یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


موزه ها را برای چه می خواهیم


موزه ها را برای چه می خواهیم
موزه هم از آن پدیده های عجیب روزگار ماست. چه بسیار شهرها، روستاها و سازمان های دولتی و غیردولتی خواستار آنند که موزه داشته باشند و هر دم از هر گوشه یی خبر می رسد که فلان موزه ساخته خواهد شد. آری موزه ها ساخته و افتتاح می شوند و بعد از آن حکایت دیگری برمی آید، نقدها و گلایه ها شروع می شود که چرا موزه های ما چنین است و چنان نیست؟ چرا موزه ها استاندارد ندارند و با مردم ارتباط برقرار نمی کنند؟ و بسیار گفته و نگفته دیگر. اما به راستی ما برای چه هدف و اتفاقی موزه می خواهیم؟ آیا فقط برای اینکه موزه داشته باشیم یا از سر نیاز و اینکه موزه ها مشکلی حل کنند یا در بهبود زندگی مان تاثیر داشته باشند؟
آنچه اتفاق می افتد چندان پاسخی به این پرسش ها نمی دهد و بیشتر به نظر می آید گاهی به وجود آمدن موزه ها از سر چشم و هم چشمی است. این گونه است که موزه در بسیاری از سازمان ها و نهادها یا شهرها و... به پدیده یا واحدی تجملی و مصرف کننده بی خاصیت تبدیل شده است و از همین رو به راحتی موزه یی از داخل شهر به حاشیه دوردست شهر منتقل می شود، موزه سال ها تعطیل می ماند، موزه یی ساعت کارش را کم می کند و بسیاری اتفاق های مشابه که در مقابل شان هیچ واکنشی پدید نمی آید و به راحتی و در سکوت می گذرد.
در تمام سال های دور و نزدیک که با این اتفاقات و نقدها گذشته است، شاهد بوده ایم که از سوی منتقدان و کارشناسان علت و گناه از عدم فهم و شناخت موزه دانسته شده است و با شعارهایی درباره اهمیت و تاثیر موزه تلاش شده است به متولیان و مخاطبان فهمانده شود که این پدیده چه چیز مهمی است و دارای چه خواص ارزشمندی است و قدرش را بدانید و در این میان متولیان و مخاطبان همچنان همان رفتار را دارند و وضعیت چندان بهبودی نمی یابد. اما به راستی مشکل کجاست، آیا علت، رفتار مخاطبان است و این رفتار خود معلولی از علتی دیگر است؟
طی سالیان اخیر شاهد نقدهایی بر تفکر و مدیریت موزه ها بوده ایم. موزه که بر مبنای امر نگهداری و حفظ آثار به وجود آمده بود دچار هنجارشکنی شد و دیگر کسی پذیرای موزه به مثابه یک انباری نبود در نتیجه تعریف و برداشت از موزه تغییر کرد. اگر پیشتر از این اولویت با اشیا بود و موزه ها در خدمت آثار بودند با نگاهی انسان محور موزه مخاطب را در اولویت قرار داد و موزه ها حتی آثار نیز در خدمت مخاطب قرار گرفت اما در نگاه مخاطب محور مخاطب به مثابه یک فرد نگریسته می شد. این گونه بود که در سال های گذشته شاهد تکاپوی موزه ها برای جذب مخاطبان بیشتر حتی با فعالیت هایی سرگرم کننده و تفریحی به دور از موضوع موزه بودیم. در نتیجه این رویدادها اینک موزه های کشور تصویری فرهنگی- تفریحی و گاه شبیه فرهنگسراها از خود ساخته اند. اما با همه این تلاش ها همچنان نقدها پابرجاست و همچنان منتقدان چیز دیگری از موزه ها می جویند. شاید هنوز نگاه ها به موزه در جست وجوی گوهری خاص است؛ گوهری که آن را فقط در موزه می توان یافت و نه در هیچ نهاد و مرکز دیگر. این گوهر چیست و چگونه به دست می آید؟ این گوهر اتفاق و نگرش خاصی است که از آن با عنوان نگاه موزه یی یاد می کنیم. نگاه موزه یی با پویایی و ساختار خاص موزه به دست می آید. برای به وجود آمدن این ساختار و تعریف جدید باید موزه ها دست به خودشکنی بزنند و از نگرش، تعریف و اولویت های پیشین جدا شوند. اما تعریف و نگرش جدید چیست؟
موزه پدیده یی است اجتماعی؛ این همان تعریفی است که نیاز امروز موزه ها و نقطه عطف موجودیت موزه ها به حساب می آید. اما پدیده اجتماعی بودن به مثابه یک حضور فیزیکی در اجتماع نیست بلکه به معنای همراه شدن با اجتماع است که در نتیجه آن به حضور موثر و تعاملی تبدیل می شود. یک پدیده وقتی به عنصر اجتماعی و سازنده تبدیل می شود که خود دارای نگرشی اجتماعی باشد، نگرشی بر کل پدیده حاکم باشد و آن را به حرکت درآورد. این گونه موزه ها را می توان موزه های جامعه محور دانست. جامعه محوری جنبشی است که موزه ها را از خاموشی و ظاهری تجملی به حالت کارآمد تبدیل می سازد تا دیگر موزه داران نیازمند اثبات خویش و فعالیت هایشان به سختی نباشند تا دیگر موزه ها از رخوت رنج نبرند و در بلاتکلیفی تعطیل نشوند و تکلیف مان با اینکه موزه ها را برای چه می خواهیم روشن شود.
رضا دبیری نژاد
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید