شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شاعر کوچه‌های بی‌عابر


شاعر کوچه‌های بی‌عابر
پیرامون شعر مدرن ایران در دو دهه گذشته، بحث‌ها و نظریات مختلف و متعددی در رسانه‌ها ارائه شده است. مباحث و نظراتی بر وضعیت شعر که در دو دهه اخیر دستخوش تحولات و دگرگونی‌های بسیاری بوده و موج‌ها و جریان‌های مختلفی را بر عرصه شعر مدرن ما پدید آورده است. اگر بخواهیم نگاهی گذرا به چگونگی پدیداری این موج‌ها و جریانات شعری داشته باشیم باید گفت که پس از سپری شدن یک دهه از انقلاب اسلامی که در بطن آن دوره هشت‌ساله جنگ نیز از سر گذرانده شد، وضعیت اجتماعی سیاسی اقتصادی و فرهنگی کشور به مرور زمان در معرض تحول قرار گرفت. تحولاتی که در مسیر رو به آینده هر یک از عرصه‌های ذکر شده تاثیرگذار و تعیین‌کننده بود. بخشی از این تحولات در ارتباط با فرهنگ و هنر سرزمین‌مان بود که شعر نیز جزئی از آن محسوب می‌شود.
پس از درآمدن فضای فرهنگی هنری از یک دهه فعالیت‌های انفعالی (دهه ۶۰) که بنا به شرایط خاص آن دوران بود و با روند باز شدن فضا به یکباره شعر مدرن ما با یورش‌های متعدد نظریه‌ها و تئوری‌هایی روبه‌رو شد که برآمده از سیر مطالعاتی اهالی شعر از ترجمه‌هایی بود که در آن دوره فعالیت‌های انفعالی، جایگزین محصولات داخلی شده بودند. در این زمان چند مشکل جدی پیرامون این یورش‌های نظریاتی وجود داشت که با توجه به فقدان شخصیت‌های ناقد و تحلیلگر بی‌طرف و واقعی در آن دوران در نهایت این مشکلات در ضمیر عرصه شعر مدرن ما نشست کرد و توانست بحران‌آفرین شود.
از جمله مشکلات اشاره شده می‌توان به درهم‌آمیزی نظریات ادبیات غرب که خوانده شده اما درک صحیحی از آن وجود نداشت با تفکرات و ذهنیات بومی نسبت به شعر ذکر کرد. مشکلی که از سوی کسانی وارد عرصه شعر مدرن شد که به محض یافتن اندک جایی برای بروز اندیشه‌های خود، داعیه‌دار شعر می‌شدند و با هزینه کردن، می‌توانستند گرد خود چند نفر کمتر از خود را جمع و برای خود جریان‌سازی کنند. جریان‌هایی که هر کدام در پی خود جریان‌های دیگری را به دنبال داشتند بی‌آنکه در برابر خود نقدها و تحلیل‌های درستی داشته باشند. اگر نقدی نیز صورت می‌گرفت یا براساس مجادله‌های ادبیاتی بوده که در نهایت جز زد و خوردهای نوشتاری عایدی دیگری نداشته یا نوشتارهایی بوده که به نام نقد به مدیحه‌سرایی همدیگر پرداخته شده است.
حال پس از گذشت یک دهه از دوران جریان‌سازی و جریان‌بازی‌ها در عرصه شعر مدرن بی‌تردید می‌توان به سهولت چگونگی به‌وجود آمدن این دوران و خاستگاه‌های آن را مورد بررسی قرار داد. به‌طور نمونه اگر بخواهم به یکی از خصوصیات عمده جریان‌های شعری در دهه ۷۰ اشاره کنم، باید به زبان در شعر اشاره کنم. بی‌شک تحولی که در زبان شعر مدرن ما صورت گرفته بسیار لازم و حائز اهمیت بوده است.
اما زبان در شعر به عنوان بستری که ضمن سازمان‌دادن به شکل ذهنی شعر، عرصه‌ای برای ابراز وجود اندیشه و ارتباط آن با فهم مخاطب است. اگر نگاهی به اکثر قریب به اتفاق شعرهای پیشرو در دهه ۷۰ بیندازیم، خواهیم دید تحولی که در زبان صورت گرفته نه براساس تحول و دگرگونی فکری که برای صرف متفاوت ولو نفهمیده شدن، بوده است. در واقع پس همین اتفاق است که جایگاه مخاطب شعر برای شاعران این دوره مبهم می‌شود و ادعای مخاطب خاص داشتن به میان آمده است. زبان دستمایه‌ای می‌شود تا شما هرگونه ذهنیتی را در بستر آن بریزی و با بازی‌دادن این بستر با ظرفیت اندک فکری، اثری به نام شعر بیافرینی و سپس برای توجیه وجودی آن دست به ساختن تئوری‌های ذهنی بزنی.
اینگونه است که شعر مدرنی که طی کمتر از شش‌دهه، شش، هفت قله شعری به تاریخ شعر معاصر معرفی کرده بود، به یکباره نه‌تنها کسی را برای به قله رساندن در بر ندارد که کم‌کم در طول کمتر از یک دهه، مخاطبان خود را نیز به حاشیه می‌راند و فقط ذائقه گروهی به اصطلاح خاص را گوارا می‌کند. اما اکنون با هشیاری اهالی شعر و تجربیاتی که از یک دهه سپری‌شده به‌دست آمده، شعر مدرن سعی دارد از مسیر انحرافی رفته به خطوط اصلی جاده برگردد. این مهم را می‌توان در تجربیات نسل شعر دهه ۸۰ چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ زبان و مشخصه‌های آن که در آثار خود نشان می‌دهد متوجه شد.

علیرضا فراهانی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید