سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


قصه های تازه طرفداری ندارند


قصه های تازه طرفداری ندارند
● نگاهی بر روند فیلمنامه نویسی روز جهان
كویین اسمیت، چارلی كافمن و ریچارد لینك از جمله نویسندگان نسل جدید فیلمنامه در دنیای سینما محسوب می شوند كه با فیلمنامه هایی چون جان بالكوویچ بودن، فروشندگان و Swingers اعتبار فراوانی برای خود دست و پا كرده اند. فیلمنامه های آنها به قدری جذاب است كه هنرپیشگانی چون بن افلك، جیم كری و نیكلاس كیج حاضرند دستمزد كمتری بگیرند و در فیلمهایی براساس این فیلمنامه ها بازی كنند. ولی در صنعت سینما و جریان اصلی آن فیلمنامه نویسان خلاق مثل اسمیت و كافمن چندان موردتوجه قرارنمی گیرند و استودیوهای اصلی فیلمسازی چندان در پی فیلمنامه نویسانی مثل آنها نیستند. دلیل این قضیه خیلی روشن است چون فیلمهایی كه براساس نوشته های آنها ساخته شده اند، چندان پرفروش نبودند. برای مثال فیلم فروشندگان ۳۲ میلیون دلار و جان مالكوریچ بودن ۴۵ میلیون دلار فروش داشته اند و این ارقام در دنیای فیلمهای چندصدمیلیون دلاری اصلاً چشمگیر نیست. با این وجود اگر نگاه دقیقی به نامزدان بخش فیلمنامه غیراقتباسی اسكار بیندازیم، مشاهده می كنیم كه تمام آنها متعلق به فیلمهای مستقل اند كه نویسندگان آنها مورد بی مهری قرارگرفته اند. اما چگونه این تناقض را می توان توجیه كرد؟
استودیوهای بزرگ فیلمسازی فقط روی فیلمنامه ای كه از قبل مخاطب حاضر و آماده را برای خوددارد، سرمایه گذاری كنند و البته واضح است كه فیلمنامه اریژینال به هیچ عنوان چنین خصوصیتی ندارد. از این رو استودیوها با توجه به هزینه های هنگفت تولید فیلم، فیلمهایی با حداكثر میزان مخاطب از پیش تعیین شده را خواهانند و به همین خاطر غیر از چند فیلم استثنایی در هرسال اكثر فیلمنامه ها آشنا و قابل پیش بینی هستند. استودیوها این روزها با هزینه های سرسام آور جلوه های ویژه تصویری دیگر فرصتی برای فكر كردن به فیلمنامه ندارند و تماشاگران هم شانس دیدن درامهای كلاسیك به سبك محله چینی ها و یا مكالمه را پیدا نمی كنند. چون استودیوها ترجیح داده اند بازسازی ها را روانه اكران كنند و داستان كاندیدای منچوری و الفی را با هنرپیشه های تازه داشته باشند. آنها حتی چشم خود را برروی فهرست فیلمهای پرفروش همه دوران سینما بسته اند چون بخش اعظم آن فهرست را فیلمهایی تشكیل می دهد كه داستان غیراقتباسی داشته اند و یا دنباله ای برای فیلمی با داستان غیراقتباسی بوده اند و در رده های بالای فهرست فیلمهایی چون ای .تی، ماتریكس و حس ششم اشاره كرد.
هركدام از این فیلمها در زمان ساخت یك ریسك اقتصادی به شمار می رفتند و به راحتی هم از مسؤولین استودیو چراغ سبز برای ساخت نگرفتند. از طرف دیگر، در سالهای اخیر در دنیای انیمیشن شاهد ظهور شركتی تازه وارد بوده ایم كه در تمامی زمینه ها از جمله فیلمنامه دست به نوآوری زده است. استودیو پیكسار مجموعه ای از نویسندگان برجسته را دراختیار دارد كه با نگارش داستانهای غیرمنتظره، فیلمهای جذاب برای تماشاگران در تمام نقاط جهان تولیدكرده اند و این روزها كمتر كسی در جهان وجوددارد كه دست كم با یكی از شخصیت های فیلمهای «داستان اسباب بازی»، شركت لولو هاریا «در جست وجوی نیمو» آشنا نباشد. در چنین فضایی استودیوها فقط به نویسندگان مجرب و موردنظرشان مثل جیمز بروكس، نایت شیابالان و یا كونتین تارانتینو اجازه می دهند فیلمنامه های اریژینالی بنویسند، چون مطمئن اند كه آنها اثری با ظرفیت تجاری عرضه می كنند و قادر به همراه كردن هنرپیشگان محبوب گیشه برای بازی در فیلمهایشان هستند. اما نویسندگان گمنام و یا تازه كار شانس چندانی برای طرح ایده های تازه شان ندارند. و حتی اگر موفق به دریافت چند جایزه از انجمن های مختلف فیلمنامه نویسی هم شوند، بازهم می دانند كه فیلمنامه آنها در یك استودیوی بزرگ هرگز به مرحله تولید نمی رسد!
لس آنجلس تایمز
ترجمه: امیررضا نوری زاده
منبع : روزنامه ایران