شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
آمیزهٔ کیفیتهای کلاسیک و بیان معاصر
واقعیت هم این است که امروز نوآوری، شکلی بسیار دشوارتر از گذشته پیدا کرده است. اگر نوآوری را به یک مخروط تشبیه کنیم، در آغاز قرن بیستم، بدعتگذاری در هنر، پیرامون پایهٔ این مخروط، یعنی پائینترین دایرهٔ آن میگشت و در هر گام امکان تازهای برای نوآوری یافت میشد. به مرور زمان این گردش بهطرف قلهٔ مخروط کشانده شد و با هر گردش بهطرف قلهٔ مخروط کشانده شد و با هر گردش محیط دایرهها تنگتر شد و یافتن راههای تازه را دشوارتر کرد. امروز تصور میشود که هنر به قلهٔ این مخروط رسیده است. هنرمند تمام راههای ممکن را پیموده و تجربه شده میبیند و خود را ناگزیر از روی آوردن به گذشته و شیوههای پیشین مییابد. با این همه، آثار شما معدودی از هنر مندان و نوجوئی آنها نویدبخش آن است که کار هنر به پایان نرسیده است و هنوز میتوان چشم انتظار جلوههای تازهای از نوآوری بود.دیوید بگبی یکی از هنرمندانی است که با مهارتی بیمانند و توشه و مایهای از سنت مجسمهسازی برگ تازهای به کتاب قطور این هنر افزوده است. از فوریهٔ گذشته گالری دیفرنت در کنار رود تمیز و تاور بریج لندن، آثار این هنرمند را به تماشا گذاشته است. بگبی مجسمههای خود را از تور سیمی mesh فولادی بسیار محکم که توان ایستادن بر پای خود را دارد میسازد. او با استفاده از یک ورقه تور سیمی که قابلیت چکشخوری دارد پیکرههای خود را که برخی از آنها به اندازهٔ طبیعی بدن انسان است، مانند مجسمهسازی که با گل و موم کار میکند شکل میهد. در نگاه نخست تصور میشود که بگبی تور سیمی را دور یک قالب آماده پیچیده و با فشار و چکشکاری و حرارت دادن شکل موردنظر را پدید آورده است، اما واقعیت آن است که تمام این مجسمهها دستساخت است و خودش میگوید استفادهٔ تکنیکی از ابزار فقط به جوش دادن مجسمه به پایهٔ فلزی آن محدود میشود. بگبی حدود بیست سال است که به این شیوه کار میکند، تور فولادی در دستهای کارکرده و تجربه اندوختهٔ او مانند موم نرم است و به نظر میرسد که هنر خود را به اوج رسانده است.
دیوید بگبی در ۱۹۵۵ در شهر ادینبورگ اسکاتلند متولد شده و از سیزده سالگی مجسمهسازی را آغاز کرده است. هفت سال تحصیل و هنرآموزی در دانشکده در یافتن راه و روشی که امروز از آن بهره میگیرد نقش بهسزا و سرنوشتساز داشت، چرا که بگبی امکانات و ویژگیهای توری فلزی را در ۱۹۷۷ در هنرکده کشف کرد. آن روزها با گل و گچ مجسمه میساخت و از توری فلزی بهعنوان اسکلتبندی و آرماتور برای استحکام بخشیدن به ساختار فیزیکی مجسمه استفاده میکرد. بگبی به مرور زمان متوجه شد که آرماتوری که درون مجسمه دفن میشود خودش دارای توانی بالقوه است و میتواند هویتی مستقل داشته باشد. احساس میکرد که تور سیمی به شکلی ارگانیک درون مجسمه زنده است و میتواند به دل و درون آن تعبیر شود. در گفت و گوی نسبتاً مفصلی که با دستیار و نورپرداز مجسمههای بگبی داشتم شیوهٔ کار او را امری کاملاً تصادفی توصیف میکرد و میگفت: لباسفروشی نسبتاً بزرگی که در نزدیکی کارگاه بگبی بود در یک آتشسوزی گسترده از میان رفت. دیدن مایکنهای سوخته و نیمهسوختهای که در ویترین لباسفروشی دیده میشد و از اغلب آنها چیزی بهجز تورهای سیمی و اسکلتبندی آنها بر جای نمانده بود امکان بهرهجوئی از تور سیمی را در ذهن بگبی قوت بخشید. به هر حال، بگبی از ۱۹۸۲ که فارغالتحصیل شد فقط به فرمهای انسانی پرداخته و کارش ریشه در علاقهٔ بیپایان و مطالعهٔ دقیق در فیگور انسان دارد که از عهد کهن تا امروز از ویژگیهای انکارناپذیر هنر غرب شمرده شده است. بگبی برای وسعت بخشیدن به دامنهٔ توانائیهای خود به طراحی با ذغال و مونوپرنیت و اچینگ هم ادامه داده و آثار ارزنده و قابل اعتنائی آفریده است. طراحیها و مجسمههای بگبی آمیزهای از نیروی تصور و توان تکنیکی او است و بر این امر تصریح دارد که هنر امروز میباید استوار بر ادراک سنتهای هنری گذشته، هویتی تازه داشته باشد؛ هم سنتی باشد و هم امروزی و نو.
هنر بگبی آمیزهای است از کیفیتهای کلاسیک و بهرهجوئی از مواد و مصالح امروزی برای دست یافتن به بیانی تازه و نو آئین. کار او در واقع نمایش تأثیرگذاری انسان در مواد خام و تبدیل یک مادهٔ ساده به زبانی است که هیچ رسانهٔ دیگری قادر به بیان آن نیست. آنچه بیگی میآفریند فقط بخشی از فیگور انسان است، اما با فصاحت و به شکلی آشکار به تمامت فیگور اشاره دارد و هر بخش آن میتواند پارههای یک خویشتن متافوریک محسوب شود. انسان و هنر انسانی بگبی نشان میدهد که هنوز فیگور انسان میتواند منبع الهام هنری و راوی رویات ناگفته دربارهٔ هنر و زندگی باشد، اما این روایت به هیچ رو خطی و تک لایه نیست.
مجسمهٔ بگبی شامل شکل نهائیِ فرآیندی را دارد که برآمده از هویت فیزیکی ماده است، اما کار به همین جا ختم نمیشود و مجسمهٔ او به یاری نوری که از زاویهای مناسب به آن تابانده میشود نیز تعریفی مضاعف پیدا میکند. بگبی مجسمهٔ خود را در فاصلهای مناسب از دیوار قرار میدهد و با محاسبهٔ دقیق به آن نور میتاباند. از آنجا که نود درصد سطح توری فلزی ترانسپارنت است و نور از آن عبور میکند، نوری که به مجسمه تابانده میشود، از یک طرف سطح مجسمه را روشن میکند و از طرف دیگر با عبور کردن از آن سایهٔ آن را مانند طراحی زیبا بر دیوار میاندازد. به بیان دیگر، مجسمهای که در نور قرار گرفته از یک طرف نور را جذب میکند و از طرف دیگر از خود عبور میدهد و به این روش امکانی تازه و مضاعف برای مجسمهسازی فراهم میآید. این سایه بخش تفکیکناپذیری از مجسمه است و آمیزهای بصری از ابژه و ایماژه پدید میآورد که به سبب موقعیت ذهنی و کیفیتهای عینی حضوری واقعیتر و لحنی مؤثرتر از یک مجسمهٔ ساده پیدا میکند. با این شگرد، تماشاگر هم به فرآیند شکل گرفتن مجسمه واکنش نشان میدهد و هم به آنچه تجسم و تجسد یافته است. بهعلت همین سایه است که هر مجسمهٔ بگبی هویت خاص خود را پیدا میکند و حضور فیزیکی آن به یک حجم ساده محدود نمیماند. بهطور کلی میتوان گفت که در نحوهٔ ارائهٔ آثار بگبی، انعطافپذیری و جابهجائی حجم و سایه اهمیت فراوان دارد و تمامی هویت مجسمه را نیز دو سودائی جلوه میدهد. از همین جهت هم هست که بگبی هنگام ساختن مجسمه دلنگران شکل و کیفیت سایهٔ نیز هست و همیشه به تأثیرات چند بُعدی کار خود فکر میکند.
از آنجا که بهعلت پارهای محدودیتها و ملاحظات امکان چاپ کردن نمونهٔ کامل مجسمههای دیوید بگبی فراهم نیست. علاقهمندان میتوانند با گالری نمایشدهندهٔ آثار او E: different@davidbegbie.com و یا W:www.davidbegbie.com تماس بگیرند.
علیاصغر قرهباغی
دیوید بگبی در ۱۹۵۵ در شهر ادینبورگ اسکاتلند متولد شده و از سیزده سالگی مجسمهسازی را آغاز کرده است. هفت سال تحصیل و هنرآموزی در دانشکده در یافتن راه و روشی که امروز از آن بهره میگیرد نقش بهسزا و سرنوشتساز داشت، چرا که بگبی امکانات و ویژگیهای توری فلزی را در ۱۹۷۷ در هنرکده کشف کرد. آن روزها با گل و گچ مجسمه میساخت و از توری فلزی بهعنوان اسکلتبندی و آرماتور برای استحکام بخشیدن به ساختار فیزیکی مجسمه استفاده میکرد. بگبی به مرور زمان متوجه شد که آرماتوری که درون مجسمه دفن میشود خودش دارای توانی بالقوه است و میتواند هویتی مستقل داشته باشد. احساس میکرد که تور سیمی به شکلی ارگانیک درون مجسمه زنده است و میتواند به دل و درون آن تعبیر شود. در گفت و گوی نسبتاً مفصلی که با دستیار و نورپرداز مجسمههای بگبی داشتم شیوهٔ کار او را امری کاملاً تصادفی توصیف میکرد و میگفت: لباسفروشی نسبتاً بزرگی که در نزدیکی کارگاه بگبی بود در یک آتشسوزی گسترده از میان رفت. دیدن مایکنهای سوخته و نیمهسوختهای که در ویترین لباسفروشی دیده میشد و از اغلب آنها چیزی بهجز تورهای سیمی و اسکلتبندی آنها بر جای نمانده بود امکان بهرهجوئی از تور سیمی را در ذهن بگبی قوت بخشید. به هر حال، بگبی از ۱۹۸۲ که فارغالتحصیل شد فقط به فرمهای انسانی پرداخته و کارش ریشه در علاقهٔ بیپایان و مطالعهٔ دقیق در فیگور انسان دارد که از عهد کهن تا امروز از ویژگیهای انکارناپذیر هنر غرب شمرده شده است. بگبی برای وسعت بخشیدن به دامنهٔ توانائیهای خود به طراحی با ذغال و مونوپرنیت و اچینگ هم ادامه داده و آثار ارزنده و قابل اعتنائی آفریده است. طراحیها و مجسمههای بگبی آمیزهای از نیروی تصور و توان تکنیکی او است و بر این امر تصریح دارد که هنر امروز میباید استوار بر ادراک سنتهای هنری گذشته، هویتی تازه داشته باشد؛ هم سنتی باشد و هم امروزی و نو.
هنر بگبی آمیزهای است از کیفیتهای کلاسیک و بهرهجوئی از مواد و مصالح امروزی برای دست یافتن به بیانی تازه و نو آئین. کار او در واقع نمایش تأثیرگذاری انسان در مواد خام و تبدیل یک مادهٔ ساده به زبانی است که هیچ رسانهٔ دیگری قادر به بیان آن نیست. آنچه بیگی میآفریند فقط بخشی از فیگور انسان است، اما با فصاحت و به شکلی آشکار به تمامت فیگور اشاره دارد و هر بخش آن میتواند پارههای یک خویشتن متافوریک محسوب شود. انسان و هنر انسانی بگبی نشان میدهد که هنوز فیگور انسان میتواند منبع الهام هنری و راوی رویات ناگفته دربارهٔ هنر و زندگی باشد، اما این روایت به هیچ رو خطی و تک لایه نیست.
مجسمهٔ بگبی شامل شکل نهائیِ فرآیندی را دارد که برآمده از هویت فیزیکی ماده است، اما کار به همین جا ختم نمیشود و مجسمهٔ او به یاری نوری که از زاویهای مناسب به آن تابانده میشود نیز تعریفی مضاعف پیدا میکند. بگبی مجسمهٔ خود را در فاصلهای مناسب از دیوار قرار میدهد و با محاسبهٔ دقیق به آن نور میتاباند. از آنجا که نود درصد سطح توری فلزی ترانسپارنت است و نور از آن عبور میکند، نوری که به مجسمه تابانده میشود، از یک طرف سطح مجسمه را روشن میکند و از طرف دیگر با عبور کردن از آن سایهٔ آن را مانند طراحی زیبا بر دیوار میاندازد. به بیان دیگر، مجسمهای که در نور قرار گرفته از یک طرف نور را جذب میکند و از طرف دیگر از خود عبور میدهد و به این روش امکانی تازه و مضاعف برای مجسمهسازی فراهم میآید. این سایه بخش تفکیکناپذیری از مجسمه است و آمیزهای بصری از ابژه و ایماژه پدید میآورد که به سبب موقعیت ذهنی و کیفیتهای عینی حضوری واقعیتر و لحنی مؤثرتر از یک مجسمهٔ ساده پیدا میکند. با این شگرد، تماشاگر هم به فرآیند شکل گرفتن مجسمه واکنش نشان میدهد و هم به آنچه تجسم و تجسد یافته است. بهعلت همین سایه است که هر مجسمهٔ بگبی هویت خاص خود را پیدا میکند و حضور فیزیکی آن به یک حجم ساده محدود نمیماند. بهطور کلی میتوان گفت که در نحوهٔ ارائهٔ آثار بگبی، انعطافپذیری و جابهجائی حجم و سایه اهمیت فراوان دارد و تمامی هویت مجسمه را نیز دو سودائی جلوه میدهد. از همین جهت هم هست که بگبی هنگام ساختن مجسمه دلنگران شکل و کیفیت سایهٔ نیز هست و همیشه به تأثیرات چند بُعدی کار خود فکر میکند.
از آنجا که بهعلت پارهای محدودیتها و ملاحظات امکان چاپ کردن نمونهٔ کامل مجسمههای دیوید بگبی فراهم نیست. علاقهمندان میتوانند با گالری نمایشدهندهٔ آثار او E: different@davidbegbie.com و یا W:www.davidbegbie.com تماس بگیرند.
علیاصغر قرهباغی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران مجلس جمهوری اسلامی ایران حجاب دولت رئیسی رئیس جمهور گشت ارشاد سیدابراهیم رئیسی مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم پاکستان
تهران سیل قتل کنکور هواشناسی شهرداری تهران سلامت سازمان سنجش سازمان هواشناسی زنان پلیس اصفهان
قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو خودرو دلار قیمت خودرو بانک مرکزی ارز سایپا مسکن ایران خودرو تورم
فضای مجازی کیومرث پوراحمد سینمای ایران تلویزیون سریال پایتخت سریال ترانه علیدوستی فیلم موسیقی سینما مهران مدیری کتاب
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین غزه جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال جام حذفی آلومینیوم اراک فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس بارسلونا باشگاه استقلال
هوش مصنوعی سامسونگ اپل فناوری ناسا ربات فیلترینگ بنیاد ملی نخبگان رونمایی
سازمان غذا و دارو کاهش وزن مالاریا آلزایمر زوال عقل