شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

چربی شادی آور


چربی شادی آور
محققی به نام ژوزف هیبلن معتقد است که چربی ها کلید درمان افسردگی هستند. روزی او در حالی که مغز انسانی را در دست داشت ، در آزمایشگاه ایستاده بود. ناگهان جرقه‌ای در ذهنش پدید آمد؛ مغز همه‌اش از چربی است و تفاوت زیادی بین تکه‌ای کره و مغز وجود ندارد. او می‌دانست که چربی‌های مغز متناسب با رژیم غذایی تغییر می‌کنند و از خود پرسید آیا ترکیب چربی مغز می‌تواند سلامت روانی ما را تحت تاثیر قرار دهد؟
امروزه افسردگی بیش از هر بیماری دیگر عامل از دست رفتن روزهای کاری است، به نحوی که این بیماری به یکی از جدی‌ترین تهدیدهای سلامتی در سراسر جهان تبدیل شده است. بیش‌ترین میزان افسردگی در کشورهای مرفه وجود دارد. یک نفر از هر ده فرد در بریتانیا دچار افسردگی است. این افراد به اضطراب نیز مبتلا هستند. از این میزان یک بیستم دچار افسردگی مزمن هستند و تا آخر عمر با آن دست به گریبان اند.
دارو درمانی درمان مورد علاقه‌ی پزشکان و بیماران است، به طوری که در سال ۲۰۰۰ در انگلستان بیش از ۲۲ میلیون نسخه برای داروهای ضد افسردگی نوشته شده است. این میزان نشان می دهد که دارو درمانی فقط طی ۱۰ سال سه برابر شده است. قیمت این داروها ۲۹۶ میلیون پوند گزارش شده است. بنابراین، افسردگی علاوه بر این که تهدیدی برای سلامتی است، بار سنگین اقتصادی را نیز به دنبال دارد. تاکنون داروهای ضد افسردگی زیادی نظیر پروزاک، زولوفت و پاکسیل در بازار عرضه شده است.از بخت ناموافق تولید کنندگان، این داروها محصولاتشان طرفداران زیادی دارد.
با وجود چندین دهه تحقیق، شناخت ما از افسردگی ناقص است. همه قبول دارند که عامل‌های به وجود آورنده‌ی افسردگی زیاد و پیچیده اند، زیرا هم عامل‌های ژنتیکی و هم محیطی در آن نقش ایفا می کنند. هیبلن معتقد است با این که جمع کردن افراد دارای نشانه‌های مشابه مفید است، اما شاید افسردگی یک بیماری فردی نباشد. این نظر می تواند علت پاسخ ندادن برخی افراد به دارو درمانی را توجیه کند. او می افزاید: افزایش ناگهانی تعداد افراد متبلا به افسردگی در چند دهه گذشته می تواند نتیجه برخی عامل‌های مشترک باشد که بخش زیادی از جمعیت را تحت تاثیر قرار می دهد. یکی از این عامل‌ها تغییر الگوی مصرف چربی هاست. هیبلن معتقد است ما با رعایت نکردن نسبت انواع چربی‌هایی که می‌خوریم دچار افسردگی می‌شویم. اگر نظریه او درست باشد می توان با تغییر ساده در رژیم غذایی آن را درمان کرد.
چربی‌های اشباع که به طور عمده از غذاهای حیوانی هستند، مسئول انواع مختلف سرطان ها نظیر سرطان پستان و کولون و بیماری های قلبی شناخته شده اند. البته چربی‌ها می توانند اثرهای مفید نیز داشته باشند. نوعی اسید چرب غیر اشباع به نام امگا-۳ می تواند در بهبود ناراحتی‌های قلبی اثر چشم گیری داشته باشد. هیبلن با خود فکر کرد آیا امگا-۳ می تواند در مغز هم مهم باشد. این روان‌پزشک و بیوشیمی‌دان، تغییر الگوی مصرف امگا-۳ را در انسان های دوره قدیم و انسان های امروزی مقایسه کرد.
انسان‌های روزگاران قدیم، از گوشت جانوران وحشی استفاده می کردند. این انسان‌ها گیاهان سبز پر برگ زیاد می‌خوردند و میل زیادی هم به خوردن ماهی و غذاهای دریایی داشتند که همه‌ی آن‌ها از امگا-۳ غنی هستند. با شروع کشاورزی ،حدود ۱۰ هزار سال پیش، مردم به غذاهای زراعی روی آوردند و مصرف ماهی و گوشت جانوران وحشی کاهش یافت. نتیجه این تغییر الگوی مصرف این بود که میزان دریافتی امگا-۳ کاهش یافت و نوع دیگری از اسید چرب غیر اشباع به نام امگا-۶ جایگزین آن شد.
بیش‌ترین تغییر شگفتی‌آور در الگوی مصرف مواد غذایی در قرن گذشته با شروع صنعتی شدن و توسعه صنایع غذایی اتفاق افتاده است. تولید کنندگان مواد غذایی بیشتر از روغن‌های سویا، ذرت، نخل و پنبه‌دانه استفاده می‌کنند. تمام این روغن ها مقدار زیادی اسیدهای چرب امگا-۶ دارند و مقدار امگا-۳ آن‌ها ناچیز است. هیدروژن‌دار کردن این روغن‌ها، که برای نگهداری طولانی مدت آن‌ها انجام می شود، تعادل این دو اسید چرب را بیش‌تر به هم می‌زند. به گفته هیبلن متوسط مصرف سالانه روغن سویا در آمریکا ۱۱ کیلوگرم است؛ یعنی افزایش هزار برابری در کمتر از ۱۰۰ سال.
همچنان که بیشتر ما در خوردناسیدهای چرب امگا-۶ زیاده‌روی می‌کنیم در خوردن غذاهای غنی از امگا-۳ مانند ماهی، گردو، دانه کتان و روغن زیتون کوتاهی می کنیم. در نتیجه، مصرف اسیدهای چرب امگا-۶ نسبت به امگا-۳، شانزده برابر بیشتر شده است، در حالی که یک قرن پیش مقدار مساوی از هر دو دریافت می کردیم. هیبلن می گوید: «هیچ بدنی نمی‌تواند خود را با این تغییر سریع سازگار کند.»
اما آیا این بی‌توازنی در میزان دریافت اسیدهای چرب ضروری (بدن قادر به ساختن آن‌ها نیست و باید همراه مواد غذایی وارد شوند)به واقعً می تواند ترکیب مغز و سلامت روانی را تغییر دهد؟ در مورد نقش چربی‌ها در افسردگی و بیماری‌های روانی دیگر چندین دلیل پیشنهاد شده است. چربی‌ها می توانند پیام رسانی مغز را تحت تاثیر قرار دهند. تمام پیام‌های الکتریکی و شیمیایی باید از دیواره‌های بیرونی سلول‌های مغز عبور کنند. این غشا ها به تقریب به طور کامل از چربی تشکیل شده اند. در واقع، ۲۰ درصد غشای نورون‌ها (سلول‌های عصبی) از اسیدهای چرب ضروری تشکیل شده است.
پیام رسانی در نورون‌ها از طریق کانال‌های یونی انجام می گیرد که در غشای آن‌ها فرو رفته اند. این کانال‌های یونی به شکل ظریف و پیچیده چین و تا می خورند به نحوی که نوع چین و تا خوردگی برای عمل آن‌ها بسیار حیاتی است. این کانال‌ها با تغییر شکل خود می توانند به پیام‌ها اجازه عبور دهند یا جلوی عبور آن‌ها را بگیرند. ترکیب چربی‌هایی که در غشای نورون‌ها این کانال‌های یونی را در بر می گیرند می‌تواند شکل آن‌ها و در نتیجه عمل‌شان را تحت تاثیر قرار دهد.
مردم نیوزیلند در سال به طور متوسط فقط ۱۸ کیلوگرم ماهی مصرف می‌کنند و شش درصد آنان از افسردگی رنج می برند.
در حالی که میزان افسردگی در میان مردم ژاپن که هر سال ۶۴ کیلوگرم ماهی می‌خورند کمتر از یک درصد است .
اسیدهای چرب با پیام رسان های عصبی نیز در ارتباط هستند. اسیدهای چرب با پیام رسانی به نام سِروتونین ارتباط دارند. این پیام رسان انتقال تکانه‌های عصبی در سیناپس‌های مغز را مهار می کند. داروهای ضد افسردگی میزان سروتونین را افزایش می دهند. سروتونین در آغاز رشد و نمو به عنوان پیامی برای مهاجرت صحیح نورون‌ها عمل می کند. این پیام رسان به رشد صحیح آکسون‌ها و دندریت‌ها (ضمیمه‌های نورون‌ها) نیز کمک می‌کند. برسی‌ها نشان داده‌اند افرادی که در مایع نخاعی خود امگا-۳ اندکی دارند میزان سروتونین آنان نیز کم است. کمبود اسیدهای چرب امگا-۳ در آغاز زندگی می تواند شیوه‌ی توسعه و عملکرد مغز را تا آخر عمر تغییر دهد. اهمیت این موضوع آنچنان است که نوعی اسید چرب امگا-۳ به نام دِکوزا هگزا انوئیک اسید ( DHA ) به شیر نوزادان اضافه می شود.
هیچ کس به طور دقیق نمی داند که DHA و دیگر اسیدهای چرب امگا-۳ چگونه میزان سروتونین را افزایش می دهند و برخلق و خوی ما تاثیر می گذارند. شاید مغزهای حاوی امگا-۳ بیش‌تر ، در تولید سروتونین و پیام رساهای عصبی دیگر کارآمدتر هستند. سوخت و ساز این پیام رسان‌ها توسط آنزیم هایی کاتالیز می شود که درون غشای نورون‌ها قرار دارند. ترکیب چربی‌ها در این غشا می تواند روی کارایی این آنزیم ها تاثیر بگذارد درست مانند حالتی که کانال‌های یونی درون غشاها را تحت تاثیر قرار می دهد. DHA می تواند از آسیب سلول‌های مغز جلوگیری کند. آسیب نورونی که در اثر تنش ایجاد می‌شود با افسردگی ارتباط دارد. به علاوه، DHA می‌تواند باعث بهتر جریان یافتن خون شود. کمی جریان خون در مغز می تواند محرک افسردگی باشد.
برسی‌های مختلف نشان داده‌اند که بین مصرف عمومی اسیدهای چرب و افسردگی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. این برسی‌ها نشان داده‌اند در کشورهایی که کمتر ماهی مصرف می کنند، میزان افسردگی بالاترین درصد را دارد و بالعکس. برای مثال، مردم نیوزیلند در سال به طور متوسط فقط ۱۸ کیلوگرم ماهی مصرف می کنند و شش درصد آنان از افسردگی رنج می برند. در حالی که میزان افسردگی در میان مردم ژاپن که هر سال ۶۴ کیلوگرم ماهی می خورند کمتر از یک درصد است . به علاوه، وقتی رژیم غذایی غربی که پر از غذاهای سرخ کردنی و پردازش یافته است به کشورهایی با فرهنگ های دیگر نفوذ می کند میزان افسردگی نیز در این کشورها افزایش می یابد.
بی توازنی در مصرف امگا-۳ اختلال‌های روانی دیگری را نیز به دنبال دارد. برای مثال، در کشورهایی که مقدار زیادی ماهی مصرف می کنند، میزان قتل و خودکشی کمتر است. به علاوه، اکثر زنانی که مصرف ماهی آنان کم است، پس از زایمان دچار افسردگی می شوند. میزان امگا-۳ در شیر این مادران غمگین کم است و آنان به بچه هایی شیر می دهند که در میانه‌ی رشد سریع مغز هستند و به اسیدهای چرب امگا-۳ نیاز دارند.
برای شناخت نیروی بالقوه اسید‌های چرب امگا-۳ در درمان اختلال های روانی، بررسی‌های بیشتری لازم است. اگر این برسی‌ها درستی گفته های هیبلن را اثبات کنند، لازم است در شیوه‌ی درمان افسردگی تجدیدنظرهای اساسی صورت گیرد. محققان امیدوارند با درک بیشتر عامل‌های مشترکی که کل جمعیت را تحت تاثیر قرار می دهند، بتوانند همه‌گیری پیشرونده‌ی افسردگی را از ریشه بخشکانند و تبسم را در چهره‌ی بیماران نیازمند نمایان کنند.
مترجم: آقای عبدالكریم مهروز
منبع: New Scientist
منبع : جزیره دانش