یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به گل سرخ با هر نام دیگر


نگاهی به گل سرخ با هر نام دیگر
«گل سرخ با هر نام دیگر» مجموعه ای است از پنج گفتار، سه گفت وگو و نگاهی به زندگی اومبرتو اکو. در شناسنامه کتاب آمده است؛ «متن های اصلی این ترجمه از نوشته های اومبرتو اکو در اینترنت انتخاب شده است.» حتی اگر چنین تذکر صادقانه ای خواننده را کمی نسبت به کتاب بدبین کند بازهم می توان با اطمینان گفت که کیفیت ترجمه، پانویس ها و نمایه پایان کتاب که نشانگر دقت و وسواس مترجم و ناشر هستند نظر خواننده را برمی گرداند.
اما به نظر می رسد که بعضی از مطالب کتاب از جمله گفت وگو درباره تازه ترین رمان اومبرتو اکو (که ظاهراً هنوز هم به فارسی ترجمه نشده ) بیشتر مناسب انتشار در مجله ها و روزنامه ها است تا اینکه به عنوان یک فصل از کتاب در نظر گرفته شود.
فصل اول کتاب اختصاص دارد به متن سخنرانی اکو؛ حافظه گیاهی و معدنی؛ آینده کتاب که در کتابخانه تازه گشایش یافته اسکندریه ایراد شده است. بسیاری پیش بینی می کنند که پیشرفت و همه گیر شدن اینترنت و رسانه های تازه به نابودی رسانه کتاب (حداقل در شکل سنتی و متعارفش) می انجامد. اکو دلبسته کتابخانه ها و نسخه های چاپی است. به همین خاطر است که پاسخ او به این پرسش با نوعی خوشبینی همراه است.
او ابتدا به بعد فیزیکی قضیه می پردازد و معتقد است که خواندن از روی صفحه کتاب با خواندن از روی مانیتور یکسان نیست. همه ما با اکو همداستانیم زیرا تقریباً همیشه ترجیح می دهیم که یک متن طول و دراز را از روی نسخه چاپی آن بخوانیم. اکو استدلال می کند؛ «کتاب باصرفه ترین، انعطاف پذیرترین و راحت ترین وسیله برای انتقال اطلاعات با کمترین هزینه ممکن است.» بگذریم که روند تبدیل نسخه های چاپی به کتاب های الکترونیکی به کندی صورت می گیرد و بسیاری از کتابخانه های مهم جهان هنوز راضی به این امر نیستند.
از طرفی حتی هنگام خواندن یک کتاب الکترونیکی هم عملاً ما با یک کتاب سروکار داریم. اکو پیش بینی می کند که کتاب های الکترونیکی به عنوان واژه نامه و مرجع خاص کارسازتر باشند و شواهد و قرائنی را برمی شمارد که طبق آنها همه ما ترجیح می دهیم هنگام خواندن یک رمان یا شعر با همان شکل و شمایل همیشگی کتاب روبه رو شویم.
اما واقع بینانه تر این است که امکانات رسانه های جدید را درست تر بشناسیم. یک متن هایپرتکستی از نظر فنی قابلیت های تازه ای را به وجود می آورد که شاید با تعاریف سنتی ما از قالب های ادبی همخوان نباشد اما واضح است که عرصه تازه ای برای خلاقیت در اختیار نویسندگان قرار می دهد. اکو چند نمونه را مثال می زند. مثلاً به بازی های ادبی اشاره می کند که امروزه در شبکه های اینترنتی به وفور دیده می شود.
در این رسانه جدید به راحتی امکانپذیر است که متن بنابرخواست خواننده پیش برود و احتمال ها و موقعیت های متفاوتی را رقم بزند. در اینجا مشابهتی بین انواع ادبی تازه و سبک های موسیقی که بر پایه بداهه نوازی استوارند پدید می آید. البته چنین شرایطی با امکانات و انتخاب هایی که در اختیار خواننده قرار می دهد عملاً در مقابل ایده تالیف رسمی و تعریف شده قرار می گیرد اما بدون آنکه بخواهیم درمورد عملی شدن فرضیه های اکو خیالبافی کنیم این پرسش طرح می شود که آیا وبلاگ نویسی با دگرگون ساختن مناسبات مولف و خواننده بیانگر تحول تازه ای در تولید و عرضه ادبی نیست؟
فصل دوم کتاب «مولف و تاویل گران» نام دارد. در این فصل اکو را در موقعیت جالب و سوال برانگیزی می بینیم. اکو در کتاب اثر گشوده به جانبداری از نقش فعال تاویل کننده در خوانش متن هایی پرداخت که واجد ارزش های زیبایی شناسانه هستند.
به بیانی ساده تر اکو به خواننده اجازه داد که با اثر به شکلی پویا برخورد کند و بنابر ادراک خود قرائت تازه ای از اثر ارائه دهد. چنین آموزه ای امروز حتی برای ما خوانندگان فارسی زبان که با واسطه ها و تاخیرهای بسیار در جریان تحلیل ها و پدیده های فکری قرار می گیریم هم غریبه یا نوآورانه نیست.
به ویژه اینکه مکرراً با آموزه های مشابهی در گفتمان های اجتماعی و سیاسی برخورد می کنیم. اما موضع اکو دربرابر برداشت افراطی و رادیکال از آموزه اش در این گفتار جلب نظر می کند. او می نویسد؛ «باید عنوان کنم که نظریه مزبور منجر به این نتیجه گیری نمی شود که تاویل، معیار و قاعده ای ندارد.
قبل از هرچیز باید گفت که تاویل نامحدود، قضیه ای است که به نظام ها و دستگاه ها مربوط می شود و نه فرآیندها.» اکو معتقد است هر متن با تقلیل امکانات مختلف برای خلق رشته های پایان ناپذیر و بی نهایت در واقع امکان آزمودن برخی تاویل ها را نیز کاهش می دهد. از نگاه اکو متن برای آفریدن خواننده الگوی خود تولید می شود. این خواننده نوعی، معرفتی شایسته دارد تا خوانش صحیحی از اثر داشته باشد. اکو برای آنکه تفاوت خواننده الگو و خواننده تجربی را معلوم کند به ذکر نمونه هایی از برخوردهای خود با خوانندگان رمان هایش می پردازد.
در نگاه او متن عملاً از اختیار مولف خود نیز خارج می شود و برهانی وجود ندارد که طبق آن مولف اصلح ترین شخص برای تاویل اثر قلمداد شود. در واقع هرگاه یکی از دو طرف این بده بستان فکری بخواهند خواست های خود را بر اثر و بر طرف دیگر تحمیل کنند از حالت خواننده/ مولف الگو به حالت خواننده/ مولف تجربی تغییر شکل می دهند. فصل بعدی کتاب به یادداشتی اختصاص دارد که اکو در مورد ترجمه نوشته است.
اکو معتقد است که یک نویسنده باید حتی المقدور در مورد ترجمه آثارش به زبان های دیگر حساس باشد. مثلاً خود اکو با وجود اینکه با زبان های سوئدی، روسی یا مجاری آشنا نیست با مترجمان این زبان ها ارتباط برقرار کرده است و از طریق مشورت و همفکری برخی از موانع ترجمه را از بین برده است.
مفصل ترین گفت وگوی کتاب در سال ۱۹۹۵ انجام شده است و پرسش ها درباره تحولاتی است که کامپیوتر و اینترنت در حوزه تالیف و تحقیق ادبی به وجود آورده است. اکو در پاسخ به سوالی می گوید؛ «یک منتقد یا یک فرد ادیب بعد از پنجاه سالگی دیگر نباید به جنبش های پیشرو توجهی داشته باشد بلکه فقط باید درباره شاعران دوره الیزابت مطلب بنویسد.»
اومبرتو اکو / مجتبی ویسی / نشر اختران،چاپ اول ۱۳۸۶ / ۱۶۵۰ نسخه
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید