پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


سوالات خوب و پیشرفت در کسب و کار


سوالات خوب و پیشرفت در کسب و کار
من كاملاً به این مطلب اعتقاد دارم كه اگر كسی بخواهد در كسب و كارش موفق شود باید خوب سوال كندو سوالات مناسبی بپرسد. هر سوال و پاسخ آن یا شما را راهنمایی می‌كند یا گمراه خواهد كرد. به عبارتی یك پرسش مناسب و بجا شما را به موفقیت رهنمونن می‌كند و پرسشی نابجا و نامناسب به ورشكستگی.
اصلاً‌ تا حالا دقت كرده‌اید كه مردم چرا سوال می‌كنند و یا چه وقت سوال می‌كنند؟ معمولاً‌ وقتی كه به پاسخی نیاز داشته باشم، پرسش می‌كنیم و معمولاً هنگامی كه بخواهیم تصمیم‌گیری كنیم، به دنبال جواب می‌گردیم.
درواقع باید گفت كه فرایند تصمیم‌گیری تماماً‌پرسش و پاسخ است و در حقیقت بخشی مهم و عمده از زندگی روزانه ما به تصمیم‌گیری می‌گذرد. مغز مرتباً‌ در حال پردازش اطلاعات و ارزیابی هرگزینه است. اگر بخواهیم ساده بگوییم مغزما در هر تصمیم‌گیری دو سوال می‌پرسد: آیا بعد از این تصمیم‌گیری و انجام این كار ناراحت می‌شوم یا خوشحال؟ و یا این كه بهتر خواهم شد یا صدمه خواهم دید؟ و سوال دوم اینست كه اگر این تصمیم آسیب‌رسان باشد چطور می‌توانم جلوی آن را بگیرم؟ ما همیشه داریم از مغزمان سوال می‌كنیم و مغز هم همیشه جوابی دارد. گاهی اوقات این پرسش‌ها پیچیده‌اند اما ذهن ناگزیر از جواب دادن است حتی اگر این پاسخ «نمی‌دانم» باشد.
حالا بهتر است به این فرایند پرسش و پاسخ ذهنی دقت كنیم. هنگامی كه بخشی از ذهن ما كه «ذهن هشیار» نامیده می‌شود سوالی بپرسد، بخش دیگری موسم به «ذهن ناهشیار» پاسخ او را رمی‌گوید. حالب است نه؟ هروقت سوال كنید، مغز جواب می‌دهد.
مثلا اگر بپرسید: «چرا من همیشه شكست می‌خورم؟» جواب خواهید گرفت. مغز ناهشیار به كار می‌افتد و در خاطرات و اتفاقات گذشته زندگیتان به كاوش می‌پردازد و آنچه كه‌ می‌تواند علت ناكامی‌های شما را توضیح دهد، برایتان روشن می‌كند.
اگر شانس بیاورید، مغز در پاسخ به سوال شما، سوال دیگری می‌پرسد: « از كجا می‌دانی كه همیشه شكست می‌خوری؟» اما اگر به مغزتان یاد نداده باشید كه با شما صحبت كند، علتی كه این احساس را توجیه می‌كند به شما می‌گوید.
اشكال این است كه سوال شما بر چیزی دلالت می‌كند كه حقیقتی نادرست است. معنای شكست برای همه افراد یكسان نیست و هركس برای خود تعریفی از این مفهوم دارد. شكست مفهومی كلی است. مغز شما گوش به فرمان صاحبش است و این سوالات شماست كه او را كنترل می‌كن. از این رو همیشه پاسخی در آستین دارد و البته تمامی این جواب‌ها معتبر و درست نیستند. مثلاًَ اگر از او بپرسید: «چرا من اینقدر زشتم؟» مغز سعی نمی‌كند قانعتان كند كه زیبایید یا بر سر مقوله زیبایی بحث فلسفی كند. او به سادگی می گوید:«خب معلوم است! از بس می‌خوری!» یا چیزی شبیه به این سوال نادرست جواب نادرست به همراه دارد. حرف من اینست كه پرسیدن سوال‌های درست در كسب موفقیت بسیار مهم است. اگر از مغزتان سوال كنید، به هر حال جوابتان را می‌دهد ولی اگر به سوال كنید، پاسخ اشتباهی را به شما می‌گوید. این جواب‌ها آنهایی هستند كه به جای نیرودادن به شما، تضعیفتان كرده محدودتان خواهند كرد. سوالاتی هستند كه بار منفی دارند و در مقابل پرسش‌هایی وجود دارند كه انرژی مثبت و تاثیری انرژی‌زا از خود به جا می‌گذارند.
در ابتدا به یاد داشته باشید كه سوالات باز بپرسید. سوالات باز آنهایی هستند كه جوابشان بله یا خیر نیست پاسخ این سوالات در قالب یك یا دو كلمه نیست بلكه در قالب یك مكالمه قرار می‌گیرد كه گاهی گفتگویی ذهنی و درونی بین شما و مغزتان است و گاهی با كس دیگری شكل می‌گیرد. مثلاً «فوتبال دوست داری؟» یك سوال بسته است و «نظرات راجع به فوتبال چیست؟» یك سوال باز كه می‌تواند گفتگویی را آغاز كند. فرض كنید كسی از شما می‌پرسید: «بگو ببینم تو بی‌گناهی؟» در این جاست كه به دردسر می‌افتید. حالا با یان قانون معروف سر و كار دارید كه: «گناهكاری تا وقتی كه ثابت كنی بیگناهی» حالا به همان نكته اول بر میگردیم كه هرگاه خواستید با خودتان یا با دیگری گفتگو كنید، سوالات باز بپرسید. هنگامی كه می‌خواهید تصمیم‌گیری كنید.
به سوالاتی برمی‌خورید كه پاسخ دادن به آنها دشوار و دردسرساز است. این سوالات با «چرا» آغاز می‌شوند. این سوالات به دنبال دلیل می‌گردند و پاسخ آنها با «چون/ برای این كه / به این دلیل كه» او امثال اینها آغاز می‌شود:
▪ چرا سرت به دیوار خورد؟ - چون مراسم پرت بود.
▪ چرا هیچكس از من طرفداری نمی‌كند؟ - چون مدیر نالایقی هستی
▪ چرا همه موفق هستند اما من نه؟ - چون بی‌سوادی.
این «چرا» ها به جواب ختم می‌شوند اما پیداكردن جواب راه‌حل ماجرا نیست. اول این كه «چون»‌ها راه حل نیستند بلكه فقط چیزهایی را از گذشته به یادتان می‌اورند و نكته دوم اینست كه چون مغز شما سعی دارد هرطور شده به اربابش پاسخ دهد، ممكن است پاسخی چندان معتبر و صحیح را در اختیارتان قرار ندهد. ممكن است این واكنش فكری تحت تاثیر باورهای شما بوده باشد نه حقایق.
اگر با مشكلی مواجه می‌شوید، سوال كنید. كارفرمایان نیز از این «چرا» بسیار استفاده می كنند. «چرا هنوز این نامه تایث نشده؟»، «چرا دیر آمدی» تمامی این سوالات كه با «چرا» آغاز می‌شوند، به تضاد و كشمكشی كوچك ولی شیرین منجر خواهند شد. حالا می‌توان به ترفند «سوالات باز» متوسل شد. «خب این نامه هنوز تایث نشده، حالا چه كار می‌شود كرد تا این نامه امروز ارسال شود؟» بله این از همان دست سوالاتی است كه می‌تواند ما را به موفقیت برساند. «می‌توانم از كسی بخواهم آن را بنویسد. خودم به كار دیگری برسم و وقتی كه نوشته شد، تایپش كنم.» یا «از كس دیگری بخواهم موقتاً‌ كارهای مرا انجام دهد، تا خودم هر دو كار را انجام دهم.» خب دیدی كه سوالات متفاوت، پاسخ‌های متفاوت به دنبال دارند؟
اگر می‌خواهید در زندگی و جریان كسب و كارتان تغییری ایجاد كنید، سوالات باز بپرسید كه با «چگونه چه‌چیز» آغاز می‌شوند. نگویید كه «چرا به اهداف مالی سال گذشته نرسیدیم؟» بلكه «چطور می‌توانیم بگوییم كه به اهدافمان نرسیده‌ایم» یا «چگونه عمل كنیم كه امسال از پارسال بهتر باشند؟»
نگویید: «چرا من همیشه ضرر می‌كنم؟» بگویید: «اگر بخواهم هم سود كنم باید چه كار كنم؟»
می‌توانید ببینید كه «چگونه» ها و «چه چیز»‌ها دیدگاه و تمركز شما نسبت به مسائل را دگرگون می كند. تمركز شما از گذشته مرده و فراموش شده برمی‌گرداند و به حال و اكنون متوجه كرده سپس بر خلق موفقیت و آینده‌ای درخشان دور می‌زند. اگر می‌خواهید در كسب و كارتان موفق شوید و به عنوان یك كارآفرین از فعالیت‌هایتان لذت ببرید، گذشته را دور بریزید، بر پروسه‌های آینده و درآمد دلخواهتان تمركز كنید و د رحال حاضر سوالات باز بپرسید سوالات بسته را كنار بگذارید چرا كه مغزتان سراسیمه به دنبال جواب می‌گردد و تنها منبع در دسترس را وقایع و خاطرات گذشته می‌یابد. جواب‌های عجولانه مغز، راه آینده را به روی شما سد خواهد كرد.
مترجم: آذین صحابی
منبع : روزنامه تفاهم