جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اشک و آه بس است


بی شك «میرزا فتحعلی آخوندزاده» را باید از نوآوران ادبیات مشروطه دانست. او كه آغازگر فن تئاترنویسی در قاره آسیا و اولین نویسنده نمایشنامه در شرق است با نوشتن داستان ها، شعرها و نقدهای ادبی خود، مقدمات آشنایی ایرانیان با ادبیات اروپا را فراهم كرد.
نزدیك كردن زبان نوشتار به زبان گفتار، مسئله اصلی و دغدغه ذهنی او در بسیاری از یادداشت های برجای مانده اش است. در كتاب الفبای جدید آنجا كه می گوید: «سیاق انشا را باید برهم زد تا اختصار و سهولتی در آن پیدا شود.» نیز: «در نثر به قافیه اهمیت ندهید تا معانی غیرواجبه وقوع نیابد.»
همچنین: «انشا را از تكلم زیاد مغایر نسازند، یعنی چند مطلب را در دایره یك كلام متصل و مخلوط ننویسند، بلكه هر مطلب را به خلاف منشیان عصر قدیم، منفصل و مفترق ادا نمایند كه به وضع تكلم نزدیك باشد.»
او كه ضرورت نزدیكی زبان گفتار به زبان نوشتار و ایجاد تحول در ادبیات دوران خود را به درستی درك كرده، خود دست به كار می شود و با نوشتن داستان «یوسف شاه سراج» و یا «ستارگان فریب خورده» در سال ۱۲۷۳ ه ـ ق، داستان نویسی به سبك اروپایی را معرفی می كند. نكته دیگری كه آخوندزاده به آن سخت معتقد بود نوعی رئالیسم ادبی است چه در نثر و چه در نظم، كه البته با مفهوم رئالیسم در ادبیات اروپا متفاوت است.
در اینكه نثر باید بر اساس واقعیت نوشته شود جای هیچ سخنی نیست، اما در شعر كه عنصر اصلی آن تخیل است، چگونه باید واقع گرا بود نكته ای است كه راه آخوندزاده را از همتایان اروپایی اش جدا می كند. آخوندزاده معتقد است: «اگر فردوسی، رستم را در برابر دیو سپید قرار می دهد و داستان سیمرغ را پیش می كشد و یا نظامی قصه سیاهپوشان را به نظم می كشد خللی به مطلب نمی رساند. چرا كه حالات ایشان را مثل حالات و اطوار جنس بشر ذكر می كند.» اما پیدا است كه شاهنامه فردوسی اگرچه یكی از شاهكارهای ادبیات جهان است، با موازین رئالیستی ادبیات اروپا همخوانی ندارد. بر اساس دیدگاه آخوندزاده شعر باید به جنبه های عینی و اجتماعی گرایش داشته باشد و نه به امور انتزاعی و خرافی.
بر اساس همین دیدگاه، با نوشتن نقدی بر مثنوی معنوی شروع به شمردن معایب آن می كند. آثار آخوندزاده بیشتر از اینكه از جنبه هنری اهمیت داشته باشند از لحاظ ابتكار و معرفی سبك های ادبیات اروپا به نویسندگان داخلی اهمیت دارند.
ظاهراً آخوندزاده نخستین كسی است كه به صورت جدی و اساسی این پرسش مهم را مطرح كرده است كه جوامع اسلامی در برابر تمدن غربی چه باید بكنند؟ او خود چنین راهی را پیشنهاد می كند:«نگاه كردن به دنیا از پس پرده اشك و آه بس است. بیایید افكار و مشاغلی را كه میل زندگی و پیكار را در وجود و هستی ما كشته است به یك سو نهاده، سفت و سخت به دنیا و زندگی بچسبیم و نعمت های الهی را از پنجه خون آلود (گرگان و سگان)برباییم.»
حسین كرمانی
منبع : ایران یکصد سال پس از مشروطیت