جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حیاط‌ خلوت‌ اسراییل‌


حیاط‌ خلوت‌ اسراییل‌
نزدیكی‌ فكری‌ و ایدئولوژیك‌ گروه‌ها و احزاب‌ افراطی‌ موجب‌ همسویی‌ آنها در موضع‌گیریهای‌ خصمانه‌ و فاشیستی‌ علیه‌ گروه‌های‌ غیرخودی‌ می‌شود. خصومت‌ یهودیان‌ و هندوهای‌ افراطی‌ بر ضد اسلام‌ و نفوذ آنها در دولتهای‌ اسراییل‌ و هند، زمینه‌ساز برقراری‌ روابط‌ نزدیك‌تر میان‌ دولتهای‌ دو كشور شده‌ است. متن‌ ذیل، با رویكردی‌ انتقادی‌ ضمن‌ برشمردن‌ جنایات‌ دولت‌ اسراییل‌ نسبت‌ به‌ مردم‌ مظلوم‌ فلسطین، برای‌ دعوت‌ از نخست‌ وزیر اسراییل‌ را جهت‌ دیدار از این‌ كشور را به‌ شدت‌ مورد انتقاد قرار داده‌ است.
بدون‌ تردید، شنیدن‌ خبر دعوت‌ دولت‌ هند از آریل‌ شارون‌ نخست‌وزیر اسراییل‌ برای‌ انجام‌ یك‌ دیدار رسمی‌ از این‌ كشور، تكان‌ دهنده‌ است. در ضیافت‌ شام‌ سالانه‌ یك‌ سازمان‌ یهودی‌ افراطی، كمیته‌ یهودیان‌ امریكا(AJC) كه‌ در ۸ ماه‌ مه‌ سال‌ ۲۰۰۳ در شهر نیویورك‌ برگزار شد، آقای‌ براجش‌ میشرا۲ مشاور امنیت‌ ملی‌ هند با ایراد سخنرانی‌ در این‌ جمع، برای‌ نخستین‌ بار این‌ واقعیت‌ را آشكار كرد.
گسترش‌ روابط‌ بهتر با مردم‌ اسراییل‌ یك‌ مساله‌ است‌ و چشم‌پوشی‌ از جنایات‌ فجیع‌ آریل‌ شارون‌ و آنچه‌ را كه‌ حزب‌ فاشیستی‌ لیكود به‌ رهبری‌ او مرتكب‌ شده، مساله‌ای‌ دیگر. دولت‌ هند با دعوت‌ از شارون‌ برای‌ دیدار از این‌ كشور، مرتكب‌ گناهی‌ نابخشودنی‌ شده‌ است؛ چرا كه‌ با این‌ دعوت، هند افتخار میزبانی‌ یك‌ جنایتكار جنگی‌ را دارد كه‌ به‌ خاطر بدنامی‌ و سوابق‌ زشت‌ خود به‌ شدت‌ مورد نفرت‌ بخش‌ اعظمی‌ از جامعه‌ جهانی‌ می‌باشد. در واقع، به‌ خاطر خشم‌ و نفرت‌ شدیدی‌ كه‌ چنین‌ دیدارهایی‌ در پی‌ دارد، شارون‌ نمی‌تواند به‌ بسیاری‌ از كشورها حتی‌ كشورهای‌ اروپایی‌ سفر كند. بدون‌ شك‌ دولت‌ هند از سوابق‌ مجرمانه‌ شارون‌ و حزب‌ رسوا و بدنام‌ لیكود به‌ رهبری‌ او، بی‌اطلاع‌ نیست؛ از این‌ رو، انگیزه‌هایی‌ كه‌ ورای‌ دعوت‌ شارون‌ به‌ هند وجود دارد، بسیار مشكوك‌ به‌ نظر می‌رسد.
براجش‌ میشرا طی‌ سخنرانی‌ خود در مراسم‌ ضیافت‌ سالانه‌ كمیته‌ یهودیان‌ امریكا به‌ درستی‌ مدعی‌ شد كه‌ هند «از معدود كشورهای‌ دنیا است‌ كه‌ سابقه‌ دشمنی‌ با یهودیان‌ را ندارد.» با این‌ حال، میشرا به‌ راحتی‌ افزودن‌ این‌ نكته‌ را فراموش‌ كرد كه‌ هند از جمله‌ كشورهایی‌ است‌ كه‌ از آغازین‌ روزهای‌ شكل‌گیری‌ نهضت‌ ملی‌ به‌ رهبری‌ مهاتما گاندی، همواره‌ مواضعی‌ ضد صهیونیستی‌ داشته‌ است. در اصل، پس‌ از به‌ دست‌ گرفتن‌ زمام‌ امور توسط‌ ائتلافی‌ به‌ رهبری‌ حزب‌ بهاراتیا جاناتا(BJP) است‌ كه‌ دولت‌ هند به‌ شكل‌ فزآینده‌ای‌ مواضع‌ خود را به‌ نفع‌ صهیونیستها تغییر داده‌ است.
میشرا همچنین‌ افزوده‌ است: «هند، امریكا و اسراییل‌ دارای‌ برخی‌ تشابهات‌ اساسی‌ هستند. ما همگی‌ كشورهایی‌ دمكرات‌ هستیم‌ كه‌ نسبت‌ به‌ كثرت‌گرایی، تسامح‌ و تساهل‌ و نیز فراهم‌ ساختن‌ فرصتهای‌ برابر دارای‌ دیدگاهی‌ مشترك‌ هستیم.» از كی‌ تا حالا اسراییل‌ حامی‌ و طرفدار «دیدگاهی‌ موافق‌ با كثرت‌گرایی، تسامح‌ و تساهل‌ و فراهم‌ ساختن‌ فرصتهای‌ برابر» شده‌ است؟! آیا این‌ موضوع‌ كه‌ اخراج‌ خشونت‌آمیز بیشتر مردم‌ فلسطین‌ از زمینهایی‌ كه‌ به‌ اسراییل‌ تخصیص‌ یافته‌ بود، براساس‌ برنامه‌ تقسیم‌بندی‌ اراضی‌ سازمان‌ ملل‌ در سال‌ ۱۹۴۷، واقعیت‌ ندارد؟ آیا این‌ مطلب‌ كه‌ سرزمین‌ فلسطین‌ به‌ ویژه‌ از سال‌ ۱۹۶۷، در اشغال‌ وحشیانه‌ اسراییل‌ به‌ سر می‌برد، واقعیت‌ ندارد؟ اینكه‌ بیش‌ از نیمی‌ از جمعیت‌ ۸ میلیونی‌ فلسطین‌ ناگزیر است، همچون‌ آوارگان‌ در داخل‌ و خارج‌ از فلسطین‌ زندگی‌ كند واقعیت‌ ندارد؟ آیا این‌ مساله‌ كه‌ كمیته‌ (CEIRPP) سازمان‌ ملل‌ --- كمیته‌ای‌ متشكل‌ از ۲۵ عضو سازمان‌ ملل‌ از جمله‌ هند --- در پیگیری‌ حقوق‌ غیرقابل‌ انكار مردم‌ فلسطین، بارها نسبت‌ به‌ رفتار سبعانه‌ نیروهای‌ دفاعی‌ رژیم‌ اشغالگر اسراییل‌(IDF) ابراز نگرانی‌ كرده‌ است، واقعیت‌ ندارد؟ پس‌ با كدام‌ ملاك‌ و معیار میشرا ادعا می‌كند كه‌ دولت‌ اسراییل‌ طرفدار كثرت‌گرایی، تسامح‌ و برابری‌ فرصتها است؟
واضح‌ است، ادعای‌ وی‌ مبنی‌ بر داشتن‌ دیدگاه‌ مشترك‌ با كشور مذكور، متكی‌ به‌ برداشت‌ عوامانه‌ای‌ از تاریخ‌ توسط‌ سانگ‌ پاریوار۳ --- گروه‌ خودخوانده‌ای‌ از مجموعه‌ سازمانهای‌ افراطی‌ «هندو» --- است.۴ آنها معتقدند: «همانگونه‌ كه‌ هندوهای‌ هند برای‌ حفظ‌ بقای‌ خود و سرزمین‌ آبا و اجدادیشان‌ می‌جنگند، به‌ همان‌ ترتیب‌ نیز یهودیان‌ اسراییل‌ با تهدیدات‌ مشابهی‌ نسبت‌ به‌ ملیت‌ و سرزمینشان‌ مواجه‌اند كه‌ براساس‌ حق‌ مشخص‌ تاریخی‌ و مذهبی، متعلق‌ به‌ آنها می‌باشد. به‌طور مشخص‌ هندوها و یهودیان‌ هر دو با یك‌ خطر مواجه‌اند: اسلام... میل‌ به‌ تاكید مجدد بر آنچه‌ كه‌ حق‌ قانونی‌ آنها نسبت‌ به‌ سرزمین، فرهنگ‌ و مذهبشان‌ است، در قلوب‌ مشترك‌ اسراییلیها و هندیها بیدار شده‌ است. نتایج‌ به‌طور كامل‌ مشخص‌ می‌باشد، حزب‌ یهودی‌ لیكود با آرای‌ اسراییلیها به‌ قدرت‌ رسید و حزب‌ سیاسی‌ بی‌ جی‌ پی‌(BJP) كه‌ نماینده‌ اندیشه‌ ظهور مجدد هندوییسم‌ است، با كسب‌ آرا، وارد عرصه‌ قدرت‌ گردید... با در نظر داشتن‌ تجربیات، آرا و شرایط‌ مشتركی‌ كه‌ موجب‌ پیوند هندوها و اسراییلیها شده‌ است، كم‌ و بیش‌ زمان‌ آن‌ فرا رسیده‌ تا روابط‌ دولتی‌ میان‌ دو كشور مستحكم‌تر شود.» كوتاه‌ آمدن‌ در برابر چنین‌ فشارهایی‌ نه‌ تنها چهره‌ دولت‌ هند بلكه‌ موجودیت‌ جمهوری‌ دمكراتیك‌ و سكولار هند را لكه‌دار می‌كند. همچنین، دیدار شارون‌ از هند موجب‌ ایجاد نگرانی‌ كامل‌ در كل‌ منطقه‌ جنوب‌ آسیا شده‌ و فاجعه‌ای‌ برای‌ صلح‌ و دمكراسی‌ در شبه‌ قاره‌ هند خواهد بود.
از این‌ رو، جای‌ هیچ‌ شكی‌ نیست‌ كه‌ قرابت‌ و نزدیكی‌ ایدئولوژیكی‌ حزب‌ فاشیستی‌ بی‌ جی‌ پی‌(BJP) با حزب‌ لیكود، باعث‌ مضاعف‌ شدن‌ تلاشها جهت‌ استحكام‌ «روابط‌ دولتی» میان‌ این‌ دو شده‌ است. همزمان‌ با ظهور حزب‌ تازه‌ تاسیس‌ بی‌ جی‌ پی‌ از دل‌ حزب‌ سابق‌ بهاراتیا جان‌ سانگ،۵ حزب‌ لیكود (وحدت) نیز از درون‌ حزب‌ سابق‌ تنوآت‌ هاهروت۶ متولد شد. رهبری‌ حزب‌ آزادی‌ بر عهده‌ مناخیم‌ بگین‌ بود كه‌ بعدها این‌ رهبری‌ را با ریاست‌ حزب‌ لیكود تداوم‌ بخشید. حزب‌ لیكود نخستین‌بار در سال‌ ۱۹۷۷ با نخست‌وزیر مناخیم‌ بگین‌ به‌ قدرت‌ رسید. شاید دانستن‌ این‌ نكته‌ جالب‌ توجه‌ باشد كه‌ ۳۰ سال‌ پیش‌ بسیاری‌ از مشاهیر و روشنفكران‌ یهودی‌الاصل‌ امریكایی‌ از جمله‌ دانشمند برجسته، آلبرت‌ انیشتن‌ در سال‌ ۱۹۴۸ به‌ دیدار بگین‌ از امریكا اعتراض‌ كردند؛ چرا كه‌ به‌ نقش‌ بگین‌ در كشتار دیریاسین‌ واقف‌ بودند. این‌ سفر به‌ منظور جذب‌ كمكهای‌ مالی‌ صورت‌ گرفت. آنها در نامه‌ اعتراض‌آمیز خود كه‌ در مجله‌ نیویورك‌ تایمز به‌ چاپ‌ رسید، در گفت‌وگویی‌ ساده‌ با مردم، از شهروندان‌ امریكا خواستند تا از حمایت‌ مالی‌ بگین‌ و یا جنبش‌ سیاسی‌ فاشیستی‌ كه‌ او رهبری‌ آن‌ را برعهده‌ دارد، خودداری‌ كنند. متن‌ نامه‌ به‌ شرح‌ ذیل‌ است:
«از جمله‌ آزاردهنده‌ترین‌ پدیده‌های‌ سیاسی‌ عصر ما، ظهور «حزب‌ آزادی» در كشور نوپای‌ اسراییل‌ است. این‌ حزب‌ سیاسی‌ در روشها، سازمان، فلسفه‌ سیاسی‌ و جذابیت‌ اجتماعی‌ شباهت‌ بسیاری‌ به‌ احزاب‌ فاشیستی‌ و نازی‌ دارد. این‌ حزب، بدون‌ عضوگیری‌ شكل‌ گرفت‌ و دنباله‌روی‌ سازمان‌ قوم‌پرست، تروریست‌ و دست‌ راستی‌ ایرگون‌ زوای‌ لئومی۷ سابق‌ در فلسطین‌ است... پیش‌ از آنكه‌ با اهدای‌ كمكهای‌ مالی، ضایعه‌ جبران‌ ناپذیری‌ ایجاد شود... مردم‌ امریكا باید از سوابق‌ و مقاصد آقای‌ بگین‌ و جنبش‌ تحت‌ رهبری‌ او مطلع‌ شوند... امروز، آنها از آزادی، دمكراسی‌ و ضدیت‌ با امپریالیسم‌ صحبت‌ می‌كنند، در حالی‌كه‌ تا به‌ حال‌ آشكارا مبلغ‌ دكترین‌ دولت‌ فاشیستی‌ هستند... مثال‌ تكان‌دهنده‌ این‌ مورد، رفتار آنها در روستای‌ عرب‌نشین‌ دیریاسین‌ بود... براساس‌ گزارش‌ نیویورك‌ تایمز، در ۹ آوریل‌ گروه‌های‌ تروریستی‌ به‌ این‌ روستای‌ ساكت‌ و آرام‌ حمله‌ كردند و بیشتر ساكنین‌ آن، شامل‌ ۲۴۰ مرد، زن‌ و كودك‌ را قتل‌ عام‌ كردند و تنها چند تن‌ از آنها را زنده‌ باقی‌ گذاشته‌ تا به‌ عنوان‌ اسیر در خیابانهای‌ اورشلیم‌ به‌ نمایش‌ درآورند. در پی‌ این‌ اقدام، كلیت‌ جامعه‌ یهود دچار هراس‌ شد و آژانس‌ یهود با ارسال‌ تلگرامی‌ برای‌ ملك‌ عبدالله‌ --- پادشاه‌ اردن‌ --- از این‌ اقدام‌ عذرخواهی‌ كرد؛ اما تروریستها بدون‌ اینكه‌ دچار كمترین‌ شرمساریی‌ شوند، مغرور از این‌ قتل‌ عام، این‌ موضوع‌ را در سطحی‌ گسترده‌ تبلیغ‌ كردند و از خبرنگاران‌ خارجی‌ دعوت‌ كردند تا با حضور در این‌ كشور، از كشته‌های‌ پشته‌ شده‌ و ویرانیهای‌ دیریاسین‌ دیدن‌ كنند. حادثه‌ دیریاسین، مبین‌ ماهیت‌ حزب‌ آزادی‌ [لیكود] است. امضاكنندگان‌ ذیل‌ به‌ این‌ وسیله‌ در نامه‌ سرگشاده‌ای‌ درباره‌ فجایع‌ تكان‌دهنده‌ای‌ كه‌ بگین‌ و حزب‌ تحت‌ رهبری‌ او مرتكب‌ شده‌ است، اعلام‌ موضع‌ كرده‌ و از تمامی‌ كسانی‌كه‌ نسبت‌ به‌ این‌ مساله، احساس‌ نگرانی‌ می‌كنند، می‌خواهیم‌ كه‌ از تجلی‌ و ظهور اخیر فاشیسم‌ حمایت‌ نكنند.»
همانگونه‌ كه‌ گفته‌ شد، این، همان‌ حزب‌ فاشیست‌ آزادی‌ است‌ كه‌ دوباره‌ در قالب‌ حزب‌ لیكود ظهور كرده، همان‌ حزبی‌ كه‌ در چند سال‌ گذشته‌ بر اسراییل‌ حكومت‌ می‌كند. دست‌ كم‌ سه‌ تن‌ از اعضای‌ این‌ حزب‌ كه‌ به‌ نخست‌ وزیری‌ اسراییل‌ رسیده‌اند --- مناخیم‌ بگین، اسحاق‌ شامیر (كسی‌ كه‌ در ۱۷ سپتامبر ۱۹۴۸، توطئه‌ قتل‌ كنت‌ برندوت، میانجیگر سازمان‌ ملل‌ در امور فلسطین‌ را طراحی‌ كرد) و آریل‌ شارون‌ --- دستانشان‌ تا مرفق‌ به‌ خون‌ آلوده‌ است. این‌ مساله‌ مورد بحث‌ و جدل‌ بوده‌ كه‌ شارون‌ در سن‌ ۲۵ سالگی، در شامگاه‌ ۱۴ و ۱۵ اكتبر ۱۹۵۳ به‌ طور مستقیم‌ در قتل‌ عام‌ ۶۹ تن‌ از غیرنظامیان‌ فلسطینی‌ ساكن‌ روستای‌ قیبیه۸ واقع‌ در كرانه‌ باختری‌ دست‌ داشته‌ است. شارون‌ با یك‌ واحد نظامی‌ ارتش‌ اسراییل‌ كه‌ تحت‌ فرماندهی‌ او بود، در این‌ جنایت‌ خونین‌ نقش‌ داشت. در سال‌ ۱۹۸۲ وی‌ در مقام‌ وزیر دفاع‌ اسراییل، طراح‌ حمله‌ به‌ لبنان‌ بود. گزارشهای‌ مختلفی‌ حاكی‌ از نتیجه‌ اقدامات‌ سبعانه‌ او در لبنان‌ است. براساس‌ اطلاعات‌ گردآوری‌ شده‌ از سوی‌ كتابخانه‌ كنگره‌ امریكا:
«در ششم‌ ژوئن‌ ۱۹۸۲ یعنی‌ زمانی‌ كه‌ نخستین‌ بار، ارتش‌ اسراییل‌ از خطوط‌ مرزی‌ لبنان‌ عبور كرد تا شانزدهم‌ سپتامبر هنگامی‌كه‌ محاصره‌ غرب‌ بیروت‌ كامل‌ شد، این‌ شهر مشقات‌ و مصایب‌ زیادی‌ را متحمل‌ گردید. فعالیتهای‌ عادی‌ اقتصادی‌ متوقف‌ شد. كارخانه‌های‌ ایجاد شده‌ در حاشیه‌ جنوبی‌ این‌ شهر تخریب‌ و ارتباط‌ بزرگراه‌ها قطع‌ گردید، خانه‌ها با پرتاب‌ راكت‌ و خمپاره‌ ویران‌ شدند. نزدیك‌ به‌ ۴۰هزار خانه‌ حدود یك‌ چهارم‌ مناطق‌ مسكونی‌ بیروت‌تخریب‌ گردید. ۸۵ درصد تمامی‌ مدارس‌ جنوب‌ شهر، آسیب‌ دیده‌ و یا تخریب‌ شدند.»
همچنین‌ این‌ گزارش‌ می‌افزاید: «در پی‌ ارزیابی‌ و برآورد هزینه‌های‌ جنگ، اسراییل‌ اعلام‌ كرد كه‌ ۳۴۴ نفر از سربازان‌ ارتش‌ این‌ كشور كشته‌ و ۲۰۰۰ نفر از آنها زخمی‌ شدند. براساس‌ تخمین‌ لبنانیها كه‌ طبق‌ اطلاعات‌ صلیب‌ سرخ‌ بین‌الملل، پلیس‌ و منابع‌ بیمارستانی‌ محاسبه‌ گردید ۱۷۸۲۵ نفر از لبنانیها كشته‌ و بیش‌ از ۳۰هزار نفر زخمی‌ شدند» اما این، همه‌ مطلب‌ نیست. «در غروب‌ ۱۶ سپتامبر سال‌ ۱۹۸۲، نیروهای‌ ارتش‌ اسراییل‌ با محاصره‌ اردوگاه‌های‌ آوارگان‌ فلسطینی‌ صبرا و شتیلا، حدود ۳۰۰ - ۴۰۰ شبه‌ نظامی‌ مسیحی‌ را به‌ این‌ اردوگاه‌ها اعزام‌ كردند تا باقیمانده‌ نیروهای‌ فلسطینی‌ را تار و مار كنند. بیشتر آنها شبه‌ نظامیان‌ فالانژ تحت‌ فرماندهی‌ الیاس‌ حُبیقه‌ از دوستان‌ نزدیك‌ و سابق‌ بشیر جُمیل‌ بودند، هرچند در این‌ عملیات‌ شبه‌ نظامیان‌ مورد حمایت‌ اسراییل‌ نیز حضور داشتند. ارتش‌ اسراییل‌ به‌ سربازانش‌ دستور داده‌ بود كه‌ از ورود به‌ اردوگاه‌ها خودداری‌ كنند؛ اما افسران‌ ارتش‌ اسراییل‌ با حضور بر بام‌ یك‌ ساختمان‌ شش‌ طبقه‌ كه‌ به‌ منطقه‌ عملیاتی‌ اشراف‌ داشت، بر اجرای‌ عملیات‌ نظارت‌ داشتند.» براساس‌ گزارش‌ كمیسیون‌ كاهان‌ كه‌ از سوی‌ دولت‌ اسراییل‌ به‌ منظور بررسی‌ سیر وقایع‌ تشكیل‌ شده‌ بود ارتش‌ اسراییل‌ از طریق‌ شبكه‌ رادیویی‌ به‌ مشاوره‌ با فالانژیستها می‌پرداخت‌ و با شلیك‌ گلوله‌های‌ منور توسط‌ خمپاره‌ها و بالگردها به‌ روشن‌ كردن‌ منطقه‌ برای‌ انجام‌ علمیات‌ كمك‌ می‌كرد. طی‌ دو روز عملیات، شبه‌ نظامیان‌ مسیحی‌ حدود ۷۰۰ - ۸۰۰ مرد، زن‌ و كودك‌ فلسطینی‌ را قتل‌ عام‌ كردند، گرچه‌ منابع‌ فلسطینی‌ ادعا می‌كردند كه‌ آمار كشته‌ها بیش‌ از ۳۵۰۰ نفر است.به‌ خاطر نقش‌ نفرت‌انگیز شارون‌ در كشتار صبرا و شتیلا، تلاشهایی‌ صورت‌ گرفت‌ تا در یكی‌ از دادگاه‌های‌ حقوقی‌ بلژیك‌ او را به‌ عنوان‌ یك‌ جنایتكار جنگی‌ محاكمه‌ كنند. در ۱۸ ژوئن‌ ۲۰۰۱، بیست‌ و سه‌ نفر از بازماندگان‌ قتل‌ عام‌ صبرا و شتیلا با طرح‌ شكایتی‌ علیه‌ آریل‌ شارون‌ وزیر دفاع‌ پیشین‌ و نخست‌ وزیر فعلی‌ اسراییل‌ او را به‌ ارتكاب‌ جنایات‌ جنگی‌ متهم‌ كردند، جنایت‌ بر ضد بشریت‌ و نسل‌ كشی‌ای‌ كه‌ در قتل‌ عام‌ ۱۶ سپتامبر ۱۹۸۲ مرتكب‌ شده‌ بود. اتهام‌ دیگر، متوجه‌ آموس‌ یارون‌ سرتیپ‌ وقت‌ و فرمانده‌ یگان‌ ویژه‌ ارتش‌ اسراییل‌ مستقر در بیروت‌ در فاصله‌ ۲۰۰ متری‌ اردوگاه‌های‌ صبرا و شتیلا و مدیر كل‌ و سرپرست‌ فعلی‌ وزارت‌ دفاع‌ اسراییل‌ الیاس‌ حُبیقه‌ و دیگر رهبران‌ شبه‌نظامی‌ فالانژ لبنان‌ است. بازماندگان‌ كشتار صبرا و شتیلا به‌ استناد قوانین‌ سالهای‌ ۱۹۹۳ و ۱۹۹۹ بلژیك‌ كه‌ متضمن‌ رعایت‌ اصول‌ جهانی‌ دادرسی‌ به‌ جنایات‌ جنگی‌ و جنایت‌ ضد بشری‌ طبق‌ حقوق‌ جنایی‌ بلژیك‌ است، بر ضد این‌ اقدامات‌ شكایت‌ كردند. حتی‌ رسانه‌ بی‌ بی‌ سی‌(BBC) انگلیس‌ نیز برنامه‌ مستندی‌ را با عنوان‌ «متهم» در مورد شارون‌ تهیه‌ كرد كه‌ حاكی‌ از همدستی‌ و مشاركت‌ او در كشتار صبرا و شتیلا بود.
طبق‌ اظهارات‌ فعالانی‌ كه‌ در تلاش‌ هستند تا شارون‌ را به‌ اتهام‌ ارتكاب‌ چنین‌ جنایاتی‌ به‌ دادگاه‌ بكشانند: «بی‌شك‌ شخصیت‌ اصلی‌ در این‌ فاجعه، ژنرال‌ آریل‌ شارون‌ است، نفر بعدی‌ وزیر دفاع‌ اسراییل‌ می‌باشد كه‌ خود مسوول‌ انجام‌ این‌ عملیات‌ در لبنان‌ بوده‌ و شخصی‌ است‌ كه‌ به‌ هنگام‌ وقوع‌ این‌ جنایات‌ در بیروت‌ حضور داشته‌ است...» اطلاعات‌ موثق‌ حاكی‌ است، هرچند آقای‌ شارون‌ ترجیح‌ داده‌ كه‌ همدستان‌ محلی‌اش‌ در لبنان‌ مرتكب‌ این‌ جنایت‌ شوند؛ اما ممكن‌ است‌ این‌ عملیات‌ را با هدف‌ مرعوب‌ كردن‌ كل‌ جمعیت‌ فلسطینی‌ ساكن‌ در لبنان‌ به‌ منظور ترك‌ این‌ كشور و یا عقب‌نشینی‌ به‌ مناطق‌ شمالی، طراحی‌ كرده‌ باشد... در مورد شبه‌ نظامیان‌ فالانژ نیز باید آنها را به‌ عنوان‌ نیروهای‌ فرعی‌ و مباشران‌ بالفعلِ‌ تحت‌ امر نیروهای‌ نظامی‌ اشغالگر جنوب‌ لبنان‌ و بیروت‌ در زمان‌ وقوع‌ جنایت، در نظر داشت. این‌ شبه‌ نظامیان‌ از سوی‌ اسراییل‌ مسلح‌ شده‌ و آموزش‌ دیده‌ بودند. رهبران‌ آنها نمی‌توانستند در مخالفت‌ با خواست‌ نیروی‌ اشغالگر (اسراییل) اقدامی‌ انجام‌ دهند و عملیات‌ نظامی‌ آنها با تدبیر و هماهنگی‌ رهبران‌ نظامی‌ اسراییل‌ صورت‌ می‌گرفت.
جای‌ بسی‌ تاسف‌ است‌ كه‌ در اثر فشارهای‌ بی‌امان‌ دولت‌ امریكا، دولت‌ بلژیك‌ در حال‌ حاضر پذیرفته‌ است، قوانین‌ كشور را به‌ نحوی‌ تغییر دهد كه‌ دیگر نتوان‌ شارون‌ و همدستان‌ توطئه‌گرش‌ را به‌ اتهام‌ ارتكاب‌ جنایات‌ جنگی‌ در بلژیك‌ محاكمه‌ كرد؛ اما برخلاف‌ این‌ وقفه، به‌ نظر نمی‌رسد كه‌ بازماندگان‌ جنایات‌ صبرا و شتیلا دست‌ از تلاشهای‌ خود برای‌ محاكمه‌ شارون‌ بردارند؛ هرچند، نباید از این‌ نكته‌ غافل‌ شد كه‌ در واقع، شارون‌ به‌ واسطه‌ نقشی‌ كه‌ در این‌ كشتار داشته، از سوی‌ كمیسیون‌ تحقیق‌ و تفحص‌ خود اسراییلیها به‌ ریاست‌ اسحاق‌ كاهانه‌ رییس‌ وقت‌ دیوان‌ عالی‌ اسراییل‌ به‌ شدت‌ مورد انتقاد قرار گرفت‌ و در سال‌ ۱۹۸۳ برای‌ استعفا از سمت‌ خود به‌ عنوان‌ وزیر دفاع‌ تحت‌ فشار بود. با این‌ وجود، اوضاع‌ در اسراییل‌ به‌ گونه‌ای‌ بود كه‌ با گذشت‌ مدت‌ زمان‌ كوتاهی، شارون‌ برای‌ بازگشت‌ مجدد به‌ عرصه‌ قدرت، مشكل‌ چندانی‌ پیش‌ رو نداشت.
همچنین‌ به‌ واسطه‌ اَ‌عمال‌ نفرت‌انگیز دولت‌ اسراییل، وضعیت‌ این‌ دولت‌ در سازمان‌ ملل‌ برای‌ اطلاق‌ دولت‌ «مطرود» در هاله‌ای‌ از ابهام‌ قرار داشت. بنابر اعتراف‌ كمیته‌ یهودیان‌ امریكا: «... از پاییز ۱۹۹۶ به‌ بعد جهان‌ وارد مرحله‌ جدید و متاسفانه‌ آشنایی‌ شده‌ كه‌ یادآور وضعیت‌ سازمان‌ ملل‌ در دهه‌های‌ ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ است... در این‌ دنیای‌ بیكران‌ و از هم‌ گسیخته‌ در نظر اعضای‌ مجمع‌ عمومی‌ و سازمان‌ ملل‌ هیچ‌ كشوری‌ به‌ اندازه‌ اسراییل‌ در معرض‌ سنگدلی، حساسیت‌ و وسواس‌ قرار نگرفته‌ است. هیچ‌ كشوری‌ مخاطب‌ این‌ تعداد قطعنامه‌ انتقادی‌ نبوده‌ و در دستور كار كمیته‌های‌ زیر نظر دبیر كل‌ قرار نگرفته‌ است.» هفت‌ سال‌ بعد كمیته‌ یهودیان‌ امریكا اظهار داشت: «اسراییل‌ به‌ خاطر رفتارها و برخوردهای‌ خاصی‌ كه‌ در سازمان‌ ملل‌ داشته، به‌ شیوه‌های‌ مختلف‌ منزوی‌ شده؛ به‌ طوری‌كه‌ این‌ كشور را در جایگاه‌ یك‌ دولت‌ مطرود قرار داده‌ است.»
بنابر اظهارات‌ یكی‌ دیگر از همرهان‌ و موافقان‌ صهیونیست: «تنها می‌توان‌ بر روی‌ امریكا حساب‌ كرد كه‌ به‌ سرعت‌ و صراحت‌ اعلام‌ نماید كه‌ شرایط‌ و موقعیت‌ اسراییل‌ را درك‌ كرده‌ و از حقوق‌ اسراییل‌ برای‌ بازیابی‌ مجدد خود دفاع‌ خواهد كرد. در عوض، اروپاییها دور خود می‌چرخند و با تلاشی‌ كه‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ قانع‌كننده‌ نیست، همدردی‌ خود را با قربانیان‌ اسراییلی‌ نشان‌ می‌دهند؛ اما نمی‌توانند نفرت‌ عمیق‌ خود را نسبت‌ به‌ دولت‌ شارون‌ و بیزاری‌ عمومی‌شان‌ را در مورد پاسخهای‌ نظامی‌ اسراییل‌ در مورد مسایلی‌ كه‌ از نظر آنها موضوعاتی‌ سیاسی‌ تلقی‌ می‌شود، پنهان‌ كنند.» همین‌ گزارش‌ در ادامه، می‌افزاید: «به‌ عنوان‌ مثال، كمیسیون‌ حقوق‌ بشر مستقر در ژنو با صرف‌ ۳۵ درصد از وقت‌ خود در جلسات‌ شش‌ هفته‌ای‌ امسال، اسراییل‌ را مورد حملات‌ شدید خود قرار داد. این‌ كمیسیون‌ به‌ تصویب‌ كمتر از ۸ قطعنامه‌ ضد اسراییلی‌ رضایت‌ نداد و این‌ در حالی‌ بود كه‌ به‌ هیچ‌ یك‌ از سایر مناطق‌ بحران‌خیز، بیش‌ از یك‌ قطعنامه‌ اختصاص‌ نیافت.»
اسراییل‌ صهیونیست، مورد نفرت‌ جهانی‌ است‌ و دلیل‌ دقیق‌ این‌ بیزاری، اشغال‌ خشونت‌آمیز فلسطین‌ و رفتار غیرانسانی‌ این‌ رژیم‌ با مردم‌ فلسطین‌ در ۵۵ سال‌ گذشته‌ است. این‌ موضوع‌ باعث‌ بدنامی‌ بیش‌ از پیش‌ آریل‌ شارون‌ می‌شود. شارون‌ از سال‌ ۱۹۴۲ كه‌ به‌ عضویت‌ هاگاناه۹ شاخه‌ تروریستی‌ جنبش‌ صهیونیست‌ درآمد، تاكنون‌ از هیچ‌ فرصتی‌ برای‌ ریختن‌ خون‌ مردم‌ فلسطین‌ فروگذار نكرده‌ است. گذر زمان، تنها موجب‌ افزایش‌ قساوت‌ و سنگدلی‌ وی‌ شده‌ است. بنابراین، نقش‌ فعلی‌ او به‌ عنوان‌ نخست‌ وزیر به‌ همان‌ اندازه‌ هولناك‌ است. كشتار فلسطینیها در آوریل‌ ۲۰۰۲ در اردوگاه‌ آوارگان‌ واقع‌ در كرانه‌ باختری‌ شهر جنین‌ نیز مثال‌ دیگری‌ از ددمنشی‌ نیروهای‌ ارتش‌ اسراییل‌ به‌ فرماندهی‌ شارون‌ می‌باشد. حال، در این‌ برهه‌ از زمان، دولت‌ هند افتخار دیدار از این‌ كشور را به‌ رهبر خون‌آشام‌ حزب‌ لیكود داده‌ است. این‌ تصمیم‌ نابخردانه‌ دولت‌ هند، توهین‌ آشكار به‌ مردم‌ آگاه‌ و بیدار هند می‌باشد.
اگر دولت‌ هند در این‌ شرایط‌ بلافاصله‌ دعوت‌ خود را پس‌ نگیرد، این‌ موضوع‌ صدمه‌ جبران‌ناپذیری‌ بر حیثیت‌ ملت‌ هند وارد خواهد كرد. هرگونه‌ اهمال‌ از سوی‌ دولت‌ هند در این‌ راستا، تنها به‌ منزله‌ آن‌ است‌ كه‌ دولت، آگاهانه‌ تصمیم‌ گرفته‌ تا چشمانش‌ را بر روی‌ جنایات‌ وحشتناكی‌ ببندد كه‌ شارون‌ و باند فاشیست‌ وی‌ نسبت‌ به‌ مردم‌ بیچاره‌ فلسطین‌ كه‌ زیر یوغ‌ اشغال‌ اسراییل‌ هستند، مرتكب‌ می‌شوند. چنین‌ تصمیمی‌ به‌ این‌ معنا می‌باشد كه‌ دولت‌ هند در پی‌ بی‌اعتبار كردن‌ تمام‌ سیاستهای‌ اصولی‌ای‌ است‌ كه‌ سرلوحه‌ كار دولتهای‌ پیشین‌ این‌ كشور بوده‌ و با شور و حرارت‌ از آرمان‌ عدالتخواهانه‌ مردم‌ فلسطین‌ حمایت‌ می‌كردند.
براساس‌ گزارشهای‌ دریافتی، سفر آریل‌ شارون‌ برای‌ دیدار از هند، برای‌ روزهای‌ ۹ تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۳ برنامه‌ریزی‌ شده‌ است؛ با این‌ حال، دولت‌ هند اعلام‌ كرده‌ كه‌ تاریخ‌ این‌ دیدار هنوز قطعی‌ نشده‌ است. در صورتی‌كه‌ تاریخ‌ این‌ دیدار هیچگاه‌ قطعی‌ و نهایی‌ نشود، دولت‌ هند از شرمساری‌ دعوت‌ یك‌ جنایتكار جنگی‌ مبرا خواهد شد. چنان‌كه‌ افكار عمومی‌ به‌ اندازه‌ كافی‌ دولت‌ هند را برای‌ پایبندی‌ به‌ مواضع‌ اصولی‌ پیشین‌ تحت‌ فشار قرار ندهند، در آن‌ صورت، لابی‌ طرفدار صهیونیستها نیز از تحمیل‌ خواسته‌های‌ خود دست‌ بر نخواهد داشت.
‌منبعCounter Punch :
پی‌نوشتها:
- ND Jayaprakash۱
- Brajesh Mishra۲
- Sangh Parivar۳
۴- مجله‌ نیویورك‌ تایمز در دوم‌ ژوئن‌ ۲۰۰۱، در بخش‌ نیویوركِ‌ خود در گزارشی‌ با عنوان: «دو متحد بی‌شباهت‌ به‌ یكدیگر در تنفر از مسلمانان‌ به‌ موضع‌ مشتركی‌ دست‌ یافتند. (صفحه‌ ۱۳A»)، نوشت‌ یك‌ گروه‌ افراطی‌ هندو با عنوان‌ هندوهای‌ جزیره‌ كویینز لانگ‌Hindu unity org (Queens - long Island Hindus) كه‌ سخن‌ گفتن‌ از جانب‌ پیروانشان‌ را حق‌ مسلم‌ خود می‌دانند، به‌ هواداران‌ مرحوم‌ خاخام‌ مایر دیوید كاهانه‌Meir ) David Kahane) در شهر بروكلین‌ ملحق‌ شده‌اند.(Kahane . org) دو گروه‌ توافق‌ كردند كه‌ همزمان‌ با یاری‌ رساندن‌ به‌ یكدیگر جهت‌ تقویت‌ سایتهای‌ انزجارآمیز خود، منابع‌ و راهبردهای‌ خود را در راستای‌ اهداف‌ مشترك‌ به‌ كار گیرند. (نگاه‌ كنید به‌ «آیا به‌ واقع‌ اسلام‌ معضلی‌ برای‌ یهودیان‌ و هندوها است؟» (اَمریت‌ جیت‌ سبنگ‌Amritjit singh) )
- Bharathia Jan Sangh۵
(آزادی- Tnuat Haherut (۶
- Irgun Zvai Leumi۷
- Qibiya۸
- Haganah۹
دولت‌ هند با دعوت‌ از شارون‌ برای‌ دیدار از این‌ كشور، مرتكب‌ گناهی‌ نابخشودنی‌ شده‌ است؛ چرا كه‌ با این‌ دعوت، هند افتخار میزبانی‌ یك‌ جنایتكار جنگی‌ را دارد كه‌ به‌ خاطر بدنامی‌ و سوابق‌ زشت‌ خود به‌ شدت‌ مورد نفرت‌ بخش‌ اعظمی‌ از جامعه‌ جهانی‌ می‌باشد.
بدون‌ شك‌ دولت‌ هند از سوابق‌ مجرمانه‌ شارون‌ و حزب‌ رسوا و بدنام‌ لیكود به‌ رهبری‌ او، بی‌اطلاع‌ نیست؛ از این‌ رو، انگیزه‌هایی‌ كه‌ ورای‌ دعوت‌ شارون‌ به‌ هند وجود دارد، بسیار مشكوك‌ به‌ نظر می‌رسد.
هند از جمله‌ كشورهایی‌ است‌ كه‌ از آغازین‌ روزهای‌ شكل‌گیری‌ نهضت‌ ملی‌ به‌ رهبری‌ مهاتما گاندی، همواره‌ مواضعی‌ ضد صهیونیستی‌ داشته‌ است. در اصل، پس‌ از به‌ دست‌ گرفتن‌ زمام‌ امور توسط‌ ائتلافی‌ به‌ رهبری‌ حزب‌ بهاراتیا جاناتا(BJP) است‌ كه‌ دولت‌ هند به‌ شكل‌ فزآینده‌ای‌ مواضع‌ خود را به‌ نفع‌ صهیونیستها تغییر داده‌ است.
از كی‌ تا حالا اسراییل‌ حامی‌ و طرفدار «دیدگاهی‌ موافق‌ با كثرت‌گرایی، تسامح‌ و تساهل‌ و فراهم‌ ساختن‌ فرصتهای‌ برابر» شده‌ است؟! آیا این‌ موضوع‌ كه‌ اخراج‌ خشونت‌آمیز بیشتر مردم‌ فلسطین‌ از زمینهایی‌ كه‌ به‌ اسراییل‌ تخصیص‌ یافته‌ بود، براساس‌ برنامه‌ تقسیم‌بندی‌ اراضی‌ سازمان‌ ملل‌ در سال‌ ۱۹۴۷، واقعیت‌ ندارد؟ آیا این‌ مطلب‌ كه‌ سرزمین‌ فلسطین‌ به‌ ویژه‌ از سال‌ ۱۹۶۷، در اشغال‌ وحشیانه‌ اسراییل‌ به‌ سر می‌برد، واقعیت‌ ندارد؟ اینكه‌ بیش‌ از نیمی‌ از جمعیت‌ ۸ میلیونی‌ فلسطین‌ ناگزیر است، همچون‌ آوارگان‌ در داخل‌ و خارج‌ از فلسطین‌ زندگی‌ كند واقعیت‌ ندارد؟ آیا این‌ مساله‌ كه‌ كمیته‌ (CEIRPP) سازمان‌ ملل‌ كمیته‌ای‌ متشكل‌ از ۲۵ عضو سازمان‌ ملل‌ از جمله‌ هند در پیگیری‌ حقوق‌ غیرقابل‌ انكار مردم‌ فلسطین، بارها نسبت‌ به‌ رفتار سبعانه‌ نیروهای‌ دفاعی‌ رژیم‌ اشغالگر اسراییل‌(IDF) ابراز نگرانی‌ كرده‌ است، واقعیت‌ ندارد؟ پس‌ با كدام‌ ملاك‌ و معیار میشرا ادعا می‌كند كه‌ دولت‌ اسراییل‌ طرفدار كثرت‌گرایی، تسامح‌ و برابری‌ فرصتها است؟
جای‌ هیچ‌ شكی‌ نیست‌ كه‌ قرابت‌ و نزدیكی‌ ایدئولوژیكی‌ حزب‌ فاشیستی‌ بی‌ جی‌ پی‌ (BJP) با حزب‌ لیكود، باعث‌ مضاعف‌ شدن‌ تلاشها جهت‌ استحكام‌ «روابط‌ دولتی» میان‌ این‌ دو شده‌ است.
حزبی‌ كه‌ در چند سال‌ گذشته‌ بر اسراییل‌ حكومت‌ می‌كند. دست‌ كم‌ سه‌ تن‌ از اعضای‌ این‌ حزب‌ كه‌ به‌ نخست‌ وزیری‌ اسراییل‌ رسیده‌اند مناخیم‌ بگین، اسحاق‌ شامیر و آریل‌ شارون‌ دستانشان‌ تا مرفق‌ به‌ خون‌ آلوده‌ است.
جای‌ بسی‌ تاسف‌ است‌ كه‌ در اثر فشارهای‌ بی‌امان‌ دولت‌ امریكا، دولت‌ بلژیك‌ در حال‌ حاضر پذیرفته‌ است، قوانین‌ كشور را به‌ نحوی‌ تغییر دهد كه‌ دیگر نتوان‌ شارون‌ و همدستان‌ توطئه‌گرش‌ را به‌ اتهام‌ ارتكاب‌ جنایات‌ جنگی‌ در بلژیك‌ محاكمه‌ كرد.
‌ان. دی. جایا پراكاش۱
‌ترجمه: علی‌ گل‌محمدی‌
منبع : ماهنامه زمانه