دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


خسرو، شکیبایی را از ما گرفت...


خسرو، شکیبایی را از ما گرفت...
امروز سومین روزی است که سینمای ایران و هنرمندان این سینما در غم از دست دادن یکی از بهترین و نجیب ترین اعضای خانواده بزرگ خود به سوگ نشسته اند.
خسرو شکیبایی بازیگری بود که مقابل دوربین، بازی نمی کرد، بلکه زندگی می کرد. و این شاید همه آن چیزی است که باید درباره او گفت. بدون تردید او یکی از چهره های تکرار نشدنی سینمای ایران است که در خاطره مردم و سینما خواهد ماند. آنچه در ادامه می خوانید دل مویه های سینماگرانی است که در گفتگو با خبرگزاریها از اندوه کوچ شکیبایی گفته اند.
▪ رضا کیانیان: خسرو جان!هنوز سینمای ایران کلی با تو کار داشت
رضا کیانیان در نامه ای خطاب به خسرو شکیبایی نوشته است: هنوز سینمای ایران کلی با تو کار داشت.این بازیگر سینما و تئاتر ایران در پی درگذشت خسرو شکیبایی در نوشتاری ، آورده است:
«سلام خسرو جان! بی خبر گذاشتی و رفتی. بدون خداحافظی!
دو هفته پیش هم که آخرین جایزه ات رو گرفتی، روی صحنه لام تا کام حرف نزدی. از گوشه صحنه اومدی بالا و آروم جایزه ات را گرفتی؛ برای سی سال حضور پرشور و شوقت در سینمایی که این روزها چندان شور و شوقی در آن نیست.
فقط لبخند زدی و رفتی پایین و لای جمعیت گم شدی. خوب اگه قرار بود بری و پشت سرت رو هم نگاه نکنی، چند کلمه ای برای ما که پشت سرت بودیم، حرف می زدی!
یادمه وقتی آمدی رو صحنه، حالت خوب بود.آخه یکی دو بار دیگه که این اواخر روی صحنه اومدی و دیدمت، حالت زیاد خوب نبود. ولی این دفعه، همه خوشحال شدیم. فقط نمی دونستیم داری میری. نمی دونم خودت می دونستی یا نه. می گن آدمای خوب قبل از رفتن، حالشون خیلی خوب می شه؛ چون دارن می رن یه جای خوب. ما از کجا باید می فهمیدیم که این حال خوب نشانه چیه؟ همیشه بعد از این که اتفاق می افته، می فهمیم. ولی فکر کنم خودت می دونستی؛ چون هیچی نگفتی و اون جوری فقط لبخند زدی. شاید داشتی خداحافظی می کردی و ما نمی فهمیدیم. ولی چه خداحافظی باشکوهی! خیلی ها آرزو دارن در اوج خداحافظی کنن؛ اما نمی تونن. شاید هم اون لبخند همین معنا رو داشت. شاید اگر حرف می زدی، همه خداحافظی ات می شد همون چند تا کلمه؛ ولی چون همیشه شاعر بودی، فقط مهربان و با سپاس نگاه کردی و لبخند زدی. حالا که فکر می کنم، می فهمم این جوری بیشتر حرف زدی.
من هی باید از تو یاد بگیرم. یادته سالها پیش وقتی از مشهد به تهران آمدم، تو روی صحنه های تئاتر می درخشیدی. من کلی دویدم تا روی صحنه بیام و دیده بشم.
بعدها هم که تو روی پرده سینماها می درخشیدی، باز هم من کلی دویدم تا روی پرده بیام و دیده بشم.
یادته من اولین فیلمم رو که بازی کردم، تو «هامون» بودی. من یادمه که در فیلم «کیمیا»، دست منو می گرفتی. کلی حال می دادی که رو بیام و دیده بشم. بعد هم فقط یک بار دیگه شانس داشتم در کنار تو بازی کنم؛ تو فیلم «درد مشترک»، چه با مسما.
ارتباط من با تو، مثل کوهنوردها با کوههاست. هر قله ای رو که فتح می کنن، می بینن پشتش یه قله بلندتر هست. من هرچی می دوم، تو یه قدم جلوتری؛ مثل الآن. جلوتری دیگه عموجون. رفتی اون ور. نمی دونم چقدر دیگه باید بدوم تا به اون ور برسم، تازه نمی دونم در چه وضعیتی میام اون ور.
پس از اون ور یه دعایی برای من بکن. میگن دعای اون وری ها برای این وری ها زودتر مستجاب می شه. این جوری که تو رفتی، کلی «خدابیامرزی» و «یادش بخیر» و «حال ای خوب» و «یادهای خوب» و.. بدرقه راهته.
من که شاهدم، خودتم اگه حال شو داشته باشی، یه نگاهی به این ور بندازی می بینی.دست پر رفتی دیگه. می بینی چقدر از من جلوتری! کلی باید بدوم تا موقع رفتن دستم پر باشه.
البته جات پیش ما خالیه. هنوز سینمای ایران کلی با تو کار داشت. ولی خوب مثل به دنیا آمدنه دیگه. موقعش که برسه، باید متولد بشیم. ما یه تولد رو دیدیم؛ تو دو تا؛ تولدت مبارک.
می دونم اون جا کلی از بر و بچه های سینما و تئاتر اومدن پیشوازت. حتماً کلی هم تدارک دیدن.
ما که اون دنیا به بازیگری مون ادامه می دیم. اون جا هم حتماً نمایش هست. اون وری هام حتما به سرگرمی احتیاج دارن. پس اون جا بی کار نمی مونیم. وقتی مردم رو سرگرم می کنیم و حالشون خوب می شه. یه خدابیامرزی به ما و پدر و مادرمون می گن دیگه. وقتی مردم تو خیابون تو رو می دیدند و بی اختیار لبخند می زدند، خودش خدابیامرزیه دیگه. وقتی مردم می فهمن که تو رفتی و دیگه میون ما نیستی، گریه می کنن و جاتو خالی می کنن، خدابیامورزیه دیگه.
می بینی خدا چه لطفی به تو داشته که این موقعیت و جایگاه رو بهت داده. پس اون طرف هم حتماً تحویلت می گیره و می بردت روی صحنه ها و پرده های اون جا، که بازم مردم اون ور ببیننت و حالشون بهتر بشه و خدابیامرزی ادامه داشته باشه.
به امید دیدار»
▪ تقوایی: «هامون» هرگز از یادها نمی رود
کارگردان فیلم سینمایی «کاغذ بی خط» معتقد است در آینده شاید نام خسرو شکیبایی فراموش شود، اما حمید هامون هرگز از یادها نمی رود.
ناصر تقوایی درباره مرگ زنده یاد خسرو شکیبایی گفت: وقتی می شنویم یک آشنایی، دوستی، همکاری از بین ما رفته ناراحت می شویم. اما درباره بازیگران حسی متفاوت دارم. آنچه ما به عنوان زندگی اصلی از زندگی شخصی آنها محاسبه می کنیم در واقع زندگی مجازی آنهاست. به طور کلی وقتی هنرمندان کار نمی کنند زندگی نمی کنند و زندگی واقعی زمانی است که آنها کار می کنند. بخشی که شبیه زندگی همه مردم است را من به آن زندگی مجازی می گویم.
وی در ادامه افزود: در این زندگی مجازی بازیگران هر چقدر در کارشان بهتر باشند از نظر اطرافیانشان بدتر جلوه می کنند. ما بسیاری از بازیگران را می شناسیم که خانواده هایشان از آنها راضی نیستند، زندگی سردرگمی دارند و بی نظمی شدید در زندگیشان دیده می شود. اما همین بازیگر وقتی وارد کار خود می شود، منظم ترین و هوشمندترین آدم است. درست عکس آن چیزی که در زندگی واقعی وجود دارد.
تقوایی که در «کاغذ بی خط» با شکیبایی همکاری کرده، ادامه داد: این بازیگران هر چه در کارشان موفق باشند، در سال نقشهای بیشتری بازی می کنند و وقتی خوب نگاه می کنیم می فهمیم بیشتر عمر آنها صرف بازی در نقشهای دیگر به جای خودشان شده و هر چه تواناتر و بهتر باشند بعد از مدتی فراموش می کنند خودشان کی هستند. این امر درباره خسرو نیز صدق می کند. زیرا او بازیگری درجه یک بود. اگر کسی این گونه نباشد بازیگر درجه یک نمی شود و این یک معیار برای بازیگر بودن و نبودن است.
وی با اشاره به اینکه مرگ درباره بازیگران صادق نیست، گفت: بازیگرها می توانند در قرنهای گذشته و هزاره های آینده زندگی کنند و در همین دو جا معمولاً اشتباه نمی کنند. به همین خاطر کارهایشان خوب جواب می دهد و به او بازیگر بزرگ می گویند. ولی اگر به زندگی روزمره همین بازیگرها نگاه کنیم پر از اشکال است. من چون این موضوع به خسرو شکیبایی مربوط است این حرفها را می زنم. اما درباره همه بازیگران بزرگ و خوب کم و بیش این موضوع وجود دارد.این فیلمساز افزود: عمر بازیگران مطابق عمر من و شما نمی گذرد و یک بردی دارد در آینده که به حرفه ما مربوط است. تا وقتی سینما وجود دارد، اینها هم زنده اند. هر وقت خواستید آنها را احضار کنید یکی از فیلمهایشان را ببینید. من درباره بازیگران متأثر نمی شوم. چون هر وقت دلم برای آنها تنگ شود فیلمهایشان را می بینم. من زندگی واقعی آنها را می بینم نه زندگی مجازی که حتی خانوادهایشان می بینند.
کارگردان «ناخدا خورشید» درباره علاقه مردم به بازیگران اظهار داشت: این علاقه ای که مردم به بازیگرها پیدا می کنند به همین علت است. یک همبستگی بین آنها به وجود می آید. بازیگرها وقتی مورد علاقه مردم قرار می گیرند تبدیل به افراد خانواده شان و گاهی حتی تبدیل به خودشان می شوند. این علاقه قطعی و ناگسستنی است. به همین دلیل علاقه مندان یک بازیگر به تمام ایرادهای زندگی شخصی وی توجه نمی کنند و آنها را جدی نمی گیرند.
وی خاطرنشان ساخت: من در درجه اول در این موقعیت درباره خانواده مرحوم شکیبایی می گویم که بیشتر از همه متأثرند. به دلیل عادتی که به وی داشتند. من امیدوارم حرف من این تأثیر را داشته باشد و فکر کنند خسرو هست و پیش آنهاست و هر گاه دلشان برای او تنگ شد یکی از فیلمهایش را ببینند. همه خانواده ها این شانس را ندارند.
تقوایی گفت: بازیگرها تنها موجودات انسانی هستند که ممکن است به جاودانگی برسند. این جاودانگی به مفهوم عام است. تا زمانی که این سینما هست این بازیگران بزرگ هم وجود دارند و زنده اند. اینها روحیه هایی خاص دارند که به این جایگاه می رسند. آنها زندگی خود را تباه می کنند که به زندگی شخصیتهای دیگری در جامعه خودشان شکل واقعی بدهند.
▪ شریفی نیا: ایران «آلپاچینو»ی خود را از دست داد
محمد رضا شریفی نیا گفت: شکیبایی نه تنها از نظر بازیگری از آلپاچینو چیزی کم ندارد بلکه او به علت نبود جنجالهای حاشیه ای به چهره محبوبی برای مردم ایران بدل شده است.
محمد رضا شریفی نیا در مورد نمایش هامون در جشنواره بین المللی فیلم ایروان و نظر تماشاچیان در مورد بازی شکیبایی در این فیلم گفت: دو روز قبل فیلم هامون در سالن اصلی جشنواره به نمایش درآمد و اکثر تماشاچیان از بازی خسرو شکیبایی استقبال زیادی کردند. همچنین ویم وندرس نیز در مورد بازی شکیبایی نظرات مثبتی داشت.
وی افزود: در جلسه نقد و بررسی فیلم هامون من برای اینکه مقیاسی برای شناخت محبوبیت شکیبایی در بین ایرانیان به تماشاگران بدهم بازی و محبوبیت او را در سطح ایران با آلپاچینو در سطح جهانی مقایسه کردم و گفتم نه تنها شکیبایی از نظر بازیگری از آلپاچینو چیزی کم ندارد بلکه او به علت نبود جنجالهای حاشیه ای و خانوادگی در زندگی اش به چهره محبوبی برای مردم ایران بدل شده است.شریفی نیا در پایان تأکید کرد: امروز با شنیدن خبر فوت شکیبایی همه متأثر شدند.
▪ علی روئین تن: قلب من گرفت قلب اون وایستاد!
علی روئین تن کارگردان «دلشکسته» که در این فیلم سینمایی با خسرو شکیبایی همکاری داشته است، متنی را منتشر کرد.
این کارگردان در این متن برای این هنرمند نوشته است: «خندید، خندیدم، خندیدیم...
همین چند شب پیش با هم تلفنی گپ زدیم. دلجویی می کرد از قلب گرفته من، بستری شدنم. گفت پارسال وقتی من بیمارستان بودم چه حالی داشت. چه سیگارهایی کشیدیم با هم ، چه شب تا صبحهایی.... تو همش بودی، تو رفتی بیمارستان من نبودم. اما قلبم پیش قلبت بود. قرار شد حالم که بهتر شد، بریم یه بستنی سنتی مشتی بزنیم. نه اون به پروین بگه، نه من به بهار. از اکران دل شکسته گفت، از زمهریر پرسید. گفت کی شروع می کنیم؟ گفتم دارم «زمهریر» رو بازنویسی می کنم. گفت بهتر، نقشم رو چرب تر کن !خندیدم ،خندید....
آخرش هم گفت بعد از «زمهریر» اوون قصه سیاه سفیده رو کار می کنیم. گفتم فیلم سیاه سفیده، نه قصه سیاه سفید. خندید و گفت همون قصه سیاه و سفید. از بچگی به من گفتن محمود سیاه سفیدشو خودت پیدا کن. گفتم سفید تویی سیاهش رو خودم پیدا می کنم. خندید، خندیدم، خندیدیم....
حالا هم می خندم به این روزگار. یکی از چند تا آقای بازیگر سینما و تئاتر ایران....... قلبم تیر می کشه خسرو هستش. قندمون که کنترل شد با هم می ریم یه بستنی سنتی مشتی می زنیم. نه پروین بفهمه، نه بهار.
عجب دنیای غریبیه. قلب من گرفت قلب اون وایستاد!
خندید، نخندیدم ،نمی خوام بخندم!»
▪ محمد رضا هنرمند: خسرو شکیبایی در دوره فقر سینمای ایران درگذشت
محمد رضا هنرمند گفت: مرحوم «خسرو شکیبایی» در دوره فقر سینمای ایران در حوزه بازیگری درگذشت.این کارگردان سینما وتلویزیون که در سری اول سریال «کاکتوس» با مرحوم شکیبایی همکاری کرده است، با بیان این مطلب گفت: از شنیدن خبر درگذشت «خسرو شکیبایی» بسیار متأسف شدم و افسوس می خورم که این اتفاق چرا باید در زمانی بیافتد که سینمای ما در همه حوزه ها به ویژه حوزه بازیگری فقیر است.
وی افزود: او از جمله اساتید و نوابغ ما بود که خیلی زود ما را ترک گفت و از این پس ما فقط باید به خاطر فقدان او تأسف بخوریم.
هنرمند در ادامه گفت: ما هرگز دیگر مثل خسرو شکیبایی نخواهیم داشت، چون هیچ کس مثل دیگری نیست و تربیت شخص دیگری مانند او زمان زیادی می برد و ما زمینه ای برای تربیت بازیگر نداریم و امثال خسرو شکیبایی هم با چنگ و دندان و زحمت جایگاه خود را تثبیت کرد ه اند.
وی گفت: اگر همه چیز به خوبی و ایده آل حرکت کرده و پیش برود، فقط احتمال دارد در دهه های بعدی کسی به قدرت و توانایی شکیبایی ظهور کند.
▪ حسن فتحی: حسرت کارکردن با «شکیبایی» تا قیامت بر دلم ماند
حسن فتحی گفت: همیشه دوست داشتم که در کارهایم با «خسرو شکیبایی» همکاری داشته باشم، اما این اتفاق نیافتاد و حسرت کارکردن با او تا قیامت بر دلم ماند.
حسن فتحی کارگردان سریالهایی چون «مدار صفر درجه»، «شب دهم» و «پهلوانان نمی میرند» گفت: متأسفانه من نتوانستم در آثاری که ساخته ام از مرحوم «خسرو شکیبایی» استفاده کنم.
وی با ذکر این که او یکی از بازیگران بسیار خوب و تأثیرگذار سینما و تلویزیون ما بود، افزود: هرگز هیچ کدام از افراد هم نسل من بازی او را در سینما با نقش هامون و در تلویزیون با نقش شهید مدرس فراموش نخواهیم کرد و آرزوی هر کارگردانی در ایران بود که در یکی از آثار خود از او استفاده کند و من هم متأسفم. هم از بابت فوت زودهنگام او و هم برای خودم که فرصت نشد با او همکاری کنم و این حسرتی است که تا قیام قیامت بر دل من نشست.
وی با بیان اینکه زمان بسیاری طول خواهد کشید تا فردی مانند شکیبایی دوباره ظهور کند، ادامه داد: وقتی نگاه می کنم به تربیت و شکل گیری بازیگران هم نسل شکیبایی و ورود آنها را مقایسه می کنم با بازیگران فعلی، می بینیم که تفاوت از زمین تا آسمان است. هرقدر نسل شکیبایی با رنج و سختی قدم ا و گامهای پر پیچ و خم این مسیر را پیمودند و در این مسیر صبر پیشه کردند و به جایگاهی رسیدند که واقعاً برازنده آنها بود، متأسفانه نسل جوانی که این سالها و ماهها و روزها وارد سینما می شوند، مراحل و مدارج خود را یکشبه طی می کنند و نتیجه اش این است که کیفیت بازیگری در سطح بازیگران جوان تقلیل پیدا کرده است.
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید