرمندان این سریال نمی شتابند، چون از نظر آنها در ذهنیت ایرانیان، تصویر این همانی ای نقش بسته است که این جماعت از خود راضی آن را نمی پسندند. بالاخره معلوم نیست این جماعت در آستان چه کسی سر می ساید؟ آیا در جبهة «برادران یوسف» می جنگند یا به «خدای آمون» دل خوش دارند و یا به خدای یوسف نبی (ع) دل داده اند؟!. امّا کار که به «برنامة ۹۰» می کشد همه بسیج می شوند. اصحاب ژورنالیسم یک روز مانده به برنامة خوب آقای فردوسی پور، آگهی و رپرتاژ می دهند که آهای مردمان! امشب برنامه ۹۰ از همه وقت دیدنی تر است!
چه این که به رغم کشاکش برنامة نود و مثلاً سازمان تربیت بدنی، امّا از نظر برخی از محافل، مدلول این نزاع را می شود بر علیه احمدی نژاد طرح بندی کرد.
جریان به اصطلاح نقّّاد، وارد عمل می شود و تمنایی نوستالژیک مطرح می کند که ای کاش در حوزة سیاست نیز، برنامه ای همانند نود می داشتیم! «جام جم»، فردوسی پور و برنامة او را به عنوان «عکس یک» منتشر می کند و خواستار پیوستن مردم به این برنامه در شب اجرای آن می شود! سایتها و شبکه های تلویزیونی بیگانه هم بر تنورة این «بسیج ژورنالیستی» می دمند! چیزی شبیه جنگ نرم! و بالاخره برنامة ۹۰ رکورد می زند. این رکورد از پرسش عالمانه ای!! مبنی بر رضایت و عدم رضایت از رویکرد!! [گزاره ای عجیب و دوجوابی که شاید فقط برای تغییر یک رژیم مورد استفاده قرار می گیرد؟!] یک برنامه منتج شده است. سریال یوسف نبی و فرج الله سلحشور بخاطر احتمال این همانی مورد مذمّت و سرزنش قرار می گیرند امّا برنامة ۹۰ و مجری آن بخاطر مدلول احتمالی ضدیت با فلان مسوول دولتی در ورزش، قهرمان ملّی می شوند!. شگفت اینکه حتّی جانب انصاف نیز نگه نمی دارند، تا لااقل همان کاری که برای ۹۰ کرده اند برای سریال یوسف نبی هم روا دارند. روا داری، مدارا،‌انصاف وجوانمردی شرط حکمت وعقل است، اگر نگوییم شرط لازم و کافی «زیست مسلمانی» نیز می باشد. خوب بود تلویزیون فراخوان می داد و نوع نگاه به قدرت و سیاست در یوسف نبی را نه در گزاره های دو جوابی و اصطلاحاً بسته از منظر پرسشگری، بلکه در گزاره ای باز و حداقل چهار گزینه ای به رأی و نظر ایرانیان می گذاشتند و…
صد البته و از پیش معلوم است که ملّت چه پاسخی به این پرسشها می داد. ملّت قدرت را خانه به دوش می خواهد. پسندِ ملّت، دولت خدمت و دولت چابک است. چرا «ملّت» را تنبیه می¬کنید! که یوسف اش را مهذّب و بی اعتنا به قدرت و ثروت یافته است. چرا «سلحشور» را مذمّت می¬کنید که به اموری غیر از «ذلیخا» و «عشوه های» او پرداخته است؟ آیا از سلحشور و ساحت وحیانی قرآن عظیم، انتظار داستانی عشقی را در سر می پرورانید و آیا آنوقت او کمترین شباهتی به یوسف ما داشت؟! هم او که یوسفِ چاه شد، هم او که یوسف زندان گردید، همانی است که برای روزگار قحطی تدارک می¬کند و به اطراف و اکناف مصر سر می کشد. آب و هوا را می کاود، بذرها را می پاشد و سیلوها را پر از آذوقه می کند، امّا در همه حال به تعالی روح می اندیشد و به توحید دل می سپارد. آیا عزیز مصر باید غیر از این باشد؟!. آیا بغض به احمدی نژاد تا این مقدار و جاهت عقلی و شرعی دارد؟!
واقعیت آن است که سپهر گفتمانی ایرانیان، عدالت و حقیقت است و هر کس که به چنین عناصر و مؤلفه¬هایی مقرّب باشد ایرانیان، دوستش می دارند. کیست که نداند یوسف دولتهای ما رجایی بود و کیست که نداند اکنون دولت خدمت و اقدام احمدی نژاد به کار ویژه¬های کارگزاری عزیز مصرما نزدیک است. و کیست که نداند همة‌این روایتها، در فرا روایت دولت پایدار «یوسف موعود» متحقق خواهد شد و ...
دکتر مجتبی زارعی
مشاور فرهنگی و رییس مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا