پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

گربه رقصانی


گربه رقصانی كنایه از كارهای بی مغز و مایه اعمال كودكانه است . یا به تعبیر دیگر در كارها مانع به وجود آوردن ، كاری را به تأخیر انداختن ، تعلل و امروز و فردا كردن در ادای حقی كه در تمام موارد با ضرب المثل بالا تشبیه می شود .
آورده اند كه ...
می دانیم كه دختر بچه عاشق عروسك است و این عشق و علاقه هم ناشی از حس غریزی مادر شدن است و مهر و عاطفه مادر نسبت به فرزند است كه از همان زمان كودكی و طفولیت در نهاد دختران خردسال بروز ظهور می كند .
به طفل شیرخوار مادرش كه طبعاً برادر یا خواهرش است به منظور ناز و نوازش چندان علاقه ای نشان نمی دهد بلكه دلش می خواهد كودكی را كه به هر صورت متعلق به خودش باشد . در آغوش گیرد و نوازش دهد و گاهی هم به تقلید از مادر او را تنبیه و مجازات كند ، در زمانهای قدیم كه امكانات امروز وجود نداشت نه عروسك صامت پیدا می شد نه عروسك ناطق ، پس بهترین راه چاره برای دختر بچه ها این بود كه بچه گربه و ملوسی را كه در غالب خانه ها نگهداری می شد ، با همان تكه پارچه ها قنداق كنند ، یعنی دستها و پاهایش را درون قنداق قرار دهند تا پنجه نزند و فرار نكند . آنگاه او را در بغل گرفته و در گوش او لالایی بخوانند تا به زعم خویش بخوابانند . گاهی هم به این حد قناعت نكرده و به قول شادوران عبدالله مستوفی دختر بچه ها گربه را قنداق می كردند و سر و دست گرفته می رقصاندند كه گربه رقصانی كنایه از همین كارهای بی مغز و بچه گانه است .
منبع : شمیم