پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


محیط زیست و امنیت جهانی


محیط زیست و امنیت جهانی
قرن بیستم و خصوصا" نیمه دوم آن قرنی سرشار از تحولات سریع و بی سابقه در محیط زیست جهان بود. اثرگذاری انسان بر طبیعت اطرافش به جایی رسیده كه دارای ماهیت و اهمیت جهانی شده و متاسفانه این تاثیرات از سرعت سرسام آوری نیز برخوردار گردیده است.دیگر تقریبا" هیچ زیستگاه یا اكوسیستم طبیعی در سطح زمین وجود ندارد كه لااقل اندكی دستخوش تغییر نگردیده باشد.اما تحولات زیست محیطی زاییده فعالیتهای بشری، اگرچه از دیر باز آغاز گردیده است اما هیچگاه باندازه چند سال گذشته مورد توجه نبوده و قبلا" به هیچ عنوان نگرانیهای مجامع بشری در این رابطه این قدر با بدبینی عجین نشده بود.
با توجه به قدرت تفكر و تعقل انسان،چنین انتظار میرفت كه بشر هر روز بیش از گذشته به قدرتی تبدیل شود كه بتواند معیارهای ارزشمند محیط زیست را حفاظت و بهبود بخشد اما بالعكس به نظر می رسد كه انسان بطور روزافزون به نیرویی مقتدر تبدیل میشود كه مایه ایجاد آشفتگی در بستر حیات خود و قطع ریشه های هستی اش میگردد.
این برداشت غیرقابل انكار به جایی رسیده كه این فرض كه زمین در حال بهبود است بیش از پیش نیازمند دفاع و توجیه است، در حالی كه این فرض كه كره زمین بطور خطرناكی در حال از بین رفتن است ، به هیچ یك از این دو رفتار نیازی ندارد!
در هر حال امروزه اغلب مسایل و مشكلات و تنگناهای زیست محیطی دیگر بعنوان یك موضوع محلی و یا حتی ملی بشمار نمی آیند و با توجه به وابستگی متقابل و غیر قابل تفكیك محیط زیست با مباحث كلان انسانی از جمله اقتصاد ، فرهنگ ، توسعه ، سیاست و بویژه نوع خاص آن یعنی ژئوپلتیك ، اخلاق ، فلسفه وعرفان و بسیاری دیگر از جنبه های مادی و معنوی حیات انسانها ،در واقع هر مشكل زیست محیطی در هر اندازه وحتی محدود در داخل مرزهای قراردادی یك كشور مشكلی برای كل جهان ونوع بشر بشمار می آید.
در این مقاله سعی شده تا با تأكید بر ارتباط محیط زیست با مسایل ژئوپلتیك و نیز اقتصاد و فقر،گوشه ای از اهمیت آن را بیان و نیز توجه هرچه بیشتر سیاستمداران،عقلا و تصمیم سازان اجتماعی و فرهنگی كشور را به این مسئله اساسی جهان امروز معطوف نماید.
● ژئوپلتیك :
ژئوپلتیك،مطالعه روابط و كشمكش های بین المللی از دیدگاه جغرافیایی است.بر اساس این تعریف،موقعیت ، مسافت و چگونگی توزیع منابع انسانی و طبیعی تأثیرات قابل توجهی بر روابط بین المللی دارند.
جغرافیا دارای دو زیرشاخه اصلی است،جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی.جغرافی طبیعی موقعیت و توزیع جنبه های مختلف سیستمهای طبیعی زمین مثل آب و هوا،پوشش گیاهی مناطق مختلف و اقلیمها، علل پیدایش عوارض سطح زمین و شناخت روابط فیزیكی بین آنها را مورد توجه قرار میدهد و جغرافیای انسانی روابط بین جوامع انسانی ،فرهنگها و تمدنها و گستردگی آنها را در كانون توجه خود دارد.ژئوپلتیك، زیر مجموعه ای از جغرافیای انسانی است.
یك ژئوپلتیست،دانش اجتماعی ،اقتصادی،سیاسی ،فرهنگی و نیز نیروهای زیست محیطی را بعنوان شكل دهنده فعالیت بشر در نقاط مختلف جهان در تحلیل های خود مورد استفاده قرار میدهد.
امروزه بخش قابل ملاحظه ای از روابط بین الملل حول محور محیط زیست صورت می گیرد.اگر بدانیم كه استفاده روزافزون از منابع زیستی و به تبع آن تخریب سیاره زمین پدیده هایی هستند كه اثرات آنها بندرت در درون مرزهای قراردادی یك كشور محدود میگردند،آشكارا به این نتیجه می رسیم كه موضوعات زیست محیطی می توانند دقیقا" از موضع ژئوپلتیك مورد بررسی واقع شوند.
اما محیط زیست دقیقا" چیست ؟بنا به یك تعریف ساده محیط زیست عبارت است از همه عناصر جاندار یا بی جان طبیعتی كه پیرامون انسان را فرا گرفته و همه آنها با یكدیگر دارای ارتباطی متقابل می باشند.دانشمندان در قرن نوزدهم واژه زیستكره را برای تعریف محیط زیست زمین و ارتباط بین ارگانیزمها و عناصر بی جان آن بكار گرفتند.
در سطحی محدودتر،زی بومها یا اكوسیستمها،به محدوده های وسیعی از سطح زمین اطلاق میگردند كه در برگیرنده گونه های خاص گیاهی و جانوری و تأثیرات متقابل همه عوامل درونی این مجموعه بر یكدیگرند.
به لحاظ نظری ،انطباق مرزهای قراردادی سیاسی كشورها بر مرزهای اكوسیستمی موجود در جهان امری محال یا لااقل بسیار مشكل است.بعنوان مثال،پرندگان مهاجری كه در فصول سرد سال از سیبری به ایران و یا دیگر كشورهای واقع در عرض های پایین تر جغرافیایی مهاجرت و مجددا" باشروع گرما به زیستگاههای اولیه خود باز میگردند و یا غازهای وحشی كه در دوران جنگ سرد بین آمریكا و شوروی سابق بدون توجه به مسایل و كشمكش های سیاسی موجود،بین این دو كشور مهاجرت میكردند.
بر این اساس،دیدگاه محیط زیست در بحث ژئوپلتیك،به درگیریهای بین المللی و روابطی اشاره دارد كه در سطح جهانی با تأثیر بر زیستكره یا سطوح منطقه ای ،بین دو یا چند كشور بروز میكند.
منابع طبیعی سیار یا اصطلاحا" منابع ناپایدار،بدلیل برخورداری از نیروی بالفعل خود برای عبور از مرزهای كشورها،موضوع اصلی درگیریهای ژئوپلتیكی بشمار می روند.ذخایر ماهیها،حوضچه های نفتی زیر زمینی مشترك، رودهای مرزی و دریاها،جانوران وحشی مهاجر و موارد مشابه از این گروه منابع بشمار می آیند كه سعی در بهره گیری بیشتر از آنها توسط دولتهای همجوار در بسیاری از نقاط جهان موجب بروز تنش های سیاسی و حتی جنگ گردیده و میگردد.
اما روش صحیح استفاده از یك عنصر یا منبع طبیعی چیست ؟ آیا استفاده از منابع تا حد تهی سازی كامل قابل قبول است ؟ آیا اصولا" دولتها می توانند در داخل مرزهای خود ،مستقلا" تصمیم به بهره برداری هر چه بیشتر از منابع طبیعی به هر ترتیب كه می خواهند بنمایند؟پاسخ مثبت به این سؤالات برای بسیاری از منابع همچون حیات وحش،جنگلها،معادن اورانیوم و منابع آبی و حتی هوا یقینا" موجب بروز تنش های اصولی گردیده و چالش انگیز است.
● مفهوم منابع طبیعی كاربردی در ژئوپلتیك :
امروزه دولتهای صنعتی و غربی، مصرف كننده عمده منابع زیستی جهان بشمار می آیند.اما در سالهای آینده ،دولتهای در حال توسعه بدلیل رشد جمعیت و برخورداری از شتاب در رشد صنعتی و اقتصادی و بواسطه آن افزایش سطح استفاده از مواد،نقش فزاینده ای را در تأثیر بر اكوسیستمهای كره زمین ایفا خواهند نمود و البته زمین نیز با كاهش روزافزون منابع مواجه خواهد گردید.
بلی ،منابع طبیعی ذاتا" كمیاب هستند؛ یعنی در كمیت و موقعیت دارای محدودیت می باشند وبا این منطق و الگوی پیش رو در رشد اقتصادی و بهره برداری از منابع،درگیریهای ژئوپلتیكی و جنگ بر سر منابع بشدت افزایش خواهد یافت و البته طرف برنده آن است كه منابع بیشتری را ذخیره و یا در
اختیار داشته باشد.به عنوان مثال،گسترش سریع مستعمرات كشورانگلیس در واقع پس از شروع انقلاب صنعتی در اروپا و بدنبال آن تهی شدن این قاره از منابع اولیه طبیعی مورد نیاز صنایع این كشور آغاز گردید.
▪ منابع طبیعی به دو دسته طبقه بندی میشوند:
۱) منابع تجدید شونده،كه با بكارگری شیوه های مدیریتی صحیح میتوان در یك چارچوب زمانی تعریف شده و بگونه ای خردمندانه بصورت مستمر از آنها بهره برداری نمود مثل ماهیها،حیوانات وحشی،جنگل،آب شیرین، هوا و ...
۲) منابع غیر قابل تجدید،كه از ذخایر ثابتی در جهان برخوردار بوده و در یك محدوده زمانی مشخص به پایان می رسند نظیر سوختهای فسیلی و ذغال سنگ و مواد معدنی.
همانطور كه در تعریف بند اول یعنی منابع تجدید شونده گفته شد ،مدیریت اصولی و بهره برداری خردمندانه اصل اساسی پایداری و ایجاد قابلیت تجدید در این منابع است و بدون توجه به این دو اصل،این منابع نیز در اثر بهره برداری بی رویه و یا عدم بكارگیری مدیریت و روشهای اصولی در جایگزینی بموقع آنها و در واقع عدم ایجاد فرصت احیاء و تجدید برای آنها،ناپایا و غیر قابل تجدید خواهند بود!همچنین آب و هوا و خاك چنانچه تا حد عدم امكان بازیابی آلوده شوند،آنگاه جزء منابع غیر قابل تجدید بشمار می آیند.طبق مطالعات سازمان ملل در سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ حدود ۸۹ میلیون هكتار از خاك كره زمین بدلیل عدم استفاده صحیح آنقدر خسارت دیده كه دیگر قابل احیاء نیست و ذخایر آب آشامیدنی نیز آنقدر كاهش یافته كه در آینده نزدیك به ۸۰ كشور جهان با كمبود جدی آب روبرو خواهند شد.
در مناقشات مرزی،بویژه زمانی كه صحبت از منابع زیستی سیال در میان باشد،گاه با زیركی می توان بگونه ای مرزبندی نمود كه حقوق دیگر كشورها نسبت به برخی منابع سلب گردد؛ لذا برخورداری نمایندگان سیاسی كشورها از اطلاعات دقیق زیست محیطی و دانستن ارزشهای منابع مورد بحث كاملا" ضروری و اصلی انكارناپذیر است.
● مهمترین موضوعات زیست محیطی جهانی :
مقیاس جهانی آسیب های زیست محیطی نشان میدهد كه تمایز بین كشورهای غنی و در حال توسعه باعث ایجاد یك بحران در بیوسفر كره زمین گردیده است.همه موضوعاتی كه در این بخش به آنها اشاره میشود دارای محدوده ای فرامرزی بوده و مستلزم تفاهم و همكاری بین كشورها برای حل آنها می باشند.
۱) گرم شدن كره زمین ( اثر گلخانه ای) :
مصرف سوختهای فسیلی موجب ایجاد دی اكسید كربن و گازهای دیگری میگردد.تجمع و افزایش بیش از حد این گازها در جو زمین،موجب ایجاد لایه ضخیمی از گاز میگردد كه همانند پوشش پلاستیكی
گلخانه ها، از بازگشت حرارت مازاد حاصل از تابش نور خورشید به سطح زمین به فضا جلوگیری كرده و گرما را در نزدیكی سطح زمین نگه میدارد و همانند گلخانه باعث گرم شدن هوای زمین میگردد.
در اثر بروز این پدیده زیست محیطی،بنا به تخمین دانشمندان دمای كره زمین در طی قرن حاضر بین ۸/۰ تا ۵/۳ درجه سانتیگراد افزایش می یابد.این اثر از یكسو موجب بروز تغییرات گسترده آب و هوایی در مناطق مختلف زمین و بروز وقایعی نظیر خشكسالی یا بالعكس سیل و طوفانهای شدید می گردد و از سویی دیگر با افزایش سرعت ذوب یخهای قطبی باعث بالا آمدن آب دریاها و اقیانوسها و به زیر آب رفتن بسیاری از مناطق ساحلی و ارضی مستعد سرزمینی خواهد شد.
در سال ۱۹۹۲ در اجلاس زمین در ریودوژانیروی برزیل بیش از ۱۵۰ كشور در قالب كنوانسیون ریو و در ادامه روند پیشرفت این كنوانسیون در سال ۱۹۹۷ نیز ۱۶۰ كشور از جمله ایران ،با امضاء پروتكل كیوتو در ژاپن برای تلاش در جهت كاهش آلودگی ناشی از گازهای گلخانه ای به توافق رسیدند.
۲) كاهش لایه ازن :
دومین نگرانی عمده زیست محیطی با تأثیرات فرامرزی، آسیب دیدگی لایه حفاظتی ازن در اطراف جو زمین است.لایه ازن تقریبا" در ۲۴ كیلومتری بالای سطح زمین اطراف این سیاره را فرا گرفته و با جذب اشعه ماوراء بنفش نور خورشید ،زمین و موجودات زنده آنرا از این تشعشعات زیان آور محافظت میكند.
بنا به تحقیقات دانشمندان،تركیب گازی كلروفلوئوروكربن(CFC) كه در صنایع یخچال سازی، تولید اسپری ها و تولید اسفنج كاربرد فراوانی دارندتأثیر مخرب و كاهنده ای بر ضخامت لایه ازن داشته و حتی موجب ایجاد شكاف در این لایه گردیده است.
گسترش این شكاف در سالهای منتهی به ۱۹۸۵ باعث نگرانی كشورهای جهان گردیده و سرانجام كنوانسیون وین (۱۹۸۵) و پروتكل الحــاقی آن یعنی پروتكل مونترال (۱۹۸۷ ) و اصلاحیه لندن ۱۹۹۰
با توافق بسیاری از كشورها منجمله ایران تنظیم و دولتهای صنعتی را موظف كرد تا مصرف این مواد را به نصف كاهش دهند.
۳) كمبود آب شیرین :
اگر چه ذخایر آب زمین از دیرباز یك منبع زیستی قابل احیاء محسوب میگردید اما واقعیت آن است كه این ذخایر،در سطح جهانی مورد تهدید جدی قرار دارند.بیش از ۴۰ درصد از كشورهای دنیا بدلایلی چون رشد جمعیت،توسعه كشاورزی وآبیاری ، آلودگی منابع آب سطحی و زیر سطحی و استفاده های صنعتی با مشكل كم آبی روبرو هستند. نیاز به آب هر ساله حدود ۲/۳ درصد افزایش می یابد. بــانك
جهانی با تشخیص این بحران،تا قبل از سال ۲۰۰۵ حدود۶۰۰ میلیارد دلار در سطح جهان برای افزایش ذخایر آب شیرین و مقابله با خشكسالی هزینه كرد.
حاكمیت بر منابع آبی،یكی از موضوعات مهم ژئوپلتیكی امروز جهان بشمار می آید.حركت آب بعنوان یك منبع طبیعی سیال و گذر آن از مرزهای قراردادی كشورها موجب ایجاد این حساسیت گردیده است.بعنوان مثال در نقاطی كه رودهای بزرگ از چند كشور همسایه می گذرند عملكرد كشورهای بالادست رود بر كیفیت آب و میزان برداشت از آن و یا ذخایر طبیعی موجود در آن،موضوعی است كه
همواره مناقشه برانگیز است.رود راین در اروپا،رودهای آمودریا و سیردریا در آسیای مركزی و رودهای گنگ و سند در آسیای جنوب شرقی و رود اردن در خاورمیانه از این دسته رودها بشمار می آیند.كشور ماایران نیز بدلیل اینكه عمده ترین رودهایش از جمله ارس،اروندرود،اترك و هیرمند در مرز مشترك با كشورهای همسایه واقع شده محتاج برنامه ریزی سیاسی خاصی در بهره برداری از این منابع می باشد.۴) بیابانزایی وكمبود خاك مرغوب :
مساحت خشكی های زمین حدود ۴/۱۳ میلیارد هكتار است.البته همه این مقدار قابل بهره برداری و استقرار نیست.تنها ۲۲ درصد از خشكیهای زمین قابل كشت هستند اما نكته اینجا استكه خاكهای حاصلخیز و مرغوب در اغلب نقاط جهان در معرض فرسایش و نابودی قرار دارند.نتایج بررسیهای علمی نیز بیانگر آن است كه ۱۰ تا ۱۱ درصد از خاكهای حاصلخیز جهان به اندازه ای آلوده گردیده اند كه احیاء مجدد آنها تقریبا" غیرممكن است.دو سوم از خاك كشورهای در حال توسعه در آسیا و آفریقا بشدت تخریب شده است و بنا به بررسیهای انجام شده ،تخریب و نابودی جنگلها استفاده از روشهای سنتی در كشاورزی،آبیاری غیر اصولی كشتزارها ،استفاده بی رویه از كودهای شیمیایی و آفت كشها و چرای بی رویه دامهای اهلی در مراتع از عوامل اصلی فرسایش و نابودی خاك به شمار می آیند.گسترش روز افزون بیابانها و نابودی مراتع حاصلخیز در بسیاری از نقاط جهان از جمله ایران از تبعات این فعالیتها محسوب میگردد.
۵) آلودگی هوا و بارانهای اسیدی :
بارانهای اسیدی هم یكی از اشكال آلودگی هوا بشمار میروند.گازهای دی اكسید گوگرد و اكسید نیتروژن حاصل از مصرف سوختهای فسیلی، در هوا با بخار آب موجود تركیب شده و تشكیل اسید سولفوریك و اسید نیتریك را می دهند كه به همراه ابرها بر فراز گستره وسیعی از زمین حركت كرده و هنگام تبدیل ابرها به بارش، این اسیدها به سطح زمین برگشته و موجب تخریب جنگلها ،پوشش گیاهی و حتـی ساختمانها و ابنیه ساخت دست بشر و نیز آلــودگی منابع آبی سطحی و زیـــرزمینی
می گردند.به عنوان مثال ۲۵ درصد از جنگلهای اروپا در اثر بارش بارانهای اسیدی خسارت دیده یا نابود شدند.جالب آنكه جهت حركت جریانهای هوایی در بالای زمین بگونه ای است كه معمولا"از مركز سیاره بطرف شمال حركت كرده و در نتیجه می توانند آلودگیهای احتمالی ایجاد شده در كشورهای جنوبی تر را به كشورهای شمالی تر زمین منتقل نمایند.
۶) دفع زباله های سمی :
در اثر فعالیتهای صنعتی، مقادیر بسیار زیادی زباله صنعتی سمی بوجود می آید كه غالبا" به هنگام دفن، موجب انتقال آلودگی به محیط زیست می شوند.فلزات سمی از قبیل روی، مس،آرسنیك،جیوه و ... همگی برای محیط زیست و حیات موجودات زنده زیان آور هستند.فعالیتهایی چون اكتشاف و استخراج معادن،اصلی ترین عامل تولید ضایعات فلزی سمی و پسماندهای معدنی بشمار می روندو متأسفانه غالبا" بطور غیراصولی دفع میگردند.
حمل و نقل مواد سمی خطرناك و دفع غیراصولی آنها نیز یكی از مشكلات عمده محیط زیست در جهان بحساب می آیند .در ایران نیز دفع موادی از قبیل ضایعات سموم كشاورزی و آفت كشهای تاریخ مصرف گذشته، دفع ضایعات اسیدی حاصل از تصفیه دوم روغن ، ضایعات پالایشگاهی و بسیاری دیگر از پسماندهای صنعتی كه از گروه ضایعات سمی و خطرناك بشمار می روند، از مشكلات زیست محیطی كشور محسوب می گردد.
۷) جنگل زدایی و نابودی تنوع زیستی :
درختان جزء منابع تجدید شونده محسوب میشوند اما بشر در طول تاریخ بسیاری از جنگلها و درختان را تا نقطه انقراض نسل نابود كرده است.بسیاری از جنگلهای نیمكره شمالی مورد بهره برداری و تخریب واقع شده اند.در ایران نیز طی ۴۰ سال گذشته مساحت جنگلهای كشور حدود یك میلیون هكتار كاهش داشته است.هر چند درختان جزء منابع سیال نیستند اما تخریب سریع جنگلها می تواند بدلایل زیر تأثیرات ژئوپلتیكی و فرامرزی ایجاد نماید:
الف ) حذف پوشش جنگلی باعث فرسایش سریع خاك و آلودگی رودها و منابع آبی میگردد.
ب ) ظرفیت جذب دی اكسید كربن و تولید اكسیژن كاهش یافته و پدیده گرم شدن زمین تشدید میگردد.
ج ) به تنوع زیستی كره زمین آسیب های جدی وارد میشود.
تنوع زیستی، یعنی مجموع گونه های گیاهی،جانوری،میكروارگانیزمهاو همه اكوسیستمها و فرآیندهای اكولوژیكی مربوطه.بدون تردید می توان ادعا كرد كه همه مشكلات زیست محیطی در جهان كه بشر در خلق آنها نقش دارد، به نوعی، تهدید برای تنوع زیستی بشمار می آیند.طی ۳۰۰
سال گذشته انقراض ۱۶۲۲ گونه گیاهی و جانوری به ثبت رسیده و دانشمندان شواهدی در دست دارند كه هر ساله نسل تعداد زیادی از گونه هایی كه حتی تاكنون توسط بشر كشف نگردیده اند نیز از بین میرود!
● حل و فصل مناقشات ژئوپلتیكی بر سر محیط زیست :
روزنامه نویورك تایمز در تاریخ ۹ اكتبر ۱۹۹۵ از قول جیمز استینبرگ ،مدیر سیاستگذاری وزارت كشور آمریكا می نویسد :
بیشتر تهدیدهای امنیتی در دوران جنگ سرد ریشه در كینه های بین كشورها داشت...هم اكنون عوامل داخلی بیشتر مورد توجه ما قرار گرفته اند،عواملی كه می توانند كشورها را متزلزل كرده و منجر به جنگهای داخلی یا كشمكش های قومی گردند.امروزه باید به عوامل تنش زا مانند قحطی و محیط زیست توجه بیشتری كنیم !
پطرس غالی دبیر كل سابق سازمان ملل نیز در نشریه Foreign Affairs می نویسد:
در كنفرانس توسعه و محیط زیست در ریودوژانیرو،ژوئن سال ۱۹۹۲، كشورها متعهد گردیدند تا در تصمیمات داخلی كشورشان پیامدهای جهانی را هم مورد توجه قرار دهند.این امر یك تعهد فلسفی بنیادین از سوی ملل جهان است كه ركن دیگری را به اصول پذیرفته شده اخلاق ملی در سطح بین المللی اضافه می كند.
هر دو بیانیه فوق از كشورها می خواهند كه موضوعات زیست محیطی را در حوزه امنیت جهانی مورد توجه قرار دهند.اما این مهم چگونه محقق خواهد شد ؟
در اصل ۲۱ كنفرانس سازمان ملل در استكهلم آمده است كه كشورها نمی توانند در قلمروی حاكمیت خود به محیط زیست آسیب برسانند اما مردم كشورها حق دارند تا منابع طبیعی موجود در درون مرزهای خود را برداشت نمایند.از آنزمان به بعد آگاهی روزافزون از موضوعات اثرات منفی فعالیتهای یك كشور بر محیط زیست و انعكاس این اثرات بر مردم دیگر كشورها ،باعث گردیده تا میزان این حقوق مورد تردید واقع گردد.در همین راستا یك سلسله قوانین بین المللی طی قرن بیستم ظهور نموده كه حق كشورها را در برداشت از منابع زمین و در واقع زیستكره نوع بشر محدود می نماید.
● محیط زیست و تحولات جهانی :
تحولات زیست محیطی به خودی خود نه زیان بارند و نه خوب؛ درواقع این جامعه در حال تعامل با پدیده‌های زیست محیطی و عوامل طبیعی است كه از این پدیده‌ها یا فرصت میسازد یا تهدید. یعنی دخالت غیر منطقی و غیر خردمندانه بشر در روابط موجود بین عناصر زنده و غیر زنده طبیعی و برهم زدن نظام طبیعت است كه موجب میشود تا مثلاً بارش بارانهای شدید فصلی در مناطقی كه پوشش گیاهی آنها به علت بهره برداری بی‌رویه انسان از بین رفته است منجر به بروز سیل‌های ویرانگر و نابودی محیط گردد.
مطالعه در مورد خطرات زیست محیطی نشان می‌دهد كه فقرا و افراد فاقد اختیار، آسیب‌پذیرترین قشرها در مقابل اینگونه تاثیرات هستند زیرا آنها گزینه‌های اندكی برای سازگار شدن پیش رو دارند.
پیامدهای انسانی تحولات جهانی محیط زیست نیز در نقاط مختلف جهان متفاوت است. دوبرابر شدن میزان گاز دی اكسید كربن در جو می‌تواند اثر بارور كننده عمده‌ای بر برخی محصولات داشته باشد اما بربرخی دیگر تاثیر نداشته یا اینكه تاثیرش اندك است. بنا به پیش‌بینی‌های علمی ، روند فعلی گرم شدن كره زمین موجب گسترش تولید محصولات كشاورزی بسوی شمال زمین یعنی مناطق روسیه و ژاپن و كانادا میگردد. این درحالی است كه همین مسئله، موجب افزایش دما و كم آبی و خشكسالی در عرض‌های جغرافیایی پایین‌تر نیمكره شمالی از جمله كشور ایران می‌شود!
مناطق متعددی در جهان وجود دارند كه تخریب محیط زیست در آنها، به آستانه ایجاد خطر جدی برای ادامه حیات و یا سلامتی ساكنین آن رسیده است. در این مناطق، سرعت تخریب، در حال پیشی گرفتن از توانایی انسان برای ممانعت یا سازگاری با آن است .
● فقر و محیط زیست :
ناكامی بشر درایجاد تغییراساسی در وابستگی اش به منابع تجدید ناپذیر درشیوه‌های جدید تولید ، باعث بروز بحران گردیده است. این بحرانها به واسطه گسترش مكانی سرمایه‌های تولیدی به مناطقی كه تـا به حال توسعه نیافته‌اند به طور پیوسته به تعویق افتاده است. این گسترش توام با چرخه تولید
مواد معدنی موجب بروز بحران زیست محیطی در نواحی ومناطقی می‌گردد كه منابع قابل استخراج دارند.
پیوندهای محكم و پیچیده‌ای میان توسعه، محیط زیست و فقر وجود دارد. گزارش جهانی توسعه درسال ۱۹۹۲ با این بیانیه آغاز شد :
"دستیبابی به توسعه پایدار و عادلانه همچنان بزرگترین چالش در برابر نوع بشر است" (بانك جهانی،۱۹۹۲
اكنون تعداد فقرا درجهان بیش از هرزمان دیگر است (حدود ۵/۱ میلیارد نفر). اغلب فقرا در نقاطی از جهان زندگی می‌كنند كه با یك محیط زیست تخریب شده مواجه هستند و در برخی موارد خود آنها در تخریب محیط زیست خود سهم اساسی دارند! آلودگی آب وهوا حتی در كشورهای برخوردار از رشد اقتصادی نیز مشهود است و تخریب ذخایر كشاورزی ، جنگل و تالاب نیز عمق و وسعت محرومیت را دربسیاری از مناطق روستایی گسترش میدهد. عدم وجود آب آشامیدنی سالم و پاكیزه نیز از اهمیت زیادی برخوردار است و هرساله دو میلیون كودك در اثر استفاده از آب شرب آلوده و ابتلا به بیماریهای میكروبی و غیره جان خود را از دست میدهند. (بانك جهانی،۱۹۹۲)
پیوندهای دوجانبه و توام با همیاری بین فقر وتخریب محیط زیست كه تحت عنوان اصل "نابودسازی اكوسیستم از سرناچاری" توسط فقرا توصیف میشود،تخریب محیط زیست را تسریع می كند.دستیابی به اراضی قابل كشت ،چوب برای سوخت یا مصارف دیگر،مراتع بیشتر برای چرای دام و دیگر منابع طبیعی قابل بهره برداری،برای همه انسانها یكسان نیست.
دانشمندان زیست محیطی، امروز ابعاد سیاسی حقوق استفاده از ذخایر را مورد تاكید قرار میدهند و برضرورت بررسی پیوندهای میان محیط زیست، اقتصاد و جامعه تاكید می‌كنند. بنا به اعتقاد گروهی از متخصصین زیست محیطی :
"تخریب زمین می‌تواند موجبات تضعیف توسعه اقتصادی را فراهم آورده و باعث ناكامی آن گردد، درحالی كه توسعه اقتصادی در سطح پایین نیز به نوبه خود می‌تواند تحت تأثیرات شدید پدیده تخریب محیط زیست باشد! "
فقروتخریب محیط زیست كه بواسطه فرآیند توسعه ایجاد می‌گردند، متقابلاً بر یكدیگر تاثیر می‌گذارند تا جهانی وحشتناك و مملو از مخاطره بوجود آورند،به گونه‌ای كه دراین جهان هم مردم روستایی و هم شهری به دام می‌افتند.
درحال حاضر عبارت توسعه پایدار، به طور گسترده در حوزه سیاست و نیز در حیطه پژوهش در سطح جهان مورد استفاده قرار می‌گیرد.
توسعه پایدار،تعاریف بسیاری دارد اما موثرترین و فراگیرترین تعریف این واژه تعریف كمیسیون برانت لند با عنوان "آینده مشترك ما" است كه عبارت است از : توسعه‌ای كه بدون لطمه زدن به قابلیت نسل‌های آینده دربرآورده ساختن نیازهای خود، نیازهای امروز را برآورده سازد.
این تعریف توسط كسانی كه نگران فقر ورعایت عدالت بین نسل امروز و نسل‌های آینده از حیث دستیابی به طبیعت و منابع طبیعی هستند و نیز برای كسانی كه مشتاق استفاده از طبیعت و حفظ زیستگاهها و گونه‌های جانداران و حیات وحش می‌باشند مورد پسند قرار گرفته است.
توسعه پایدار نخستین بار از طریق استراتژی حفظ جهان (wcs) مدون گردید. این استراتژی توسط IUCN و با حمایت مالی برنامه محیط زیست سازمان ملل و صندوق حیات وحش جهان تهیه گردید. اصل توسعه پایدار از آن به بعد و بواسطه پیگیریهای سازمان ملل پیشرفت محسوسی یافته است.▪ سه هدف را برای حفظ محیط زیست برمی‌شمارد.
ـ نخستین هدف، ادامه فرآیندهای اساسی زیست محیطی است؛ فرآیندهای یادشده برای تولید غذا، سلامت و دیگر جنبه‌های بقای انسانی و توسعه پایدار ضروری هستند.
نظام‌های حمایت از حیات شامل خاك و زمین كشاورزی، جنگل‌ها و زیستگاهها، حیات‌وحش و منابع آبهای شیرین وشور می‌باشد. تهدیدهای زیست محیطی جاری شامل فرسایش خاك، مقاومت آفات و حشرات دربرابر حشره‌كشهای شیمیایی،تخریب جنگل‌ها و بروز سیل و رسوبگذاری ناشی از آن و آلودگی آبها و سواحل است.
ـ هدف دوم عبارت است از حفظ تنوع زیستی ، یعنی گونه‌های ژنتیكی چه در تنوع و گوناگونی محصولات گیاهی و دامی اهلی و چـه در انواع مختلف گونه‌های جانوری و گیاهی وحشی. این تنوع ژنتیكی هم درحكم بیمه است (بعنوان مثال بیماریهای گیاهی) وهم در حكم سرمایه‌گذاری برای آینده( مثلاً پرورش محصولات گیاهی یا دارویی).
ـ هدف سوم، توسعه پایدار گونه‌ها و زیستگاهها است كه بویژه درخصوص گونه‌های گیاهی و جانوری كه برداشت یاصید می‌شوند،شیلات وآبزیان، ذخایرجنگلی وچوب ومراتع و چراگاهها و بهره برداری منطقی و درعین حال حفاظت اصولی از آنها جهت نسل حاضر ونسل‌های آینده خلاصه می‌شود.
با توجه بـه اینكه فقر جوامع محلی می‌تواند منجر بـه رویكرد آنان بـه برنامه ریزی غیراصولی و خارج از اصول مدیریتی صحیح از هریك از منابع فوق گردد، لذا رشد اقتصادی بعنوان تنها راه مقابله با فقرو بالتبع آن تنها راه تحقق اهداف توسعه زیست محیطی تلقی می‌گردد و درگرو همین وابستگی متقابل اقتصاد و محیط زیست است كه توسعه پایدار معنا می‌یابد.
دربرنامه جهانی مراقبت از زمین، كه درسال ۱۹۹۱ توسط IUCN ارائه گردیده، این موضوع به این شكل مطرح شده است:
ما نیازمند توسعه‌ای هستیم كه هم مردم مدار یعنی معطوف به بهبود شرایط انسانی و هم مبتنی برحفاظت از محیط یست یعنی حفظ تنوع و قدرت تولید طبیعت باشد.ماناگزیریم كه به برخی دیدگاهها در مورد محیط زیست و توسعه پایان دهیم.دیدگاههایی كه گویی این دورا در مقابل یكدیگر قرار میدهد.در واقع ما باید بپذیریم كه این دو اصل ( محیط زیست و توسعه )، دو بخش ضروری یك فرایند اجتناب ناپذیر هستند
منبع : سازمان حفاظت محیط زیست ایران