جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


توصیه پدر و مادر یا دکتر شوید یا مهندس


توصیه پدر و مادر یا دکتر شوید یا مهندس
«وقتی بزرگ شدی می خواهی چیکاره شوی؟ بزرگ که شدم می خواهم دکتر شوم تا بیماران را ویزیت کنم و آنها را درمان کنم، وقتی بزرگ شدم آرزو دارم پلیس شوم تا جنایتکاران را دستگیر کنم، ... دوست دارم دندان پزشک شوم تا دندان های مادرم را درست کنم! ... دلم می خواهد خلبان شوم... می خواهم فضا نورد شوم ...».
این جمله ها برای همه ما آشنا است. اینها آرزوهای دست یافتنی یا رویاهای دور و دراز بخش عظیمی از کودکان ما هستند. کافی است مثل ما سری به یک مهد کودک بزنید خواهید دید، کودکان ما به جزء مشاغلی نظیر مهندسی، پزشکی، خلبانی و ... علاقه ای به هیچ شغل دیگری ندارند. واقعیت این است که در جامعه ارزشی شخصیت انسان ها ارتباط بسیار تنگاتنگی با شغل آنها دارد و از مصادیق بارز این ادعا در جامعه ما می توان به دعواهای لفظی اشاره کرد که افراد معمولا از شغل برای تحقیر کردن طرف مقابل استفاده های کلامی می کنند.
الفاظی نظیر راننده ای بیش نیستی، دربانی بیش نیستی و ... به گوش همه ما آشناست، همین دیدگاه ها بسیاری از پدران و مادران را وامی دارد تا فرزندان خود را از کودکی به اتخاذ مشاغل عنوان دار تشویق کنند. از این رو همچنان که شاهدیم شغل پزشکی در بازی های کودکان نیز نمود بسیاری دارد.
با اینکه حتی در فرهنگ عامه تاکید شده «هر کسی را بهر کاری ساخته اند»، اما بسیاری از والدین با نادیده انگاشتن این واقعیت تمام سعی و تلاش خود را می کنند تا بی توجه به استعداد و علائق کودک از فرزند خود دکتر یا مهندس بسازند و انتخاب هر شغل دیگری از سوی فرزندان اصولا ضربه ای مهلک برای این والدین محسوب می شود.
نکته جالب اینجاست که با وجود اینکه آمار افراد بیکار در رشته های مهندسی و پزشکی بسیار بالا رفته است، اما همچنان این مشاغل به صورت نوعی اتوریته در اذهان پدر و مادرها باقی است. بنابراین شنیدن عقیده این نوع والدین خالی از لطف نیست بیشتر آنها عقیده دارند چون پزشکی و مهندسی در ایران حرف آخر را می زند در نتیجه فرزندان آنها نیز برای کسب اعتبار الزاما باید پزشک و مهندس شوند.
گرچه نمی توان منکر والدینی شد که انتخاب شغل فرزندان خود را برپایه هوش و استعداد وعلائق شخصی می دانند، اما آنچه که مسلم است تعداد بی شماری از والدین همچنان آرزوی دکتر و مهندس شدن را در ذهن می پرورانند. به باور جامعه شناسان، هر مسئله ای، آرزویی و آرمانی که در جامعه به وجود می آید بستگی به جامعه ای دارد که افراد در آن زندگی می کنند و براساس این نگرش در جامعه ما چون از گذشته ها دور تا به حال شغلی که از نظر امنیت، آینده فرد و پرستیژ اجتماعی مورد توجه بوده شغل طبابت است، به این شغل همواره احترام خاصی نهاده شده است.
از سوی دیگر امروز چون تامین امنیت زندگی پزشک یا مهندس بیشتر از مشاغل علوم انسانی است جو اجتماعی حاکم به سمت علوم پزشکی قرار دارد. بنابراین از سویی حیثیت و اعتبار شغل پزشکی به لحاظ پایگاه و کسب درآمد و از سوی دیگر جایگاه این شغل به عنوان دستاویزی برای فخرفروشی خانواده ها را به انتخاب این شغل سوق داده است. دکتر فرامرز قره باغی- جامعه شناس- عقیده دارد انتخاب شغل پزشکی از سوی درصد بالایی از افراد جامعه حکایت از وجود یک معضل فرهنگی دارد. به عقیده او رسوخ تفکر علاقه مندی به پزشکی در اذهان کودکان محصول ذهن آسان طلب و آسان خواه افراد جامعه است.
وی تاکید می کند: جامعه در زمینه شیوه های آینده سازی برای کودکان و نوجوانان آموزش ندیده است و بسیاری از پدر و مادرها و افراد با میزان تنوع کار و تحصیلات و جاذبه های شغلی متعددی که در دنیا است به هیچ وجه آشنا نیستند. اما علاوه بر تبلیغات غیرمستقیم و نقش پدر و مادر در گرایش کودکان به مشاغل عنوان دار به نظر می رسد آموزش و پرورش در این زمینه نیز بی تاثیر نیست. به طوری که هیچ تفاوت آشکاری بین دوره راهنمایی و دبیرستان نیست. در حالی که علی القاعده دوره راهنمایی باید دوره هدایت نوجوانان به سمت یافتن شغل مناسب باشد.
اما در عمل این اتفاق در هیچ کجا نیفتاده است. قره باغی، اعتقاد دارد که نظام آموزش و ارزش های شغلی، اقتصادی و اجتماعی جامعه در ۹۰۰ سال پیش بسیار بهتر از اکنون است. چون در آن دوره نظام صنفی ما، نظام آموزشی را به طور متعهدانه ای به دوش می کشید. به طوری که اگر این نظام قصد پرورش معمار، زری باف و ... را داشت، استادان این حرفه ها، با همه وجود تجربه های خود را به شاگردان انتقال می دادند و به طور کل عرصه برای خلاقیت بسیار گسترده بود.
استادان آن نظام در واقع استعدادیابی می کردند و بعد استعدادها را پرورش می دادند. این در حالی است که در نظام آموزش فعلی ما نه ترغیبی در کار است نه آشناسازی با حرفه ها. به طوری که در نظام آموزشی پیش از دانشگاه و در دوره دبیرستان هدف تنها گرفتن مدرک است و اگر کسی موفق به کسب مدرک دیپلم نشد معمولا به سمت مشاغل کارگری، می رود. جمیع این مسائل باعث می شود که پدر و مادرها فقط مشاغل پزشکی و مهندسی را بشناسند. دکتر سعید قشونی زاده- روان پزشک- عقیده دارد در جامعه ای که گرایش به مدرک گرایی وجود داشته باشد و عناوین و مدارک باعث توجه و احترام می شود، طبیعی است که گرایش به عناوین یا مشاغلی که توجه بیشتر ایجاد می کند، بیشتر خواهد شد. به عقیده وی از دیدگاه روان شناسی نیاز به توجه و احترام یکی از نیازهای مهم و اساسی هر انسانی است و ارضاء این نیاز ایجاد عزت نفس می کند، لذا هر نوع عنوانی که باعث تامین این نیاز شود و برای فرد و بالاخص در سنین کودکی و نوجوانی جاذبه فراوان دارد. این مسئله در ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی قابل مشاهده است.
مثلا وقتی یک امتیاز خاص برای اعطای تسهیلات بانکی و وام به وکلا و مهندسان و پزشکان می دهند طبیعی است که افراد سعی می کنند در این نوع عناوین و مشاغل جذب شوند. به عقیده بسیاری از روان شناسان شغل والدین، مهارت های آنان، موقعیت و رضایت مندی شغلی فردی و اجتماعی آنان در انتخاب مشاغل فرزندان تاثیر بسزایی دارد. وقتی والدین تحصیلکرده در رشته هایی به غیر از مشاغل موردنظر خود مشغول هستند و احساس عدم رضایت دارند و در ضمن در شغل خود پیشرفت های مالی، معنوی، اقتصادی و اجتماعی چندانی نداشته اند وبه اهدافی که از قبل ترسیم کرده اند، نرسیده اند طبیعی است به گونه ای جهت دهنده کودکان خود به سمت حوزه های شغلی عنوان دار باشند.
دکتر قشونی زاده تاکید می کند که بسیاری از این نوع والدین برای اینکه کودکان خود را به سمت مشاغل عنوان دار هدایت کنند، تمام سعی خود را می کنند و در اصطلاح روان شناسی از یک مکانیزم «Setup» یعنی گمارده شدن استفاده می کنند. در واقع بیشتر والدین تحت تاثیر تبلیغات رسانه ها و مطبوعات و بسیاری از سنت های دیرین می پندارند، مشاغلی نظیر تجارت، نجاری، آهنگری و نظایر آن به هیچ وجه مورد توجه نیستند. از همین رو در ناخودآگاه کودکان مشاغل پزشکی و مهندسی را به صورت دانه می کارند و از همین رو فردی ممکن است در سن ۴۰ سالگی آنقدر تلاش کند تا در دانشگاه در رشته پزشکی قبول شود. به هر حال به نظر می رسد جامعه ما نیاز دارد در همه سطوح مراکز آموزشی به تبلیغ بپردازد و مشاغل موردنیاز جامعه را معرفی کند، مسلما باید از سوی متولیان فرهنگ حرکتی رخ دهد تا عزت همه مشاغل حفظ شود. اگر عزت همه مشاغل حفظ شود مسلما این اتفاق دیگر رخ نخواهد داد که فقط رشته های پزشکی و مهندسی در جامعه صاحب ارج و قرب باشند.
از نکات جالب توجه اضافه شدن شغل یا حرفه «فوتبالیستی» در بین بعضی از کودکان است. تب جام جهانی، اخبار مختلف درباره فوتبالیست ها و خبرهایی مبتنی بر پرپول بودن این حرفه باعث شده که امروزه تعدادی از بچه ها در آرزوهای خود، روزی را ببینند که به عنوان یک فوتبالیست حرفه ای در زمین های ورزشی جولان می دهند.
لیلا درخشان
منبع : روزنامه کارگزاران