پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دیپلماسی‌ بسته‌های‌ پیشنهادی ایران و گروه ۱+۵


دیپلماسی‌ بسته‌های‌ پیشنهادی ایران و گروه ۱+۵
سه کشور اروپایی بر این باورند که با تمرکز بر ویژگیهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایران، خواهند توانست بین دولت و ملت جهت دست‌کشیدن از اهداف هسته‌ای تفرقه ایجاد کنند و از نارضایتی های اقتصادی مردم و موج مشکلاتی که ایجاد شده است، دولت را مجبور به پذیرش خواسته های خود نمایند.
در طول چند سال گذشته ایالات متحده به همراه متحدین اروپایی اش به بهانه‌های مختلف و با استفاده از ابزارهای سیاسی از جمله شورای امنیت و حتی تهدید به حمله‌ نظامی سعی کرده‌اند که مانع دستیابی ایران به فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای شوند.
این درحالی است که ایران همکاری نزدیکی با آژانس داشته و با صدور گزارش مدیر‌کل آژانس در فوریه ۲۰۰۷، موضوعات باقی مانده شامل بحث پلوتونیوم، سانتریفیوژهای P۱ وP۲، فلز اورانیوم، پلوتونیوم۲۱۰، ‌منبع آلودگی و معدن گلچین کاملاً حل و فصل شده‌اند.
این موضوعات همان مسائلی هستند که آمریکا و برخی از متحدینش با استناد به آن، موضوع هسته‌ای ایران را به شورای امنیت برده و تا کنون ۴ قطعنامه نامشروع علیه ایران تصویب کرده‌اند، ‌حال آنکه گزارش آژانس بیانگر پایبند بودن ایران به الزامات و تعهدات بین‌المللی‌اش بوده است.
با این وجود، با اعلام آمادگی مجدد ایران برای مذاکره در چهارچوب آژانس‌بین‌المللی انرژی اتمی، گفتگوهای طرفین وارد مرحله جدیدی شده است که دیپلماسی بسته‌ها نام گرفته است.
نخستین خبرها در خصوص این دیپلماسی زمانی منتشر گردید که نمایندگان ۱+۵ پس از نشست غیر قابل انتظار خود در شانگهای، در لندن گرد آمدند و در مورد ارائه بسته تازه مشوق‌ها به ایران سخن گفتند.
سؤالی که اینجا مطرح می‌شود این است که آیا ایران و غرب که هر‌کدام بر پیش‌شرط‌های گذشته خود با محوریت غنی‌سازی اورانیوم تأکید دارند، خواهند توانست با در نظر‌گرفتن نکات مشترک در بسته‌‌های پیشنهادی به توافق برسند؟
قبل از هرچیز باید ببینیم که ایران و غرب در پس ارائه بسته پیشنهادی‌شان چه پیامهایی دارند. نکته اول این است که دو طرف با اقدام خود اعلام کردند معتقد به گفتگو و مذاکره هستند.
آمدن سولانا و نمایندگان گروه ۱+۵ به استثنای آمریکا به ایران نیز بیانگر این روند است. موضوع دیگر اینکه دو طرف تأکید دارند گفتگو و مذاکره تابع نوعی منطق و محور مشترک است که قائدتاً باید مورد توافق دو طرف قرار گیرد.
اما با توجه به تأکیدی که کشورهای اروپایی و ۱+۵ بر لزوم تعلیق غنی‌سازی از سوی ایران دارند، (تهدید به توقیف دارایی‌های بانک‌ملی در صورت عدم توقف غنی‌سازی از سوی ایران و تحریم‌های بیشتر و مواضع خصمانه برخی مقامات آمریکا و بالأخص اسرائیل مبنی برحمله نظامی) این‌گونه برداشت می‌شود که بسته پیشنهادی غرب از یک سو بیشتر در جهت اقناع جامعه بین‌المللی جهت اعمال فشار بیشتر بر ایران است و از سوی دیگر سه کشور اروپایی بر این باورند که با تمرکز بر ویژگیهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایران، خواهند توانست بین دولت و ملت جهت دست‌کشیدن از اهداف هسته‌ای تفرقه ایجاد کنند و از نارضایتی های اقتصادی مردم و موج مشکلاتی که ایجاد شده است، دولت را مجبور به پذیرش خواسته های خود نمایند.
درتأیید این ادعا می توان به سخنان یکی از مسؤلان ارشد ایتالیا اشاره نمود که بیان نمود :« تفاوت عمده بسته کنونی با بسته پیشین این است که بسته پیشین هنگامی به ایران عرضه شده که هنوز پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع نشده و تحریمی علیه ایران در نظر گرفته نشده بود، اما ایران بسته کنونی را در شرایطی دریافت می کند که ۴ قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل علیه آن تصویب شده و تحت تحریم بین المللی قرار گرفته است.
آثاری که تحریمهای بین المللی بر اقتصاد ایران برجای گذاشته و مشکلات اقتصادی که این کشور با آنها دست به گریبان است، انگیزه عمده ای است که می توان برای پذیرفتن بسته پیشنهادی از جانب ایران در نظر گرفت.»
اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵ در تابستان ۲۰۰۶ نیز یک بسته پیشنهادی به ایران ارائه کرده بودند که تناسبی میان محتوای بسته و موارد تشویقی وجود نداشت. وزن میان تکلیف و حقوق آن یکسان نبود. حق اولیه ایران که غنی سازی اورانیوم طبق معاهده NPT است، نادیده گرفته شده بود.
با توجه به تبلیغات منفی آمریکا در سفر بوش به اروپا روشن است که طرفهای اروپایی که متأثر از آمریکا هستند، اساساً به دنبال حل و فصل موضوع هسته‌ای ایران نیستند و تنها برای پیچیده تر کردن موضوع هسته ای همت گمارده اند و اکنون نیز سعی می کنند با مطالعات ادعایی و غیر مستند خود، یک نوع بن بست در پرونده هسته ای ایران ایجاد کنند.
پیش قضاوتهایی نیز که بوش قبل از ارسال بسته ایران به دست کشورهای غربی انجام داد، نشان دهنده این واقعیت است که ایالات متحده نگاهش به موضوع هسته ای ایران یک نگاه کاملاً سیاسی است. حال آنکه اساساً نگاه به موضوع هسته ای ایران می بایست فنی و حقوقی باشد.
غرب در شرایطی فشارهای خود برای متوقف ساختن برنامه صلح آمیز هسته ای ایران را تشدید می کند که دکترین نظامی خود را بر سلاح های هسته ای قرار داده است.
نه تنها در آستانه سال ۲۰۰۰ آمریکا در دکترین نظامی خود مفهوم استفاده از سلاح های هسته ای را برای مبارزه با تروریسم و مقابله با کشورهای متهم به کسب سلاح هسته ای گنجاند، بلکه رئیس جمهور فرانسه نیز حفظ موشک های بالستیک هسته ای دریایی و هوایی را برای فرانسه اساسی توصیف نمود و بیان داشت که سلاح هسته ای فرانسه یک عنصر کلیدی در امنیت اروپا است.
از سوی دیگر رژیم صهیونیستی با داشتن بیش از چند صد کلاهک هسته ای یک تهدید اصلی برای خاورمیانه و سایر کشورهای جهان است که هرگز مورد بازخواست قرار نگرفته است.
این رویکرد تبعیض آمیز قدرتهای جهانی مورد قبول بسیاری از کشورها من جمله ایران که خواهان دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته ای است، نمی باشد. به همین دلیل نوعی بی اعتمادی نسبت به وعده های غرب در ایران و سایر کشورها ایجاد شده است.
به عنوان مثال مشاهده می کنیم که در بسته پیشنهادی، به ایران اشاره شده که سوخت مورد نیاز نیروگاههای اتمی ایران تأمین خواهد شد، اما بعید نیست که تأمین سوخت اتمی نیز به ابزار دیگری برای فشار بر ایران استفاده شود.
راههایی نیز که غرب پیش از این برای اطمینان بخشیدن به ایران مطرح نمود، همانند غنی سازی در کشور روسیه نمی تواند تضمین کننده سوخت اتمی برای ایران باشد، چراکه این کشور نیز تجربه ناخوشایندی از خود در ساخت نیروگاه بوشهر برجای گذاشته است.
با این وجود ایجاد یک مرکز بین المللی برای غنی سازی اورانیوم در خاک ایران که اولین بار توسط دانشمندان انستیتو فناوری ماساچوست، مطرح گردید و در بسته پیشنهادی ایران نیز تأکید شد، می تواند نقش مهمی در پیشرفت مذاکرات دو طرف داشته باشد.
به این ترتیب نگرانی بی دلیل غرب مبنی بر انحراف فعالیتها و مواد بدست آمده هسته ای به سمت ساخت سلاح هسته ای نیز برطرف خواهد شد.
جالب اینجاست که گروه ۱+۵ در حالی تعلیق غنی سازی اورانیوم را از ایران درخواست می نماید که مشوق های ارائه شده فرایندی بلند مدت برای تحقق یافتن را نیازمند است.
همچنین در چند جای این بسته، همکاری با ایران به "بازیابی تدریجی اعتماد بین المللی" و ایجاد اطمینان از "ماهیت کاملا صلح آمیز برنامه هسته ای ایران" منوط شده است. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که اساسا ملاک گروه ۱+۵ برای اعتمادسازی چیست؟! اگر ملاک اعتمادسازی را به گزارش های آژانس بدانیم باید بگوئیم که تاکنون ایران به همکاری خود با آژانس ادامه داده و در آینده نیزآمادگی ادامه همکاری را دارد ولی اگر ملاک عمل، ادعاهای گاه و بیگاه آمریکایی باشد، باید گفت با سلسله بهانه هایی مواجهیم که هرگز تمامی ندارد.
هر چند در بسته پیشنهادی ۱+۵ از ایران خواسته شده است غنی سازی را "تعلیق" نماید، ولی دقت در بندهای زیرین بسته مزبور نشان می دهد مبنای خواسته غرب توقف دائمی (و نه تعلیق موقت) غنی سازی اورانیوم از سوی ایران و در حقیقت منزله نقض حقوق مسلم ایران است.
اما با وجود کلی گویی های موجود در زمینه های سیاسی و اقتصادی در بسته پیشنهادی که نمی توان آنها را جزء امتیازات در نظرگرفت، پیشنهاد طرفین درباره موضوعات سیاسی، امنیتی، اقتصادی همچون تروریسم، مواد مخدر، مهاجرت های غیر قانونی، جرایم سازمان یافته، همکاری در زمینه انرژی و امنیت آن در عرصه های تولید، عرضه، انتقال و مصرف؛ همکاری در زمینه تجارت و سرمایه گذاری ، تقویت نظارت آژانس بر فعالیت هسته ای کشورها می تواند سبب مذاکراتی هدفمند برای نیل به نتیجه ای مشخص شود.
● راهبرد
روند حل بحرانهای بین المللی نشان داده است که اعتماد سازی نقش بسزایی در خنثی سازی بحران ها داشته است، لذا طرفین موضوع هسته ای ایران نیز باید تمام تلاش خود را برای ادامه اعتمادسازی و جلوگیری از توقف آن بکار بندند.
اما این اعتمادسازی باید بصورت دوطرفه باشد و نه به صورت یکجانبه از سوی ایران. گروه ۱+۵ باید به این نکته توجه داشته باشد که تشدید فشار بر ایران به بروز بحرانهای سیاسی-منطقه ای و اقتصادی می انجامد که به نفع هیچ یک از کشورهای جهان از جمله روسیه، چین، کشورهای اروپایی و حتی آمریکا نیست.
بنابراین اولین گام برای دستیابی به توافق همه جانبه و پیشرفت در روند مذاکرات، بازگرداندن پرونده ایران از شورای امنیت به آژانس است. زیرا ایران پیش از این پذیرفته بود که در چنین صورتی مطابق پروتکل الحاقی عمل خواهد کرد.
راه حل دوم طرح پیشنهادی ایران است که همسو با برنامه های آژانس مبنی بر ایجاد فعالیتهای چند ملیتی سوخت و کنسرسیوم بین المللی غنی سازی در خاک ایران می باشد.
در پایان لازم به ذکر است که دولت ایران باید از مزیت ها و ظرفیت های عضویتش در نهادهای بین المللی همچون سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی اتمی استفاده کامل کند و نباید با کناره گیری و ایجاد تنگنا در این مسیر، همکاری خود را با نهادهای بین المللی کمرنگ سازد
منبع : امید