پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آزادی بیان و مسلمانان اروپا


آزادی بیان و مسلمانان اروپا
فیلم «فتنه» که اخیرا توسط گیرت ویلدرز نماینده مجلس هلند روی اینترنت پخش شده، آخرین تلاش این سیاستمدار حاشیه‌ای اروپا برای تبدیل‌کردن پیش‌داوری و تعصب به یک سرمایه سیاسی است. خیلی از مسوولان رسمی هلند که هنوز بحران کاریکاتورهای دانمارکی را به یاد دارند، این فیلم را نکوهش کرده‌اند. دموکرات مسیحی‌ها آن را «شریرانه و بیش از اندازه مضر» خوانده‌اند. ماریت هامر، نایب‌رئیس سوسیال‌دموکرات‌ها نیز ویلدرز را به «کاشتن بذر ترس» متهم کرده است. دیگران نیز این فیلم را به عنوان یک اثر ساده‌انگارانه و ابلهانه، غیرقابل ‌تامل دانسته‌اند. ولی برای برخی افراد، این فیلم یک پیروزی کوچک ولی البته کوتاه‌مدت در جنگ مداوم بین آزادی غربی و غیرعقلانی‌ بودن حساسیت‌های مسلمانان بوده است. این جبهه‌بندی با اقدام مسلمانان حاشیه‌ای که با خشونت و تخریب به کاریکاتورهای دانمارکی واکنش نشان داده بودند، از همیشه آسان‌تر شده است. کسانی که این فیلم را به عنوان نمونه‌ای از به رخ‌کشیدن آزادی توسط کشورهای غربی می‌دانند، می‌گویند فیلم ویلدرز محصول این اصل آزادی است و نشان می‌دهد غرب از ارزش‌هایش در برابر بنیادگرایی اسلامی دفاع می‌کند. آنها ادعا می‌کنند مسلمانان باید یاد بگیرند که در یک جامعه آزاد، روزنامه‌ها می‌توانند هرچه بخواهند چاپ کنند؛ از جمله چیزهایی که ممکن است توهین‌کننده باشند.
خشونت یا تهدید آن، به هیچ‌وجه پاسخی درخور برای هیچ فیلمی نیست و مطمئنا بیم خشونت نباید روزنامه‌ها را تحت‌تاثیر قرار دهد که چه چیز چاپ کنند. با این حال، آنچه معمولا در این نگاه سیاه و سفید به جهان دیده می‌شوند، طیف خاکستری اروپایی‌هایی است که برخلاف تصور، قطبی شدن و لفاظی‌های نژادپرستانه‌شان برای همان ارزش‌های غربی از جمله آزادی بیان، تهدیدی عمده است. داده‌های آماری درباره دیدگاه‌های مردم بریتانیا، فرانسه و آلمان به آزادی بیان، تصویری پیچیده‌تر شکل می‌دهد. اکثریت در سرتاسر این کشورهای اروپایی برجسته و مهم، با این تصور که روزنامه‌ها می‌توانند هر آنچه بخواهند چاپ کنند، مخالف بودند. وقتی از آنان پرسیده شد که آیا روزنامه‌ها می‌توانند کارتون‌هایی با دستمایه ‌قرار دادن هولوکاست منتشر کنند، تنها ۱۸درصد از فرانسوی‌ها، ۱۵درصد از بریتانیایی‌ها و ۱۰درصد از آلمانی‌ها پاسخ مثبت دادند.
همین‌طور، فقط یک نفر از هر ۱۰ نفر در این کشورها گفت روزنامه‌ها می‌توانند یک نشانه نژادپرستانه چاپ کنند و فقط ۶درصد از بریتانیایی‌ها، یک درصد از فرانسوی‌ها و هیچ‌کدام از آلمانی‌ها گفتند که پورنوگرافی کودکان نیز می‌تواند زیر چتر آزادی بیان منتشر شود. با این حال، وقتی از آنان درباره انتشار کاریکاتورهای دانمارکی پرسیدیم، پاسخگویان در هر سه آن کشورها خیلی آزادمنش‌تر شدند؛ به‌خصوص در آلمان. ۳۶درصد از بریتانیایی‌ها و ۴۰درصد از فرانوسوی‌ها گفتند به نظر آنان چاپ آن کاریکاتورها قابل‌قبول بوده است. این اظهارنظر آنان در قیاس با دیگر موارد، معنا پیدا می‌کند. در افکار عمومی آلمان که عملا هیچ مدارایی با دیگر اظهارات توهین‌آمیز ندارد، ۵۹درصد می‌گویند چاپ یک کاریکاتور از حضرت محمد در هیبت یک تروریست! باید در چتر آزادی بیان حفاظت شود. شگفت‌آور اینکه میزانی که هر یک از این جوامع چاپ‌شدن کاریکاتورهای دانمارکی را به عنوان اقدامی قابل ‌قبول قلمداد می‌کند، با میزان پذیرش کلی آنان نسبت به اظهارات توهین‌آمیز هم‌خوانی‌ای ندارد، هر چند با دیدگاه‌های نامطلوب‌شان درباره مسلمانان همخوانی دارد. افکار عمومی بریتانیا، تنها کشور در میان این سه که مردمش کمی دیدگاه مثبت‌تری (سه‌دهم) به مسلمانان دارند تا دیدگاهی منفی (دو دهم)، همچنین تنها گروهی است که اکثریتی ناچیز فکر می‌کند انتشار آن کاریکاتورها غیرقابل ‌قبول بوده است. در مقابل، افکار عمومی آلمان که در آن اکثریتی قوی فکر می‌کند انتشار کاریکاتورهای دانمارکی قابل‌قبول بوده، نزدیک به چهار برابر بیشتر از افکار مثبت، افکار منفی درباره مسلمانان دارد (۲۷درصد در برابر ۷درصد). مسلمانانی که در پایتخت این کشورها زندگی می‌کنند، به شکلی چشمگیر، دیدگاه‌های متفاوتی بروز می‌دهند. همان‌طور که این سه گروه در خیلی از مسائل متفاوت هستند، اکثریت بزرگی از این مسلمانان در این سه پایتخت، انتشار هر چهار مورد ذکر شده را غیرقابل قبول می‌دانند. اکثریت مسلمانان در این سه پایتخت، همان کسانی که ایمان و هویت قومی برای‌شان به یک اندازه اهمیت دارد، انتشار آن کاریکاتورهای حضرت محمد را به اندازه انتشار آن نشانه نژادپرستانه و غیرقابل قبول می‌دانند.
در نظر خیلی از آنان، فیلم ویندرز و امثال آن، با به‌کاربردن لفظ «کاکاسیاه» که برای تحقیر سیاه‌پوستان استفاده می‌شده، یکی است و از دهان کسی در موضع قدرت علیه افراد کلاس‌پایین به‌حاشیه ‌رانده‌شده خارج شده است. به زعم آنان، چنین برخوردی نه یک اظهارنظر که یک پیش‌داوری و تعصب است. کنایه‌آمیز آن‌که مدعیان خود خوانده آزادی اغلب فراموش می‌کنند که دیوسازی از یک اقلیت دینی، تهدیدی در قبال آزادی است؛ تهدیدی آشنا. این‌گونه لفاظی‌ها به معنای برانگیختن حمایت سیاسی برای جعل‌کنندگان هراس است و بنیان دموکراسی مشارکت‌جویانه را ویران می‌کند و اجازه نمی‌دهد شهروندانی آگاه تربیت شوند که با متانت رهبران خود را بر اساس معیارهایی عقلانی که هوشیارانه طراحی شده‌اند، انتخاب کند. هراس، تفکر انتقادی و رغبت به مطالبه‌کردن از قدرت و جوابگو-نگه‌داشتن دولت را ویران می‌کند. آزادی هیچگاه بیشتر از زمانی که رکن جامعه دموکراتیک آن تضعیف شده، ضربه نخورده است. با تحریک عواطف توسط پروپاگاندای نژادپرستانه، آزادی تضعیف شده است؛ نه اینکه تقویت شود.
آیا راه‌حل، یک سانسور قانونی و مشروع است؟ نه! لفاظی‌های نژادپرستانه سیاست‌مداران و منابع رسانه‌ای، اغلب نشان‌دهنده گرایشی عمومی است یا اینکه دست‌کم چنین گرایشی در جامعه تاب آورده می‌شود. گفته می‌شود سردبیر ییلاندز-پستن (روزنامه دانمارکی منتشرکننده کاریکاتور پیامبر اسلام) فقط چند سال پیش از انتشار کاریکاتور عیسی‌مسیح سر باز زده است. در آوریل ۲۰۰۳، جنز کایزر، سردبیر نسخه یکشنبه این روزنامه، به طراح روزنامه دانمارکی کریستوفر زایلر که این کاریکاتورها را ارائه کرده بود، گفت که آن روزنامه آن کاریکاتورها را چاپ نخواهد کرد چون خوانندگان از آنها لذت نمی‌برند و «بر سر روزنامه فریاد خواهند زد». آنچه روزنامه‌ها برای چاپ‌کردن انتخاب می‌کنند، بازتابی است از تحولات و فهم جامعه از مدنیت و ادب. در ایالات‌متحده، مجموعه تلویزیونی «آموس و اندی» یک برنامه عموما قابل قبول بود تا وقتی که ستیز ما برای حقوق مدنی‌مان به ما کمک کرد دریابیم که آن مجموعه، نژادپرستانه و بی‌سلیقه ساخته شده بود. هرچند NAACP برای دهه‌ها به تصویر منفی‌ای که در آن مجموعه از سیاهان ارائه می‌شد اعتراض می‌کرد، آن برنامه سرانجام نه به خاطر منع در حیطه قانونی پخشش متوقف شد، بلکه به این خاطر که جامعه ما در حیطه اخلاقی رشد کرده و آن مجموعه را پشت‌سر گذاشته بود. جامعه‌های اروپایی که برای‌شان زندگی در جامعه‌ای چند فرهنگی هنوز نسبتا جدید است، نیز باید چنان رشدی بکنند.
با وجود همه اشتباه‌ها و منازعه‌های پیش روی ما، آمریکا می‌تواند چیزی درباره روابط چند فرهنگی به دنیا یاد بدهد. ما در جریان ستیزمان برای حقوق‌مدنی‌مان، دست‌کم در حرف، یاد گرفتیم که دموکراسی‌مان محکم‌تر می‌شود وقتی دیگر بخش‌هایی از شهروندانش را پس نزند، و یاد گرفتیم که وقتی تعریف ما از شهروند، شامل آنان نیز بشود، آزادی ما صیانت شده؛ نه اینکه وجه‌المصالحه قرار گرفته باشد.
جان ال. اسپوزیتو و دالیا مجاهد
منبع: نیوزویک، واشنگتن‌پست - آوریل ۲۰۰۸ لطفا فرم زیر را پر کنید. فیلد های الزامی با ستاره مشخص شده اند.
منبع : روزنامه کارگزاران