شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

معلم؛ رکن آموزش و پرورش


معلم؛ رکن آموزش و پرورش
كسی گفت: چونی چنین رنج بر به تعظیم استاد بیش از پدر؟
بگفتا: زد آن نقش آب و گِلم وزین تربیت یافت جان و دلم
از آن شد تن من پذیرای جان وزین آمدن زنده و جاودان
«جامی»
● تعلیمات معلمان بشریت
در فرهنگ لغت معلم به معنای تعلیم دهنده، آموزنده، مدرّس، آموزگار، استاد و شیخ آمده است. در اهمیت مقام معلم همین بس كه پروردگار متعال نخستین معلم انسانیت است، چرا كه به قول قرآن كریم خداوند تمامی اسماء را به آدم آموخت: و علّم آدم الاسماء كلّها؛(۱) و نیز كلام وحی تأكید دارد معلم و آموزنده شما خداست: و یعلّمكم اللّه و اللّه بكلّ شی‏ءٍ علیم(۲) و در سوره اقرأ كه به قول جمعی، آغازین سوره بود كه بر رسول اكرم(ص) نازل گردید، خداوند می‏فرماید: الّذی علّم بالقلم، علّم الانسان ما لم یعلم(۳) و در سوره الرحمن می‏خوانیم: الرّحمن علّم القرآن خلق الانسان علّمه البیان.(۴)
اساس فرهنگ و معارف بشری خواندن، نوشتن و سخن گفتن است و آنچه بشر را از سایر موجودات ممتاز می‏سازد همین سه مورد می‏باشد و معلّم این‏ها خدای عزّو جلّ است زیرا در مقام خواندن می‏فرماید: علّم القران و علّم بالقلم و علّمه البیان كه به نوشتن و تكلّم اشاره دارد. بنابراین عالم صنع به منزله مدرسه‏ای است كه افراد بشر به تفاوت مراتب، تفاوت‏های فردی و استعدادها، فراگیران این مدرسه هستند. خداوند متعال علاوه بر این كه معلّم عمومی و مربّی تمام انسان‏ها می‏باشد، تعلیم اختصاصی هم دارد و شاگرد اول و برجستگان تدریس خصوصی او انبیاء و اولیاء عظام هستند. در سوره كهف ذیل داستان خضر و موسی(ع) خداوند درباره خضر می‏فرماید: آتیناه رحمهًٔ من عندنا و علّمناه من لدنّا علماً(۵)، در اینجا خداوند معلّم اختصاصی یكی از بندگان با استعداد و شایسته خود است كه به مرتبه علم لدّنی در برابر دانش اكتسابی ارتقاء داده شد. رسول اكرم(ص) در روایتی فرموده‏اند: ادّبنی ربّی فاحسن تأدیبی: پروردگارم مرا تربیت كرده و نیكو مرا ادب‏آموخته و مرا به حسن ادب پرورش داده است.
بعد از خداوند كه معلّم و مربّی اول خلایق است، انبیاء و فرستادگان الهی معلّم ثانی جوامع بشری هستند، در واقع این شاگردان شایسته مكتب حق بر حسب مشیّت و عنایت خداوندی به مقام و رتبه معلمی دیگر آحاد بشر رسیده‏اند و با نیل چنین منزلتی، اعتبار و افتخار یافته‏اند. آنان به مدد وحی و الهام ربّانی بدون واسطه یا توسط یكی از ملائكه كه امین وحی و جبرئیل یا پیك پروردگار نامیده می‏شود تعلیم و تربیت یافته تا به سرحد خلافت معلم اول(خداوند) ترقی نموده‏اند. پیك وحی یا به تعبیر قرآن «شدید القوی» همچون دانشیار از طرف خداوند مأمور املاء و تعلیم و تدریس كتاب وحی است، درباره رسول اكرم(ص) قرآن می‏فرماید: هو الّذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمهٔ؛(۶) در آیه‏ای دیگر تصریح گردیده است: لقد منّ اللّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمهٔ(۷) پس از پیامبران، اولیاء الهی و ائمه هدی مربّی و معلم انسانهای تشنه معارف و مكارم می‏باشند. معلم نخستین امام، رسول اكرم(ص) می‏باشد چنانكه آن حضرت می‏فرماید: آن زمان كه كودكی بیش نبودم (رسول خدا) مرا به خانه خود برد و مورد پرورش قرار داد. هر روز از اخلاق و منش خود لوایی به من می‏نمایاند و مرا در درجه‏ای بالاتر و برتر قرار می‏داد و دستور می‏داد تا بدان راه گام نهم و هرسال مرا با خود به كوه حراء می‏برد و چیزهایی نشانم می‏داد كه به دیگران ارائه نداد.(۸) این نمونه و شواهد فراوان دیگر نشان دهنده یك نوع تربیت ویژه است كه نبی اسلام آن را در مورد امام اول به انجام رسانید تا او را برای معلّمی جامعه اسلامی مهیا سازد. حضرت امام حسین(ع) در قیام خود علیه استبداد یك كلاس درس و مكتبی آموزشی و تربیتی تربیت داد كه طی آن در برابر انحرافات پایمردی نشان داد، در قالب ارزش‏های قرآنی از مكتب اسلام پاسداری كرد و برای اصلاح امت اسلامی و احیاء نمودن عنصر امر به معروف و نهی از منكر با مخالفان به مبارزه برخاست، از چهره‏های مزوّری كه در ورای آنها جز فساد،تباهی و تجاوز به آبرو و نوامیس و اموال مردم انگیزه دیگری وجود ندارد، پرده برداشت، نیروهای مخلص را جذب كرد و در جهت تزكیه و تهذیب اصحاب خویش كوشید و برای استمرار راه و رسیدن به هدف عالی و مقدّس نیروهای زبده، خبره و برگزیده را تربیت كرد.
پیامبران و ائمه هم یادآورنده و متذّكرند و هم معلم، زیرا چه بسا خیلی مطالب به طور مبهم در ذهن افراد جامعه وجود دارد اما آنان نسبت به این مسایل بی‏اعتنا و در حال غفلت هستند و آن بزرگان سعی دارند انسان را بیدار كنند، در واقع زوایای روح در خوابی عمیق فرو رفته است و پیامبر یا امامی آن روح غافل را آگاه می‏سازد، آنان علاوه بر آن كه مطالبی را كه تاكنون در ذهن مردم نیامده است به آنان یاد می‏دهند (و یعلّمكم ما لم تكونوا تعلمون)(۹) به كمك نور تذكر، تنبّه و یادآوری، اشخاص را از ظلمت گناه و عصیان و تاریكی‏ها و آلودگی‏ها بیرون می‏آورند و به فضای نورانی تقوا و پارسایی و پاكیزگی سوق می‏دهند.(۱۰)
نكته دیگر این كه در تعالیم انبیاء و وارثان آنان یعنی اولیای الهی تعلیم كتاب با آموزش حكمت توأم است و این واژه یعنی حكمت به معنای مفاهیم خشك و بی روح فلسفه نمی‏باشد بلكه منظور ادراك و شناخت حقیقی امور و اشیاء است به نور باطن و روشنی درونی قرآن تأكید می‏نماید به هر كس حكمت داده شود خیر فراوانی نصیب او گردیده است: «و من یؤت الحكمهٔ فقد اوتی خیراً كثیر»(۱۱) آنچه موجب رستگاری و سعادت دنیوی و اخروی بشر می‏گردد همین حكمت قرآنی و ایمانی است كه از راه تهذیب اخلاق و صفای باطن و اتصال به عالم قدس و ملكوت، برای مشتاقان طریق حق بدست می‏آید و نتیجه‏اش رسیدن به مقام «علم الیقین» و «حق الیقین» است نه آنچه محصول اوهام و تخیّلات متزلزل افكار بشر است كه نتیجه‏ای جز تردید، نگرانی و آشفتگی ندارد. از مرادف بودن كتاب با حكمت این نكته استنباط می‏شود كه تعلیم كتاب وقتی فایده دارد كه با حكمت و تدبّر و فهم لطایف و دقایق محتویات كتاب قرین گردد و در یاد دادن و یاد گرفتن و كسب علوم و فنون صرفاً خواندن، نوشتن و به حافظه سپردن مضامین كتاب نیست بلكه درست فهمیدن و درك كردن روح مطالب نیز شرط است. صلاح دینی و سعادت واقعی جامعه و افراد وقتی تأمین می‏گردد كه تحصیل علوم و فنون با حكمت ایمانی، فضایل معنوی و مكارم اخلاقی مقرون باشد.(۱۲)
● مقام و منزلت معلم
معلم از زبان واسطه فیض الهی، در ملكوت آسمان‏ها عظیم خوانده می‏شود: «من تعلّم العلم و عمل به و علّم للّه دعی فی ملكوت السموات عظیماً»(۱۳) معلم مظهر اسم شریف محیی است كه نفوس مستعد را به آب حیات علم احیا می‏كند، معلم اگر در مسیر ارزش‏ها گام بردارد و كارش الهی باشد در حقیقت فرزندان معنوی پرورش می‏دهد و از عقیم بودن بدر می‏آید و تا آثار وجودیش باقی است از آنها بهره‏مند است كه ارتقای درجات نوری در نشأت ماورای طبیعت عایدش می‏گردد، بدون این كه از پاداش عاملان به آثارش چیزی كم شود. علم شخص روح انسان و عمل ویژه بدن او در عالم آخرت است و هر كس به صورت علم و عمل خویش در سرای دیگر برانگیخته می‏شود و این معلم است كه می‏تواند چنین ملكاتی را در انسان‏ها شكوفا سازد و آن‏ها را به سوی سعادت جاویدان رهنمون نماید. اگر نهال وجود طفل و نوجوانی به دست باغبانی شایسته قرار گیرد، شجره طیّبه‏ای پدید می‏آید كه ثمرات نورانی و معنوی آن معلم و متعلّم را ارتقاء خواهد داد:
قدر خود بشناس و مشمر سرسری خویش را كز هرچه گویم برتری
آن كه دست قدرتش خاكت سرشت حرف حكمت بر دل پاكت نوشت(۱۴)
از این جهت امام خمینی(ره) شغل معلمان را بسیار شریف دانسته و آن را در ردیف برنامه‏های تعلیماتی پیامبران دانسته‏اند و فرموده‏اند: «شما باید خیلی توجه داشته باشید كه یك مردم عادی نیستید، شماها معلم نسلی هستید كه در آتیه همه مقدّرات كشور به آن نسل سپرده می‏شود» و خاطرنشان ساخته‏اند: «معلم امانت داری است كه غیر از همه امانت‏ها، انسان امانت اوست»(۱۵) و در جمع گروهی از بانوان دزفول فرموده‏اند: «شغل شما، شغل انسان سازی است، معلم انسان درست می‏كند، همان شغل انبیاست، انبیاء آمدند...انسان درست كنند، آنها معلم همه بشر هستند، شما هم معلم یك عده هستید اینها در یك محیط وسیع‏تر و ماها در یك محیط كوچك‏تر، بنابراین، این شغل شما، شغل بسیار شریفی است لكن مسؤولیت آن هم بسیار زیاد است.»(۱۶)
مقام معظم رهبری حضرت آیهٔ اللّه العظمی خامنه‏ای متذكر گردیده‏اند: «حقیقت این است كه معلم با بار معنایی كه در این كلمه هست در همه جوامع نقش تعیین كننده دارد، زیرا در هر جامعه‏ای آنچه كه تضمین كننده بقاء حركت آن جامعه و در اختیار آن جامعه است، نسل‏های روبه رشدی هستند كه اداره امور آن جامعه را در آینده بر عهده خواهند داشت. پس جهت آینده هر جامعه جهت نوباوگان آن جامعه است و نوباوگان در اختیار معلمان هستند لذاست كه نقش معلم حسّاس است...»(۱۷)ایشان در جایی دیگر می‏فرمایند: «معلمین، نسل آینده ما را می‏سازند و چشم و چراغ این مملكت اند و صرف نظر از مجاهدین... باید بگویم كه مؤثرترین و والاترین مشاغل، معلمی است زیرا همه برای كوتاه مدت و یا میان مدت كار می‏كنند ولی معلّم برای استمرار زمان كار می‏كند، همه مصرف كننده نیروی انسانی هستند و معلّم تولید كننده نیروی انسانی است.»(۱۸)
اگر تربیت را فراهم نمودن زمینه‏های بالندگی، متعادل كردن و بالابردن گوهر آدمی بدانیم و هدفش را فعلیت بخشیدن به استعدادهای بالقوه آدمی در جهت كمال مقدّر و قرب الی اللّه در نظر آوریم، بدون شك معلّمان در تحقق این امر نقش ارزنده و بسزایی دارند و اگر مقصد تعلیم را انتخاب و انتقال عناصر فرهنگی و تجارب بشری به نسل دیگر تصور كنیم این معلمان اند كه در جوامع گوناگون و در اعصار مختلف در انتقال چنین عناصر و مفاهیمی سهم فراوانی داشته‏اند.
اگر هدف از تزكیه را پاكسازی روح وروان و دل از تمامی زنگارهای گناه و آلودگی‏ها بدانیم این معلمان هستند كه مراحل تخلیه، تحلیه و تجلیه را برای به كمال رسانیدن آدمی عملی می‏سازند. شهید ثانی می‏نویسد: به واسطه معلم است كه دانش در دنیا باقی می‏ماند و از بین نمی‏رود، از این رو تدریس و تعلیم از مهم‏ترین عبادات و از واجب كفایی است.(۱۹)
با سخنان معلم، انسان جانی تازه بدست می‏آورد، با شنیدن كلامش پر می‏گیرد و پرواز می‏كند و به آسمان انسانیت صعود می‏نماید و به سرچشمه زلال و حكمت دست می‏یابد، كلام معلم دیده درون را می‏گشاید و بصیرت آدمی را افزایش داده و ارزشهای والا را در معرض دید او قرار می‏دهد، تلاش معلم شوق‏ها را به تكاپو وا می‏دارد و رفتارش دل‏ها را خاضع و خاشع می‏نماید، فروغ بینش او روان شاگردان را نوازش می‏دهد و آنان را بنده خود می‏سازد، چنان كه علی(ع) فرموده‏اند: «من علّمنی حرفاً فقد صیّرنی عبداً»(۲۰). در تجلیل از منزلت معلم امام صادق(ع) فرموده‏اند: تمامی موجودات زمین، ماهیان دریا و هر كوچك و بزرگی در زمین و آسمان برای معلّم خوب طلب آمرزش می‏كنند.(۲۱) به یكی از مشاهیر گفتند: چرا معلم خود را بیش از پدرت تعظیم می‏نمایی؟ پاسخ داد: پدرم مرا از عالم ملكوت به زمین آورد ولی استادم مرا از زمین به سوی آسمان ارتقاء داد.(۲۲)
شدت احترام علامه طباطبایی نسبت به استاد و مربّی عرفان خود آیهٔ اللّه سید علی قاضی طباطبایی به حدی بود كه حدود دو سال پس از رحلت ایشان یكی از شاگردان وی به، علامه طباطبایی عطر تعارف نمود، آن مفسّر بزرگ شیشه عطر را به دست گرفته و گفتند دو سال است كه استادمان به سرای باقی شتافته و من تا به حال عطر نزده‏ام!(۲۳)
جواد اقتصادخواه یكی از معلمان علامه جعفری در كلاس چهارم دبستان است، علامه جعفری از وی به عنوان فردی فاضل، متدین و دلسوز نام می‏برد و می‏افزاید یك روز كه در دانشگاه مشهد سخنرانی داشتم همین كه پشت میز قرار گرفتم، از دور فردی را دیدم كه آشنا به نظر می‏رسید، دقت كردم دیدم آقای جواد اقتصادخواه است وقتی قیافه ایشان را دیدم به جهت احساس احترام چند دقیقه‏ای نتوانستم سخنرانی كنم.(۲۴)
شهید مطهری از استاد خویش علامه طباطبایی با احترام و تجلیل فراوان سخن می‏گفت و در برخی از سخنرانی‏ها و نوشته‏ها از وی به عنوان استادناالكرام علامه طباطبایی روحی فداه یاد می‏كند.(۲۵)
علامه حسن زاده آملی می‏گوید: محضر اساتیدم همه شریف و عزیز بود، هر یك از كواكب قدر اوّل آسمان معارف حق الهیه بوده‏اند. بنده حریم استادان را بسیار حفظ می‏كردم، سعی می‏نمودم در حضورشان به دیوار تكیه ندهم كوشش داشتم چهارزانو بنشینم، مواظب بودم سخنی را در محضرشان زیاد تكرار نكنم، یك بار در محضر حكیم الهی قمشه‏ای نشسته بودم، خم شدم و كف پای ایشان را بوسیدم، ایشان فرمودند: چرا چنین كردی؟ گفتم: من لیاقت ندارم دست شما را ببوسم.(۲۶)
● خصال معلّم
چنین نیست كه هر كس قوت حافظه و انبار كردن و تحویل دادن اصطلاحات و محفوظات علمی و ادبی را بدست آورد و آن‏ها را به فراگیران انتقال داد، معلم است و منزل و مقام معنوی و شایستگی‏های روحانی را به خویش اختصاص داده است، دانش اكتسابی اگر با ایمان، درست كرداری و راست گفتاری حكیمانه مقرون نباشد نه تنها سرچشمه هدایت و رشد نخواهد بود بلكه مایه ضلالت است. مقصود و هدف اسلام از تحصیل علم و معارف این علوم اكتسابی كه در مدرسه و نزد معلمان و استادان یاد می‏گیرند نیست و این آئین چنین دانشی را برای سعادت بشر كافی نمی‏داند بلكه غرض عالی‏تری دارد و آن عبارت است از تربیت اخلاق، رشد معنوی و معرفت حقیقی كه روح و روان آدمی را به فضایل و كمالات عالی آراسته نماید: آن علمی كه بر عبادت خداوند رحجان دارد و عالمش وارث انبیاست و مداد فضلش از خون شهیدان برتر است یاد دادن و فراگرفتن تعدادی تعاریف و فورمول‏های خشك فیزیك و ریاضی و انباشتن حافظه از چند واژه تازه و مباهات كردن به آنها نمی‏باشد، تازه عده‏ای این دانسته‏ها را كه اثری بر فكر و ذهنشان هم ندارد و صرفاً چون بسته هایی در انبار مغز جاداده‏اند مایه تكبّر، سرمایه خودنمایی، خودستایی و فضل فروشی قرار می‏دهند و جاهلانه می‏گویند ما مدرك بالا هم داریم!
در حالی كه درك پایین‏تری دارند، علمی كه مقصودش تحصیل امور دنیوی، ریاست‏طلبی و صدرنشینی كاذب و فخر فروشی بر مردمان جامعه باشد در واقع علم نیست بلكه جهالتی است در پوستین علم و دارنده‏اش جاهل عالم نماست، علم حقیقی باید مایه صفای روح و روشنایی ضمیر باشد و تیرگی‏های دل و جان را زایل كند، خیر و بركت و صلاح و نیكی به همراه دارد و نفاق، بخل و حسد را محو می‏سازد و صاحبش را فروتن و عاری از هرگونه عجب، داعیه داری، گزافه گویی و لاف زدن و خود ستایی می‏نماید معلم نیز باید دانشی را تحصیل نماید و به دانش‏آموزان بیاموزد كه مایه آمادگی، آرامش درون، سكینه قلب و سبكباری روح گردد تا شایسته این شغل مقدس و لیاقت این مقام و منزلت عالی را داشته باشد و جا دارد كه معلمان راستین به شغل شریف خود دلگرم باشند و از این كه در خور چنین جایگاهی شده‏اند بر خود ببالند و خداوند عالم را از این بابت سپاسگزار باشند و روز به روز بر اهتمام خود برای تعالی و ترقی بیفزایند.
شهید آیهٔ اللّه دكتر بهشتی می‏گوید: معلم باید در جهت خودسازی الهی كار كند، مهربانی و فروتنی را حفظ نماید، خصال خوب را در وجود خویش بیارآید و پیگیر راستی و درستی باشد.(۲۷) كسی كه می‏خواهد عهده دار منصب تعلیم گردد باید قبلاً شرایط احراز چنین مقامی را در وجود خویش فراهم آورد و كسی كه چنین نكند موجبات ذلت و خواری خود را فراهم ساخته و به جامعه خصوص نسل جوان خیانت بزرگی كرده است، میوه نارس طعمی تلخ دارد، به علاوه خاصیت اصلی خود را هنوز بدست نیاورده است ولی وقتی رسید هم طعم آن شیرین شده و هم خاصیت اصلی را پیدا می‏كند. در ذیل به خصالی كه معلم باید به آنها آراسته باشد، اشاره می‏كنیم:
۱ـ پاكیزگی و آراستگی ظاهر: شایستگی معلم باید در تمام مظاهر وجودش پدیدار باشد یعنی سیما، طرز سخن گفتن و گفتارش نمایانگر اهلیّت او باشد، تناسب بدنی، سلامتی فیزیكی و روانی، پاكی، نظافت و طهارت ظاهری بر عملكرد معلم و رابطه مستقیم او با شاگردان اثر می‏گذارد انبیاء پاكیزه و طاهر بودند و خداوند خطاب به رسولش می‏گوید: «وثیابك فطهّر»(۲۸)
۲ـ توانایی علمی: معلم باید در سطحی از معلومات و معارف باشد كه بتواند پاسخ گوی سؤالات دانش‏آموزان باشد و نیز مشكلات رفتاری آن‏ها را به شیوه‏ای حكیمانه حل كند، با تدبیر، هوشیاری و فراست بر حسب تفاوت‏ها و استعدادهای دانش‏آموزان مبانی فكری و علمی را مطرح نماید معلّم باید بر مطالبی كه تدریس می‏نماید احاطه علمی داشته و با وسعت نظر و سعه صدر نسبت به شكوفایی دانش‏آموزان بكوشد، آگاهی‏های معرفتی به معلم نوعی فروتنی می‏دهد و نیز اقتدار معنوی او را نزد فراگیران افزایش می‏دهد، در غیر این صورت، سیر آموزش دچار لغزش گردیده و متعلمین در معرض اشتباهات آشكار قرار می‏گیرند، معلومات غلط و سطحی كه در روح و ذهن معلم به صورت ملكه درنیامده است او را دچار فشار روانی و واكنش‏های رفتاری منفی و هیجانی می‏كند در نتیجه به دلیل این گردبادهای عصبی نمی‏تواند فكر منظم و هدایت شده داشته باشد، تسلط كلاس از دستش خارج می‏گردد و هرج و مرج و آشفتگی‏های حاكم بر كلاس را به دوش دانش‏آموزان خاطی می‏اندازد. معلم باید همواره برای تقویت معلومات و توانایی‏های فكری و آموزشی تلاش نماید و لحظه‏ای از آموختن نكته‏های علمی، اخلاقی و روان‏شناسی غافل نباشد. رسول اكرم(ص) با آن مقام ملكوتی و معنوی وقتی مشاهده كرد در مسجد دو كلاس تشكیل شده است كه در یكی علوم اسلامی می‏خوانند و در دیگری به دعا و نیایش مشغولند فرمود: هر دو در مسیر خیرند امّا من برای تعلیم برانگیخته شده‏ام پس در كنار دانش‏آموزان نشست.(۲۹)ابوریحان بیرونی در حالت احتضار، همسایه دانشمند خود را فراخواند تا از او سؤالی بكند، آن مرد عالم با شگفتی گفت حالا كه زمان ارتحال شماست و هنگام پرسیدن نمی‏باشد، ابوریحان پاسخ داد فكر می‏كنم اگر بدانم و جان دهم بهتر از آن است كه ندانم و بمیرم.(۳۰) ابونصر فارابی معلم بزرگ حكیم ایرانی هشتاد سال از عمر خویش را بدون برخورداری از امكانات رفاهی و حتی با وجود محروم بودن از خانه و كاشانه وقف مطالعه، تفكر و كسب معرفت و نگارش نمود، كتاب نفس ارسطو را بارها خواند و بازهم خود را نیازمند مراجعه مجدد به آثار این فیلسوف می‏دانست.(۳۱)
۳ـ اخلاق و رفتار شایسته: معلمی كه خوش خلقی و رأفت را روش خود قرار می‏دهد دانش‏آموزان را به سوی خود جذب می‏نماید، كلاس درسش شیرین و در حضور او، فراگیران احساس آرامش و امنیت روانی می‏كنند، چنین همدلی و صمیمیت از یك سو باز دهی آموزشی را بالا می‏برد و از طرف دیگر بر دانش‏آموزان اثر می‏گذارد و آنان به خلق و خوی اسلامی و انسانی علاقه‏مند می‏شوند معلّم سخت گیر كه كلاس خود را به یك پادگان نظامی تبدیل كرده است و برخود می‏بالد در كلاس من دانش‏آموزان حق نفس كشیدن هم ندارند! در وهله اول میزان اعتماد به نفس و سلامتی روانی فراگیران را دچار مخاطره می‏سازد، كلاس او تلخكام و توأم با شرنگ می‏گردد، شاگردان نسبت به درس او رغبتی نشان نمی‏دهند و حتی از مدرسه گریزان می‏گردند و احتمال دارد ترك تحصیل نمایند در صورتی كه به قول شاعر: درس معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مكتب آورد طفل گریزپای را
اگر معلم با اخلاص و صفای باطن و ایمان قوی و بهره مندی از محبت به امر تعلیم و تربیت روی آورد دستورات و تعلیماتش در متعلّم، راسخ و جایگزین شده و در برابر برنامه هایش منقاد می‏گردند.(۳۲)
معلمی كه نقش خود را كریم و عزیز بشمارد، خواسته‏ها و تمایلات دنیوی و فناپذیر در نظرش پست می‏گردد، به خود راستین توجه كرده و ارزش واقعی خویش را از یاد نمی‏برد، معلمی كه به این خصلت آراسته باشد در نظر دانش‏آموزان باوقار جلوه می‏كند و محبوبیت او هر روز افزایش می‏یابد. كسی كه در چنین كسوتی درمی‏آید باید قول و فصل خویش را هماهنگ نماید و میان گفتار و كردارش تضاد نباشد. معلمی كه راه و رسم نیكی را به مردم یاد می‏دهد ولی خود را فراموش می‏كند همانند فتیله‏ای است كه به دیگران روشنایی می‏بخشد ولی خود را سوزانده و تباه می‏نماید.(۳۳) امام صادق(ع) می‏فرماید: هرگاه عالمی به دانش خود عمل نكند گفتارش در دلها نفوذی ندارد، چنانچه آب باران در كوه صفا نفوذ نمی‏نماید.(۳۴) شهید آیهٔ اللّه مطهری می‏نویسد: میرزا علی آقا شیرازی (استاد نهج البلاغه) از خودی و خود رسته و به حق پیوسته بود، اندرزهایش چون از جان برون می‏آمد لاجرم بر دل می‏نشست. هر وقت به قم می‏آمد علمای طراز اول با اصرار از او می‏خواستند كه منبر برود و موعظه نماید منبرش بیش از آن كه قال باشد حال بود.(۳۵) معلم باید در حدّ توان خویش، حق را با صراحت و بدون سازش و مجامله اظهار كند، اگر خلافی از شاگردش دید بطور غیر مستقیم و باكنایه او را متنبه سازد، تا دست از مسیر نادرست بردارد و اگر متوجه نشد با صراحت او را از امور ناروا باز دارد.
وظایف معلّم در برابر دانش‏آموز
می‏رود از سینه‏ها در سینه‏ها از ره پنهان صلاح و كینه‏ها
صحبت صالح تو را صالح كند صحبت طالح تو را طالح كند
اگر معلم به وظایف خویش به درستی آگاه باشد و از نحوه رفتار و كردار و شیوه‏های خویش مراقبت لازم را به عمل آورد در این صورت می‏تواند انسانی صالح و شایسته به جامعه تحویل دهد در این خصوص معلم وظایفی دارد كه اجمالاً آنها را از نظر علاقه‏مندان می‏گذرانیم.
۱ـ ایجاد انگیزش در فراگیران: انگیزه تابعی از چند عامل می‏باشد: انتظارات هنگام ارزیابی، میزان اختیارات، ماهیت فعالیت كلاسی، انگیزش درونی از تمایلات دانش‏آموز ناشی می‏گردد و انگیزش بیرونی به شرایطی كه در محیط وجود دارد، وابسته است، این دو می‏توانند اثرات متفاوتی بر احساس‏های فردی دانش‏آموزان در فعالیت‏های درسی، خلاقیت و شكوفایی استعداد آنها اثر بگذارد، وقتی افراد به این واقعیت برسند كه خود انگیخته و شایسته‏اند، انگیزش تحقق می‏یابد معلمان غالباً با چگونگی پیشبرد انگیزش بیرونی از قبیل پاداش دادن، جشن‏ها و اردوها وحتّی اخطارهای متداول آشنایی دارند و از این‏ها برای عملكردهای شایسته و نگرش‏های مشاركتی كمك می‏گیرند امّا تلاش در جهت شكوفایی انگیزه‏های درونی به ظرافت ویژه‏ای نیاز دارد و این موضوع یك مسأله روان شناختی بوده و به موقعیت‏های متفاوت بستگی دارد در واقع افراد زمانی به طور بیرونی برانگیخته می‏شوند كه به خاطر پاداش و اجتناب از موقعیت منفی به كاری اقدام كننده، در مقابل بر انگیختگی زمانی درونی است كه اشخاص به دلیل تمایل درونی به انجام دادن موفقیت‏آمیز تكلیف، به آن عمل كنند بدون توجه به این كه با پاداش و تنبیهی همراه باشد و دانش‏آموزان زمانی به این رویكرد علاقه بروز می‏دهند كه احساس شایستگی كنند و معلم باید چنان محیطی بیآفریند كه تصورات شاگردان را از شایستگی و كنترل خود افزایش دهد، برای رسیدن به این منظور باید اصولی رعایت گردد: ایجاد محیط كلاس قابل پیش بینی، یافتن تعادلی بین تكالیف تحصیلی درگیر كننده و متوسط و بوجودآوردن فرصت هایی برای دانش‏آموزان در این باره كه به رشد شایستگی آن‏ها منجر خواهد شد، تدارك حمایتهای آموزشی لازم برای دانش آموزان اصل سوم است كه علاوه بر روش گفتاری معلم باید از الگودهی، تقسیم تكلیف و تجزیه اهداف استفاده كند، چهارمین اصل این است كه معلم فرصت هایی را ارائه دهد تا دانش‏آموزان در انتخاب نوع یادگیری آزاد باشند كه باید راهنمای آنان بود و تشویقشان كرد تا انتخاب‏های آسان را برگزینند، همچنین معلم بهتر است به جای مقایسه كردن دانش‏آموزان با یكدیگر، شایستگی آنان را از طریق نشان دادن میزان رشد و پیشرفت كه در یك دوره معین رخ می‏دهد كشف كند و یا به او نشان دهد كه تا چه حد و مقدار به ملاك‏های از قبل تعیین شده رسیده و یا ناموفق بوده است. آخرین اصل به معلمان پیشنهاد می‏كند كه هراز چندگاهی به فعالیت‏ها و دروس بعدی تازگی بخشند و آن را به صورت غیر منتظره درآورند، اجرای این روش علاقه دانش‏آموزان را به درس و فعالیت‏های كلاسی افزایش خواهد داد.(۳۶)
۲ـ مراقبت‏های رفتاری: معلمان باید فرصت‏های زندگی را غنیمت شمرده و از لحظه‏های عمر استفاده بهینه ببرند، از فصاحت كلام، بلاغت و مبانی تعلیم و تربیت بهره كافی بدست آورند در شیوه هایی كه اتخاذ می‏كنند روش اعتدال را پیش گیرند و از افراط و تفریط بپرهیزند، در برخورد با دانش‏آموزان و در هنگامی كه با مشكلات و ناگواری‏های آموزشی روبرو می‏گردند خشم و غضب را تحت كنترل عقل خویش گرفته و برخوردهای منطقی، برهانی و متین را جایگزین تصمیم‏گیری‏های عجولانه و هیجانی بنمایند، برای شاگردان نمونه عقل و وقار باشند و ذهن آنان را برای درك مسایل آموزنده با استفاده از بهترین و نزدیكترین راه و روش آماده سازند و از احتمالات بعید و تكلّف‏آمیز، دوری كنند، دروس را قبل از تشریح برای دانش آموزان حاضر و آماده سازند و برای تصحیح الفاظ و سخنان خود و نیز در تفحص و تحقیق در مبانی دروس به آثار مورد نیاز مراجعه كنند. به دانش‏آموزان یاد دهند كه چگونه مفاهیم علوم را درك كنند، پیرامون آنها اندیشه نمایند، درباره مضامین درسی بحث كنند و عادت كنند در این خصوص خود پژوهش نمایند و قادر باشند مسایل را با برهان صحیح اثبات كنند، تعصّب، جمود و تحجر را از ذهن خود و دانش‏آموزان خالی كرده و اندیشه را به انصاف و رعایت منطق بیارایند.(۳۷)
۳ـ تشویق و تنبیه: در مسیر آموزش و پرورش و هر حركت تربیتی و ارشادی تشویق و تنبیه امر لازمی به نظر می‏رسد، انسان نیز بطور غریزی از تشویق، حمایت و پاداش لذت می‏برد و از مجازات، تنبیه و جریمه روی گردان است، جایزه دادن، ستایش و تقدیر، احترام و ابراز علاقه و حمایت‏های عاطفی از اموری هستند كه دانش‏آموزان را به سوی تلاش‏های آموزشی و پرورشی سوق می‏دهد. در فرهنگ اسلامی نیز این اصل مطرح است و مفاهیمی چون بشیر و نذیر، سختی و آسانی(عسر و یسر)، دوزخ و جنّت مجازات‏های قضایی، جزایی و جنایی، سود و زیان، كفاره گناهان، بیم و امید، مكافات عمل از جنبه تنبهی حكایت دارد ولی در تنبیه باید نكاتی را مورد توجه قرار داد یكی این كه غالباً باید از نوع خود عمل باشد، دیگر این كه تنبیه باید جبران كننده كمبود عمل و تلاش و مكمّل وظیفه‏ای باشد كه در آن كوتاهی شده است، معلم باید شرایطی را فراهم سازد كه دانش‏آموزان از غفلت، نسیان، بی‏تفاوتی و راحت‏طلبی بیرون آیند و با درك ارزش تحصیل و مدارج علمی و كرامت‏های اخلاقی آنان را برای اهتمام در درس و كوشش‏های كلاسی مهیا سازد.در تنبیه باید به عواقب و عوارض آن توجه داشت، اعتدال و رعایت انصاف و نیز مساوات قائل شدن امری ضروری در این مورد است. در منابع اسلامی از كتك زدن به كودكان و نوجوانان منع گردیده است، حضرت علی(ع) خطاب به فرزندش امام مجتبی(ع) می‏فرماید: از آن اشخاص مباش كه موعظه در آنان سودی ندارد مگر آن كه توأم با رنج و آزار باشد، زیرا انسان عاقل باید از طریق آموزش و اندیشه پند پذیرد، این حیوانات هستند كه جز با كتك فرمان نمی‏برند.(۳۸)
روان‏شناسی امروز و نیز یافته‏های تربیتی تنبیه بدنی را نهی نموده‏اند. البته جدّیت و قاطعیت، حسابی جداگانه دارد كارنكو می‏نویسد: در مورد كیفیت ابراز محبت، تنبیه، صدور دستورات، تشویق، دادن انواع امتیازات، اغماض و گذشت و سخت‏گیری‏ها، زیاده‏روی هایی به چشم می‏خورد اما وقتی گفتگو از روش تربیتی است باید تمام این اشكال جای خود را به موازینی بدهند كه جنبه اساسی‏تر، یگانه‏تر و ضروری‏تر دارند، مربیان باید تا آنجا كه امكان دارد روش آرام، یك نواخت و محبت‏آمیزی پیش گیرند ولی در عین حال در كار خویش متین و جدّی باشند، معلمان می‏توانند هر قدر كه امكان دارد با دانش‏آموزان خود مهربان شوند اما باید سیر آموزش به گونه‏ای برنامه ریزی گردد كه شاگردان در اجرای دستورات و تكالیف آنها هیچ گونه مسامحه و كوتاهی نكنند و نظارت، بررسی، مراقبت و ارزشیابی مستمر می‏تواند توأم با برخوردهای عاطفی اجرا گردد.(۳۹) معلم در برخورد با شاگرد باید مراحل رشد متعلّم، وضع بدنی، روحی، انگیزه‏ها، علایق و خلق و خوی او را در نظر گیرد و با كشف دقیق آنها، راه حل مؤثری بدست آورد، همچنین او باید با شاگرد به گونه‏ای رفتار كند كه از اهداف تربیتی فاصله نگیرد، حضرت علی(ع) می‏فرماید: زیادی روی در ملامت آتش لجاجت را شعله‏ور می‏سازد.(۴۰) بنابراین باید كوشید تنبیه و انتقاد از دانش آموز به صورت كنایه‏ای، تعریضی و غیرعلنی باشد در غیر این صورت موجب پرده دری، خلاف كاری افزون‏تر و جرأت بیشتر متعلّم در كوتاهی از وظایف می‏گردد.
۴ـ تدریس سودمند: معلم برای بیان مطالب علمی، آموزشی و اصولی لازم است از عبارت‏پردازی‏های خسته كننده و ساختگی پرهیز نماید و از كلمات ساده، روشن و قابل درك استفاده كند. حضرت علی(ع) فرموده‏اند: بهترین كلام آن است كه از حسن نظام برخوردار بوده و عموم مردم و خواص آن را بفهمد(۴۱) و نیز به فرمایش آن امام همام، كلامی بهتر است كه مستمعین برای درك آن به زحمت و مشقت نیفتند.(۴۲)
ضرورت دارد معلم ضمن تقویت رفتار مناسب داخل كلاس و پروردن محتوا در جریان دروس، موضوع را به معلومات و تجارب قبلی شاگردان متصل كند، شاگردان را تشویق می‏نماید كه همكارانه تلاش نمایند و به یكدیگر یاری دهند، بدون نگرانی سؤال نمایند و در دروس سهیم گردند. معلمان توانمند احساس هدف مندی مدرسه رفتن و درس خواندن جدی و نیز استفاده بهینه از فرصت بدست آمده را به شاگردان گوشزد می‏كنند. تمركز حواس، سرعت یادگیری و انجام تكالیف و وظایف مورد نظر را به موقع به آنها می‏آموزند. برنامه‏های درسی باید به شاگردان كمك كند كه چه گونه استعداد خود را بروز دهند، مهارت‏های لازم را به دست آورند، نقش اجتماعی خویش را در جامعه بیابند و معلومات، نگرش، ارزش‏ها و یافته‏های علمی را درست و منطقی در مسیر زندگی فردی و جمعی بكار گیرند.
وقتی تدریس منسجم باشد، ترتیب و توالی معنادار در آن رعایت گردد، محتوا به طور اصولی گزینش شود، هدف فوق زودتر بدست می‏آید، معلمان با بصیرت در هنگام ارائه دروس با دادن توضیحات، ذكر مثال و شواهد، موضوع را اثبات می‏كنند و ضمن سازماندهی و مرحله بندی علاقه به محتوا را بین فراگیران تقویت می‏نمایند. مشاركت دانش‏آموزان در امر تدریس نیز اهمیّت فوق العاده‏ای دارد، این برنامه فواید زیادی دارد از جمله آن كه آنها را وادار می‏كند درس را به دقت گوش دهند، از روی فكر و تأمل سؤال كنند و مشكلات درسی خویش را مطرح نمایند و فضای صمیمی و توأم با آرامش بر كلاس حاكم نمایند.(۴۳)
● قدر دانی از تلاش معلم
وقتی رسول اكرم(ص) تأكید می‏فرماید كه من معلم برانگیخته شدم و حضرت علی(ع) فرموده است: هر كس به من سخنی آموزد مرا بنده خویش ساخته است و چون عبدالرحمن سلمی به فرزند امام حسین(ع) سوره حمد را آموزش داد آن فروغ اصالت علاوه بر پول نقد و پارچه‏ای كه از راه حق‏شناسی به معلم طفل داد، دهان آموزگار را از مروارید پر نمود، برخی افراد از این همه عطا تعجب نمودند و دلیلش را خواستند، خورشید عاشورا فرمود: كجا پاداش مالی با آموزش این معلم برابری می‏كند.(۴۴) این نمونه‏های مستند مقام و میزان تلاش آموزشی و پرورشی معلم را به اثبات می‏رساند امّا. قدر مجموعه گل، مرغ سحر داند و بس كه نه هر كو ورقی خواند و معانی دانست شالوده و پایه آموزشی و تربیتی یك دانش‏آموز را معلم پی‏ریزی می‏كند و از این جهت پایگاه اجتماعی و فرهنگی معلم در میان سایر اقشار جامعه باید شامخ و رفیع باشد. حفظ حرمت و شأن معنوی معلمان توسط اولیای دانش‏آموزان، شاگردان و دست اندركاران و برنامه ریزان امر تعلیم و تربیت در واقع گرامی داشتن معماران فكری و احیاء كنندگان جان‏های مستعدی است كه نوباوگان را با ذهنی سرشار از عشق و امید به سوی چشمه معارف و مكارم رهسپار می‏سازند و بدین گونه جامعه با چنین اهتمامی از فروغ بیكران دانش و اندیشه منور می‏گردد: گر جسم و جان فدای معلم كنی رواست تعلیم و تربیت به جهان كار انبیاست.
شأن و منزلت معلمی همان گونه كه مقام معظم رهبری تصریح فرموده‏اند، اقتضا می‏كند كه به معلم و مسؤولیت خطیرش با بصیرت و اعتبار خاصی نگریسته شود، بزرگداشت معلم در روز و هفته خاصی بدین مناسبت و نیز تكریم از مقامش در سخنرانی‏های مسؤولین، نمی‏تواند قدردانی واقعی و راستین از زحمات این قشر مخلص و سخت كوش باشد، معلمانی كه علیرغم مشكلات فراوان از قبیل كمبود امكانات آموزشی، تنگ نظری‏های عده‏ای از برنامه ریزان آموزشی، تراكم زیاد دانش‏آموزان، ملموس نبودن محتوای دروس، جذاب و با نشاط نبودن فضای مدارس، مشكلات مالی و معیشتی به كار طاقت فرسای تدریس ادامه می‏دهند و با این نگرش كه مسؤولیت پرورش نسل آینده را عهده دارند با اشتیاق درونی و انگیزه‏های قوی انجام وظیفه می‏كنند باید در عرصه عمل به عنوان یكی از اركان مهم، اثر گذار و تعیین كننده در نظام آموزشی به شمار آیند و فعالیت‏های آنان بادیدگاههای محدود و بخش نامه‏های تقویمی و مصرفی محصور و تحت الشعاع قرار نگیرد، پیش بینی‏های سنجیده با پشتوانه‏های علمی و ارزشی و با در نظر گرفتن نیازهای معنوی، شغلی و معیشت معلمان می‏تواند در این خصوص مؤثر باشد. در بررسی مشكلات معلمان، در نخستین گام، كمبودهای مالی خودنمایی می‏كند امّا اعطای عزت حرفه‏ای به معلم از مطالبات مادی كمتر نمی‏باشد، به نظر می‏رسد مشكل اصلی احیای حقوق آموزشی و پرورشی و منزلت حرفه‏ای و معنوی معلمان است. حقوق حرفه‏ای معلم به جایگاهش در كلاس درس و ساختار نظام آموزشی مربوط است و از این جهت برای شناسایی حقوق مسلّم این قشر لازم است ضوابط، مقررات، وظایف و اختیارات در تمامی مؤلفه‏های برنامه ریزی آموزشی و درسی با انگیزه بازسازی منزلت معلم مورد بررسی، بازبینی و تحقیق و تجدید نظر قرار گیرد. نكته آخر این كه بیش از همه باید خود معلمان برای حفظ موقعیت ارزشی خود اهتمام ورزند و اجازه ندهند مطالبات بر حق آنان ابزاری در دست فرصت طلبان و بازی‏های جناحی و گروه بازی سیاسی قرار گیرد. وزارت آموزش و پرورش نیز باید در جذب معلمان به جای توجه صرف به مدرك تحصیلی كه نمی‏تواند به تنهایی دلایل توانایی و مهارت باشد به جنبه‏های گوناگون از جمله انگیزه، عشق و علاقه، زمینه‏های ذوقی و كوشش‏های علمی، قدرت كاوشگری، خلاقیت، كارآفرینی و تجارب ارزنده آموزشی و مهمتر از همه این‏ها به میزان تعهد، پای بندی به ارزش‏ها، شخصیت علمی معلّم توجه داشته باشد و بیش از گذشته معلمان را در امر تعلیم و تربیت بصورت زیربنائی سهیم بداند.
پی‏نوشت‏ها:
۱. سوره بقره، آیه ۳۲.
۲. همان، آیه ۲۸۲.
۳. سوره اقرأ (علق)، آیات ۴ و ۵.
۴. سوره الرحمن، آیات ۱ و ۲ و ۴.
۵. سوره كهف، آیه ۶۵.
۶. سوره جمعه، آیه ۲.
۷. سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
۸. نهج البلاغه، خطبه قاصعه.
۹. سوره بقره، آیه ۱۵۱.
۱۰. آشنایی با قرآن، شهید مطهری، ج ۸، ص ۵۸ ـ ۵۷.
۱۱. سوره بقره، آیه ۲۶۹.
۱۲. با استفاده از مقاله استاد جلال الدین همایی كه بصورت مقده‏ای بر كتاب «مقام معلم» در تاریخ پنجم مرداد ۱۳۴۵ هـ.ش نوشته است.
۱۳. اصول كافی، ج ۱، ص ۲۷.
۱۴. گفتگو با علامه حسن زاده آملی، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۳.
۱۵. كلمات قصار امام خمینی، ص ۲۰۴.
۱۶. در جستجوی راه از كلام امام، دفتر ۲۲، ص ۳۵۵.
۱۷. دیدگاهها، آیهٔ‏اللّه خامنه‏ای، ص ۲۸۷.
۱۸. چهار ساله دوم ریاست جمهوری حضرت آیهٔ اللّه خامنه‏ای، ج ۲، ص ۱۵۳.
۱۹. آداب تعلیم و تعلم در اسلام، دكتر سید محمد باقر حجتی، ص ۲۵۷.
۲۰. آنچه معلمان و مربیان باید بدانند، فرهادیان، ص ۱۰.
۲۱. بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۷.
۲۲. گلچینی از كشكول شیخ بهایی، هاشم نجفی یزدی، ص ۲۷.
۲۳. جرعه‏های جانبخش، ص ۶۵.
۲۴. آفاق مرزبانی، عبداللّه نصری، ص ۲۴.
۲۵. جرعه‏های جانبخش .
۲۶. منظومه معرفت، از نگارنده، ص ۴۰.
۲۷. یادنامه شهید بهشتی، سید فرید قاسمی، ص ۱۵۹.
۲۸. سوره مدثر، آیه ۳.
۲۹. منیهٔ المرید، شهید ثانی، ص ۱۰.
۳۰. تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری، ص ۲۰۰.
۳۱. زندگی و شرح حال معلم ثانی فارابی، دكتر سید ابوالقاسم هاشمی، ص ۲۵ ـ ۲۰.
۳۲. نك: غررالحكم، ج ۲، ص ۶۷۲.
۳۳. نك: كنزالعمال، ج ۱۰، ص ۱۸۶.
۳۴. اصول كافی، ج ۱.
۳۵. سیری در نهج البلاغه، شهید مطهری، مقدمه.
۳۶. انگیزش در كلاس درس، ال. اسپالدینگ، ترجمه حسن یعقوبی و ایرج خوش خلق، ص ۱۰ و ۶۹.كار آفرینی خلّاق، انواع و شیوه‏های حمایت، دكتر حسن قاسم زاده، فصلنامه پژوهش و مهندسی، ش ۱۱ و ۱۲، بهار ۱۳۷۸.
۳۷. نك: منیهٔ المرید، ص ۶۸ ـ ۵۸.
۳۸. نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص ۲۴۸.
۳۹. انسان مربی و نویسنده، ماكارنكو، ترجمه ب. كیوان، ص ۸۹ ـ ۸۸.
۴۰. تحف العقول ۷ ص ۸۴.
۴۱. الحیاهٔ، ج ۱، ص ۹۷.
۴۲. تحف العقول، ص ۲۶۷.
۴۳. نك: مجموعه رویه‏های آموزشی(تدریس) جربروفی، دفتر همكاری‏های علمی بین المللی آموزش و پرورش، جزئیات روش تدریس، دكتر نادر قلی قورچیان.
۴۴. مستدرك الوسایل، ج ۱، ص ۲۹۰، و نیز بنگرید به كتاب حضرت علی اكبر(ع) شبیه پیامبر شهید ولایت، از نگارنده.
امام صادق(ع) در این زمینه فرمود: در مورد كودكان خطاكار حدّ شرعی جاری نمی‏شود امّا باید به نحو صحیح او را تأدیب نمود.(۲۳)
۸ ـ دعا برای اصلاح فرزندان
منبع:ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۲۸۱
نویسنده:غلامرضا گلی زواره
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید