دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

شکر نعمت پایداری انقلاب


شکر نعمت پایداری انقلاب
مسئله پایداری انقلاب ها همواره یکی از مباحث مورد علاقه و توجه جامعه شناسان سیاسی بوده است.
نتیجه پژوهش محققان این حوزه اما اغلب به نتیجه ای متضاد با عنوان پژوهشی انجامیده است. «انقلاب ها ناپایدارند»؛ این واقعیتی است عینی که «کربن برینتون» از آن به عنوان «ترمیدور» یا همان حرکت دوری انقلاب ها و به مثابه مفهومی نسبی و مشکک یاد می کند. این حقیقتی است که درستی آن را در تقریبا تمامی انقلاب های مدرن می توان دید.
اگر سلطنت طلبان فرانسه و سپس ژیروندنها به تیغ ژاکوبنها به رهبر دانتون و روبسپیر در انقلاب فرانسه گرفتار آمدند، زمان زیادی نگذشت که این آتش به میانه انقلابیون افتاد و دانتون به حکم روبسپیر اعدام شد و کمتر از ۶ سال بعد هم این ناپلئون بود که با یک کودتا بساط ژاکوبنها، هبرتیستها و طرفداران بابیوف را برچید و دیکتاتوری سلطنتی را بار دیگر جایگزین حکومت مشروطه کرد.
اگر خاندان محافظه کاران سرزمین تزارها، رومانوفها- با قیام بلشویکها سرنگون شد و انقلاب پرولتاریایی لنین با شعار «صلح، زمین و نان» به پشتوانه کارگران و سربازان و سکوت رضایتمندانه دهقانان پیروز گردید، عمر این دولت هم مستعجل بود و مشکلات اقتصادی و نظامی که عمدتا ناشی از فرسایشی شدن جنگ جهانی اول بود، تروتسکی را مقابل استالین قرارداد و دیکتاتوری استالین به همراه سیاست اقتصادی نوین در سال ۱۹۲۱، پرده دیگری از حرکت دوری یک انقلاب بزرگ را به نمایش گذاشت.
ماجرای انقلاب ۱۶۴۶ انگلستان نیز بی ربط با مدل برینتون نیست چه آنکه پس از سقوط چارلزها، کرامول، اسکاتلندی ها را شکست داد و با تشکیل حکومت مشترک المنافع انگلیس، ۷ سال پس از انقلاب ۱۹۴۶، پارلمان را منحل کرد و درسال ۱۶۶۰ یعنی تنها ۱۶ سال پس از انقلاب، استوارت ها درهیئت سلطنت، بار دیگر به ثمره و تلاش هواداران پارلمان نیشخند زدند.
سر دراز قصه «ناپایداری انقلاب ها» را می توان در انقلاب های الجزایر، نیکاراگوئه و آمریکا هم دید. شاید زهر چشم همین تعمیم یافتگی نیز بود که در سر بعضی هوس سرنوشت مشابه برای انقلاب ایران در سرانداخت. قرائن موجود هم البته چندان ناسازگاری با این ترس یا هوس نداشت. از همین روست که رهبر انقلاب تیرماه سال گذشته در دیدار جمعی از کارگزاران نظام تاکید کردند: «شاید بعضی ها- حتی بعضی مخلصین انقلاب، نه بیگانه ها، بد دل ها، حتی نزدیکان- در طول بعضی از سال های گذشته تصورشان این بود که شعارهای اصلی انقلاب؛ سربلندی اسلام، مسئله عدالت، مسئله مبارزه با استکبار، تلاش و مجاهدت برای رفع استضعاف از مستضعفان، دیگر روزگارش تمام شده است! بعضی البته جسارت و گستاخی کردند و همین ها را نوشتندو گفتند! اشتباه می کردند، معلوم بود؛ می دانستیم اشتباه می کنند. اما این گستاخی، دل ها را خراش می داد.»
دوره پس از جنگ تحمیلی و اعمال سیاستهای توسعه گرایانه و شتاب برای پیوستن به کاروان جهانی (جهانی شدن)، زنگ خطری بود که پیش از این نیز بارها به صدا درآمده بود.
اگر روبسپیر و کرامول و بلشویک ها خود جاده صاف کن دیکتاتوری و ناپدیداری انقلابی بودند که در آن نقش ایفا کردند، درایران، پوست اندازی انقلاب به تولد نسل دوم و سوم اسلامگرایانی انجامید که از قضا درمقابل جبر ساختگی مدل برینتون برآمدند. سوم تیر ۸۴ با همین خاستگاه، از جنس یک جنبش اصلاح از درون و بلندکردن مجدد علم شعارهای انقلاب بود. «ترمیدور» به بن بست انقلاب ایران برخورد کرد و دیوار این بن بست آنچنان سفت بود که به تعبیر رهبر انقلاب «آن کسانی که در طول این سال های وسط ناگهان هیجان زده شدند، اعلام کردند که انقلاب تمام شد، انقلاب مرد، امام فراموش شد، خطا کردند، بد محاسبه کردند، اشتباه کردند، انقلاب با نشاط تر شد. ارزش های انقلاب زنده تر شد. امروز آن کسی که بیاید بین مردم و شعارهای انقلاب را مطرح کند، مردم به او رأی می دهند، مردم او را می خواهند.»
زنده ترشدن شعارهای انقلاب ایران در آستانه سی سالگی باب میل بازیگران هم نقش روبسپر، کرامول و استالین درایران نیست. بازیگرانی که هم عرض تاکید بر «تجدیدنظرطلبی» یا «ابزار رفرم» سازوکارهای خشونت آمیز و شورش های خیابانی را نیز آزموده اند (تیر۷۸) تا بلکه مدل «کربن برینتون» را به مثابه سرنوشتی محتوم ولایتغیر بنمایانند.
رمز پایداری این انقلاب، ایمان است. پایداری که باید ملازم با شکر آن باشد.
احسان صالحی طالقانی
منبع : روزنامه کیهان