پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


گنجینه ای روبه رو


گنجینه ای روبه رو
● نگاهی به روند شكل گیری و تحول تعزیه و جایگاه امروز این هنر درایران
زمانی كه معزالدوله احمدبن بویه در بغداد فرمان داد كه بازار بسته شود و مردم دهه اول محرم را به تعزیه سید الشهدا (ع) بنشینند. خوب می دانست كه این كار مخالفت عده ای را برخواهد انگیخت. اما این مخالفت بر قدرت و اقتدار بلامنازع معزالدوله كارگر نیفتاد و از آن پس سوگواری در عزای امام حسین(ع) رسم شد.
هفت قرن باید می گذشت كه این مراسم سوگواری، رفته رفته به مهم ترین گونه نمایش مذهبی ایران یعنی تعزیه مبدل شود. این زمان باید می گذشت تا دستور معزالدوله پله پله مراحل تكامل خود را از سر بگذراند و در این حركت میراث و داشته های یك قوم را سینه به سینه به آیندگان بسپارد.
اما تاریخ و چگونگی شكل گیری تعزیه را، نه در تذكره ها و یا در كتابهای تاریخی كه مورخان دربار به نگارش آن دست زده اند، بلكه باید از لابه لای خطوط سفرنامه ها و یادداشت هایی جست وجو كرد كه سیاحان، سفیران و مستشرقان غربی نگاشته اند.كسانی كه در مواجهه با تعزیه و سوگواری مردم در محرم، آن را خط به خط بازنوشته اند تا برای مردم فرنگ خبر از یك گونه نمایش جدید ببرند.
رفته رفته، آوازهای جمعی كه در قالب نوحه و برحسب علاقه مردم ایران به شعر شكل گرفته بودند، كم و كمتر شد و نشانه ها و نمادهایی كه در این مراسم به كار گرفته می شد، بیشتر بر اساس سنت دیرینه نقالی در ایران و فراگیر بودن این سنت در گوشه و كنار ایران، رفته رفته به این دسته ها، چند واقعه خوان اضافه شدند كه حوادث كربلا را با سوز و گداز برای مردم نقل می كردند، اما پس از چندی جای این نقالان را شبیه تنی چند از شهدای كربلا مانند ابوالفضل عباس (ع) و یا حر گرفتند. این افراد با پوشیدن لباس جنگ و شبیه سازی خود با شهدای كربلا، به میان جمعیت می آمدند و به شرح مصایب و رنج هایی می پرداختند كه در میدان كربلا بر آنها رفته است.
در هر صورت، در پایان دوره زندیه بود كه تعزیه به شكل امروزی رواج پیدا كرد و این دوره تاریخی درست مصادف با زمان شكوفایی و اوج گیری هنر تعزیه در نزد ایرانیان است. چرا كه با به روی كار آمدن پادشاهان قاجار، تعزیه به سبب علاقه وافر آنان و توجه و اهمیتی كه برای آن قائل می شدند به شدت متمول و دگرگون شد و مقبولیت همه گیری نزد ایرانیان پیدا كرد. در این زمان تعزیه هم در میدان های شهر و گورستان ها و هم درنمایشخانه های موقت یعنی تكیه ها و حسینیه ها در گوشه و كنار ایران به نمایش درآمد.
رفته رفته این نمایشخانه های موقت كه عموماً چادر یا خیمه بزرگی بود كه بر تیركهای چوبی استوار می شد جای خود را به نمایشخانه های ثابتی داد كه به وسیله رجال و ثروتمندان شهر ساخته می شد. اما در این میان مخالفت هایی هم با تعزیه از سوی برخی صورت گرفت. چرا كه به عقیده آنان، شبیه سازی اولیا و اهل سنت و نمایش مصائبی كه بر آنان رفته است در پیش چشم عوام، كاری دور از ذهن و گناهی نابخشودنی محسوب می شد.
اما در ادامه این سوگنامه، شاید بد نباشد كمی هم درباره ساختار و ویژگی های تعزیه بدانیم.
تعزیه نامه ها به نوعی هیچ گاه یك متن نمایشی محسوب نمی شوند، بلكه متن آنها شامل شعرهایی می شود كه به وسیله اهل نمایش و نه ادبیات، سروده شده است.
البته عامیانه بودن شعرهای تعزیه هر چند كه به ایجاد ارتباط با مردم كمك فراوانی می كند. این اشعار كه با زمینه مرثیه سرایی و با منابع داستانی اساطیر و حماسه های مذهبی سروده می شدند، جای دیالوگ را در نمایشنامه های امروزی پر می كردند كه علت وجود آنان رابطه ای بود كه مردم ایران همواره با شعر برقرار كرده اند.
هر تعزیه نامه تركیبی ساده از گفت و گوی بازیگران به زبان شعر محسوب می شد، اما بسیاری از صاحبنظران و كارشناسان، تعزیه نامه ها را ماجرای تسلیم و زندگی در برابر پایداری و نابودی و عرصه دو نیروی خیر و شر یا خوبی و بدی می دانند كه در تاریخ و فرهنگ ایران قدمتی هزاران ساله دارد.
استفاده از حداقل امكانات در صحنه، مثلاً تشت آب به نشانه رود فرات، یا ریختن كاه در گوشه ای از میدان به عنوان صحنه نبرد. همچنین تغییر مكان و زمان با حركت بازیگر یا تعزیه خوان بر روی صحنه همه و همه از دیگر ویژگی های اجرایی تعزیه به شمار می رود كه به نوبه خود جای تأمل بسیار دارد.
● تعزیه؛ الهامی به روح ایرانی
نگاهی به وضع تعزیه بخصوص در چند ساله اخیر و جایگاه و همچنین تأثیری كه بر تئاتر امروز ایران داشته است، مباحثی بود كه در این گزارش سعی شد با تنی چند از صاحبنظران و كارشناسان این حوزه به بحث و گفت و گو گذاشته شود. هاشم فیاض، قدیمی ترین تعزیه خوان ایران كه سالهای آغازین كار خودرا با تكیه دولت و نزد معین البكا، یكی از مهمترین تعزیه گردانان ایرانی گذراند و چندی پیش دارفانی را وداع گفت عقیده دارد تعزیه هیچ گاه جایگاه خود را نزد مردم از دست نداده است و اگر امروز هم تعزیه به خوبی اجرا شود از استقبال مردم بهره مند خواهد شد. او افزوده:
« تعزیه یعنی همه چیز. این را بدانید كه ایران با همین تعزیه بود كه خود را حفظ كرده است.
وی به نبود مكان مناسبی برای اجرای تعزیه اشاره كرده و افزوده: «ما را می برند به سالن آمفی تئاتر و می گویند كه تعزیه اجرا كنید، اما تعزیه را نمی شود در این سالن ها اجرا كرد. تعزیه تكیه می خواهد. در این سالن ها اگر این طرف بایستیم هیچ كس ما را نمی بیند. باید فقط در یك جهت بازی كنی در حالی كه تعزیه باید آزاد باشد و به هر طرف كه بچرخی تماشاگر بتواند به راحتی ترا ببیند». او ادامه داده، تعزیه مادر همه هنرها است. اگر تعزیه نبود موسیقی ایرانی به كل از دست رفته بود. این هنر بود كه تمام گوشه های آواز ایران را لابه لای نسخه های خود حفظ كرد.
مواردی كه فیاض درباره تعزیه به آن اشاره می كند، از جمله نبود یك تكیه یا نمایشخانه برای نمایش تعزیه، مسأله ای كه داود فتحعلی بیگی نیز به نوعی آن را متذكر می شود. وی می گوید: « در حدود پنجاه سال پیش ما حدود یكصد تكیه در تهران داشتیم. اما امروز حتی یكی از آنها باقی نمانده است. حتی اخیراً ماكت تكیه دولت را با مصالح ساختمانی می خواستند بسازند اما به جای این كه با شهرداری هماهنگ كنند تا آن را در جایی از شهر بسازند كه به عنوان تماشاخانه ویژه تعزیه در طول سال مورد استفاده قرار بگیرد، آن را در شهرك سینمایی ساختند!».
غفلت دیگری كه فتحعلی بیگی معتقد است در باره تعزیه رخ داده، نبود یك آرشیو جامع از نسخ تعزیه است. وی می گوید: در فهرستی كه در واتیكان موجود است ۱۰۵۵ مجلس تعزیه ثبت شده است ولی هنوز ما در كشور خودمان یك آرشیو جامع از این نسخ را نداریم.
وی معتقد است: هر پدیده فرهنگی كه به حال خود رها شود طبیعی است اگر به بیراهه كشیده شود و می افزاید: كدام پدیده نمایشی را سراغ دارید كه خود به خود شروع به حركت كند؟ خطری كه امروز تعزیه را تهدید می كند نمایش « قره گوز » تركیه و «كمدیا دلارته» ایتالیا را هم تهدید می كند، چون زیر بال این نوع هنرها را نمی گیرند.
این كارگردان تئاتر در ادامه می گوید: «همان طور كه پیش از توجه سیاحان اروپایی به تعزیه در سفرنامه های خود، اندیشمندان ما به سراغ این هنر نرفتند، از یك مقطع به بعد نیز دوباره همین اتفاق تكرار شد. خیلی ها مرعوب تئاتر فرنگی شدند و تعزیه را فراموش كردند.»
صادق همایونی نیز در این مورد با فتحعلی بیگی هم عقیده است. او ضمن اشاره به خمیرمایه های غنی هنری و ادبی و فرهنگی تعزیه كه می تواند بر تئاتر ایران تأثیر عمیقی داشته باشد، معتقد است با وجود ادعاهای بسیار هنوز هیچ اثری با تأثیر مستقیم از تعزیه شكل نگرفته است. وی می گوید: من شخصاً ندیده ام كه نمایشنامه ای با تأثیر شدید از تعزیه و یا الهام از آن، كارگردانی و ساخته و پرداخته شده باشد و بر سر زبان ها بیفتد. در حالی كه تعزیه می تواند منبع الهام بسیار غنی برای هنرمندان ما در زمینه تئاتر باشد.
به عنوان مثال پیتر بروك كارگردان بزرگ تئاتر با تأثیر از تعزیه ایران توانست «رؤیای نیمه شب تابستان» اثر كلاسیك شكسپیر را در لندن برای مدت های مدید به روی صحنه ببرد. او در مصاحبه ای در مجله تایمز صراحتاً به این موضوع اشاره كرده و گفته است بعد از رفتن به ایران و دیدن تعزیه، این نمایشنامه را به همین صورت و با تأثیر از آن به اجرا گذاشته است.
فتحعلی بیگی نیز با اشاره به قابلیت های تعزیه، آن را یك تئاتر مدرن می داند و می گوید: اگر دوره و زمانه عوض شده، باید شكل عرضه این هنرها را عوض كرد كه ما به این فكر نیفتاده ایم. اگر بتوانیم راه عرضه مناسب تعزیه را فراهم كنیم، مطمئناً باز هم تعزیه جان خواهد گرفت.
وی تعزیه را الهامی به روح ایرانی می داند و می افزاید: به عقیده من تعزیه الهامی است كه به روح ایرانی شده و او این هنر را خلق كرده است. به همین دلیل بر همه تأثیر می گذارد. بسیاری از این آثار در همان قالب و شكل آئینی خود طراوت می بخشد و دائم به او یادآوری می كند كه تو صاحب چنین حماسه هایی هستی و این حماسه ها را هر سال به یاد او می آورد.
اما صادق همایونی علت این را كه تعزیه نتوانسته پا به پای هنر امروز حركت كند، سرگشتگی نیم قرنی می داند كه در اجرای تعزیه از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۰ دچار آن بوده و باتأثیر عوامل سیاسی و اجتماعی و حتی مذهبی از سیر تكاملی خود باز ماند. او ادامه می دهد:
«ازطرف دیگر روشنفكران ایران، نویسندگان ومنتقدان هنری از شناخت و مطرح كردن آن بازماندند و این چنین منبع غنی هنری را به نسیان سپردند. اگر هنرشناسان خارجی در قرن اخیر به ایران نیامده و درباره آن مقاله و كتاب ننوشته و ارزش آن را نشان نداده بودند، شاید ما هرگز به اعتبار تعزیه پی نمی بردیم.
وی ابزاری شدن تعزیه را در اواخر دوره قاجار دلیل دیگر این مسأله می داند و می گوید: تعزیه و اجرای آن در اواخر قاجاریه به وسیله كارگردانان تا حدی از صورت اصلی خود خارج شده است.
او دلیل دیگر را چنین توضیح می دهد: مسأله دیگر این است كه در اجرای تعزیه باید رازی كه در ذات هنرهای مذهبی وجود داشت را در نظر گرفت، حال آن كه ما از آن رازها فاصله گرفته ایم. آن هم در جایی كه بشر همواره به نیازهای درونی خود اتكا داشته و به اعتقادات خود نیازمند است. تعزیه خوانان نیز یا رفتند یا مردند و یا پراكنده شدند، محل های تعزیه خوانی را عموماً ویران كردند. مسأله اقتصاد نیز برای زندگی تعزیه خوانان در اضمحلال تعزیه بی تأثیر نبود. به هر حال با توجه به آنچه بیان شد و شرایط زندگی امروز و پا گرفتن تئاتر معاصر ایران و اجرای نمایشنامه های خارجی، خواه ناخواه تعزیه را از حركت طبیعی وعادی خود بازداشته اند و او نتوانسته است پا به پای دیگر هنرها حركت كند.
اما فتحعلی بیگی در این باره عقیده دیگری دارد. او هنوز هم به آینده تعزیه امیدوار و معتقد است هنوز هم اگر تعزیه خوب اجرا شود مردم از آن استقبال می كنند. وی می گوید: تعزیه در این سال ها به هر حال به جهت كمی توسعه پیدا كرده است و در بسیاری از نقاط كشور دوباره پا گرفته است و اصلاً انگار جدای از جنبه های مذهبی، یك جنبه ملی هم پیدا كرده است. به هر حال من معتقدم تعزیه راه خود را پیدا می كند و همچنان به حیات خود ادامه خواهد داد.
به هر حال تعزیه و دیگر گونه های نمایشی در ایران، هنوزكماكان وجود دارند، آیا باید به همین مقدار دلخوش بود؟ واقعیت این است كه ما درباره هنرهای سنتی خود، بخصوص تعزیه دچار یك غفلت تاریخی شده ایم. ما با فراموش كردن تعزیه و بی توجهی به آن، از یك تجربه نمایشی هفتصد ساله چشم پوشیده ایم تا دوباره كار را از صفر شروع كنیم. غافل از این كه این راه را گذشتگان ما، با تمام سختی ها و مشقت هایش رفته اند و برای ما گنجینه ای به ارث گذاشته اند كه ما آن را نمی بینیم.
حمید اتحادی
منبع : روزنامه ایران