پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


جنبه‌های نوستالژیک تشییع‌جنازه‌ی اسقف اعظم


جنبه‌های نوستالژیک تشییع‌جنازه‌ی اسقف اعظم
جلسه بررسی فیلم «تشییع‌جنازه‌ی اسقف اعظم» یكی از قدیمی ترین فیلم‌های مستند سینمای ایران، را با حضور «فرهاد وراهرام»، «روبرت صافاریان» و «محمد‌رضا حائری» در خانه‌ی هنرمندان ایران برگزار شد. این فیلم كه محصول سال ۱۳۲۸ ازاستودیو آماتوری است مراسم تشییع «اسقف ملیك تانگیان» در سال ۱۳۲۷ را به تصویر كشیده‌است.
فیلم با تیتراژ جالبی كه ورق خوردن صفحات یك كتاب قدیمی بود شروع شد. این تمهید در میان نویس‌های فیلم نیز كاربرد داشت و متن‌های آن به دو زبان فارسی و ارمنی بود. بلافاصله بعد از تیتراژ فیلم با چشم‌اندازی از شهر تبریز كه مربوط به عكسی از همان سال‌ها است، شروع می‌شد. پس از نمایش فیلم محمدرضا حائری در مورد چگونگی تشكیل این جلسه توضیح داد وی گفت: این جلسه به همت ورهرام و صافاریان شكل گرفته است و فیلم را آقای صافاریان در اختیار گروه اندیشه ایرانشهر قرار داده است. ما در این فیلم از منظر شهرشناسی می‌توانیم ببینیم كه در ۵۰ و اندی سال پیش شهر تبریز به چه شكلی بوده و تا چه حد با تبریز امروزی متفاوت است.
در ادامه فرهاد ورهرام گفت: در تمام اسناد و مدارك سینمای مستند ایران هیچ اسمی از این فیلم نیامده است درحالی كه یكی از فیلم‌های بسیار جالب است. این فیلم و فیلم‌های شبیه به این در آرشیو قابل مطالعه هستند و می‌توان با دیدن آنها پی به تغییر زبان، مدل ماشین، لباس و آرایش را برد و ابعاد این تغییرات را دنبال كرد همچنین از لحاظ شهرسازی و جامعه‌شناسی شهری هم می‌توان به آن استناد كرد. این فیلم ۲ سال بعد از سقوط جمهوری آذربایجان ساخته شده است همانطور كه دیدید حضور نظامیان در فیلم بسیار زیاد است چون تبریز باید كنترل می‌شد. روبرت صافاریان نیز به توضیحات بیشتر در مورد فیلم پرداخت، وی گفت: فیلم در سال ۱۹۴۸ ساخته شده است یعنی چیزی نزدیك به ۶۰ سال پیش. ما از آن دوره فیلم مستند دیگری نداریم و همانطور كه گفته شد این فیلم در تاریخ سینمای مستند ایران جایی ثبت نشده است. بعد از این كه فیلم به سفارش خلیفه‌گری تبریز ساخته می‌شود در انبار خلیفه گری می‌ماند تا سال‌ها بعد علاقه‌مندان آن را پیدا می‌كنند. همانطور كه دیدید میان نویسان فیلم به دو زبان فارسی و ارمنی بوده و این به آن معناست كه سازندگان فیلم مخاطب غیرارمنی هم بوده است. اما تاكنون این فیلم چند بار بیشتر نمایش داده نشده است.
تهیه‌كنندگان این فیلم جانی باغداساریان، سیمیك كنستانتین و واهان ترپانچیان بودند كه در اصل صاحبان یك عكاسی به نام «فتو واهه» در خیابان جمهوری بودند كه هنوز هم چنین دكانی در آنجا هست. دغدغه‌ی اصلی این‌ها دغدغه‌ی فنی بود. به عنوان مثال برای صداگذاری از یك نوار ضبط صدا كاغذی استفاده كرده بودند. این فیلم‌سازان حرفه‌ای نبوده‌اند اما علاقه‌ی خاص از خود نشان داده‌اند مثلا در بعضی از صحنه‌‌ها شم گزارش‌گری خوبی در آن دیده می‌شود. صحنه‌ی خیابان‌هایی كه از بالكن آدم‌ها تشیع را نگاه می‌كنند یكی از بهترین پلان ها از این دست است. به هر حال وجوه نوستالیژیكی كه فیلم‌های قدیمی دارد و برای گروه‌های مختلف تماشاگران می‌تواند متفاوت باشد. از دید معماران بخش شهرشناسی و از نظر ارمنی‌ها كثرت این جمعیت و نظم خاص و نوع رابطه‌ ی‌ كه جامعه ارمنی آن وقت با مقامات دولتی داشته - كه گویا نزدیك‌تر هم بوده است چنانچه فرماندار تبریز در این تشییع شركت كرده و از طرف شاه تسلیت گفته می‌شود. حتی اركستر از طرف مقامات تامین شده است. خب تعداد فیلم‌هایی كه در مورد ارامنه ساخته شده كم است ولی تعداد ارامنه هایی كه شما در ایران كار كرده‌اند بسیار زیاد است !
صافاریان ادامه داد: نام معمار كلیسای تبریز تامانیان بود. او طراحی شهر ایروان را نیز انجام دادهاست، در روسیه و اروپا تحصیل كرده و طراح و معمار ساختمان خلیفه‌گری ارمنستان نیز بوده و این نشان می‌دهد رابطه بین ارمنستان و تبریزچقدر قوی بوده است كه از نظر تاریخی باید بر معماری عام تبریز نیز اثر گذاشته باشد. در این جا حائری دوباره به جنبه شهرشناسی در این فیلم می‌پردازد ولی ابتدا به گوشه‌ای دیگر از این فیلم اشاره می‌كند و می‌گوید: مقایسه‌ی رفتارهای اجتماعی در مراسم تدفین این اسقف و مراسم تدفین در شهر تهران متوجه شدیم یك تفاوت آیینی بوجود آمده است. گذشته از آن كه فرهنگ تدفین اقلیت‌های مذهبی فرق می‌كنند مساله اینجا كه این مراسم از یك متانت برخوردار است. در مقابل ما مثلا می‌بینیم كه در بعضی مراسم رفتاراجتماعی دراماتیك و جنجالی است وبعد از انقلاب هم این رفتار اجتماعی بیشتر اتفاق افتاده است و بیشتر و بیشتر شده است و چنین رفتارهای اجتماعی ما از حضور گورستان در داخل شهر محروم كرده است چرا كه در كنار رفتار متانت آمیز و نظم‌پذیر می‌توانستیم مراسم تشییع را در شهر داشته باشیم.
در ادامه حائری به توضیح در مورد ربع رشیدی تبریز پرداخت و گفت: ربع رشیدی به صورت تپه‌ای در داخل شهر تبریز باقی مانده است. در واقع محله‌ی رشیدی بوده است كه برمی‌گردد به پایه‌گذار طراح و سازنده‌ی‌ آن خواجه رشید فضل‌الله همدانی، وزیر غازان خان. ربع رشیدی اولین آكسفورد دنیاست. در قرن ۷ هجرت چنین شهری وجود داشت. ۳۰ هزار واحد مسكونی داشت كه دانشجویان دنیا می‌آمدند آنجا و درس می‌خواندند. اما اكنون فقط تپه‌ای از تلی خاك از آن مانده كه توسعه‌ی مسكونی غیررسمی دارد تپه را می‌گیرد. در ربع رشیدی مهمتر‌ین چیزی كه درس داده می‌شده پزشكی بوده است. و دو كارخانه‌ی كاغذسازی هم وجود داشته تا تولید اندیشه نوشته شود و منتشر شود. حائری سپس تصاویر دیگری از تبریز اكنون نشان می‌دهد كه برای اولین بار در ایران شهرداری یك شهر چند تا از خیابان‌های آن را پیاده‌رو كرده است.
حائری توضیحات بسیار مبسوط و تخصصی در مورد سیر تحول ربع رشیدی از آغاز قرن هشتم قمری تا قرن حاضر ارائه داد. و به بحث در مورد دوره‌ی شكوفایی و تاراج شهر و تبدیل شدن آن به ویرانه پرداخت. وی همچنین به وجوه مشترك معیارهای شهرسازی از گذشته تا ربع رشیدی بر اساس مطالعه‌ی شهرهای كهن ایران متعلق به دوره‌های باستان و اسلامی پرداخت. وی توضیح داد كه چطور اساس تفكر خواجه رشیدالدین فضل‌الله در شكل‌گیری ربع رشیدی بر اساس ۳ بنیاد عقل، عرف و شرح بوده است. وی گفت: این سه مبنا از نظر ارزشی در یك ردیف بودند و هیچ‌كدام بر دیگری احاطه نداشت. در سال ۱۳۸۱ درتبریز یك كنفرانس در مورد اندیشه دوره‌ی ایلخانی و ربع رشیدی برگزار شد با این هدف كه ربع رشیدی احیا شود. این در حالی است كه در هیچ‌كدام ازطرح‌های مربوط به شهر تبریز به ربع رشیدی نگاه نشده است. فقط همان كارگاه یك روزه‌ در خرداد ماه سال‌ گذشته درباره‌ی احیای ربع رشیدی شهر تبریز برگزار شد.
منبع : خانه‌ٔ هنرمندان ایران