شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


عبور از بحران


عبور از بحران
شكست، مانع، سنگ‌اندازی، سقوط به دره چه كنم چه كنم و مسائلی از این قبیل همگی از اجزاء جدانشدنی زندگی ما محسوب می‌شوند كه در بسیاری از موارد اجتناب‌ناپذیرند و چاره‌ای جز قبول آن نداریم. اما در این بین آد‌م‌هایی موفق هستند كه می‌توانند از این مشكلات به نفع خودشان استفاده كنند یعنی خودشان را قوی‌تر كرده و زندگی شاد‌تری را تجربه كنند.
مردی می‌گفت: <چند سال قبل به ذهنم رسید كه بدون هیچ برنامه‌ریزی به تعطیلات برویم. من كه همیشه برنامه‌ریزی حرف اول را در زندگیم می‌زد، به همسرم گفتم بیا بچه‌ها را سوار ماشین كنیم و بدون هیچ برنامه‌ریزی قبلی به تعطیلات برویم. همسرم هم در كمال تعجب و البته نگرانی ناچار شد پیشنهاد مرا قبول كند و فقط پرسید: كجا می‌رویم؟ من هم گفتم: فعلا نمی‌دانم. بیا سوار ماشین بشویم، با هم تصمیم می‌گیریم. بگذار یك‌‌بار هم كه شده سفر ما حادثه‌ای و جالب باشد.
تمام لحظات زندگی من با برنامه‌ بوده است، بگذار یك بار هم برنامه‌ریزی را تعطیل كنم! بعد هم با شور و هیجان خاصی به همراه خانواده راهی شدیم. شب اول در اولین شهر توقف كردیم و ناچار شدیم در ماشین بخوابیم چون هتل پیدا نكردیم. شب دوم كه به شهر بزرگ‌تری رسیده بودیم باز هم جایی پیدا نكردیم. آخر من چه می‌دانستم در این شهر مسابقات ورزشی برگزار شده و همه هتل‌ها و مهمانخانه‌ها پر است؟!
شب سوم بالاخره در یك شهر ساحلی جایی پیدا كردیم كه آن‌قدر نامرتب، كثیف و فاقد امكانات بود كه چشمتان روز بد نبیند! بنابراین باز هم ناچار شدیم در ماشین بخوابیم. خلاصه این ماجرا ادامه پیدا كرد تا اینكه بعد از چند روز به منزل برگشتیم و بالاخره مزه یك خواب راحت را چشیدیم. وقتی به منزل رسیدم به جز خجالت، پشیمانی و ناراحتی حس دیگری نداشتم. با خودم گفتم مرد حسابی عجب اشتباه بزرگی مرتكب شدی! فكرهای تو در مورد این سفر به‌جز شكست نتیجه‌ای نداشت و باعث ناراحتی و عذاب خانواده‌ات شد. اما بعد از چند دقیقه یكی از گفته‌های ادیسون را به‌یاد آوردم: هیچ‌وقت اسم شكست را به زبان نیاورید. به‌جای شكست از كلمه آموزش و یادگیری استفاده كنید. البته اگر از دیدگاه ادیسون به موضوع نگاه می‌كردم این سفر سراسر آموزش بود.>
● ترس از شكست
واقعیت این است كه برای رهایی از شكست تنها راهی كه می‌توان انتخاب كرد تا دوباره بتوان روی پا ایستاد این است كه از شكست درس بگیریم. به یاد داشته باشید آزادی برای تجربه شكست در اصل آزادی برای رشد است و اگر هیچ وقت ریسك نكنید هرگز رشد نمی‌كنید. طبیعی است كه هیچ‌كس دوست ندارد شكست بخورد: <اگر من شكست بخورم چه می‌شود؟ دیگران چه می‌گویند؟ همه فكر می‌كنند من بی‌عرضه و دست و پا چلفتی هستم! دیگر چه كسی مرا دوست دارد؟ >
همین ترس‌هاست كه تمام مشكلات را به‌وجود می‌آورد. شما می‌توانید مردد باشید، ایده‌آل‌گرایی كنید یا اصلا نابود شوید! همه چیز به خودتان بستگی دارد فقط نباید بگذارید این استرس‌ها به جسم و روح شما آسیب برسانند. شاید باور نكنید اگر بگوییم خداوند از این موانع و شكست‌ها استفاده می‌كند تا ما دوباره به راه راست هدایت شویم. معمولا یك ماجرای دردناك و ناراحت كننده باعث می‌شود مسیر زندگی ما تغییر كند. شكست باعث می‌شود خوب فكر كنیم دوباره زندگی‌مان را مورد ارزیابی قرار دهیم تا جهت صحیح پیدا شود. وجود مانع در زندگی ما را وادار می‌كند تا به مسایل مهم و بزرگ‌تری فكر كنیم و همین مسئله فایده‌ زیادی دارد. شكست باعث تكامل شخصیت ما می‌شود. اگر خیلی زود به موفقیت برسیم راضی، خودخواه، متكبر و تنبل بار می‌آییم. بشر بیشتر از شكست آموزش می‌بیند تا از پیروزی. اگر در هر كاری موفق شوید دیگر تلاش زیادی در زندگی نمی‌كنید.
● دوباره ایستادن
زندگی اكثر ما آدم‌ها از استرس یا ترس ناشی از شكست پر شده است. طوری كه دیگر خسته می‌شویم و توان زندگی كردن نداریم. ما به‌عنوان یك انسان باید زندگی كنیم و بتوانیم این زندگی را هر چه دلپذیرتر سپری كنیم اما فكر می‌كنید چطور می‌توان از رنجش و یا ترس ناشی از شكست سربلند بیرون آمد؟
● روحتان به استراحت احتیاج دارد
متاسفانه بسیاری از ما استراحت روح را فراموش كرده‌ایم. خستگی روحی و عاطفی معمولا نتیجه زندگی كردن بدون در نظر گرفتن معنویات و به‌ویژه خداست. علایم آن‌هم كاملا مشخص است: نگرانی، ترس، پشیمانی و احساس گناه. اگر خواب كافی نداشته، تعطیلی و یا ساعات استراحت را فراموش كرده و اصلا زمانی برای لذت بردن از زیبایی‌ها نداشته باشیم این خستگی روحی، ذهن و احساسات ما را تخلیه می‌كند و فقط خداوند و شناخت معنویات باعث می‌شود روحمان به استراحت واقعی دست پیدا كند چون در این صورت می‌پذیریم همه چیز دست ما نیست و لطف الهی شامل حالمان خواهد شد.
● دست بالا‌ی دست
یكی دیگر از دلایل خستگی روحی و ناراحتی از شكست آن است كه سعی می‌كنیم مسائل غیرقابل كنترل را كنترل كنیم. هر چه زیادتر با وسواس وارد ریزه‌كاری‌های زندگی بشوید، استرس شما بیشتر می‌شود. یك‌سری مسائل از منبعی دیگر هدایت می‌شوند كه اصلا كنترل آن در دست ما نیست و باید آنها را بپذیریم، البته با این تفكر كه دست خدا بالای همه دست‌هاست.
● اعتمادسازی، تجربه‌ای تازه
ما آدم‌ها این‌طور فكر می‌كنیم كه تواضع باعث می‌شود دیگران پرتوقع‌تر شوند و باید حق همه آدم‌های مزاحم را كف دستشان بگذاریم. پس به این دلیل باید بدویم، بگیریم، زور بگوییم و خلاصه با چنگ و دندان به نتیجه دلخواه برسیم. در اصل تخطی از حد و مرز و تكبر دو منبع بزرگ و اصلی استرس آدم‌ها محسوب می‌شوند. این دو خصوصیت آدم‌ها را وادار می‌كنند كه بیشتر و بیشتر جلو بروند و فقط به خودشان فكر كنند. اما اگر فروتنی را یاد بگیریم، به آرامش عمیق‌تری دست پیدا می‌كنیم و اعتماد به نفسی به‌دست می‌آوریم كه در صدها كلاس و سمینار مدیریت زمان به‌دست نمی‌آید. ما باید به خداوند، قدرت واقعی و حد و مرزهایمان اعتماد كنیم.
این فرآیند به زمان احتیاج دارد. زندگی پراسترس و عادات خودخواهانه یك‌شبه از بین نمی‌روند. باید عادات غلط را كنار گذاشته و عادات صحیح را جایگزین كنیم. بعد از یك شكست ناراحت‌كننده كمی فكر كنید و با همین تجریه تازه، دوباره شروع كنید.‌
ترجمه: فرشته‌ آل‌علی
منبع: Ladies Home Journalسپتامبر ۲۰۰۵
منبع : روزنامه سلامت


همچنین مشاهده کنید