پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

متن، متن و تنها متن


متن، متن و تنها متن
آنچه در پی می‌آید نگاهی به نمایش «خداحافظ» نوشته محمد یعقوبی به کارگردانی آیدا کیخایی است. کارگردانی در تئاتر به شکل عمیق و گسترده با مفهومی به نام میزانسن گره خورده است به نحوی که بخش عمده‌ای از تفکر کارگردان از طریق میزانسن به مخاطب منتقل می‌شود و حتی میزانسن را می‌توان مهم‌ترین ابزار یک کارگردان دانست. میزانسن برخلاف تفکر رایجی که درباره آن وجود دارد تنها در طراحی حرکت توسط کارگردان خلاصه نمی‌شود بلکه هر آنچه که روی صحنه قرار می‌گیرد از نحوه چینش دکور گرفته تا چینش بازیگران و حتی تماشاگران از نحوه قرارگیری نورها گرفته تا حرکات بازیگران اعم از حرکات در جایی و حرکات جابه‌جایی، در حوزه گسترده میزانسن قرار می‌گیرد چنانکه مفهوم واژه نیز که واژه‌ای فرانسوی است دال بر چنین مفهومی است و میزانسن در زبان فرانسوی به معنی گذاشتن بر صحنه است و اهمیت میزانسن زمانی آشکار می‌شود که در زبان فرانسوی به کارگردان متورانسن می‌گویند یعنی کسی که روی صحنه می‌چیند. از سوی دیگر میزانسن در رابطه با متن معنا پیدا می‌کند و در واقع می‌توان میزانسن را عامل اصلی تصویری کردن و به اجرا درآوردن متن به شمار آورد.
یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های متون یعقوبی استفاده دراماتیک وی از تکنیک‌هایی است که کمتر در ادبیات نمایشی تجربه شده‌اند و بیشتر متعلق به ادبیات داستانی هستند اما یعقوبی به خوبی از این تکنیک‌ها در آثارش بهره می‌گیرد اما همین نکته باعث شده است که کارگردانی آثار یعقوبی دشواری‌های خاص خود را داشته باشد چراکه این تکنیک‌ها به سختی تن به میزانسن می‌دهند و شاید به همین دلیل باشد که یعقوبی نویسنده در مقام کارگردان آثار خود را به صحنه می‌برد. یکی از تکنیک‌هایی که یعقوبی در نمایشنامه «خداحافظ» به کار می‌گیرد استفاده از عنصر تکرار است. اما این تکرار در نمایشنامه منجر به ایجاد یک ریتم خاص می‌شود چراکه در عین همسانی چهار زوج موجود در نمایشنامه و در عین همسانی درگیری‌ها و مشکلات‌شان یعقوبی با چرخش‌هایی ظریف تفاوت‌هایی را ‌میان شخصیت‌ها ایجاد می‌کند و به ‌مشکلات هر کدام از آنها هویتی خاص می‌بخشد. این تنوع در عین تکرار منجر به ایجاد ریتمی خوشایند در این نمایشنامه می‌شود. اما عنصر تکرار در کارگردانی کیخایی از این متن باعث یک نواختی اثر شده و به دلیل عدم‌درک صحیح میزانسن در ورطه کسالت می‌افتد. مهم‌ترین لطمه‌ای که کیخایی از میزانسن اثرش می‌خورد به نحوه چینش ابزار و دکور بازمی‌گردد به نحوی که حضور دکورهایی بعضا زائد که بخش عمده‌ای از صحنه کوچک تالار را گرفته‌اند و چینش آنها در جلوی صحنه عملا دامنه حرکتی بازیگران را بسیار محدود می‌کند و از سوی دیگر چون دکور به بسیاری از حرکات کارگردان جهت می‌دهد باعث می‌شود معضل دوم میزانسن در این اثر خود را نشان دهد که حرکات تکراری بازیگران است. عمده حرکات این اجرا از سه حرکت تجاوز نمی‌کند که عبارتند از:
۱) رفت و آمد مکرر بازیگران در میان دو در.
۲) نشستن در مقابل میز و رد و بدل کردن دیالوگ.
۳) بازی در مقابل آینه. و آنچه تکرار و یکنواختی را در این حرکات مضاعف می‌کند در این است که تمام این حرکات در دو سوم جلوی‌ صحنه اتفاق می‌افتد و بک‌گراند در طول اجرا تقریبا بی‌استفاده می‌ماند. این در حالی است که بک‌گراند خالی از دکور است که خود می‌توانست دامنه حرکتی گسترده‌ای را برای بازیگران فراهم آورد اما به دلیل نحوه چینش دکور که راهی برای حرکت در آنجا باقی نمی‌گذاشت و همچنین ندیده گرفتن کارگردان این امکان برای تنوع حرکتی از دست می‌رود. این فقر حرکتی باعث می‌شود که یکی از مهم‌ترین وظایف میزانسن یعنی خلق فضا به انجام نرسد. نمایش در چهار اپیزود در مکان واحد اما در چهار زمان مختلف اتفاق می‌افتد. اما این استفاده از زمان را ما تنها از طریق بروشور نمایش درمی‌یابیم و در عمل و در فضای نمایش هیچ نشانه‌ای بر این چهار تغییر زمان و فضای درونی وجود ندارد. این نحوه تاکید بر زمان اتفاقا یکی از همان تکنیک‌های داستانی یعقوبی است که کارگردان موفق به نشان دادن آن نمی‌شود هر چند نباید از حق گذشت که نشان دادن آن دشواری‌های خاص خود را نیز دارد.
هر چند بازی خوب و قابل قبول بازیگران و سعی کارگردان در شخصیت‌پردازی تا حدودی به این تفکیک فضا کمک می‌کند اما در عمل و از طریق میزانسن، کارگردان نمی‌تواند به این مهم دست یابد. در واقع می‌توان گفت اگر کارگردان تلاشی را که در راستای صحیح ادا کردن دیالوگ‌ها و همچنین شخصیت‌پردازی درست به کار برده بود در راستای خلق حرکت اعم از حرکات مبتنی بر جابه‌جایی یا حرکات درجا نیز به کار می‌برد، شاید می‌توانست به همان چرخش‌های ظریف یعقوبی در عین تکرار دست یابد. اما کارگردان آنچنان در چنبره متن و دیالوگ‌های آن اسیر می‌ماند که از عامل مهم میزانسن و بصری کردن فضای متن درمی‌ماند.

رحیم عبدالرحیم‌زاده:
منبع : روزنامه کارگزاران