جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تحریف‌ها و بدعت‌های عزاداری‌ها


تحریف‌ها و بدعت‌های عزاداری‌ها
حوادث گذشته هر جامعه ای می تواند در سرنوشت و آینده آن جامعه تأثیر به سزایی داشته باشد . تجدید آن خاطره ها در واقع نوعی بازنگری و بازسازی آن حادثه است تا مردم بتوانند به نحو صحیحی از آن استفاده کنند. زیرا ممکن است این بزرگداشت، منافع و مصالح بیشماری را برای جامعه تأمین کند. (۱)
در میان حوادث و وقایع تاریخ اسلام،حادثه عاشوراء ، حادثه عظیمی بوده است که نقش تعیین کننده ای در سعادت مسلمانان و روشن شدن راه هدایت مردم داشته است .
از این روی بزرگداشت این حادثه موجب می شود تا بتوانیم از برکات آن در جامعه نیز استفاده کنیم؛اما متاسفانه چند صباحی است که رسوخ فرهنگ عوام در عزاداری ها و مخدوش گردیدن پاره ای از نوحه ها و نمایش های مذهبی ، و آمیخته شدن خرافات و اموری موهن با سوگواری های محرم موجب رواج بدعت ها و تحریف های در این حادثه ی عظیم شده است .
از این روی ضروری است بانگاهی جدید و همه جانبه بدعت ها را بشناسیم و با زدودن تحریف ها و بدعت ها، حادثه عزداری را خالصانه وصحیح در بطن جامعه بگسترانیم.براین اساس درحد بضاعت،در این مقاله تنها به برخی بدعت ها و تحریف ها در حادثه عاشوراء می پردازیم ؛به امیداینکه بتوانیم گامی در مسیر اصلاح عزداری حسینی برداریم.هم چنان که مقام معظم رهبری در آستانه ماه محرم فرمودند:« همه عزاداران از جمله گویندگان، وعاظ و مداحان باید مراقب باشند که شأن و جایگاه این حقیقت عزیز را حفظ کنند و مبادا با برخی خرافه‌ها یا کارهای غیرمعقول موجب ضایع شدن عزاداری امام حسین(ع) شوند.»(۲)
● تحریف
تحریف در لغت به معنای کج کردن ، گردانیدن ، بگردانیدن سخن ، تغییر هرچیز عموما و تغییر کتاب خصوصا ، چیزی را از حالت و وضع خود برگردانیدن ، تغییر ، تبدیل ، انقلاب ، سرنگونی ، واژگونی و تقلب می باشد.(۳)
و در اصطلاح ، تحریف کلام آن است که آن را در گوشه‌ای از احتمال قرار دهی که بتوان به دو وجه حمل کرد.
« تحریفُ الکلامِ أَن تجعلَهُ علی حرفٍ مِنَ الإحتمالِ یمکُنُ حملُه علی الوجهینِ» (۴) و در کلامی دیگر می توان گفت: «گردانیدن کلام کسی از وضع و حالت اصلی خود ، بعضی از حروف کلمه را عوض کردن . تغییر دادن معنی آن و انحراف سخن .» (۵)
● انواع تحریف
تحریف گاهی لفظی است و گاهی معنوی ، گاه صرفا به معنای تغییر لفظ «تغییر اللفظ دون المعنی»(۶) و گاه صرفا به معنای تغییر معنا و سوء تأویل می باشد(۷)
در تحریف لفظی می توان گفت که ظاهر یک چیز را عوض می کنند به این صورت که از کلام کسی چیزی را کم یا زیاد کرد و یا ترتیب جملات را تغییر داد و به اصطلاح پس و پیش کرد ، به طوری که معنا تغییرکند و به طور خلاصه در ظاهر و لفظ گوینده تصرف کردن . (۸)
اما ، تحریف معنوی ، به این صورت است که در لفظ و سخن گوینده هیچ تصرفی نمی شود ، لفظ همین لفظ است ولی لفظ قابلیت و استعداد معنایی دو پهلویی دارد به این معنا که هم می توان معنای درست و مستقیم از آن کرد که همان مقصود گوینده است و هم می توان معنای دیگری کرد که خلاف مقصود گوینده است که اگر تغییر معنا به صورت دوم باشد تحریف رخ داده است و از نوع معنوی می باشد . به عبارت دیگر یعنی تغییر معنا مطابق مقصود محرف ( به کسر راء ، اسم فاعل ) نه مطابق مقصود اصلی گوینده .(۹)
● معنای لغوی و اصطلاحی بدعت
بدعت در لغت عبارت است از چیز نو پیداشده که سابقه نداشته باشد. (۱۰)چیزی که نمونه پیشین نداشته باشد(۱۱) نوآورد و یا نوآورده (۱۲) آنچه به وجود آید و سابقه قبلی نداشته باشد . (۱۳) و در اصطلاح عبارت است از عقیده جدید که مخالف ایمان باشد. (۱۴) دینی نو یا قانونی نوآوردن که آن را در کتاب و سنت اصلی نباشد و از این باب است « مَن توضأَ ثلاثاً فقد أبدعَ » هرکس سه بار عضو وضویش را بشوید بدعت نهاده است .(۱۵) روشی در امر دین که پیروان دین از پیش خود و بی استناد به شریعت نهاده شده باشند.(۱۶)
پدید آوردن رسم و آیین و باور تازه در زمینه دین ، رسم وآیین و باوری که ریشه در قرآن و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) ندارد و پس از زمان پیامبر و یاران وی پدیدار گشته است . نکته ای که از مجموعه این تعاریف به دست می آید و قابل تذکر و بررسی است ،این است که در تعبیرات شرعی « بدعت » در مقابل «سنت» آمده است.(۱۷)« البدعهُ مقابلهُ للسنهِ »(۱۸)
حال سؤال این است که سنت چیست ؟ پاسخ این است سنت اموری است که پیامبر(صلوات الله علیه وآله) پایه گذاری کرد و بدعت که در مقابل آن قرار می گیرد به اموری گفته می شود که بعد ازآن حضرت پدید آمده است. به عبارت دیگر آن چه بعد از پیامبر(صلوات الله علیه وآله) به عنوان عقیده یا عمل دینی ارائه گردد در حالی که در مورد آن بیان خاصی نرسیده باشد و مصداقی از یک حکم کلی نیز به شمار نرود یا آن عمل صریحاً نهی شده باشد ، بدعت است . (۱۹) در حقیقت:بدعت عبارت است از آنچه را که جزء دین نیست از دین دانستن .
بدعت همانا ایجاد آیین و رسمی تازه در قلمرو دین و زمینه مذهب است .(۲۰) « و البدعهُ فِی المذهبِ : ایرادُ قولٍ لَم یستنَّ قائلُها و فاعلُها فیه بصاحبِ الشریعهِ و أماثلُها المتقدمهِ و أصولُها المتقنهِ . »(۲۱)
● خطر بدعت ها و عوامل ایجاد آن
در زمینه مهم ترین خطرات بدعت می توان به موارد فوق:ایجاد فساد وفتنه (۲۲)،افسردگی اهل ایمان (۲۳)،انحراف و گمراهی در جامعه اسلامی(۲۴) ،انحراف از سنت الهی(۲۵) اشاره داشت.
در زمینه علل و عوامل بدعت نیز می توان به :جهل و بی اطلاعی شخص بدعت گذار (۲۶)،هوی و هوس و تمایلات خودخواهانه بدعت گذاران (۲۷)،غرض ورزی (۲۸)،انحراف افکار عمومی ازحق و حقیقت(۲۹)و تطمیع و تهدید (۳۰)اشاره کرد.
از این روی بدعت ها و تحریف های عاشورا را می توان به دو دسته اصلی تقسیم کرد:دسته اول ، تحریف ها و بدعت هایی است که در تاریخ و خود واقعه عاشورا صورت گرفته است ؛ و دسته دوم تحریف ها و بدعت هایی است که در کیفیت عزاداری بر سید و سالار شهیدان حضرت أبا عبد الله الحسین (علیه السلام) صورت گرفته است.در این مقاله تنها به دسته دوم تحریف ها و بدعت ها اشاره می شود.
● تحریف ها و بدعت های مربوط به کیفیت و نوع عزاداری
یکی از پدیده های اجتماعی ، سنت های مذهبی توده ها است . تجربه های تاریخی به اثبات رسانده است که هرگاه ملت و قومی روی به بالیدن آوردند و در گستره تاریخ ببالند سنت های اجتماعی و مذهبی آنان نیز بالنده می شود و هرگاه منحط شدند سنت های مذهبی شان نیز افول کرده و در قهقرای جهل و توهم و عقب ماندگی سقوط می نمایند.
با ظهور سلسله صفوی و رسمی شدن آئین تشیع در سرتاسر ایران بسیاری از سنت ها و آداب و رسوم مذهبی از شکل پویا بودن شان به درآمده و فرم و محتوایی منحط و ایستا به خود گرفته و باعث تخدیر مردم به جای تنویر آنان شد .
یکی از این سنت ها ـ اما مهم ترین و اساسی ترین شان ـ سنت سوگواری برای قافله سالار آزادی و عدالت حضرت امام حسین (علیه السلام) بود که« حکومت صفویه با دامن زدن به آداب و رسوم انحرافی و سنت های غلط عزاداری با وارد کردن آیین های سوگواری غلط(به تقلید از مسیحیان) تلاش کرد تا روح حماسه حسینی را منع کرده و آن را به صورت یک سلسله آداب و رسوم چشم‌پرکن ، اما بی‌محتوا در آورد.»(۳۱)
عاشورای حماسه، در عاشورای تاریخ به عاشورای مرثیه مبدل گشت و از آن همه حماسه ، دسته های عزاداری و مجالس روضه خوانی و خیل مداحان نصیب گشت . گویا امام حسین فقط به هدف عزاداری برای خویش قیام کرد و خود را به کشتن داد تا امتی را بگریاند و عزادار سازد! بدتر این که همان عزاداری ها هم به خرافات و بدعت هایی آلوده گردید. بدعت هایی که اساسا هیچ ربطی به عزاداری ندارد و در هیچ جای دنیا و در هیچ عزایی ، این نوع مراسم مشاهده نمی شود و به عنوان نشانه های عزاداری شناخته نشده است مثل قمه زنی و قفل زنی و... در واقع معنای این که عزاداری زانوی غم در بغل گرفتن است و در عزا فرو رفتن نه قفل و قمه زنی ، فراموش شده بود .(۳۲)پس از ذکر این مقدمه به این نوع از تحریف ها که در طول تاریخ وارد در این سنت شده، اشاره می کنیم .
● علم و علامات
در زمان صفویه بسیاری از مراسم و شعائر مذهبی از قبیل تکیه ( درکنار مسجد ) و هیئت و سینه زنی و زنجیرزنی وتیغ زنی و جریده و علم و علامات و پرده و شبیه از مسیحیان اقتباس شده است تا تشیع از همه جهت مراسم و شعائر و نمایش مذهبی‌اش از اهل تسنن جدا شود و با مسلمانان غیر شیعی که در حال جنگ دائمی بودند و قیامشان علیه آنان بود هیچ وجه مشترکی احساس نکنند.
ولی چون تشیع پیش از صفویه مجال تظاهرات خاص فرقه ای از خود نداشت و گذشته از آنکه شیعه و سنی یک ملت و یک جامعه را تشکیل می دادند و جز چند مسئله استثنایی با هم اشتراک اعتقادی و عملی و عبادی داشتند ، پس از استقرار صفویه که دشمن اصلی اش تسنن و رژیم عثمانی بود کوشش های فراوانی شده بود تا وجوه مشترک که خصومت را تخفیف می داد و وحدت را تقویت می کرد از میان برود و یا از رواج بیفتد و شیعه خود را صاحب دینی جدا و سنی را دارای دینی جدا و متضاد با هم احساس کند .
یکی از این کوشش ها ، پرداختن به بدعت ها و ابداع های تازه در مراسم مذهبی با استفاده از سمبل ها و نشانه های خاص مذهبی اروپای شرقی بود که صفویه با آنان علیه عثمانی پیوند نزدیک و مصالح مشترک و روابط صمیمانه ای داشتند و حتی صفویه وزیر خاص روضه‌خوانی داشتند که از مأموریت های وی تقلید و اقتباس صنایع مذهبی از اروپا بود ، پرده‌های سیاه و باز را که در حاشیه هایش اشعار محتشم نوشته شده است را ببینید ، درست تقلید از سراپرده های کلیساست . «شمایل‌گردانی و صورت‌کشی که در اسلام مکروه است بی کم و کاست حتی جریده ( علم ) درست صلیب مقدس مسیحیان است و حتی اندکی هم در شکل آن تغییر نداده اند . این جریده را در دسته های سینه زنی بی آنکه نقشی داشته باشد بدون هیچ معنا و توجیهی ( و خود جریده کشان هم نمی دانند این چیست و اصلاً برای چیست؟ ) [حمل می کنند] در عین حال به آن اهمیت فراوان و تعصب نشان می دهند و حیثیت هر دسته ای به سنگینی و تزئین و پیچیدگی و گرانی جریده‌اش است و جریده‌کش‌ها شخصیت و عنوان ویژه ای دارند و به خاطر انجام این رسالت عظیم مذهبی که از هرکسی ساخته نیست !
غالبا برای آنها یجوزهایی که لایجوز لغیرهم است وجود دارد و حتی کیفیت حمل جریده را هم تغییری نداده اند و شاید خود کلمه جریده نیز که به این معنی نه فارسی است و نه عربی ، تلفظ فارسی یا معرب اسم صلیب در لاتین باشد . یعنی (crolex) . »(۳۳)
علم در اصل ، پرچمی است که در مراسم دینی حمل می شود و در فارسی به آن نشان هم گفته می شود .« همان معنای درفش پیش از اسلام و در عربی به صورت « علامت » و به معنای همان واژه « لواء » و « رایت » نیز کاربرد دارد . روایت است که در آغاز به پیامبر پیشنهاد شد که با بر افروختن یک رایت ، مسلمانان را به نماز فرا خوانند اما ایشان گفتن اذان را ترجیح دادند .
در جنگ ها نیز علم در صدر اسلام کاربرد گسترده ای داشت ... در روایات بسیاری آمده که علمدار رسول الله در غزوات حضرت علی (علیه السلام) بود ... و روایت است که رسول خدا فرموده است « علی پسر عم من حامل رایت من است. »(۳۴)
و در روایت دیگری آمده است که از رسول الله پرسیدند: « روز قیامت چه کسی رایت تو را در دست خواهد داشت فرمود چه کسی بهتر از آن که آن را در دنیا به دست دارد (علی بن ابی طالب) . »(۳۵)
حمل علم «در مراسم دینی از آل بویه در ایران رایج شد، از دوران صفویه که مذهب شیعه امامیه استقرار یافت مراسم محرم و علم کشی رواج بیشتری یافت و رسمی شد. در این دوران علم ها که برگرفته از علم های دوران سلجوقی بود ، اهمیت یافتند و در حماسه امام حسین چه به شکل مراسم آیینی و چه به صورت تعزیه از علم و علمدار بسیار یاد شد که در شخصیت عباس بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) تجلی می یابد .
در دوران صفویه در آغاز علم ها بسیار بلند بودند ، اما در اواخرآن کوتاه تر و پهن تر شدند که این علمها سه بخش دارند یک بخش عمودی که برآن میله ای خورده است و با هم ظاهر صلیب را تشکیل می دهند ..» (۳۶)
دقیقاً از همین جا می توان دریافت که علمی که حضرت علمدار در کربلا در دست داشت غیر از این علمی است که از مسیحیت وارد دین شده و به غلط در سنت عزاداری وارد شده است . آخر کدام عقل سلیمی می تواند بپذیرد که حضرت سقا در روز عاشورا چنین علمی بر دوش نهاده و در آن بحبوحه جنگ به نبرد پرداخته است؟ « و نعوذ بالله من الشیطان الرجیم » .
مبادا گمان شود که ما قصد آن داریم به قدرت بازو و توان حضرت عباس لطمه ای وارد کنیم ، ما نیز معتقدیم که حضرت عباس از شجاعان روزگار خود بوده و دشمن همواره از رویایی با حضرتش ترس و واهمه داشته و کیفیت شهادت حضرت دلیل گفته و اعتقاد ماست . (۳۷) اما دامن ایشان از این غلوها منزه و مبری است .
● قمه زنی، سینه زنی ، تیغ زنی ، قفل بندی
باید دانست که سنت ها و آداب عزاداری به شکل رایج فعلی و رایج آن در سده های اولیه تاریخ اسلام و به خصوص عصر زندگانی امامان شیعه وجود نداشته است و نمودی نداشتند .
این« کارها و اعمال شنیع را ما حتی در زمان قوت و انتشار تشیع مانند زمان آل بویه در ایران و یا زمان مأمون و اوائل زمان عباسیان که از طرفی شاهان شیعه بر مردم حکومت داشتند و از طرفی علمای بزرگی چون شیخ مفید و سید مرتضی در آن زمان ها بوده اند نیز نمی بینیم و هیچ خبری این موضوع و اثبات آن را نقل نکرده است در صورتی که در همان وقت ها در عزاداری ، حتی در بغداد نیز که مرکز سنیان بوده بازارها را تعطیل و عزاداری می کردند هرگز کسی نبود که قمه بزند یا سینه زنی کند یا اعمال شنیع دیگری انجام دهد . »(۳۸)
چون «سر رشته مجالس عزاداری امام حسین (علیه السلام) به دست توده های مردم است و آنها میان دار و صحنه گردان عاشوراهستند ، مردم برای عزاداری ، شکل های گوناگونی آفریده اند ازجمله سینه زنی ، زنجیر زنی ، قفل زنی ، تیغ زنی ، قمه زنی . هیچ کدام از این شکل های عزاداری را عالمان اسلامی به مردم القا نکردند. بلکه مردم به جلو افتادند و شکلی خاص به عزاداری دادند ، النهایه اینکه فقها برخی از صورت های عزاداری را جایز یا حرام دانستند .» (۳۹)
از طرف دیگر« آزار نفس و اذیت کردن بدن در این سینه زنی ها و زنجیرزنی ها ( که با آن زنجیرهای نکره بر پشت سر یا به سر و صورت می کوبند ) و قفل بندی و قمه زنی ها حرام است عقلاً و نقلاً . یعنی حفظ نفس از ضروریات ششگانه اسلامی است ، مخصوصا که دین اسلام دین سهل و ساده است . پیامبر فرموده اند که « جئتُکُم بِالشریعهِ السَّهلهِ السَّمحاءِ » و رفع حرج در موارد مختلفه که در قرآن نیز می فرماید « مَا جَعَلَ عَلَیکُم فِی الدِّینِ حَرَج ٌ» خود این سخن را ثابت می کند .»(۴۰)
این توضیح را باید یاد آور شد که بین سینه زنی و بر سینه زدن تفاوت است ؛ گاهی رسم بر سینه زدن چنان با حرکت هی متعدد و موزونی صورت می گیرد که از حالت طبیعی خارج می شود ، ما این را سینه زنی می نامیم و از سینه زدن تفکیک می کنیم . (۴۱)
● به راه انداختن دسته جات عزاداری
گویا به راه انداختن دسته جات عزاداری در دوران صفویه رونق داشته است ، در این زمینه پیتر دلا واله ـ جهانگرد ایتالیایی ـ که سال ها در ایران به سر می برد و با شاه عباس اول همنشین بود ، گزارش هایی از مراسم عزاداری و زد و خورد های آن ارائه کرد که موجب تأسف است .
وی تصریح کرده است که گاه شاه عباس اول این دسته ها را به جان هم می انداخت و خود برای تفریح به تماشا می نشست ! گزارش وی در باره مراسم عزاداری در ماه رمضان و محرم چنین است « دسته ها در میدان می گردند و در برابر کاخ سلطنتی و مسجد بزرگ توقف می کنند و پس از دعا [ لابد برای شاه ! ] متفرق می شوند. وزیر اصفهان و خرانه دار شاه ، با عده زیادی از سواران نظارت می کنند که در مدخل خیابان ها به میدان دسته ها به جان هم نیفتند امری که غالباً پیش آمده و عده ای کشته شده اند.
البته شاه عباس از این درگیری ها لذت می برد و با قدرت از دسته ای جانب داری می کند ، اما پس از درگیری آنان ، خود را به یکی از خانه ها می رساند و از پشت پنجره ، تماشاگر این درگیری های شوم می شود . این بود مراسم بزرگداشت شهادت علی ؛ اما مراسم شهادت حسین دقیقا مانند شهادت علی است ، جز اینکه با تشریفاتی بیشتر ، دسته هایی بزرگ تر و تمایلی افزون تر برای درگیری چماقداران . در روز عاشورا که من سوار بر اسب ، ناظر این مراسم بودم ، مأموران دولتی نتوانستند از بروز درگیری جلوگیری کنند . شنیدم که در نقاط دیگر شهر نیز درگیری هایی پیش آمده و عده زیادی با سر شکسته و صورت خونین به خانه های شان برگشتند . »(۴۲)
از این صحنه ها در عاشوراهای تاریخ فراوان است که« مردم یا بر سینه و سر خویش می زدند یا بر سر و صورت برادر خویش ، حماسه ای که باید الگوی مبارزه با ستمگران باشد تبدیل شده بود به چماقی که عزاداران بر سر خود فرود می آوردند . نه کلمه ای که علیه ظالمان سر داده شود و نه مشتی که به سوی آنان گره شود ، اساسا مردم ، ظالمان عصر خود را نمی شناختند و یا بدتر اینکه هیچ حساسیتی در این زمینه نداشتند حال آنکه عاشورا در هر عصر باید یادآور حسینیان و یزیدیان آن عصرباشد .»(۴۳)
در روایات وارد شده در عزاداری برای امام حسین « فقط گریستن برآن حضرت مستند و قطعی است و چیزی به نام دسته های عزاداری و زنجیر زنی و حتی سینه زنی وجود ندارد ، مگرنه اینکه ما موظفیم به سنت پیامبر عمل کنیم و قبلا ذکر شد که هرچه خارج از این باشد بدعت است ، پس به راه انداختن این دسته ها و زدن سنج و دهل و طبلی که رویش مارک yamaha که تازه original made in japan است از کجای تاریخ معصومین (علیهم السلام) آمده است ما نمی دانیم .
اگر واقعا این امور براستی ثواب داشت و در دنیا و آخرت مضر نبود سزاوار بود که علما و فقها نیز به آن مبادرت کنند و خود پیش قدم باشند ، کفن بپوشند و سنج و دهل و شیپور به دست گرفته ، پیشاپیش همه بر سر و کله بکوبند و دیگران را نیز به این کار تشویق کنند !! (۴۴)
زیرا «که علما و فقها پیش از همه شایسته برای این گونه کارها هستند و اکنون که همه این کارها را نمی کنند ، خوب بود اقلا یکی دو نفر هم که شده از علما برای نمونه این کارها را می کردند ، ولی باید گفت که همین یکی دو نفر هم هرگز به این کارها نپرداخته اند و هرگز در این اعمال شنیع خود را برای دیگران سرمشق قرار نداده اند . حتی از هیچ یک از آنان دیده نشده که در مجالس عزا و سوگواری ، کمی محکم بر پیشانی خود بزنند تا پیشانی ایشان سرخ شود ، آری همین کار را هم نمی کنند.» (۴۵)
به« گناهانی مثل ایجاد موانع و سخت شدن عبور و مرور برای مردم و مزاحمت برای پیران و بیماران و... به خاطر صدای حاصل از این ابزار و آلات و بیرون آمدن زنان از خانه و دنبال دسته ها به راه افتادن ـ در حالی که زنان حتی حق شرکت در تشییع جنازه و جماعت و عیادت مریض را هم ندارند.»(۴۶)
● استفاده از ابزار و آلات موسیقی و غنا
گل بود به سبزه نیز آراسته شد ! امام حسین هدف خود از قیام علیه یزید بن معاویه بن أبی سفیان (لعنهم الله أجمعین) را احیای سیره جد و پدرش و از بین بردن بدعت ها و انحرافات بیان می فرماید آنجا که (روحی له ا لفداء) فرمود « إنّی لَم أَخرِج أشِراً و لا بَطِراً و لامُفسِداً ولا ظالِماً و إنما خرجتُ لطلبِ الإصلاحِ فِی أمهِ جدِّی محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) ، أریدُ أن آمرُ بالمعروفِ و أنهَی عنِ المنکرِ و أسیرُ بسیرهِ جدِّی و سیرهِ أبِی علی بنِ أبیطالب (علیه السلام) . »(۴۷) حال ما با وارد کردن این بدعت ها ، قصد در برگزاری هر چه با شکوه تر قیام أبا عبدالله را داریم !! استفاده از ابزار و آلات موسیقی و غنا در عزاداری مسئله ای است که در حرمت آن ذره ای شک و شبهه نیست . از این ها گذشته تا آنجا هم که آدمی اشباع شود عذر بدتر از گناه می آورند ، مثل این عذر که قصدشان از استفاده از این ابزار و آلات ، ایجاد حالت عاطفی در سوگواران است که باید بگوییم جای بسی تأسف و دریغ دارد.
قدمت این مسئله آن چنان به گذشته های دور می رسد که ما برای اثبات آن توجه شما را به خاطره ای که سید محسن امین در مورد این مسئله تعریف می کند معطوف می داریم ؛ ایشان می فرماید « در شهر بعلبک در مجلس فاتحه یکی از بزرگان همان شهر حاضر بودم ، یک نفر واعظ دانا و زبردست ، یکی از خطب نهج البلاغه را که درباره صفت اموات بود ، خیلی خوب و بدون غنا و آواز می خواند ، یکی از دانشمندان مسیحی که در آنجا حاضر بود به رفیقش گفته بود : من نه از بلاغت و فصاحت این خطبه که انشاء مرد بزرگی است در شگفتم و نه از روانی کلام این ناطق ؛ بلکه تنها چیزی که مرا متعجب می کند این است که چرا این ناطق مانند معمول سایرین خطبه را به آواز و غنا نخواند؟! همین مرد می گفت : ما گمان می کردیم شما همه مانند یکدیگر هستید و برای همین از آواز نخوانی این ناطق در تعجب آمدم . البته این سخنان یک مرد مسیحی است که نمی داند ممکن است در بین وعاظ و ناطقین نیز کسانی باشند که مفخر شیعه می باشند و همه کس می تواند از سخنان ایشان استفاده کند و بر معلومات خود بیفزاید ... . »(۴۸)بیندیشم که با این دین چه کرده ایم که عالمی مسیحی ، ورود غنا در دین ما را از مسلمات می داند تا جایی که ترک این کار را تعجب آور می داند و این مسئله را به همه دین تسری می دهد. خداوند علامه امین را رحمت کند که اگر ایشان در این زمان زنده بود و می دید که ما چه همایش ها و کنفرانس ها و میزگردها که درباره علم موسیقی برگزار نمی کنیم و چقدر سعی و کوشش می کنیم که با ملل دنیا در گسترش این هنر به اصطلاح ماندگار! همکاری و تبادل فکری کنیم ، و از این هنر به عنوان یک هنر ملی که ریشه در تاریخ کهن ایران دارد یاد می کنیم و تازه در مراسم مذهبی که به اسم شهید کربلا بر پا می شود از آن استفاده شایان می بریم ، حتماً این خاطره را به بوته فراموشی می فرستاد !!
● داد و فریادهای بلند و عریان شدن
در عزاداری ها رفتارهایی انجام می شود که جای تأسف دارد از جمله زنان جیغ ها و فریادهای بلند سر می دهند که علاوه بر شنیع بودن آن اصلا گناه و معصیت کبیره دارد . داد و فریادها و نعره های مردان با صداهای منکر جای شرمساری است .
داخل کردن این اعمال زشت و نامشروع در اقامه عزا برای امام حسین از افسون‌های شیطانی و از گناهانی است که خدا و رسولش را به غضب می آورد و حتی خود امام حسین نیز که در راه زنده کردن دین رسول خدا کشته شد و برای جلوگیری از منکرات و منهیات بود که این همه فداکاری کرد ، هرگز از این اعمال راضی که نخواهدشد هیچ ، از این کسان بیزاری خواهد جست.
زشتی این اعمال« مخصوصاً وقتی است که به پای دین حساب شود و به اسم طاعت و عبادت صورت یابد . ائمه ما به ما دستور داده اند که « کُونُوا زَیناً لَنا وَ لا تَکُونُوا شَیناً عَلَینَا.»(۴۹)و علاوه براین ما را امر کرده اند که اعمالی را انجام دهیم که بگویند « خداوند جعفر بن محمد را رحمت کند که چه نیکو اصحاب و پیروانش را ادب آموخته » و در عین حال از هیچ کدام از ائمه ما روایت نشده که به پیروان خود اجازه چنین کارهایی داده باشند یا خود ایشان چنین به این کارها برخاسته باشند و یا در زمان شان علناً و یا مخفیانه کسی یا کسانی به این کارها برخاسته ، دسته بندی کرده و در ملأ عام آبروی اسلام و تشیع را برده باشند .» (۵۰)
از طرفی بعضاً «در مجالسی که برای امامان برگزار می شود یک القائاتی از طرف مداحان به عزاداران تزریق می شود که جای شگفت و تعجب دارد و خود نگارنده این سطور در یکی از این مجالس عزاداری ـ که البته برای أمیرالمؤمنین در شب های قدر برگزارشده بود ـ شنیده است که جناب روضه خوان به برادران عزادار در هنگام اجرای مراسم سینه زنی گفته بود که پیراهن تان را به نشانه احترام در آورید چون بالأخره روزی این لباس دنیوی را از تن ما در خواهند آورد. آیا این استدلال و برهان منشاء عقلانی دارد ؟ دین اسلام ، دین حیا و عفت است . این همه راجع به پوشش در اسلام تأکید شده است بعد ما به همین راحتی ، برهنگی را رواج داده و به چه چیزهایی برای تکمیل بیانات مان استدلال می کنیم ! نعوذ بالله من تسویلات الشیطان ، و این مردم ساده دل هم به تشویق جناب مداح ، به انجام چنین کارهایی مبادرت می کنند به این امید که دل امام زمان را شاد کنند و...» (۵۱)
از سویی«مگر از اعتقادات مهم و اساسی شیعه این نیست که امام معصوم همیشه حاضر است و اعمال ما در مسمع و مرآی مبارک شان است ؟ مگر همین روضه خوانان نمی گویند که امام زمان نسبت به فلان روضه توجه ویژه دارند و از همین قبیل حرف ها ، اولاً باید دانست که امام فقط در هنگام خواندن روضه حضرت عباس به مجالس وارد نمی شود بلکه امام در همه احوالات با ما و در کنار ما و از احوال ما آگاه است.
همواره به ما نظر دارند و افعال ما از نگاه شان دور و محجوب نیست . ثانیاً این آقایان اگر یک لحظه بیندیشند که حضرت صاحب الأمر و الزمان (روحی و أرواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) همین الان که آنها در مجلس عزاداری هستند حضور داشته باشند ـ که حتما حضور دارند ـ اینان را این طور بدون لباس و پوشش ببینند آیا از خجالت و شرمساری می توانند سر بلند کنند و همین مسئله برای خانم ها مطرح است ، آن هنگام که با داد و فریاد به خیال خود به سوگ نشسته ایم...»(۵۲)
ثالثاً مجلس امام حسین (علیه السلام) باید مجلسی آرام و توأم با احترام و سکوت باشد تا فیوضات و رحماتی که دراین مجالس در حال فرود و نزول است عائد عزاداران شود ، با داد و فریاد و بالا و پائین پریدن و نعره زدن ، آن هم در مجلسی که محل رفت و آمد فرشتگان است، جز آزار ملکوتیان چیزی حاصل نمی شود و با این اوضاع و احوال از بهره های آسمانی آن بی بهره خواهیم ماند. مجلس امام حسین (علیه أفضل السلام والصلوه ) از مهم ترین مجالسی است که بزرگان و عرفا برای کسب فیض و دریافت ادراکات قلبی به آن پناه می برده اند و به شرکت در آن التزام داشتند . در این مجالس باید سکوت شود تا به منبع اصلی فضل و کرامت و چشمه خوبی ها و پاکی ها حضرت أبی عبد الله الحسین (علیه السلام) وصل شد و نفس تیره را که در ظلمت کده گناه اسیر است نورانی نمود .
این که مداح بگوید « صدایت را آزاد کن » یا باعث هیجان در نفوس مردم بشود ، کاری دور از منطق و خرد و عقل است.
● تقدم و أصالت نماز بر عزاداری
یکی از تلخ ترین اتفاق های مکرر در عزاداری برای سید و سالار شهیدان اینکه مراسم سوگواری به گونه ای برگزار می شود که نماز عزاداران به تأخیر می افتد یا اینکه بعضاً قضا می شود . در شب های محرم هر چه به روز دهم نزدیک می شویم مراسم عزاداری تا پاسی از شب ادامه دارد و عزاداران تا به خانه های شان برسند ساعت از دوازده و یک نیمه شب گذشته است ، و این موجب می شود که نماز صبح بعضی از عزاداران قضا شود و یا نماز ظهر عاشورا که چند سالی است با توفیقات خداوند سعی می شود که به موقع خوانده شود هنوز هم در مناطقی با تأخیر خوانده می شود.
این در حالی است« که امام روز عاشورا با آن همه مشغله و با آن دشمنی که حاضرنشد برای نماز خواندن ـ که چند دقیقه ای بیش زمان نمی برد ـ جنگ را متوقف کنند ، باز هم از انجام فریضه در اول وقت کوتاهی نکردند و دو نفراز یاران حضرت یعنی زهیر بن قین بجلی و سعیدبن عبد الله حنفی پیش روی حضرت ایستادند و سینه ها سپر کردند و جلوی دشمن را گرفتند تا امام نماز خود را بخواند و این امام خوبی ها چگونه راضی می شود و چگونه می تواند راضی شود که کسی به جای نماز برای وی عزاداری کند و یا به اطمینان شفاعت و طرفداری او واجبات را انجام ندهد و محرمات را مرتکب شود ؟
عزاداری امام باید مردم را دین شناس کند ، به خدا نزدیک و از گناه و معصیت برکنار دارد و علاقه به دین را در آنان شدیدتر و روح توحید را در ایشان زنده کند ؛ عزاداران باید بدانند که مجالس عزای امام حسین تنها موقعی باعث خشنودی خدا و قبولی و موجب اجر و ثواب اخروی است که در حدود بندگی خدا به انجام برسد و مشتمل بر دروغ و حرامی نباشد که خداوند را از گناه نمی توان عبادت کرد و حرام را نمی توان مقدمه عبادت قرار داد.»(۵۳)
در آخر این نکته را یاد آور می شویم« که عزاداری امری مستحب و فریضه نماز از أوجب واجبات است . با ملاحظه در فقه و احکام دین این مطلب به دست می آید که بسیاری از دستوارت دین مثل وضو ، غسل ، روزه و...، با اندک احتمالی در مضربودن برای سلامت تن از حکم وجوب ساقط می شوند ولی نماز تنها فریضه ای است که جز با انجام آن برائت ذمه حاصل نمی شود و احکام خاصی برای این دستور در احوالات گوناگون وارد شده به این صورت که در صورت عدم قدرت بر ایستادن حکم به نشسته خواندن داده شده ، اگر توانایی نشستن نبود خوابیده ، اگر خطر دشمن بود نماز ذات الرقاع (خوف) ، حتی از همه این ها عجیب تر در فقه مسئله ای به عنوان نماز عریان وارد شده برای کسی که لباس بر تن ندارد ـ با این که ستر عورت بر فرد نماز گزار واجب است ـ و خواندن نماز در لباس نجس برای مربی و دایه کودک که لباس دیگری جز همان که نجس شده ندارد با در نظر گرفتن دستوراتی ، واجب می باشد .»(۵۴)
این همه تبصره برای نماز نشان از توجه و عنایت خاص خداوند به این واجب دینی است و گرنه می باید مثل سایر واجبات در صورت نبودن شرطی از عهده و ذمه شخص مکلف ساقط شود.
این همه سهولت برای اجرای نماز همه و همه بیان گر این است که انجام آن در روح و روان تأثیر به سزایی دارد و ترک آن منقصتی در پیکره جان انسان به جای می گذارد. خلاصه کلام آنکه هیچ مجوزی برای ترک نماز در اسلام تجویز نشده است . حال چگونه ما هنوز این فریضه را به بهانه های بی اهمیت به تأخیر می اندازیم مسئله ای است که جای تأمل و تفکر دارد.
● تعبیه و شبیه (تعزیه)
برای پرداختن به این مطلب خود سکوت کرده و نظر مرحوم محمد بن سلیمان تنکابنی را عیناً در اینجا می آوریم ایشان می گویند: «بدان که در این عصر که سنه ۱۲۸۸ هـ . ق . است و مقارب این اعصار در میان طائفه شیعه «شبیه و تعبیه» متداول شده است که بعضی را شبیه نسوان حرم آن حضرت و بعضی را شبیه به مردان و بعضی را شبیه به کفار و اشرار می سازند و در مجالس عزا بیرون می آورند و ایشان با هم گفت و شنود می نمایند و این اختراع و بدعت و محرم است .
این حقیر در سالف ایام رساله‌ای در حرمت تعبیه نوشته ام و اجمالا ذکری از احکام آن در این مقام می نمایم پس می گویم اینکه : مبادا گمان سیره در اقامه تعبیه شود زیرا این سیره مستحدثه است و قطعاً قبل از دویست سال قبل از این زمان نبوده است پس حجتی در آن نیست و مقتضای اصل اولی در عبادات حرمت است زیرا عبادات توفیقیه است و احتجاج به رسیدن از شارع مقدس است و چنین چیزی در شرع نیست . اطلاق گریستن و گریاندن در مصیبت حضرت سید الشهدا (علیه السلام) منصرف به فرد شایع زمان صدور خطاب است .
قانون در زمان صدور خطاب برآن جاری بود که مردان نوحه‌گر یا زنان نوحه‌گر را در مصائب احضار می نمودند و ایشان به نظم در اغلب و به نثر در اقل ، اوصاف آن مصیبت را بیان می نمودند و مردم می گریستند . در هیچ زمانی متداول نبود که برای اقامه مصائب ، شبیه مصیبت ابراز کرده باشند و به این نحو تعزیه داری کنند...» (۵۵)
و اینکه « عقلاً قبیح است که شبیه عیال کسی را در محافل و مجالس بیاورند و خلق کثیر مشاهده نمایند اگرچه در مقام عزاداری آن شخص باشد و قوه عاقله بر قبح آن حاکم و بنای عقلا برخلاف آن استقرار یافته است .
علاوه بر این وجود اکاذیب جعلیه که در «تعزیه و تعبیه و تشبیه»‌ها واقع است ، مؤید این معنی است و نیز وجود این « غنا » که غالباً در این گونه شبیه ها است. یا اینکه لباس زنان بر مردان و بالعکس حرام است ، که در تعزیه ها چنین می باشد و أیضا وجود بچه های « أفرد » که در این مجالس به انواع زینت های زنانه آراسته اند . با این که در این مجالس بسیاری از فجور و فسوق و نظربه شهرت و نحوآن در تعبیه و تعزیه و شبیه به وقوع می پیوندد ... مجملا سخنان برخی از قدما از استدلال در فقه در مورد انظار فقهاء مهجور و هیچ دلالتی بر جواز «شبیه وتعبیه» ندارد . »(۵۶)
● عکس های منتسب به امام و سایر معصومین(ع)
به جرأت می توان گفت که این مسئله هیچ دلیل و مدرک دینی ندارد ، اما با این همه ، هرساله و هرساله به تعداد این عکس ها اضافه می شود . وقتی به واسطه کاوش در فقه این مسئله مشخص می شود که کشیدن صورت حرام است ، چگونه می شود که امام رضایت به نقاشی شدن این عکس ها بدهد چه برسد به اینکه به حضرتش نیز نسبت داده شود ؟ این همه سال ، منابر وعظ درست کرده ایم و گریه ها سرداده ایم ، اما این روحانیون که برای سخنرانی و ایراد خطبه می آیند تذکر نمی دهند که این عکس ها از جمله بدترین بدعت ها و تحریف ها است.
نکته جالب توجه اینکه حرمت کشیدن صورت در باب بیع از فقه آمده است .(۵۷) که از این حکم می توان این نتیجه را استنتاج کرد که خرید و فروش آن و مال بدست آمده از آن نیز حرام است ، نکته ای که هرچند سال هاست بر منابر به آن اشاره می شود ولی باز هم مغفول می ماند اینکه دلیل مهم شهادت امام به دست دنیا زدگان ، پر شدن شکم های آنها از حرام بوده است تا آنجا که کلام امام که قطب عالم و موجب قرار هستی است در آنها اثر نکرد.
تحریف در قرائت ادعیه مأثوره (مانند زیارت عاشوراء)
در مراسم خواندن زیارت عاشورا که غالبا در طول سال هم برگزار می شود ، تحریف هایی به چشم می خورد که تذکر آنها لازم است . عزاداران بعضی از فقرات زیارت عاشورا را چند بار تکرار می کنند با این که در زیارت فقط یک بار وارد شده است و تکراری در کار نیست .
اگر در این باره گفته شود که مردم نیتی بد در این زمینه ندارند باید پاسخ دهیم که این استدلالی ضعیف و دارای اشکال است . همان طورکه قبلا نیز گفته ایم زیارت عاشورا ، حدیثی قدسی است که سند آن به خداوند متعال می رسد و راویان آن صادقین (علیهما السلام) هستند. پس آیا العیاذ بالله خداوند نمی دانست که باید این فقره چند بار تکرار شود ؟ و مردم بهتر از خداوند و ائمه معصومین (علیهم السلام) می دانند ؟ باید دانست که نفس اماره به کمک شیطان رانده شده برای ورود در اعتقادات از راههای مشروع نیز وارد می شوند بلکه ورود او از این طریق بیش از سایر طرق است .
چنان مسئله تکرار کردن فقرات ، اپیدمی و فراگیر شده که بعضاً افراد حتی در حالت انفرادی نیز زیارت عاشورا را به همین صورت قرائت می کنند . خداوند همه ما را از این تحریف ها مصون و محفوظ بدارد .
● طولانی کردن زیارت عاشورا
مسئله دیگری که باید به آن اشاره کرد ،این که متأسفانه قرائت زیارت عاشورا و یا ادعیه دیگر ( مثل دعای کمیل ) ممکن است یک یا دو ساعت طول بکشد . یعنی زیارت عاشورایی که می توان حد اکثر بیست الی بیست وپنج دقیقه آن راخواند ، آن قدر طولانی می شود که فرد را خسته و ملول می کند .
ادعیه و زیارت نامه ها دارای بعد روحانی و معنویت خاصه ای هستند که اگر به طور صحیح خوانده شود بهره و حظ معنویش نصیب مستمعین و خواننده می شود؛ چون این کلام از نفس معصوم و یا از دریای لایزال الهی بر زبان معصوم جاری شده است و حنجره قاری در حال قرائت کردن کلامی است که از معصوم صادر شده است ، ولی با وقفه انداختن در آن و به روضه خوانی و... پرداختن ، افراد را از دقت در معانی آن باز می دارد و آن بهره ملکوتی را در پس این وقفه ها پنهان می کند و هدر می دهد ، و توجه مستمعین را بیشتر از متن و اصل به حاشیه و فرع معطوف می دارد،که باید از این بدعت پرهیز کرد.
● اختصاص داشتن أربعین به حضرت سید الشهدا
یکی از شعائر مختص شیعه که در هیچ مملکت و ملتی نظیری برای آن نمی توان یافت مسأله أربعین حضرت أباعبدالله الحسین (علیه السلام) است و این از امور اختصاصی فرهنگ تشیع است .
زیارت مخصوصه آن حضرت در روز أربعین شعار و مخصوص شیعه است و برای هیچ فردی از سایر معصومین (علیهم السلام) حتی برای رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) این مسأله وجود ندارد. زیارت حضرت سید الشهدا (علیه السلام) در روزأربعین و اقامه مجلس عزا برای آن حضرت فقط و فقط اختصاص به ایشان دارد.(۵۸)
از امام حسن عسکری(علیه السلام) روایت است که فرمودند: « علاماتُ المؤمنِ خمسٌ : صلواتُ إحدی وخمسینَ وزیارهُ الأربعینِ و التَخَتُّمُ بالیمینِ و التعفیرُالجبینِ والجهرُ ببسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیمِ . »(۵۹)
‍« نشانه های مؤمن پنج چیز است اول نماز پنجاه و یک رکعت دوم زیارت أربعین حضرت سید الشهداء (علیه السلام) ، سوم انگشتر در دست راست نمودن ، چهارم پیشانی بر خاک نهادن ، پنجم بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نمازهای جهریه (صبح ، مغرب و عشاء).»
زیارت حضرت سید الشهدا در روز أربعین از مختصات شیعه می باشد و امام حسن عسکری (علیه السلام) آن را به عنوان شعار و علامت بیان فرموده اند. چنانچه سر بر خاک گذاردن، بسم الله را بلند گفتن و نوافل را طبق دستور ائمه به جای آوردن و انگشتر در دست راست نمودن نیز ازامور اختصاصی شیعه است.
متأسفانه امروزه ، مسأله اربعین از دائره شعار تشیع و ویژگی های او پا فراتر نهاده ، به سایر افراد از هر طبقه و هر مرتبه سرایت نموده است و به عنوان یک سنت و روش تخلف ناپذیر و عادت حتمیه در بین شیعه در آمده ؛ چیزی که حتی در سایر افراد از ملل اسلام وجود ندارد وخصوصیت این موضوع و انتسابش به حضرت سید الشهدا (علیه السلام) طبعاً از بین رفته است و این موضوعی است که قطعاً مخالف مبانی مکتب تشیع و اصول معتقده و رضای اهل بیت (علیهم السلام) است .
امتیاز شیعه «در پیروی و اطاعت و انقیاد بی چون و چرای ازامام معصوم است . نه چون سایر فرق اسلامی که با کنار نهادن یکی از دو رکن اساسی ثقلین یعنی عترت رسول خدا و گرایش به افراد و اشخاص دیگر طبعاً سیر و ممشای خود را از شاهراه سعادت و فلاح به وادی ضلالت و غوایت و مهالک موبقه منحرف نموده اند و با دخالت دادن قیاسات و استحسانات و سلیقه های شخصی به کلی مسیر دین و حیات خود را بر توهمات و تخیلات و خرافات بنا نهاده اند و زمام امور دین و دنیای خود را به دست جهال و معاندی مثل أبو حنیفه و غیره بسپردند و خسران دنیا و آخرت را برای خود امتیاز و انتخاب نمودند .» (۶۰)
بنابراین رمز فلاح و رستگاری شیعه در متابعت او از سنن و دستورات ائمه خود می باشد و بس! و او هرگز حق ندارد در دستورات و مبانی القاء شده از طرف زعمای معصومین (علیهم السلام) دخل و تصرفی بنماید و از حدود تعیین شده در قضایا و موضوعات عبادی و اجتماعی قدمی فراتر بگذارد ، که اگر بگذارد به همان خسارت و مهلکه ای دچار خواهد گشت که سایرین در آن مهالک گرفتارآمده اند .
شیعه« نباید خودسرانه عمل کند و از پیش خود حکمی را کم یا زیاد کند و تمام چشم و گوش و حواسش باید متوجه مرام و مبانی ائمه خود باشد و به تعلیمات و القائات عوام توجه نکند و برای خوش آمدن عوام از اصول موضوعه خود دست برندارد و خدا و امام زمان (أرواحنا فداه) را بر مصالح دنیوی و هیاهوی عالم اعتبار و توهم و شایعات و رضایت عده ای نادان و بی خبر از مبانی تشیع ترجیح دهد .
امروزه مسئله اربعین حضرت سید الشهدا (علیه السلام) دیگر آن امتیاز و ویژگی و حیثیت شعار گونه خود را از دست داده است و در میان مردم به صورت یک امر عادی مانند سایر اربعین هایی که برای سایر اموات گرفته می شود در آمده است و در میان سایر ملل نیز دیگر آن توجه و عطف نظر را ندارد .
جالب توجه اینکه بنا بر نقل برخی از آثار ، اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) پس از ورود به مدینه بیش از سه روز اقامه عزای سید الشهدا ننموده اند و به سنت مرسومه و متداوله از زمان رسول خدا کفایت نمودند...»(۶۱)
سنت عزاداری رسول خدا سه روز بوده است(۶۲) شاید گفته شود که انعقاد مجالس اربعین برای اموات به جهت طلب مغفرت و رحمت ، خود سنتی است پسندیده و هیچگاه مقصود و منظور از این مجالس خدای نا کرده معارضه و مقابله با اربعین سید الشهدا (علیه السلام) نمی باشد بنابراین چه ایرادی دارد که به عنوان طلب مغفرت و اهداء ثواب به روح متوفی، بازماندگانش به یک چنین امری مبادرت می ورزند ؟ و چون از طرف شرع مقدس منعی بر یک چنین مجالسی نرسیده است بنابراین حکم اولی برجواز و عدم منع می باشد.
چنانچه در همه مواردی که بالخصوص ردع و منعی از ناحیه شرع نرسیده باشد و با اصول کلیه و قواعد عامه مذهب منافاتی نداشته باشد مقتضای قاعده عدم حذر و اباحیه ظاهریه می باشد.
ولی پاسخ این شبهه آن است که مقتضای احتیاط در خصوص این مسئله و نیز در موضوعات و مسائل مشابه آن خلاف حکم به اباحه و جواز است و این مسئله با آنچه در تقریر شبهه بیان گردید متفاوت است. توضیح مطلب آنکه احکام شرعیه بر اساس مصالح و مفاسد نفس الأمریه و واقعیه در جهت تربیت و فعلیت استعدادهای بشری تدوین شده است. ملاک شارع مقدس درتشریع قوانین ، توافق و تطابق تکالیف شرعیه ، به جهات تکوینی و فطری انسان قرار گرفته است و اگرچه فعل حضرت حق از دایره قیاس بر مصالح و مفاسد ـ چنانچه در افعال و کردار ما چنین است ـ خارج است ولی این مسئله به معنای تعلق اراده و مشیت او بر امر لغو و عبث نخواهد بود زیرا به مقتضای حکمت بالغه ، فعل خدای متعال عین صلاح و صلاح عین فعل او در مرتبه متأخر از اراده و مشیت اوست نه در مرتبه مقدم به عنوان علت غائیه .
بنابراین به مفاد آیه شریفه که می فرمایید: « رَبَّنا الّذی أَعطَی کلَّ شیئٍ خلقَهُ ثمَّ هدَی »(۶۳) خلقت انسان از آنجا که منبعث از حکمت بالغه پروردگار است باید هدایت و تربیتش نیز بر همان اساس در یک میزان و معیار و نسق قرارگیرد تا در حصول نتیجه و وصول به غایت مخالف و تضادی حاصل نشود و چون خلقت انسان در بهترین مرتبه و منزلت و تکون درعالم خلق واقع شده است چنانچه فرمود :« لَقَد خَلَقنَا الإنسانُ فِی أحسنِ تقویمٍ .» (۶۴)بنابراین طبعاً احکام و تکالیف متشرعه او نیز باید در بهترین مرتبه از مراتب تصور تکلیف قرار گیرد .
آنچه شارع مقدس در سنت عزا و مجالس ترحیم مقررکرده است، این است که عزا بر میت را سه روز قرار داده و پس از سه روز دیگر عزایی وجود ندارد. متأسفانه امروزه ، در بسیاری از مسائل از جمله مسئله مرگ و احکام و امور عرفیه بر آن ما به بیراهه می رویم و به دستورات شارع چنانچه باید و شاید توجه نمی نماییم و مقتضیات عالم آخرت را با اعتباریات عالم هوی و نفس اماره به یک دید و منظر می نگریم و حقایق را با توهمات در یک کفه قرار می دهیم.
تشییع و تدفین باید عبرت آموز باشد و انسان را به یاد موت و حساب و کتاب و... بیندازد ، توجه مشیعین در تشییع فقط باید بر مسئله مرگ متمرکز گردد و اموری که موجب انصراف آنان به جهات دیگر از اعتباریات مثل آوردن دسته گل و امثال اینها تماماً بر خلاف نظر شارع مقدس است.
در اسلام ما مسئله ای به نام « هفت » و « اربعین » و « سال » نداریم ، بنابراین مخالفت این مجالس با روش و سنت اسلام به خوبی روشن می شود. اما مسئله « هفت » و « سال » که قطعاً در اسلام هیچ اسم و رسمی از آن به چشم نمی خورد(۶۵)، مع الأسف این سنت غلط مجالس سنویه در بین فرهنگ شیعه و بخصوص ایرانیان از اصول مسلم و تخلف ناپذیر گردیده است .
در حالی که باید دقت کنیم« در این نکته که تا عبادتی از ناحیه شارع به ما نرسد اتیان آن بدعت و ضلالت و حرام است و گرچه هزار بار قصد قربت و رجاء داشته باشد باز آن عمل هیچ ارزشی از ناحیه شارع نخواهد داشت .» (۶۶)
و« مسئله اربعین از همین قبیل است و به ضرس قاطع می توان ادعا کرد تشکیل مجلس اربعین برای فوت شدگان مورد رضایت حضرات معصومین نبوده است و نظرآنان بر انحصار اربعین برای حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) می باشد.»
● راهکارهای مبارزه با بدعت ها
با توجه به بیان علل و رواج بدعت ها در مراسم عزاداری به نظر می رسد برای اصلاح وضع موجود راه کارهای ذیل از قابلیت ها لازم اجرایی برای بهینه کردن وضعیت عزداری های حسینی برخوردار می باشد،راه کارها عبارتند از:
۱)لزوم معرفت حضرت امام حسین (روحی له الفداء)،در مراسم عزداری و بیان علل قیام سید الشهدا؛
۲) ضرورت رویکرد جدید به مسئله وعظ و پدیده روضه خوانی وخطابه با توجه به نیاز های مخاطبین با زبان روز؛
۳)سرودن اشعار مناسب،متناسب با شأن حضرت و حماسه قیام جاویدان عاشورا؛
۴)آشنا کردن مردم با آموزه های دینی و ارزش های اسلامی صحیح،از سوی مبلغین و مداحان و واعظان؛با استفاده از منابع معتبر و بدور از غلو و تحریف؛
۵)برگزاری صحیح مراسم سوگواری بدور از بدعت ها و اعمال نا صحیح؛
۶)ضرورت استفاده ازکلام حضرت أبی عبد الله الحسین (علیه السلام)در تشریح علل قیام و اهداف آن؛
۷)احیای سنت مقتل خوانی از روی مقاتل صحیح و مستند؛
۸)آگاه کردن مردم و هیات های عزاداری با ا نواع تحریف ها و بدعت هاو جلوگیری از استفاده از ابزار و آلات لغو و دور از شان در عزداری ها؛
۹)برگزاری ساده مراسم و دوری از تجمل ها و چشم و هم چشمی ها.
● نتیجه
در مجموع می توان گفت که عزاداری بر سیدالشهدا(ع) بنابر دستورهای متواتر پیامبر و اهل بیت (صلوات الله علیهم أجمعین) از جمله سنت آن حضرات به شمار می رود که برای آن ثواب ها و اجرهای فراوانی از طرف خداوند اعطا شده است و بر عزادران حسینی است که در برپایی این سنت پاک همچون سایر دستورات ایشان کوشا باشیم .
از طرفی باید دانست که این پاداش ها در صورتی عائد عزاداران خواهد شد که عاری از هرگونه انحراف و بدعت ها باشد متأسفانه در عزاداری ها شاهد انجام بعضی از بدعت ها هستیم که گاه در اثر عدم آگاهی و گاه عمداً شاهد آن هستیم فقط به این خاطر که بعضی دوست دارند مجلسی به اصطلاح شور انگیز داشته باشند .
و در برگزاری مراسم سید الشهدا از انجام مسائلی مانند قمه زنی و راه اندازی دسته جات در خیابان ها و...که همگی کذب و از جمله انحراف ها و بدعت هایی است که عمداً یا سهواً وارد در تاریخ عاشورا شده که باید با عزم راسخ و همت بلند همه عزادارن امام حسین (علیه السلام) پرهیز کرد. و اگر به روایات نظری بیندازیم خواهیم دریافت که قطره ای اشک هرچند به قدر پَر کاهی باشد در صورتی که با معرفت و شناخت باشد نزد امامان ما از سال ها گریه بی معرفت باارزش تر است.
از این روی برای برگزاری مراسم متناسب با شان امام حسین (ع) و یارانش ، هم از سوی عزدران و عاشقان حسین(ع)و مبلغین و مداحان و شاعران و نویسندگان و دستگا های اجرایی ،عزمی جدی و فراگیر باید به کار گرفته شود تا این تحریف ها از چهره ی عزاداری ها زدوده شود تا همه ما از برکت های بی پایان آن بهره مند گردیم .
پی نوشت ها:
۱- محمد تقی مصباح یزدی ، آذرخشی دیگر ازآسمان کربلا ، چ۸ ، قم : مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی ، ۱۳۸۱، ص ۱۵ـ۱۴
۲- بیانات مقام معظم رهبری در ۱۷/۱۰/۱۳۸۶
۳- علی اکبر دهخدا ، لغت نامه دهخدا ، تهران : سیروس ، ۱۳۳۹ ، حرف (ب) ص ۳۶ / حسن عمید ، فرهنگ فارسی عمید ، ج۱ ، چ۲۵، تهران : سپهر ، ۱۳۸۱،ص۵۴۵ / سید مصطفی حسینی دشتی ، معارف و معاریف ، ج۳ ، چ۳، تهران: موسسه فرهنگی آرایه ، ۱۳۷۹ ، ص ۵۰۲ / غلامعلی حداد عادل ، دانشنامه جهان اسلام ، ج۶ ، تهران : بنیاد دائره المعارف اسلامی ، ۱۳۷۹ ، ص ۶۳۴
۴- حسین بن محمد الراغب الإصفهانی ، معجم ألفاظ القرآن ، تحقیق : ندیم مرعشلی ، الطبعه الثانیه ، تهران: مرتضوی ، ۱۳۷۶ ، ص ۱۱۳
۵- علی اکبر دهخدا ، همان ، ص۳۶ / حسن عمید ، همان ، ص۵۴۵ ۶- غلامعلی حداد عادل ، همان ، ص ۶۳۴
۷- همان ، همانجا
۸- مرتضی مطهری ، حماسه حسینی ، ج۱ ، چ۳۴ ، تهران : صدرا ، ۱۴۲۱هـ. ق. ، ص۵۹
۹- همان ، همانجا
۱۰- حسن عمید ، همان ، ص ۳۳۶ / زین الدین محمد بن ابی بکر بن عبد القادر الرازی ، مختار الصحاح ، بیروت : مؤسسه الرساله ، ۱۴۲۱هـ. ص ۵۱
۱۰- غلامعلی حداد عادل ، همان ، ج۲ ، ص ۵۱۳
۱۱- آذرتاش آذرنوش ، فرهنگ عربی ـ انگلیسی ، چ۳، تهران : نشر نی ، ۱۳۸۲ ، ص ۲۹
۱۲- لوئیس معلوف ، المنجد فی اللغه ، چ۲، تهران: انتشارات اسماعیلیان ، ۱۳۶۵ ، ص ۲۹
۱۳- همان ، همانجا
۱۴- سید مصطفی حسینی دشتی ، همان ، ص ۹۳
۱۵- غلامعلی حداد عادل ، همان ، ص۵۱۳
۱۶- احمد حاج سید جوادی ، بها ءالدین خرمشاهی و کامران فانی ، دائره المعارف تشیع ، چ۳، تهران : شهید محبی ، ۱۳۸۳ ، ص۱۴۵
۱۷- کمال الدین میثم علی بن میثم البحرانی ، شرح نهج البلاغه ، ج۲ـ۱ ، قم : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ، ۱۳۶۲ ، ص ۳۳۶ / غلامعلی حدادعادل ، همان ، ص۵۱۳
۱۸- غلامعلی حداد عادل ، همان ، ص ۵۱۴ـ۵۱۳
۱۹- احمد حاج سید جوادی ، بهاءالدین خرمشاهی وکامران فانی ، همان ، ص ۱۴۵
۲۰- حسین بن محمد الراغب الإصفهانی ، همان ، ص ۳۶
۲۱- سید محسن أمین ، رساله التنزیه [ الأعمال الشعبیه ] ، ترجمه جلال آل احمد ( عزاداری های نامشروع ) ، بامقدمه سید قاسم یا حسینی ، چ۲ ، بوشهر: شروه، ۱۳۷۱، ص۱۹ـ۱۸
۲۲- نهج البلاغه،ترجمه محمد دشتی،قم:زاهد،۱۳۷۴ ،ص۲۸۴،( خ ۱۵۴
۲۳- همان ، ص۳۲۲، (خ ۱۶۹
۲۴- همان ، ص۲۶۶،( خ ۱۴۵)
۲۵- محمد تقی جعفری ، ترجمه و شرح نهج البلاغه ، ج۴، چ۵ ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، ۱۳۸۳ ، ص ۱۹۱ـ۱۹۰
۲۶- همان ، ج ۴ ، ص ۱۹
۲۷- محمد تقی مصباح یزدی ، همان ، ص ۵۷
۲۸- همان ، ص ۵۷
۲۹- سید احمد امیر خانی ، سیر حدیث در اسلام ، چ۲ ، تهران : گنجینه ، ۱۳۶۱ ، ص ۶۹ـ۶۸
۳۰- سید محسن أمین ، رساله التنزیه [ الأعمال الشعبیه ] ، ترجمه جلال آل احمد ( عزاداری های نامشروع ) ، بامقدمه سید قاسم یا حسینی ، چ۲ ، بوشهر: شروه، ۱۳۷۱، ص۱۹ـ۱۸
۳۱- محمد اسفندیاری ،از عاشورای حسین تا عاشورای شیعه ، چ۳ ، قم : صحیفه خرد ، ۱۴۲۷هـ.ق ، ص۳۱ ـ۳۰
۳۲- علی شریعتی ، بازگشت ( مجموعه آثار ج۴ ) ، تهران : دفتر تدوین و تنظیم آثار دکتر علی شریعتی ، ۱۳۶۱، ص ۳۹۱ـ۳۹۰
۳۳- احمد صدر حاج سید جوادی ، بهاء الدین خرمشاهی و کامران فانی ، همان ، ج۱۱، ص ۳۷۲
۳۴- همان ،ص۳۷
۳۵- همان ، همانجا
۳۶- عباس قمی ، نفس المهموم (درکربلاچه گذشت) ، ترجمه : محمد باقر کوه کمره ای ، چ۱۲، قم: مسجد مقدس جمکران ،۱۳۸۲، ص۴۲۴ ـ۴۱
۳۷- سید محسن أمین ، همان ، ص ۲۱ ـ۲۰
۳۸- محمد اسفند یاری ، همان ، ص۵۵
۳۹- همان ، ص ۴
۴۰- همان ، ص۵
۴۱- محمد اسفند یاری ، همان ، ص ۳۲ـ ۳
۴۲- همان ، ص ۳
۴۳- سید محسن أمین ، همان ، ص ۵
۴۴- همان ، ص ۵۱
۴۵- «.. إنّه قالَ فِی وصیهٍ لَهُ : یاعلی ! لیسَ عَلَی النِّساءِ جمعهٌ و لا جماعهٌ و لا أذانٌ و لا إقامهٌ و لا عیادهُ المریضِ ولا إتباعُ جنازهٍ و لا هرولهُ بینَ الصفا و المروهِ و...» أبی جعفرمحمدبن علی بن الحسین ابن بابویه القمی (شیخ صدوق)، الخصال ، صحح و علق علیه علی أکبر الغفاری ، قم : جامعه المدرسین فی الحوزه العلمیه ، ۱۴۰۳ ، ص۵۱۱ و ۵۸۵ / محمد بن الحسن الحر العاملی ، وسائل الشیعه ، ج۷، قم : مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث العربی ، ۱۴۱۲هـ.ق ، ص ۲
۴۶- سید محمد حسین حسینی طهرانی ، لمعات الحسین (علیه السلام)، چ۲، تهران : صدرا ، ۱۴۰۷ هـ.ق. ، ص۱
۴۷- سید محسن أمین ، همان ، ص۴۶ـ ۴
۴۸- سید محسن امین ، همان ، ص ۴
۴۹- همان ،ص۴۳
۵۰- محمد ابراهیم آیتی ، بررسی تاریخ عاشورا ، به کوشش مهدی انصاری ، قم: امام عصر ، ۱۳۸۳ ، ص۱۴
۵۱- همان ، همانجا
۵۲- محمد ابراهیم آیتی ، همان ، ۱۴۶_۱۴
۵۳- أبو عبدالله محمد بن مکی عاملی و زین الدین بن علی بن أحمد العاملی الشامی ، تحریر الروضـه فی شرح اللمعه ، ج۱، چ۵ ، قم : مؤسسه فرهنگی طه ، ۱۳۸۱، ص ۲۰_۵
۵۴- محمد بن سلیمان تنکابنی ، إکلیل المصائب فی مصائب الأطالب ، ترجمه و تصحیح محمود رضا افتخار زاده ، قم : معارف اسلامی ، ۱۳۷۹ ، ص ۶۴ـ۶۳(در قسمت بررسی علم و علامات آوردیم که اینها وارد شده از دین مسیحیت است.)
۵۵- همان،ص ۶۵
۵۶- أبو عبد الله محمد بن مکی عاملی و زین الدین بن علی بن أحمد العاملی الشامی ، همان ، ج۱ ، ص۱۷۵
۵۷- سید محمد محسن حسینی طهرانی ، أربعین در فرهنگ شیعه ، قم : عرش اندیشه ، ص۷۵
۵۸- رضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس ، الإقبال بالأعمال فیما یعمل مره بالسنه ، المحقق جواد القیومی الإصفهانی ، ج۳، قم : مکتب الأعلام الإسلامی ـ مرکز النشر ،۱۴۱۶هـ.ق ، ص۱۰۰
۵۹- همان ، ۷
۶۰- همان ، ص۷۸
۶۱- سید مرتضی عسکری ، معالم المدرستین (دو مکتب در اسلام) ، ترجمه عطامحمد سردارنیا ، تهران : مرکز چاپ و نشر بنیاد بعثت ، ۱۳۷۸ ، ج۲ ، ص ۹۰ـ۸
۶۲- سوره طه ، آیه ۵
۶۳- سوره تین ، آیه
۶۴- سید محمد محسن حسینی طهرانی، همان ، ص ۹۲ـ۹۱ و۱۰
۶۵- همان ، ص۱۰۴ـ۱۰
۶۶- همان ، ص ۱۰۵ـ۱۰۴
فهرست منابع و مآخذ
۱- قرآن مجید.ترجمه الهی قمشه ای.تهران:جاوید،۱۳۴۷.
۲- نهج البلاغه.ترجمه محمد دشتی.قم:زاهد،۱۳۷۴.
منابع عربی
۱) ابن بابویه القمی (صدوق)، محمد بن علی بن الحسین ، الخصال ، صحح وعلق علیه : علی أکبر الغفاری ، قم : جامعه المدرسین فی حوزه العلمیه ، ۱۴۰۳هـ.ق.
۲)ابن طاووس ، رضی الدین علی بن موسی بن جعفر ، الإقبال بالأعمال فیما یعمل مره بالسنه ، المحقق: جواد القیومی الإصفهانی ، قم : مکتب الإسلام ـ مرکز النشر ، ۱۴۱۶ هـ.ق.
۳)أمین ، السید محسن ، المجالس السنیه فی مناقب و مصائب العمره النبویه ، الطبعه الخامسه ۱۳۸۳هـ.ق.
) البحرانی (ابن هیثم) ، کمال الدین میثم علی بن میثم ، شرح نهج البلاغه ، قم : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ، .۱۳۶۲
۴)الرازی ، زین الدین محمد بن أبی بکر بن عبد القادر ، مختار الصحاح ، بیروت : مؤسسه الرساله ۱۴۲۱هـ.ق.
۵) الراغب الإصفهانی ، حسین بن محمد ، معجم ألفاظ القرآن ، تحقیق : ندیم مرعشلی ، الطبعه الثالثه ، تهران : مرتضوی ، ۱۳۷۶.
۶)کلینی الراضی ، محمد بن یعقوب بن اسحاق ، الأصول من الکافی ، الطبعه الثالثه ، بیروت : دار صعب ـ دارالتعارف المطبوعات ، ۱۴۰۱هـ .ق.
۷) المالکی ، علی بن احمد ، الفصول المهمه فی المعرفه أحوال الأئمه (علیهم السلام) ، نجف : مکتب دار الکتب التجاریه ، بی تا .
۸) المجلسی ، محمد باقر ، بحار الأنوار ، الطبعه الثالثه ، بیروت : دار الإحیاء التراث ،۱۴۰۳هـ.ق.
۹) المحدثی ، جواد ، موسوعه عاشوراء ، ترجمه خلیل زامل العصامی ، بیروت : دار رسول الأکرم ، ۱۴۱۸هـ.ق.
۱۰) معلوف ، لوئیس ، المنجد فی اللغه ، تهران : اسماعیلیان ، چ۲ ، ۱۳۶۵.
۱۱) النوری الطبرسی ، حسین بن محمدتقی ، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، قم : مؤسسه ال البیت لإحیاء التراث ، ۱۴۰۷هـ.ق.
منابع فارسی
۱)آیتی ، محمد ابراهیم ، بررسی تاریخ عاشورا ، به کوشش مهدی انصاری ، قم: امام عصر ، .۱۳۸۳
۲)ابن طاووس ، رضی الدین علی بن موسی بن جعفر، اللهوف علی قتلی الطفوف ، ترجمه : عبدالرحیم بخشایشی ، چ۸ ، قم : نوید اسلام ، ۱۳۷۹ .
۳)احسانی ، زهرا ، اندیشه عاشوراء (دفتر دوم) ، تهران : مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی ، ۱۳۷۶ .
۴) آذرنوش ، آذرتاش ، فرهنگ عربی انگلیسی هانس ور، چ۳ ، تهران: نی ، ۱۳۸۲.
۵) اسفندیاری ، محمد ، از عاشورای حسین تا عاشورای شیعه ، چ۳ ، قم : صحیفه خرد ، ۱۴۲۷هـ.ق.
۶) الإصفهانی ، ابوالفرج ، مقاتل الطالبین ، ترجمه: سید هاشم رسولی محلاتی ، تصحیح : علی اکبر غفاری ، چ۲ ، تهران : صدوق ، ۱۳۷۹.
۷) الهامی ، داود ، تحریف شناسی در پرتو امام شناسی ، قم: مکتب اسلام ، بی تا .
۸)أمین ، السید محسن ، رساله التنزیه [الأعمال الشعبیه] ، ترجمه جلال آل احمد ، چ۲ ، بوشهر : نشر شروه ، ۱۳۷۱.
۹)تنکابنی، محمد بن سلیمان ، إکلیل المصائب فی مصائب الأطالب ، ترجمه و تصحیح : محمود رضا افتخار زاده ، قم : معارف اسلامی ، ۱۳۷۹ .
۱۰) جعفری ، محمد تقی ، ترجمه و شرح نهج البلاغه ، چ۵ ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، ۱۳۸۳.
۱۱) حاج سید جوادی ، احمد ـ خرمشاهی ، بهاء الدین ـ فانی ، کامران ، دائره المعارف تشیع ، چ۳، تهران : شهید محبی ، ۱۳۸۳.
۱۲)حداد عادل ، غلامعلی ، دانشنامه جهان اسلام ، تهران : بنیاد دائره المعارف اسلامی ، ۱۳۷۹.
۱۳)حسینی طهرانی ، سید محمد حسین ، لمعات الحسین (علیه السلام) ، چ۲، تهران : صدرا ، ۱۴۰۷هـ.ق.
۱۴)حسینی طهرانی ، سید محمد محسن ، أربعین در فرهنگ شیعه ، قم : عرش اندیشه ، ۱۴۲۶هـ.ق.
۱۵) حسینی دشتی ، سید مصطفی ، معارف و معاریف ، چ۳، تهران : مؤسسه فرهنگی آرایه ، ۱۳۷۹.
۱۶)دهخدا ، علی اکبر ، لغت نامه دهخدا ، تهران : سیروس ، ۱۳۳۹ .۱۷) ربانی خلخالی ، علی ، عزاداری از دیدگاه مکتب شیعه ، چ۵ ، قم : مکتب الحسین ، ۱۴۱۱هـ.ق.
۱۸)شریعتی ، علی ، بازگشت (مجموعه آثار ج۴) ، تهران : دفتر تدوین و تنظیم آثار معلم شهید دکتر علی شریعتی ، ۱۳۶۱.
۱۹)عسکری ، سید مرتضی ، معالم المدرستین (دو مکتب در اسلام) ، ترجمه : عطامحمد سردارنیا ، تهران : مرکز چاپ و نشر بنیاد بعثت ، ۱۳۷۸.
۲۰)قمی ، عباس ، نفس المهموم (درکربلاچه گذشت) ، ترجمه : محمد باقر کوه کمره ای ، چ۱۲، قم: مسجد مقدس جمکران ،۱۳۸۲.
۲۱)قمی ، عباس ، نفس المهموم (دمع السجوم) ، ترجمه أبوالحسن شعرانی ، تهران : کتابفروشی اسلامی ، بی تا.
۲۲)مراثی اهل بیت (علیهم السلام) با مقدمه ای از آیت الله جوادی آملی ، چ۲ ، قم : اسراء ، ۱۳۸۲.
۲۳) مصباح یزدی ، محمدتقی ، آذرخشی از آسمان کربلا ، چ ۸ ، قم : مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ، ۱۳۸۱.
۲۴) مطهری، مرتضی ، حماسه حسینی ، چ۳۴، تهران : صدرا ، ۱۴۲۱هـ.ق.
۲۵) معاونت آموزش و مرکز آموزش های تخصصی باقرالعلوم (علیه السلام) ، ره توشه راهیان نور، قم : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ویژه محرم و صفر ، ۱۴۲۴هـ .ق.
۲۶) نجفی ، سید جلیل ، مناقب اهل بیت (علیهم السلام) ، چ۵ ، تهران : انتشارات سید جلیل نجفی ، ۱۳۶۶.
۲۷) نصرتی ، علی اصغر ، نظام سیاسی اسلام ، قم : هاجر (وابسته به مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران) ، ۱۳۸۴.
۲۸) نوری ، حسین بن محمدتقی ، لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر ، چ۲، تهران : ۱۳۶۴.
۲۹) هلالی ، سلیم بن قیس ، اسرار آل محمد (سلام الله علیهم أجمعین) ، ترجمه اسماعیل انصاری زنجانی ، قم : الهادی ، ۱۳۷۸.
منبع : شبکه خبر دانشجو