پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فاولر، مردی که به مادرش وابسته بود


فاولر، مردی که به مادرش وابسته بود
رابی فاولر یکی از بحث‌برانگیزترین چهره‌های دهه اخیر ورزش بریتانیا بوده است. یک گلزن بزرگ، استعدادی ناب و قهرمان هواداران. چرا عده‌ای تصور می‌کنند او مرد ناکامی است؟ او در این گفت و گو از اینکه چرا تبدیل به قهرمان لیورپول شد و به‌طور کلی، از دوران اولیه حرفه خود صحبت کرد:ما در یک آشپزخانه ایستاده‌ایم و با رابی گفت و گو می‌کنیم. عکاسان فراوانی ما را تحت نظر قرار داده‌اند. فرزندان رابی با گفتن جمله ”پدر دوستت داریم“ و ”تو بهترین پدر دنیا هستی“ بین دیواری که میان پدر و فرزند فاصله انداخته، تحرکات عاشقانه به راه می‌اندازند. آنها تنها، فرزندان رابی نیستند؛ بلکه تمام دارائی وی محسوب می‌شوند.فاولر در حالی که یک سی‌.دی ویدئوئی در دست دارد، مرا به صرف یک کیک خوشمزه دعوت می‌کند. رابی روابط دوستانه‌ای با مک‌منمن دارد. چهره رابی را خشک و بی‌‌روح دیدم. فاولر دوران ناپختگی خود را به یاد می‌آورد. این اولین چیزی بود که رابی طی مصاحبه با من در خانه‌اش واقع در ”ویررال“ کلادی بیان کرد. این منطقه افرادی چون بنی‌تز، دودک و راش را نیز میهمان خود کرده و در واقع آنها همسایه فاولر هستند. او از این مسئله استقبال نمی‌کند و می‌گوید: ”این امر را دوست ندارم! فاولر نمی‌خواهد در بند خاطرات گذشته محصور شود و آوازهای قدیمی را که هواداران در مدحش سروده‌اند، در تنهائی خود زمزمه کند. فاولر کسی که در ماه آوریل ۳۰ ساله شد، ۳ خاطره بزرگ از خود به‌جای گذاشته؛ چیزی که انتقاداتی نیز به سویش روانه کرده است: اولی جشن گلزنی او دربی ‌آوریل سال ۱۹۹۹ مقابل اورتون بود. دومی زمانی بود که با لباس‌های زننده در یک کلوپ شبانه دیده شد و دیگری درگیری با گراهام لوسو در مقابل چلسی بود. ”رابی“ توجیهات خاص خود را دارد؛ با این حال به‌طور واضح مشخص نکرده که حق با او بوده یا نه. آنچه وی در بطن این ۳ تصویر ارائه کرد، ترکیبی از خشونت بود. فاولر در هر مورد منفی یک تابوشکن محسوب می‌شد. اسطوره لیورپول، در آن زمان با شکستن رکوردهای گلزنی و آمارهای برتر، ”یک پسر لیورپولی ناب“ نام گرفت. کسی که یک بدجنس؛ اما ”خوب“ تصور می‌شد. رابی توسط ژرار هولیه از لیورپول دور افتاد. اتفاقی که با توجه به سبک حضورش چندان عجیب نبود؛ اما تلخ، گزنده و آزاردهنده بود. درباره او وب‌سایت لیورپول نظر شفاف خود را اعلام کرد: ”رابی فاولر افسانه لیورپول و یک قهرمان نزد گروه کوپ (گروه افراطی هواداران لیورپول) به حساب می‌آمد“.فاولر فراموش‌نشدنی است. او یک قهرمان بود؛ درست از لحظه‌ای که طی اولین حضورش با پیراهن لیورپول دروازه فولهام را در جام کوکاکولا گشود. (۲۲ سپتامبر ۱۹۹۳) جالب آنکه وی در بازی برگشت برای میزبان به تنهائی ۵ گل به ثمر رساند. کمتر از یک سال بعد در تاریخ ۲۸ اوت ۱۹۹۴ این جوان ۱۹ ساله مقابل آرسنال طی ۴ دقیقه و ۳۲ ثانیه، سریعترین هت‌تریک تاریخ لیگ برتر را رقم زد. علاوه بر این، فاولر زودتر از تمام مهاجمان تاریخ لیورپول به صدمین گل خود برای باشگاه دست یافت.در تاریخ اول نوامبر ۱۹۹۴ باشگاه لیورپول برای تمدید قرارداد فاولر، رقمی میلیونی را پیشنهاد داد و به این ترتیب او در همان زمان عنوان ”جوان میلیون دلاری“ لیورپول را به‌دست آورد. فاولر ۱۹ سال داشت و رکورد ۳۳۰ بازی و ۱۷۱ گل را برای خود به ارمغان آورد. یکبار گراهام سونس درباره فاولر گفت: ”هر کسب وی را می‌بیند؛ می‌گوید بسیار جوان است“.
اولین مربی
بله، سونیس اولین مربی فاولر در لیورپول محسوب می‌شد. گراهام سونیس یکبار به من گفت: ”در یک شب نوامبر به دیدن بازی تیم‌های ذخیره که فاولر در آن حضور داشت رفتم، او استعداد زیادی در گلزنی داشت. هر گاه توپ از محوطه جریمه بازمی‌گشت، من به خودم می‌گفتم یک نفر آنجا قادر به گلزنی است و او فاولر است و در واقع همیشه اینگونه بود!“رابی، حس ششم فوق‌العاده‌ای داشت و یک چشمش همواره به‌طرف دروازه بود. او قادر بود از هیچ، همه چیز بسازد. می‌توانم وی را با ایان راش در یک سطح ارزیابی کنم. در لیورپول عده‌ای او را با لفظ ”خدا“ به‌جا می‌آورند!از زمانی که ما به خانه رابی رسیدیم، بحث اصلی راجع به کیک تولد بود.رابی و کری (همسرش) زوج خوشبختی هستند. آنها ۳ دختر با موهای ”بلوند“ دارند. مادیسون ۶ ساله است. جیا ۴ سال دارد و مک‌کنزی با ۲ سال سن کوچکتر از ۲ خواهر بزرگش است. فرزندان در حال خروج از خانه برای تهیه اجزاء تزئینی کیک هستند و رابی آنها را راجع به آنچه باید بخرند، توجیه می‌کند. بچه‌ها می‌روند و عکاسان سر پا، بالأخره جائی برای نشستن می‌یابند. من و رابی وارد تراس می‌شویم. من در خانه‌ای حضور دارم که به گفته رابی؛ توسط یک کمپانی اهل مرسی ساید در سال ۱۹۱۰ بنا شده است. نزدیک یک میز صورتی می‌نشینیم. خانه دارای استخری زیباست. یک باغ زیبا فراروی ماست. من و رابی در جائی میان ”توری‌ها“ با یکدیگر گفت و گو می‌کنیم. در باغ خانه فاولر جایگاهی برای بازی کردن ۳ دختر کوچک وجود دارد. هر ۳ دختر در مدارس ویژه محله، مشغول علم‌آموزی هستند. هامان، هافبک لیورپول بهترین دوست بیرون از میدان فوتبال رابی محسوب می‌شود.افکار رابی افکار به روزی است. گلف بازی در سنت اندروز. ”من همیشه دوست دارم آنجا بازی کنم“. این نظر فاولر است. در همین حین فرزندان او به خانه می‌رسند. وی مدتی با آنها است و سپس در کنار همسرش است. رابی بودن در کنار خانواده را لحظات پرشکوهی قلمداد می‌کند. به همین خاطر علاقه‌ای به دنیای بیرون نشان نمی‌دهد.
زیر کلاه!
رابی توضیح می‌دهد: ”همواره با مردمی که در خیابان با من برخورد می‌کنند، مشکل داشتم. هم‌اکنون فکر خود را معطوف به این موضوع نمی‌کنم. به‌خاطر مزاحمت آنها نمی‌توانم بیرون بروم. نمی‌دانم چگونه برابر این افراد ظاهر شوم! اصلاً جالب نیست که هواداران مقابل من به‌طرز غیرواقعی قرار بگیرند. هنگامی که به خیابان می‌روم، مردم به‌طور اتوماتیک مرا شناسائی می‌کنند. به یاد دارم وقتی با استیوی مک (مک‌منمن) پیاده‌روی می‌کردیم، کلاه را تا روی صورت خود می‌کشیدیم تا کسی ما را نشناسد؛ اما در حال حاضر حتی با کلاه نیز شناخته می‌شوم! دوست ندارم با کلاه بیرون بروم. علاقه‌مندم همیشه بخندم؛ اما وقتی به گذشته و بلاهائی که از این طریق به سرم آمده، فکر می‌کنم؛ آزرده‌خاطر می‌شوم. غالباً تصویر بدی از من ارائه می‌شود. این چیزی بوده که در دوران حرفه‌ای بیش از هر موردی با آن روبه‌رو بوده‌ام؛ با این حال بازگوکننده تمام داستان نیست. از مردمی که می‌گویند رابی یک هرج‌ومرج‌گرا و لاابالی است، متنفرم. این افراد در زندگی بوئی از شرم نبرد‌ه‌اند!“
چاپ اتوبیوگرافی
۲ هفته پیش اولین پیش‌نویس کتاب زندگینامه فاولر آماده شد. چرا؟ او به پول احتیاج ندارد؛ چون یکی از ثروتمندترین ورزشکاران بریتانیا است. فاولر از کنار فوتبال به ۲۸ میلیون پوند سرمایه رسید. در ضمن وی از منابعی دیگر نیز ۱۰۰ درصد استفاده را برده است. رابی به مسابقات اسب‌سواری علاقه خاصی دارد. دیگر اینکه رابی اخیراً یک سهام عمده خریده و یک زیردریائی زرد در اختیار دارد. رابی مستأجر نیز دارد. عده زیادی در خانه رابی به زندگی می‌پردازند. رابی می‌گوید: ”برای زمان بازنشستگی‌ از هم‌اکنون دلمشغولی‌هائی ساخته‌ام. در حال حاضر یک مشاور اقتصادی گرفته‌ام. تمام تمرکز من به ادامه دوران فوتبالم معطوف شده است“.
مادوک، نویسنده زندگی رابی
دیوید مادوک دوست نزدیک ستاره سابق لیورپول در نوشتن این اتوبیوگرافی به فاولر کمک خواهد کرد. هنوز از دوران فوتبال فاولر چند سالی باقی مانده است؛ اما وی با نوشتن این شرح حال می‌خواهد چهره واقعی خود را عرضه کند و فریاد بزند آنچنان که می‌گویند شرور نبوده و یک ”زندگی خراب کن“ محسوب نمی‌شده است. رابی هرگز برای خانواده خود دردسرساز نبوده است. او از اینکه مردم او را با عنوان انتقام‌جو بشناسند، عصبانی می‌شود و آن را افسانه‌ای دروغین می‌داند.او ادامه داد: ”اگر مردم از فلسفه زندگی من چیزهائی بدانند، شعله انتقاداتشان را کمتر خواهد کرد“.فاولر به‌درستی با اتهام مصرف مواد مخدر روبه‌رو بود. او اعتقاد دارد این مواد وی را دگرگون نمی‌کرد؛ اما برایش مضر بود. هم‌اکنون تمام هوش و حواس وی به کتاب زندگینامه‌اش معطوف شده است. فاولر گفت: ”این کتاب چکیده راهی طولانی است که از خانه پدریم واقع در ”توکستد“ تا رسیدن به اینجا طی کردم. راهی طولانی که با کار سخت تبدیل به رؤیائی عملی شد و از رقم زدن آن احساس غرور می‌کنم“. رابی هم‌اکنون با فوتبالیست‌های بزرگی چون رونی، کاره‌گر، جرارد، بکهام، اسکولز، ماکا، جوکول و فردیناند در نبرد است.
مک‌منمن و فاولر مالک شریکی یک اسب!
ماکا و فاولر مالکیت مشتری یک اسب را دارند و در مسابقات اسب‌سواری غالباً بهترین نتایج را کسب می‌کنند. از نظر رابی، گذشت زمان شما را با یک آسمان تیره مواجه نمی‌کند؛ بلکه تنها به این معنا است که شما مجدداً نگاه به نقطه شروع موفقیت را آغاز خواهید کرد. تنها یک سال پس از وارد شدن سرمایه اسکای و راه‌اندازی لیگ برتر، فاولر به چهره‌ای مشهور تبدیل شد. حتی هنوز هم جوانانی یافت می‌شوند که بدون تمجید رسانه‌ها و ”آسانسورهای معروف کن“ به شهرت می‌رسند.رابی در کتاب خود به این مسائل اشاره می‌کند: ”من رهبر جوانانی هستم که هر شب با صفا و عشق، با همبازیان خود به فوتبال می‌پرداختند. در زندگی من چیزی دچار تغییر نشده است“.
ثروت رابی را تغییر نداده است!
نقطه عطف گفت و گو اینجا است: ”ثروت، چیزی بر من نیفزوده است. روزنامه‌ها تصاویر متفاوتی از من ارائه می‌دهند. به این موضوع اهمیت نمی‌دهم. در مقاطعی مجبور به انجام کشمکش و دخالت بودم. هر زمان که وارد یک بازی شدم، مسائلی رخ می‌داد که بیشتر از کسب شهرت برایم ارزشمند بود. هرگز این موضوعات را مورد تحلیل قرار ندادم. هرگز نخواستم راجع به این بیندیشم که چرا در فلان صحنه واکنش بهتری از خود بروز ندادم یا چرا آن ضربه را از دست دادم... همواره واکنشی مانند همیشه بروز داده‌ام. زمانی باید توقف کنید، جلو بروید، پیشتاز باشید. این دوران را در زندگیم تجربه کردم؛ اما هم‌اکنون در زندگی شخصی وضعیت خاص خودم را دارم. اگر شما یک جوان اهل لیورپول هستید، هیچ اطمینانی برای موفقیت ندارید. شخصاً تصور یک ناکامی را در ذهنم داشتم“. رابی این را گفت و ادامه داد: ”فکر می‌کنم واقعاً اینگونه شد! از زمانی که قدم در وادی فوتبال گذاشتم، سایه و روشن‌های زندگیم را دچار تغییر دیدم. شمای فوتبالیست نقشی فراتر از یک الگو دارد. اگر باهوش باشید، می‌توانید رهبر تیم منطقه خود نام بگیرید و فوتبال را قبل از مدرسه رفتن بیاموزید!“ رابی همواره احترام زیادی برای ”استیو هاوی“ مربی تیم جوانان و ”رونی موران“ دستیارش قائل است. آنها بودند که رابی را در بهترین پست قرار دادند و در واقع استعدادش را شکوفا کردند. ”رابی“ از آن دوران می‌گوید: ”باشگاه به بازیکنانی احتیاج داشت که یک ورزشکار به تمام معنا و یک همه فن حریف باشند. آنها به کسی احتیاج داشتند که چیزی فراتر از خود باشد! لیورپولی‌ها یک ”فانتزی باز“ نمی‌خواستند. فقط و فقط یک دونده صرف مدنظرشان بود. می‌توانم از ”جسوس“ نام ببرم. هرگز نمی‌توانستم نقشی فراتر از او برای خودم متصور شوم؛ با این حال او هیچ وقت تبدیل به ستاره بزرگی نشد. سوپراستارهای فراوانی وجود دارند؛ اما قرار نیست همه آنها تا انتها یک روند مثبت را پی بگیرند. شاید هنگامی که من در سال ۱۹۹۴ با باشگاه قرارداد امضاء کردم، او مدنظر تیم بود“.
رابی، یک سوزنبان زاده!
بهتر است از داستان فاولر صحبت کنیم: ”رابرت برنارد فاولر در ۹ آوریل ۱۹۷۵ متولد شد. پدر و مادر او هر ۲ اهل ”توکستد“ بودند. پدر وی قبل از حضور در کنار ریل راه‌آهن، شغل کارگری را برعهده داشت. پدربزرگ فاولر هوادار پر و پا قرص لیورپول بود. وی یک نوازنده پیانو محسوب می‌شد که همواره در جشن‌های قهرمانی باشگاه برای نواختن این ساز و شرکت در جشن دعوت می‌شد. در ضمن پدربزرگ یک کاتولیک بود و هنگامی که اعضاء خانواده در ۱۲ ژوئیه هر سال، مارش مخصوص پروتستان‌ها را به صدا درمی‌آوردند وی بیرون می‌رفت و راهپیمائی می‌کرد! رابی هنگام تولد بسیار کوچکتر از حد معمول بود. او در ابتدای زندگی از مرض آسم رنج می‌برد.رابی تا کلاس دوم دبستان با نام ”رابرت رایدر“ صدا زده می‌شد؛ یعنی نام‌خانوادگی مادرش! تغییر نام‌خانوادگی، او را به زعم خودش تبدیل به یک جیمزباند نمود!یک خواهر و ۲ برادر ظرفشوی مادر و کمک پدر
رابی یک خواهر به‌نام لیزا دارد که یک سال از خودش بزرگتر است و دارای ۲ برادر کوچکتر از خود به‌نام‌های آنتونی و اسکات است؛ اما والدین آنها هرگز مدت زیادی زیر یک سقف زندگی نکردند. رابی در این باره می‌گوید: ”ما یک خانواده متحد نبودیم. این نکته تلخ را تا زمان ازدواج در ذهن داشتم. اگر خوشبخت شدم، به‌خاطر ازدواج بود! همیشه به مادرم توجه ویژه‌ای داشتم. مادرم زندگی خود را صرف پخت و پز، شستن لباس و سایر کارهای من می‌نمود. پدرم نیز در کنارم بود. از هنگامی که ۱۰ ساله بودم، او مرا به زمین‌های فوتبال هل داد. او تمام مسابقاتم را تماشا می‌کرد و فقط از من ۳ چیز می‌خواست تمرین، تمرین، تمرین! پدرم پس از تمامشای مسابقات روز، می‌خوابید و صبح روز بعد مجدداً سراغ فوتبال می‌رفت“.در اورتون، هواداران به ”جر می شارپ“ می‌خندیدند؛ اما دنیای فاولر در ۳ چیز خلاصه می‌شد: حضور در خانه کوچک، شرکت در مدرسه‌ای که در انتهای جاده قرار داشت و بالأخره بخش خاص سوم که در بردارنده همه علایقش بود، یعنی حضور در زمین‌های فوتبال در سال‌های ابتدائی زندگی. پدر ضربه زدن به توپ را به وی آموزش داد. فاولر خیلی کوتاه گفت: ”بارانی یا آفتابی، برفی یا خشک من همیشه در زمین فوتبال بودم!“رابی از روزهائی صحبت می‌کند که مدرسه فوتبال لیورپول سرانجام نظر مثبت خود مبنی بر جذب او را اعلام کرد. رابی تنها به قصد درخشش پای به ”پنی لن“ گذاشت. او به این منظور کفش‌های خود را جفت کرد؛ هر چند که شاید این کار باعث اختلال در آرامش خانواده‌اش می‌شد. فاولر برای ملاقات آخر هفته با والدینش دست به تقلای زیادی می‌زد. پدرش واقعاً پشتوانه بزرگی محسوب می‌شد، زیرا همیشه اوقات فاولر را حمایت کرده و انواع نیازهایش را برآورده می‌کرد. رابی با احترام از دوران اولیه فوتبال حرفه‌ای صحبت می‌کند. او پسر جوانی بود که به مدد آموخته‌های خود قادر به تحمل سنگین‌ترین وزنه‌ها روی شانه‌هایش بود. آقای ”لینچ“ یکی از اولین مربیان رابی محسوب می‌شد. خانواده رابی در آن روزها سؤالات زیادی از ”لینچ“ داشتند. رابی به خودبی استعداد برتر خود را در مدرسه فوتبال لیورپول به معرض دید عموم گذاشته بود. در جشن آخر سال باشگاه، رابی با شخص به‌نام ”آسپینال“ آشنا می‌شود. این شخص در آن زمان ۲۷ ساله بود و رابی چنان عاشق رفتارش شده بود که حتی در بیمارستان نیز به ملاقات او رفت. رابی در اینباره گفت: من چند دقیقه دیر کردم؛ با این حال جای هیچ تشکری از او نیست. آسپینال حتی برای کارهائی که برایم انجام داده، لایق تشکر نیست! اما به او می‌گویم برای من شخص متفاوتی خواهی بود! ”کنی داگلیش“ سرمربی لیورپول بین سال‌های ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ از رشد پدیده‌ای به‌نام فاولر اطلاع داشت. او به پیشنهاد آسپینال که گفته بود ”رابی رایدر“ کوچک را با هر قیمتی به تیم اصلی بیاور، این کار را انجام داد. داگلیش ستارگان بزرگی در خط حمله داشت. او یکبار از نزدیک تلاش‌های فاولر در آکادمی لیورپول را تحت‌نظر قرار داد. هنگامی که فاولر و پدرش برای ملاقات با بازیکنان دعوت شدند، داگلیش برقی در چشمان رابی فاولر دید. داگلیش آنها را با مرسدس بنز بزرگ سفید رنگش به خانه‌شان واقع در ”توکستد“ رساند. آنها در راه ”کروستد“ سخن می‌گفتند. جاده‌ای که رابی را به محل زندگی خود واقع در ”ساوت پورث“ رهنمون می‌کرد. رابی درباره آن روز می‌گوید: ”داگلیش ما را به خانه رساند و هنگام خداحافظی شیشه ماشین را بالا کشید و برای ما دست تکان داد. او یک همتیمی یا همسایه من نبود؛ داگلیش بزرگ محسوب می‌شد و خوشبختانه خداحافظی مخصوص او را کسی ندید!“
اولین قرارداد
فاولر در سال ۱۹۹۱ یک قرارداد ۳ ساله آماتوری (YTS) با لیورپول منعقد کرد. به این ترتیب رؤیای وی رنگ واقعیت به خود گرفت. حالا او می‌توانست اتاقش را تغییر دهد. کفش‌ها را پاک کند و با روحیه‌ای بالا بر سر تمرین حاضر شود. رابی گفت: ”هرگز تصور یک شغل سخت در هن نداشتم. برای من افتخار بزرگی بود که در کنار اسطوره‌هائی چون راش، ماکا و بارتز به بازی بپردازم“.رابی در تیم ذخیره‌ها بود و به‌دنبال فرصتی برای حضور در ترکیب اصلی می‌گشت. انتظار خیلی زود سرآمد. او در سن ۱۸ سالگی در دستور ”گراهام سونس“ اولین تجربه حرفه‌ای را آغاز نمود. رؤیائی بود! وی در کنار راش زوج خط حمله لیورپول را تشکیل می‌داد و البته در همان اولین دیدار گلزنی کرد. ماکا درباره‌اش گفت: ”از روزی که او را شناختم، مشغول گلزنی بود. وی آهنگ گلزنی بود. فاولر یک قهرمان و رکوردشکن بزرگ محسوب می‌شد. روزگار جوانی هر دویمان را به یاد می‌آورم. ۲ جوان اهل اسکوسرز برای لیورپول بازی می‌کردند. رابی بهترین تمام‌کننده‌ای است که من در تمام عمر دیده‌ام“.پس از مدتی، فاولر شادی پس از گل را فراموش کرد. رابی ۲ راه برای ابزار شادی داشت؛ اما وقتی هواداران وی را در خیابان می‌دیدند کتفش را می‌گرفتند و سرودهای حماسی برایش سر می‌دادند. همه چیز دشوار می‌شد. اتوبیوگرافی او به همراه زندگینامه رابی ویلیامز و نلسون ماندلا از هم‌اکنون آماده فروش است. پس از درخشش‌های اولیه اوضاع چگونه شد؟ مدرسه فوتبال، جایگاه قدیمی را حفظ کرد. تغییرات رادیکالی در راه بود و فقط به کمی تفکر احتیاج پیدا می‌کردید!
منبع : روزنامه ابرار ورزشی