سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

پنبه


یکی از مهمترین محصولات الیاف گیاهی و مهمترین محصول عموماً از جهت صنعتی است. پیش از تاریخ در بافتن پارچه از الیاف پنبه استفاده می‌شود.
در چین و هند مهمترین ماده مورد استفاده استعمال پارچه‌بافی است. دلیلی در دست نیست که زراعت پنبه در عهد فراعنه رایج بوده باشد ولی احتمال دارد که مصریان در اواخر دولت جدید (۱۵۵۸ ـ ۷۱۲ ق ـ م) پنبه رادید و طریقه زراعت و حلاجی و رشتن و بافتن آنرا دانست، آنرا به نقاطی که فتح و جنگ می‌کرد، برد از جمله به مصر برد. مورخان اتفاق نظر دارند که لباس‌های پنبه‌ای در عهد بطالسه در مصر رایج بود.
استفاده گسترده از الیاف پنبه، براساس نخ‌های پنبه‌ای به‌دست آمده در خرابه‌های Mohenjo - Daro به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح می‌رسد. در سرودای مذهبی ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نام پنبه ذکر گردیده وهرودت در ۴۵۰ سال قبل از مسیح به نحوه جداسازی الیاف پنبه و تهیه نخ‌ها و پارچه‌های پنبه‌‌ای توسط زنان هندی اشاره نموده است.
اصل و منشأ گیاه پنبه به خوبی معلوم نیست و از آنجا که انواع آن در تمام دنیا وجود دارد حدس زده می‌شود این گیاه در زمانی که قاره‌های کنونی دنیا به هم پیوسته بودند، وجود داشته است. عده‌ای معتقدند که انواع پنبه هر قاره مستقلاً در همان محل به‌وجود امده و یا به وسایلی از یک قاره به قاره دیگر منتقل گردیده است. لکن عقیده اول در مورد منشأ گیاه پنبه طرفداران زیادتری دارد. مطالعات روی پنبه‌های بومی هندی و وحشی آفریقا ثابت می‌کند که این گیاه از آفریقا به هندوستان آورده شده است.
پنبه از ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تا سال ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد در هندوستان که در آن زمان مرکز کارخانه‌های نساجی دنیا بود، کشت می‌شد و نزدیک به ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح به ژاپن و چین راه یافت و کشت آن متداول گردید. در آمریکا نیز کشت پنبه پیش از کشف این قاره توسط سرخ‌پوستان و بومیان موسوم بوده است. لکن پنبه این قاره با پنبه قاره قدیم فرق کلی داشته و به‌نظر می‌رسد که اصل آن از آمریکای جنوبی بوده است. گرچه برخی از دانشمندان را عقیده بر این است که پنبه آمریکا نیز از آسیا به آنجا برده شده اما وجود اختلاف اساسی در ساختمان داخلی و خارجی پنبه آمریکائی با پنبه آسیائی باعث گردیده تا نظرات این گروه طرفدار نداشته باشد.
● پنبه کوهی
آزبست را (بمب ساعت‌شمار محیط زیست) می‌نامند این بمب، هر لحظه ممکن است در شهرهای بزرگ آمریکا و اروپا منفجر شود. این بمب عظیم در قلب اکثر ساختمان‌های بزرگ، مدارس، سینماها، تآترها، و هرجائی که مردم تجمع می‌کنند، در دیوارها و سقف این ساختمان‌ەا می‌کوبد و می‌کوبد. هیچ کس نمی‌داند چه زمانی و در کدام لحظه منفجر خواهد شد. این بمب را آگاهانه، در روز روشن، با برنامه، بدون مخفی‌کاری، عده‌ای مهندس طراح، تکنسین، سرکارگر، کارگر و... کارگذاشته‌اند. بهانه آنها، جلوگیری از نفوذ است. جلوگیری از نفوذ صدا، رطوبت، گرما و سرما. این بمب را برای آن کار گذاشته‌اند تا ساختمان در مقابل آتش و شعله، مقاوم شود. در هر گوشه یک ساختمان از این بمب استفاده کرده‌اند، در لوله‌های آب، در لوله‌های سیمانی، در پانل‌ها، در تایل‌ها و... همه ‌جا.
این بمب‌ ساعتی می‌کوبد و در انتظار انفجار، لحظه‌ها را، دقیقه‌ها را، ساعت‌ها را می‌شمرد، و منفجر می‌شود، هیچ کس نمی‌داند چگونه، اما می‌شود. تحقیقات انجام شده در سال ۱۹۷۰، نشان داد که حتی الیاف کوچک و بسیار ریز آزبست، در اثر تنفس وارد شش‌ها می‌شوند و برای همیشه، در آنجا می‌مانند این الیاف در ریه‌ها همانند یک تیغ تیز میکروسکوپی دیواره داخلی شش‌ها را می‌خراشند و به تدریج بافت‌های پیرامون خود را نابود می‌کنند.
براساس این یافته‌ها است که در حال حاضر مصرف آزبست در بسیاری از کشورها ممنوع شده است. اما چاشنی بمب هنوز خنثی نشده است، چرا که امکان استنشاق ذرات آزبست همیشه، حتی در قلب پیشرفته‌ترین شهرها، با وجود فاصله زیاد از معادن و کارخانه‌های آژبست، در محیط زیست وجود دارد. این بمب با انفجار تقریباً محترم و ساعت نامعلوم انفجار در کمینگاه خود نشسته است و نفس می‌کشد.
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید