پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


اسلام در برخورد با ثروت‌های بادآورده


اسلام در برخورد با ثروت‌های بادآورده
اساس جامعه اسلامی را عدالت اجتماعی تشکیل می دهد. مسلمان نباید نسبت به ستم اقتصادی که بر مردم وارد می شود بی تفاوت باشد. در نظام قسط و عدل اسلامی روا نیست شماری پرخور و خوشگذران باشند و گروهی گرسنه و نیازمند. شماری از بسیاری ثروت خدا را از یاد ببرند و شماری از فقر و مسکنت گروهی به زیادی ثروت خود فخر بفروشند و گروهی از فقر دم فرو بندندو ذلیلانه زندگی کنند. نامردمانی ثروتهای عمومی را بربایند و مردمی از حق قانونی خود محروم بمانند. گروهی مرفه و بی درد باشند و بسیاری فقیر و دردمند.
عدالت یعنی قرار گرفتن هر چیزی به جای خود و هزینه شدنِ هر مالی در راه بایسته و شایسته. احسان و نیکی به نزدیکان از بیت المال توجه به زراندوزان و امتیازدادن به چاپلوسان عدالت را از مسیر خود به در می برد و راه را برای دنیامداران غارتگر هموار می سازد و ثروتهای ملی را به سوی گروهی ویژه سرازیر می کند و شماری را ثروتمند و بسیاری را فقیر می سازد. انسان آن گاه که به ثروت رسید و طعم شیرین زندگی راحت را چشید دیگر تن به سختی نمی دهد و معیار و تراز و قانونی را در گردآوری مال نمی شناسد و ثروت اندوزی هدف اصلی او می گردد و فخر فروشی راه و رسم او.
این ناهنجاری اقتصادی مهر را به کین و آرامش را به شورش و عصیان دگر می کند و شیرازه زندگی اجتماعی را از هم می گسلد. ثروت اندوزان برای هر چه بیش تر بهره کشی ازجامعه و انباشتن ثروت به زور و تزویر متوسل می شوند و مردمانِ تهی دست به ذلت و خواری تن می دهند و گاه به شورش دست می زنند و کم کم جامعه دچار هرج ومرج و نابسامانی می شود و ازکاروان پیشرفت واپس می ماند. رمز این که حضرت امیر(ع) جامه خلافت را بر تن کرد و اداره کشور نابسامان و به کژراهه افتاده را پذیرفت از آن روی بود که وظیفه آگاهان می دانست که در برابر پرخوری ستمگر و گرسنگی مظلوم بی تفاوت نباشند. وجود طبقه تهی دست و نیازمند به نان روزانه و زمین گیر و طبقه ثروت مند و فرا دست و همه چیز دار در هر جامعه ای نشان از بیماری آن جامعه دارد که باید علی گونه به درمان آن برخاست.
این ناهنجاری‌ها از باند بازی‌ها و همسوئی ثروت اندوزان با مراکز قدرت سرچشمه می گیرد. پشت پا زدن به قانون یا بی دقتی در اجرای آن به کار بردن شیوه های نادرست اقتصادی و سلیقه ای عمل کردن جامعه را در باتلاق فقر فرو می برد.
آگاهان جامعه اندکه با روشنگری می توانند جلوی این از هم گسیختگی و فاجعه بزرگ ملی را بگیرند و کارگزاران و مسؤولان اجرایی هستند که می توانند با دوری گزیدن از مال دوستان آزمند و بیمار و کوتاه کردن دستهای آنان از هرمهای قدرت جامعه را از فرو شدن در این لجن زار عفن بازدارند.
انقلاب اسلامی از جمله برای پیاده کردن همین مهم پا به عرصه گذاشت و شکل گرفت و خبرگان قانون اساسی اصل درخشان و شفاف چهل ونهم را به این مهم ویژه ساختند.
با اجرای همین اصل بنیادی که بسیاری از اموال غارت شده ملت به خزانه بازگشت و مستضعفین امیدوار شدند و مستکبرین ناامید و ثروت اندوزان آزمند رانده شدند و جامعه ما از لوث وجود آنان پاک شد. ولی کم کم سهل انگاریه بی دقتیه بی درکیها و ناآشنایی دست اندرکاران اجرائی و قضایی با عمق فاجعه ثروت اندوزی و سرمایه داری وکم رنگ شدن پاسداری از عدالت اجتماعی این اصل به فراموشی سپرده شد و شماری از ثروت اندوزان و غارت گران بیت المال دوباره برگشتند۱ و یا طبقه جدیدی پدید آمدند و طاعون ثروتهای بادآورده جامعه را در دام خود گرفتار ساخت. برابر گزارشه این طاعون روز به روز پیشروی می کند و غارتگران بیت المال از غفلت یا از نبود قانون یا از تفسیرهای نادرست از قانون طلبکارانه باز می گردند و اموالی که بحق از دست آنان گرفته شده می گیرند.!
فروکش کردن حرکتهای مثبت انقلابی و اصلاحی سکوت در برابر تخلفات و بی تفاوتی نسبت به اجرای قانون این نابسامانیها را پدید آورده است.
پدیده ثروتهای نامشروع و بادآورده از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی در برهه ای طرح شد که شماری بر آن بودند که اموال مصادره شده خود را بازپس بگیرند و قانون شکنانی در جهت استفاده ناشایست از بیت المال و غارت اموال عمومی تلاش می کردند. اینان از سرمایه هایی که در دوران سازندگی توزیع می شد بیش ترین بهره را بردند و با زد وبندهای اقتصادی و نبود نظارت دقیق و سوء استفاده از نابسامانیهای اقتصادی به ثروتهای بادآورده رسیدند.
با این که رهبر انقلاب اسلامی بارها این نکته مهم را یاآور شده بود که مهم ترین مسأله نظام کوشش برای رفع فقر و محرومیت در جامعه و حمایت از طبقه ضعیف است و این مهم در اولویت و دررأس امور قرار دارد۲; اما متأسفانه روند امور چنین نبود که به این هدف مقدس دست یافته شود; از این روی ایشان در دو سخنرانی به طرح موضوع ثروتهای بادآورده پرداختند۳ و علل و پیامدهای زیانبار آن را تشریح کردند و از قوه قضائیه خواست که در راه عدالت اجتماعی و جلوگیری از ثروتهای نامشروع تلاش ورزد. پس ازسخنان مقام معظم رهبری یکی دو تا از روزنامه ه به این موضوع پرداختند و باندها و جریانهایی را رسوا کردند و نمونه هایی از غارت ثروتهای عمومی را نشان دادند و مواردی را که ممکن است موجب انباشت ثروت شود یادآور شدند که کاری بود مفید امّا نه کافی از این روی بایسته می نماد رسانه و مطبوعات کشور هر یک از زاویه ای به این مهم بپردازند و زوایای مسأله را روشن کنند و طرحها و پیشنهادهای خود را برای جلوگیری از افتادن جامعه به این دام مهلک و چگونگی رهایی از آن ارائه دهند و دست اندرکاران قضایی کشور را کمک کنند و حرکت عظیم فرهنگی بیافرینند و ضدارزشی و ضدانقلابی بودن انباشت ثروت را بنمایانند و به خانواده ها هشدار بدهند که درها و پنجره ها را بر بادهایی که ثروتهای نامشروع را به درون می اورد و پیوندهای خانوادگی و اجتماعی را از هم می گسلد ببندند و هشیارانه رفتار نان آور خانواده را بنگرند و اگر لغزشها و انحرافهایی می بینند هشدار دهند.
در این مقال نگاهی داریم به آیات روایات و سیره بویژه سیره علوی تا راه جلوگیری از به باد رفتن ثروتهای عمومی و چگونگی رهایی از چنگ سرمایه داری بی رحم را بیابیم و چراغ راه قرار دهیم.بیش ترین توجه ما در این نوشتار به سیره امیرالمؤمنین(ع) در دوران حکومت آن حضرت است.
امیرالمؤمنین(ع) در برخورد با ثروت اندوزان دست به دو کار زد.
۱) برابر معیارها و ترازهای اسلامی که بیت المال باید در جهت مصالح عمومی هزینه شود نه منافع شخصی آنچه از بیت المال به غارت رفته بود در آغاز حکومت به بیت المال بازگرداند و تمام اموالی را که از خلیفه پیش بود گردآورد و اعلام فرمود: (ألا إنّ کلّ قطیعة اقطعها عثمان وکل مال اعطاه من مال الله فهو مردود فی بیت المال فانّ الحقّ القدیم لایبطله شئ.۴
آگاه باشید هر قطعه زمینی که عثمان بدون خراج داده و هر مالی که از مال خدا بخشیده به بیت المال باز می گردد; زیرا حق قدیم و گذشته را چیزی باطل نمی کند.
واللّه لو وجدته قد تُزُوّج به النساء وملک به الاماء; لرددتُه فانّ فی العدل سَعَة ومن ضاق علیه العدل. فالجور علیه أضیق.۵
به خدا سوگند. اگر بیابیم که با مال بیت المال ازدواج شده و کنیزانی خریداری گردیده آن را بر خواهم گرداند; زیرا در عدالت گشایشی است و کسی که عدل بر او دشوار باشد ستم دشوارتر است.
امیرالمؤمنین(ع) پس ازاین سخنرانی در دومین روز خلافت خود دستور داد تمام سلاحهایی که از آن علیه مسلمانان بهره برده اند گردآورند. به جز اموال شخصی عثمان شمشیر زره و شتران صدقه را که عثمان به خود و یا دیگران ویژه ساخته بود و بخششهایی که از بیت المال داشته بود بازگردانند.۶
۲) آیینهای دقیقی برای جلوگیری ازانباشت ثروت و توزیع ناعادلانه بیت المال گذراند و همه را در استفاده از اموال عمومی یکسان دانست و با سوء استفاده کنندگان به شدت مبارزه کرد. این روش علی(ع) که برگرفته از سیره پیامبر بود ناخشنودی اشراف زراندوزان و دنیاپرستان را در پی داشت.
در سالهای آغازین پس از پیروزی انقلاب اسلامی به این سیره مقدس عمل شد و دستاوردهای خوبی برای ملت داشت; اما در ادامه عمل به این سیره کم رنگ شد از این روی گروهی دیگر یا همان زراندوزان بی درد پیشین با چهره ای دیگر به ثروت اندوزی وغارت اموال عمومی پرداختند که باید دلسوختگان انقلاب و آنان که بر سفره های رنگین ننشسته اند و خود را به مال حرام آلوده نساخته اند و از مال مردم پله ای نساخته اند برای ترقی و بالا روی خویش برخیزند و این درد را درمان کنند.
بنابراین حکومت اسلامی باید از یک سو ثروتهای نامشروع را به بیت المال برگرداند و با ثروت اندوزان مبارزه کند و از سوی دیگر به گونه ای برنامه بریزد که افراد به ثروتهای نامشروع و بادآورده نرسند و جامعه گرفتار اختلاف طبقاتی نگردد.
در باب ثروتهای نامشروع پیش از هر چیز باید به روشنگری موضوع پرداخت تا روشن شود آنچه بر خلاف شرع و قانون اسلام است چیست؟ از این روی به شرح چند مفهوم می پردازیم:
● ثروت و غنی
ثروت و سرمایه ای که از راه حلال به دست آمده باشد از نظر اسلام نه تنها ناپسند نیست بلکه اسلام مسلمانان را برای به دست آوردن چنین ثروتی تشویق نیز می کند. تلاش در راه برآوردن هزینه زندگی به منزله جهاد در راه خداست. رهبران دینی م مانند: امام علی امام حسن امام صادق و امام کاظم(ع) از توان مالی خوبی برخوردار بودند. درباره موسی بن جعفر(ع) نقل شده است که حضرت سه روز مردم مدینه را در ظرفهای بزرگ غذا داد.۷ نوشته اند: درآمد غله امام علی(ع) به چهل هزار دینار می رسید که تمام آن را وقف می کرد یا صدقه می داد.
حضرت علی(ع) می فرماید: (زمانی که با فاطمه ازدواج کردم فرشی نداشتم; اما امروز زکات مال من به اندازه ای است که اگر بر بنی هاشم تقسیم شود آنان را کفایت می کند.)۸
این درآمد علی(ع) یک شبه به دست نیامده بود. امام در طول ۲۵ سال زمینهای موات را آباد کرد و چشمه هایی را جاری ساخت و به کشت پرداخت و بخشی از آن زمینهای آباد را تبدیل به نخلستان کرد. این عملکرد نشان می دهد که انسان معتقد و متعهد هیچ گاه نباید دست از کار و تلاش بردارد و باید از امکانات موجود بهترین بهره را ببرد.
● ثروتهای بادآورده
ثروتهای بادآورده به ثروتهایی گفته می شود که بدون تلاش و انجام کار اساسی و تولیدی مفید و تنها در اثر رخدادی و یا با مقدمه چینیهای پنهانی و با آگاهی از وضعیت بازار و نیاز مردم و یا با سوء استفاده از موقعیتهای اجتماعی و سیاسی ویژه فراهم آید که بر خلاف قانون کشور و آیینهای شرع باشد.
به سخن روشن تر ثروتهای بادآورده ثروتهایی است که از راه نامشروع و خلاف قانون به دست آمده باشد گرچه به ظاهر با قانون همخوانی داشته باشد.
اصل ۴۹ قانون اساسی بخشی از ثروتهای نامشروع و بادآورده را برشمرده و از دیگر موارد تعبیر به (سایر موارد نامشروع) کرده است.
داستان ثروتهای بادآورده در طول تاریخ نمونه های گوناگونی دارد: معاویه برای مدت اندکی عبدالرحمان بن زیاد را به امارت خراسان گمارد آن گاه او را بر کنار کرد. عبدالرحمان گفت: ([در این مدت] آن قدر مال برای خود جمع کرده ام که اگر روزی هزار درهم خرج کنم تا صدسال مرا بسنده است.)۹
در تاریخ معاصر نیز نمونه های زیادی وجود دارد که وابستگان به رژیم قاجار و پهلوی با دست اندازی به اموال عمومی و بیت المال به ثروتهای افسانه ای رسیدند.۱۰
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ثروت اندوزان با روشهای گوناگون از نابسامانیها و ناهنجاریهای اقتصادی و سردرگمی برنامه ریزان و ناتوانی آنان در ارائه برنامه درست بهره بردند و به ثروتهای انبوه رسیدند.
شماری در دوران جنگ به ثروتهای کلان دست یافتند و شماری در دوران سازندگی درگاه خصوصی سازی و دریافت زمین شهری گروهی از راه دلالی و تفاوت قیمت در جنس و دلار و… در همه نمونه ها گرچه سود به دست آمده حکایت از وضعیت اقتصادی خاص دارد و بخشی از آن ناشی از تورم و بی سیاستی است; اما در بیش تر نمونه ه به گونه ای قانون شکنی وجود دارد.
● ثروت اندوزی و تکاثر
گروهی ثروت اندوزی و تکاثر را هم معنی گرفته اند; اما به نظر می رسد که ثروت اندوزی و تکاثر در منابع اسلامی دو عنوان مستقل باشند که هر یک گوشه ای اززوایای منفی ثروت را در بردارند و با ثروتی که از راه حلال به دست آمده باشد متفاوت است.
ثروت اندوزان کسانی هستند که به هیچ روی بر آن نیستند حقوق شرعی و قانونی که به عهده دارند بپردازند.
(کنز) که در قرآن و روایات از آن بازداشته شده به معنای ثروت اندوزی است. پرخاش ابوذر به عثمان و پیرامونیان وی از آن روی بود که به ثروت اندوزی و کنز روی آورده بودند و در برابر اسرافها و تبذیرهای آنان آیه کنز را برای آنان می خواند که حق ندارند اموال عمومی را برای خود ذخیره سازند.۱۱ در پاسخ ابوذر کعب الاحبار می گوید: کسی که زکات مال خود را بپردازد دیگر حقی بر عهده او نیست.
ابوذر سخن او را ناروا می داند۱۲ و این آیه شریفه را تلاوت می کند: (لیس البرّ ان تولّوا وجوهکم قبل المشرق والمغرب ولکن البرّ من امن باللّه والیوم الاخر والملئکة والکتاب والنبیین وأتی المال علی حبّه ذوی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل والسائلین وفی الرِّقاب واقام الصلوة واتی الزکوة والموفون بعهدهم…)۱۳
نیکی آن نیست که صورتهای خود را به سوی شرق و غرب قرار دهید بلکه نیکی از کسی است که ایمان به خد روز آخرت ملائکه کتاب و پیامبران دارد و مال را با آن که دوست دارد به نزدیکان یتیمان نیازمندان در راه ماندگان سؤال کنندگان و بندگان بدهد و نماز را به پا دارد و زکات دهد و به پیمانهای خود وفا کند…
یعنی حقوقی که بر عهده مسلمان است تنها با پرداخت زکات ادا نمی شود. مسلمان در برابر جامعه و دیگران مسؤول است. او حق ندارد سیر بخوابد و دیگران در فقر و گرسنگی به سر برند.
امام صادق(ع) در نامه خود به عبداللّه نجاشی کارگزار اهواز او را از کنز و ثروت اندوزی بازداشت و وظیفه او دانست که به مسلمانان نیازمند و فقیر کمک کند و در پیرامون او کسانی در گرسنگی و فقر به سر نبرند.
یا عبدالله اجهد ان لا تکنز ذهباً ولافضّة فتکون من اهل هذه الایة التی قال الله عزوجل: (الذین یکنزون الذهب والفضة ولاینفقونها فی سبیل اللّه.)۱۴ ولاتستصغرن شیئاً من حلو أو فضل طعام تصرفه فی بطون خالیة تسکّن بها غضب الله تعالی واعلم انّی سمعت أبی یحدّث عن آبائه عن امیرالمؤمنین(ع) انه سمع النبی رسول اللّه (ص) یقول لاصحابه یوماً: ما آمن بالله والیوم الآخر من بات شبعان وجاره جائع…۱۵
ای عبداللّه! تلاش ورز که طلا و نقره ای نیندوزی تا از نمونه های این آیه باشی خداوند می فرماید: (کسانی که طلا و نقره اندوخته می کنند و در راه خدا انفاق نمی کنند [ آنان را به عذاب الهی بشارت ده]…) و کوچک مشمار چیزی از شیرینی و یا اضافه غذائی که برای شکمهای گرسنه مصرف می کنی; زیرا با آن خشم الهی را فرو می نشانی. بدان من از پدرم شنیدم که از پدرانش از امیرالمؤمنین(ع) نقل می کردند. او از رسول خدا(ص) شنید که روزی به اصحاب خود فرمود: (ایمان به خدا و روز قیامت ندارد کسی که شب را سیر به پایان برد و همسایه اش گرسنه باشد….)
کسی که در کنار گرسنه ای سیر می خوابد امکان دارد زکات شرعی خود را هم داده باشد; اما بدون توجه به افراد و جامعه ایمان به خدا و قیامت ندارد. از این روی امام عسکری(ع) انفاق را که از صفات پارسایان است به دادن وام یاری نیازمندان دستگیری از زمین گیر شدگان و ضعیفان و رهایی گرفتاران و… تفسیر فرموده است.۱۶
تکاثر نظر به انگیزه ثروت اندوزی دارد که تفاخر و برتری جویی است. از این روی در قرآن تکاثر فرزند و مال محکوم شده است. فرزند زیاد ناپسندیده نیست; اما آنچه آن را زشت می نماد تفاخر و برتر دانستن خود از دیگران است به خاطر فرزندان زیاد. این گروه از ثروت اندوزان برای حفظ موقعیت اجتماعی خویش تلاش می ورزند و انگیزه اصلی اینان تفاخر و در نتیجه چیرگی بر منابع مالی است. اینان با بدست آوردن پایگاه اجتماعی به ثروت دست می یابند و خود را در سطح انسانهای مرفه و بی درد قرار می دهند.
خداوند در سوره (تکاثر) از تفاخر به فرزندان و خویشان که سنتی جاهلی بوده به بدی یاد می کند و در سوره (همزه) از پست شماری فرادستان و دارایان فرودستان و ناداران را سخن می گوید و آنان را نکوهش می کند و از رویارویی آنان در طول تاریخ با پیامبران پرده بر می دارد و استدلال سست آنان را در برابر منطق قوی خداوندی که به آنان برای کارهای ناشایستی که انجام می دهند وعده عذاب می دهد بازگو می کند تا همگان به طرز تفکر این گروه مترف آشنا شوند: (وقالوا نحن أکثر أموالاً وأولاداً وما نحن بمعذبین.)۱۷
پس از بررسی مفهوم اکنون می پردازیم به اصل موضوع که همانا ثروتهای بادآورده باشد در سه محور:
۱) زمینه ها و راههای ثروت اندوزی و تکاثر.
۲) راههای جلوگیری از ثروت اندوزی.
۳) مسؤولیت دولت در مبارزه با ثروتهای نامشروع.
● زمینه ها و راههای ثروت اندوزی و تکاثر
وجود ثروتهای بادآورده و نامشروع در جامعه نشانگر اقتصاد ناسالم و کم رنگ شدن عدالت اجتماعی در بعد اقتصادی آن است بی عدالتی هرگونه که باشد در دراز مدت حکومتها را ضعیف و از هم می گسلد و اقتدار ملی را متزلزل می سازد و اجتماع را به هرج و مرج و نابسامانی می کشاند. کسبهای نامشروع و ثروتهای بادآورده تعادل اجتماعی را به هم می زند: شماری در رفاه و بی دردی فرو می روند و گروهی گرفتار فقر و نداری می شوند. از این روی بررسی زمینه ها و راههای ثروت اندوزی و راههای جلوگیری آن کمک می کند که این خطر از جامعه دور شود.
۱) نزدیکی به مراکز قدرت: نقش مهمی که دولت در اقتصاد کشور دارد افرادی را بر آن می دارد که تلاش ورزند خود را به مراکز تصمیم گیری که بیت المال و تخصیص بودجه و دادن امتیاز در اختیار آنان است نزدیک کنند و با خدعه و نیرنگ به ثروتهای بادآورده دست یابند.
در حکومت فاسد پهلوی بیش تر افراد وابسته از راه خوش خدمتی به دستگاه ستم به ثروتهای انبوه رسیدند. در سلسله مقالات (دزدان با چراغ) که از شهریور ۷۶ به بعد در روزنامه کیهان منتشر شد به خوبی این مطلب روشن شده است که چگونه یک کتابفروشی دوره گرد با وابستگی و با استفاده از امتیازهایی که مراکز قدرت در اختیارگذارده اند در ردیف ثروت مندترین افراد این سرزمین قرار می گیرد. یا دیگری با عنوان خبرنگار و مسؤول روزنامه به آلاف و الوف می رسد. پیوند با مراکز قدرت و تصمیم گیری به خودی خود ناپسند نیست و برای کسی که در صدد سرمایه گذاری است امری طبیعی می نماید ولی آنچه ناپسند است سودجویی و استفاده های ناشایست از این پیوندها و بستگیهاست.
در تاریخ اسلام نیز سابقه دارد که افرادی با پیوند به مراکز قدرت به ثروتهای بادآورده دست یافتند. عثمان خلیفه سوم به بستگان و خویشان خود بسیار علاقه مند بود و اموال بیت المال را بدون معیار شرعی در اختیار آنان گذارد و حتی به کسانی که موقعیت داشتند و به شخص او خدمتی کرده بودند اموال زیادی می بخشد. به عبدالرحمان بن عوف که از اعضای شورای شش نفره خلیفه دوم بود و عمر حق انتخاب را به او داده بود و او عثمان را برگزید ۲.۵۶۰.۰۰۰ درهم بخشید.
عبدالرحمان به چنان ثروتی دست یافت که پس از مرگ از او هزار شتر سه هزار گوسفند و صد اسب باقی مانده بود. گنجینه ای از طلا داشت که به صورت شمش درآورده بود و پس از مرگ با تبر تقسیم کردند و به وارثان او دادند و از ثروت باقی مانده عبدالرحمان هر یک از چهار زن وی هشتاد هزار درهم ارث دریافت کردند.۱۸
۲) استفاده ناشایست از اطلاعات اقتصادی: آگاهی قانونها و آیینهای موجود و در حال تصویب در دوران جنگ و سازندگی و در روزهای سخت از راههای رسیدن گروهی به ثروتهای انبوه بوده است. بسیارند کسانی که از این راه به ثروتهای کلان رسیده اند. اینان با آگاهی از برنامه های ریخته شده و تصمیمهایی که هنوز به گونه رسمی اعلام نگردیده بوده در بازار تأثیر می گذاشته و امنیت اجتماعی اقتصادی را متزلزل می ساخته و به ثروتهای بادآورده فراوانی دست می یافته اند. اینان همیشه و در همه حال تلاش می ورزیده اند که از راههای رسمی و غیررسمی از تصمیمهای مهم اقتصادی و مشکلات آن آگاه شوند. با آگاهی از تأخیر در اعلام کوپن برنج قند پنیر و… و مشکلات ارزی و وضعیت کارخانه ه بازار سیاه می آفریدند و اجناس احتکار شده خود را با قیمتهای بالایی به فروش می رساندند یا با آگاهی از ممنوع شدن ورود پاره ای از کالاها در آینده به گردآوری و احتکار این گونه کالاها می پرداختند و سپس به بهای گران عرضه می داشتند.
روشن است که استفاده از این گونه آگاهییها در جهت انباشت ثروت حرکتی است ناروا و ناشایست و ثروتی که از این راه به دست می آید نامشروع خواهد بود.
امام صادق(ع) مصادف غلام خود را با هزار دینار به تجارت فرستاد. وی با کاروانی همراه شد. این کاروان با کالاهای گوناگون به سوی مصر حرکت کرد. کاروانیان در نزدیکی مصر آگاه شدند کالاهایی را که با خود دارند درمصر کمیاب است; از این روی هم سوگند شدند که کالاهای خود را به دو برابر بفروشند. چنین کردند و مال بسیار به دست آوردند. مصادف سود تجارت را که به اندازه رأس المال بود به امام بازگرداند. برای امام جریان را باز گفت. امام بسیار ناراحت شد و تنها سرمایه خود را برداشت و فرمود: نیازی به این سود ندارم و افزود: (یامصادف مجادلة السیوف أهون من طلب الحلال.)۱۹
ای مصادف برخورد شمشیرها [جنگ] آسان تر است از به دست آوردن مال حلال.
افراد ثروت اندوز نه تنها تلاش می ورزند که با آگاهی از تصمیمهای گرفته شده و نیاز مردم استفاده ناشایست کنند بلکه با آگاهی از قانونهای موجود اموال دیگران را غارت می کنند اینان هیچ گونه پیوند و دوستی را محترم نمی شمرند بلکه همیشه سود و ثروت نزد آنان اهمیت دارد. چه بسیار دوستانی که به خاطر اعتماد زیان دیده اند. اعتماد زیاد به انسانهای پول پرست و توجه نکردن به دستورهای اسلام در ثبت قرادادها. آنان را به خیانت می کشاند پول پرستان بی تعهد و بی رحم گاه به خاطر آشنایی که به قانون دارند در دادوستدها و قرارداده ناراستی می کنند و با طرف قرارداد رفتاری خدعه گون دارند و قولنامه و قرارداد را چنان زیرکانه تنظیم می کنند که به سود خود آنها پایان یابد.
امام صادق(ع) درباره چنین دادوستدی می فرماید: (غَبْن المُتْرسِل سُحت)۲۰
سودی که از راه فریب دیگران به دست آید حرام است.
در نقلی دیگر به جای سحت (ربا) آمده; یعنی سود حرامی است که بهره فرد شده است.۲۱
اختلاسه به طور معمول از همین اعتمادهای بی مورد سرچشمه می گیرد. اختلاس گران با اطلاع از قانونها و آیینه چنان دقیق اسناد را تنظیم می کنند که بازرسان خبره هم نمی توانند به نیرنگ آنان پی ببرند مگر این که فردی و یا افرادی از باند اختلاس گران به انگیزه هایی از چهارچوب باند پا بیرون بگذارد و به افشاگری بپردازد. اینان چه بسا پس از مدتی که اطمینان دیگران را به دست آوردند نیازی به تنظیم دقیق سندها احساس نکنند و به سرعت به استفاده ناشایست خویش ادامه دهند.
پس نگه نداشتن حریم قانون و بی توجه بودن به دقایق آن از سوی کسانی که وظیفه دارند قانون را پاس بدارند و رفتار دیگران را با قانون بسنجند زمینه را برای غارت گران اموال عمومی و تاراج گران هستی دیگران مهیا می کند و طبقه جدیدی را پدید می آورد که از راه قانون شکنی به ثروتهای کلان رسیده اند.
از این روی رهبرمعظم انقلاب برای جلوگیری از انباشت ثروت همگان را به رعایت قانون فرا می خواند: (خاصیت دوران سازندگی در این است که پول نقدینگی و انجام هزینه های فراوان در کشور افزایش پیدا می کند و در چنین دورانی اگر قوانین به دقت رعایت نشود نوکیسه گانی در کشور به وجود خواهند آمد که به هیچ حدی از حدود در استمتاع مادی و بهره گیری ازامکانات قانع نیستند و بر ثروتهای بادآورده دست می یابند که در نتیجه آن عده ای در استضعاف مالی و ستم اجتماعی قرار می گیرند و حقوق بسیاری نیز ضایع می شود.)۲۲
۳) حرامخواری: در جامعه ای که اقتصاد بیمار دارد اشرافی گری راحت طلبی نیرنگ بازی و… رو به رشد است گروهی برای رسیدن به ثروت راه درست یا نادرست روش حلال و حرام نمی فهمند. آنچه برای آنان مطرح است انباشت ثروت است و بس. در چنین شرایطی دادوستدهای ربوی تقلب دلالی زد و بند و… رواج می یابد و با گسترش حرامخواری زمینه فساد و فحشاء نیز فراهم می شود طغیان و سرکشی رخ می نماید و جامعه دچار آفت و فساد می گردد.
از حرامخواری در روایات تعبیر به (سحت) شده و نمونه های فراوانی برای آن یاد گردیده است.
الف) از امام باقر(ع) در مورد خیانت (غلول) پرسیدند فرمود: (هر چیزی که از امام پنهان نگهداشته شود سحت و حرام است. خوردن مال یتیم و مانند آن حرام است و سحت گونه گون است: مزد فاحشه که بهای شراب و نبیذ مسکر رب رشوه در قضاوت به منزله کفر به خداست.)۲۳
ب) امام صادق(ع) درباره سحت می فرماید: (حرامخواری گونه های بسیار دارد: آنچه از دست کارگزاران ستم می رسد اجرت قاضیان دستگاه طاغوت مزد فاحشه ه بهای شراب و نبیذ مسکر.)۲۴
ج) از جمله کسبهای حرام کار صنعتگران در شب است. امام صادق(ع) می فرماید: (الصُنّاع اذا سهروا اللیل کلّه فهو سحت.)۲۵
صنعت گران اگر تمام شب را کار کنند درآمد آنها حرام است.
حرام بودن چنین مالی شاید به یکی از جهتهای زیر باشد:
الف) کار در تمام شب از دقت صنعتگر می کاهد و کالائی که در شب برای فروش ساخته و پرداخته می شود استواری لازم را ندارد.
ب) اگر صنعتگر اجیر کسی باشد عادت به خواب او را از انجام درست کار باز می دارد و بخشی از مزد دریافتنی وی نارواست.
ج) زیان به چشم را در پی دارد.
امام صادق(ع) در این باره می فرماید: (من بات ساهراً فی کسب و لم یعط العین حظّها من النّوم فکسبه ذلک حرام.۲۶
کسی که شب با بیدار خوابی کار کند و بهره چشم را از خواب ندهد کسب او حرام است.
از مفهوم روایت بر می آید که اگر صنعت گر بهره چشم را از خواب بدهد روزها استراحت و شبها کار کند اشکال ندارد;زیرا ضرری متوجه چشم و بدن او نیست. یا اگر بنا به ضرورتی در شب کار کرد حرام نخواهد بود. از مجموع دو روایت به معنای چهارمی نیزمی رسیم که اگر کسی اجیر باشد کارفرما حق ندارد بیش از اندازه از وی کار بکشد و او را استثمار کند و به او ضرر جانی برساند; زیرا درآمدیکه از این راه به دست می آورد حرام است.
در قرآن مجید سحت سه بار در سوره مائده تکرار شده و همه مربوط به یهود است که در حرام خواری و گردآوری اموال نامشروع شهرت دارند. آیه نخست از گروهی نام می برد که به ظاهر مسلمان شده اند و به پیامبر(ص) ایمان آورده اند; امّا از راههای حرام به انباشت ثروت می پردازند: (اکّالون للسحت).۲۷
آیه دوم از ویژگی‌های امت یهود سخن می گوید که پیشی گرفتن در گناه و ستم و خوردن مال حرام باشد.۲۸
سپس خداوند علمای یهود و نصارا را به خاطر این که مردم را از گناه و خوردن مال حرام باز نمی دارند سرزنش می کند: (لولا ینهاهم الربانیون والاحبار عن قولهم الاثم وأکلهم السُحت لبئس ماکانوا یصنعون.)۲۹
چرا دانشمندان نصارا و یهود آنان را از سخنان گناه آمیز و خوردن مال حرام باز نمی دارند؟ چه زشت است عملی که انجام می دهند.
حرامخوران برای توجیه کارهای خویش به حیله های شرعی متوسل می شوند اصحاب سبت به گونه ای و حرامخواران امروزی به گونه ای دیگر. در جامعه اسلامی نیز رباخواران دادوستد ربوی خویش را به مانند دادوستد معمولی و بدون ربا در می آورند و با حیله های به ظاهر شرعی کارهای ناشایست خود را توجیه می کنند.
۴) غلول یا خیانت مالی کارگزاران: غلول به معنای خیانت پنهانی در اموال عمومی است. خیانت در اموال عمومی ازراههایی است که گروهی را به ثروتهای کلان می رساند و از آن جا که این حرکت ناشایست نقش بسیار ویرانگری در اقتصاد و جامعه دارد و قوام جامعه را از بین می برد خداوند در قرآن مجید از آن پرهیز می دهد:(و من یغلل یأت بما غلّ یوم القیامة)۳۱
هر کسی خیانت کند در غنائم جنگی در قیامت با خیانت همراه خواهدبود.
خیانت در غنائم و برداشت از آن پیش از تقسیم غلول نامیده می شود. در یکی از جنگها رزمندگان قطیفه ای سرخ را دیده بودند که پس از فرو نشستن آتش جنگ در بین غنائم گردآوری شده نبود. گروهی پنداشتند پیامبر(ص) آن را برداشته است; از این روی این آیه نازل شد و خداوند پیامبر را از این اتهام مبری ساخت و مردی از یاران پیامبر گزارش داد: آن قطیفه را شخصی در زیر خاک نهان کرده است.۳۲
کاربرد غلول در غنائم از آن جهت بوده که درآمد بیت المال از راه غنائم بوده و سپسها زکات و مانند آن به منابع بیت المال افزوده شده است. از مجموع روایاتی که درباره غلول آمده به دست می آید که غلول به معنای خیانت کارگزاران به بیت المال و اموال عمومی است. اکنون به مواردی که در روایات (خیانت) به کار رفته می پردازیم:
▪ خیانت در غنائم جنگی: غنائم از اموال عمومی است که بین جنگجویان تقسیم می شود. پیش از تقسیم و برداشت خمس هیچ کس حق برداشت از غنائم را ندارد; زیرا خیانت به دیگر مسلمانان است. رسول گرامی اسلام درجنگ حنین که غنائم بسیاری به دست آمده بود در جمع جنگجویان حاضر شد و اندکی از کُرک کوهان شترش را گرفت و بین دو انگشت خودنهاد و فرمود:(یا ایها الناس واللّه مالی من فیئکم هذه الوبرة إلاّ الخمس والخمس مردود علیکم فادّوا الخیاط والمخیط فانّ الغلول عار ونارو شنار علی أهله یوم القیامة.)۳۳
ای مردم! به خدا سوگند از این کرک اندک شم جز یک پنجم از آن من نیست و آن نیز به شما بر می گردد. پس نخ و سوزن را بدهید; زیرا خیانت ننگ آتش و رسوایی در قیامت به بار می آورد.
زمانی که برداشت از اموال عمومی به مقدار سوزنی بی مقدار بازخواست داشته باشد کسانی که میلیونها تومان از بیت المال غارت می کنند چه حالی خواهند داشت و برای روز واپسین چه پاسخی دارند؟
داستان معروف حضور علی(ع) در محکمه قضاوت شریح و شکایت از کسی که زره دزدیده بود مربوط به غلول است; زیرا زره از طلحه بود و از بیت المال که شخصی در میدان نبرد جمل آن را ربوده بود و علی(ع) برای برگرداندن زره به بیت المال به محکمه شکایت کرده بود.۳۴ دستبرد به اموال آن قدرمهم است که علی(ع) خود در دادگاه حاضرمی شود تا مال را از رباینده بگیرد و به بیت المال بازگرداند.
▪ خیانت در اموال عمومی: بیت المال از مردم است و در اختیار رهبر ودولت. بودجه ای که برای ساختن بنایی جاده ای پلی عمران و آبادانی شهری سدّی و… ویژه گردیده باید در همان مورد هزینه شود. اگر غیر از این انجام شود یعنی برخلاف دستور امام جامعه بودجه هزینه شود کار حرام انجام گرفته و به فرموده امام محمد باقر(ع) سحت است:(کل شیء غُلّ من الامام فهو سحت.)۳۵
هرچه از امام پنهان نگاهداشته شود (و برداشت گردد) حرام است.
این سخن شامل تمام اختلاسها.و دستبردهای مالی کارکنان دولت می گردد ممیزهای خلافکار اداره دارائی را نیز در بر می گیرد آنان که به خاطر گرفتن رشوه و زد و بند با بازرگانان صاحبان املاک و مستغلات و… گزارش واقعی از ثروت اینان ارائه نمی دهند بلکه درآمد آنان را کم تر از آنچه هست گزارش می دهند.● هدیه به کارگزاران:
در روایات هدیه به کارگزاران غلول و خیانت شمرده شده است. دادن پیشکش به کارگزاران و دولتمردان و کارپردازان افزون بر حقوق آنان خیانت به شمار می رود گرچه عنوان هدیه داشته باشد.
یکی از کارگزاران رسول خد آنچه از زکات گردآورده بود نزد پیامبر(ص) آورد و گفت:این مال از شما و این مال را به من هدیه داده اند!
پیامبر در جمع مؤمنان فرمود: (اگر این آقا در خانه پدر و مادرش نشست برای او هدیه می آوردند! سوگند به کسی که جان محمّد(ص) در دست اوست هیچ یک از شما چیزی را نمی پذیرد جز این که در قیامت باید پاسخ گوی آن باشد.)۳۶
یا می فرماید:(من استعملناه علی عمل فرزقناه رزقاً فما اخذ بعد ذلک فهو غلول.)۳۷
هر که را بر کاری گماردیم و حقوقی برای او معین ساختیم پس اگر پس از آن چیزی برداشت خیانت است.
بر دولتمردان روا نیست که افزون بر حقوق قانونی خود از بیت المال چیزی برداشت کنند. و یا از افراد هدیه بگیرند; زیرا این کارها به بیت المال ضرر می رساند و از اموال عمومی به گونه مستقیم و یا غیر مستقیم کاسته می شود.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید:
(هدایا الامراء غلول.)۳۸
دادن هدیه به فرماندهان خیانت است.
(هدایا العمال غلول.)۳۹
هدیه دادن به کارگزاران خیانت است.
و علی(ع) می فرماید: (وإن أخذ هدیة کان غلولاً.)۴۰
اگر [والی] هدیه بگیرد خیانت است
علی(ع) از حلوائی که شبانه اشعث بن قیس برایش هدیه می آورد۴۱ تعبیر به زهر مار می کند و عثمان بن حنیف را به خاطر شرکت در مهمانی اشراف مورد سرزنش قرار می دهد.۴۲ چه بسا بودجه ها و طرحهای منطقه ای که با همین مهمانیها جابه جا شده و حقوق مردم از بین رفته است.
از آن جا که غلول نقش ویرانگری دارد و مردم را از حق طبیعی خود محروم می کند و به جامعه آسیب می رساند و دهها پیامد ناگوار دارد معصومان(ع) آن را از گناهان کبیره شمرده اند.۴۳
در برگرداندن اموال عمومی که به یغما رفته گواه و بینه ای نمی خواهد و باید هر کجا حاکم آن را یافت بی درنگ به بیت المال بازگرداند.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: (حیث ما وجد غلول أخذ بغیر بیّنة.)۴۴ هر کجا مال بیت المال به دست آید بدون گواه گرفته می شود.
یادآوری: در روایات غلول به معنای خیانت اخلاقی نیز آمده است; از این روی کسی که در اموال عمومی دست می برد و خیانت می ورزد از نظر اخلاقی نیز خائن است و باید به اصلاح خود بپردازد.
علی(ع) می فرماید: (شرّ ما القی فی القلوب الغلول.)۴۵
بدترین چیز که در دلها افتاده شود خیانت است.
یا می فرماید: (بئس السجیّة الغلول.)۴۶
خیانت بدخصلتی است.
۵ ) انتخابها و انتصابها: شماری وقتی به گلوگاههای حساسی قرار می گیرند تلاش می ورزند با گماردن افراد هم باند و هم گروه و دوست و آشنای خود بر قدرت و سیطره قلمرو حاکمیت خود بیفزایند تا به آسانی و بی دغدغه بتوانند بار خود را ببندند و به مکنت و ثروت برسند:
(کسانی هستند که تلاش می کنند و حقیقتاً در صدد این هستند که طبقه ممتاز جدیدی در نظام جمهوری اسلامی به وجود بیاورند و به خاطر انتخابها و انتصابها و زرنگیها و دست وپاداریها و مشرف بودن بر مراکز ثروت و از طریق نامشروعی که با زرنگی آن را یاد گرفته اند به اموال عمومی دست بیندازند و یک طبقه جدید طبقه ممتازان و مرفهان بی درد درست کنند.)۴۷
طلحه و زبیر در شمار مسلمانان فداکار و استوار در دین و علاقه مند به سرنوشت جامعه بودند; اما دوران سیزده ساله خلافت عثمان و امتیازهایی که ازخلیفه دریافتند آنان را در ردیف طبقه مرفه و ثروت مند قرارداد از این روی حاضر نبودند که علی (ع) با آنان بسان دیگران رفتار کند و سهم مساوی از بیت المال به آنان بدهد و در مقام و موقعیت شهروند عادی باشند بدین خاطر خواستار امارت بصره و کوفه شدند. اما علی (ع) روحیه اینان را می شناخت و شاهد دگرگونی زندگی آنان بود و می دانست اگر این دو به حاکمیت برسند بیت المال را به غارت خواهند برد و افراد صالح را خانه نشین خواهند کرد; از این روی در برابر پیشنهاد ابن عباس که بهتر است برای مدت کوتاهی آنان را حکومت دهی فرمود: (وای بر تو بصره و کوفه جای مردان جنگجو و اموال فراوان است زمانی که آنان بر مردم مسلط شوند مردم سفیه و احمق را با تطمیع به خود جذب می کنند و ضعیفان را گرفتار بلا و مصیبت می نمایند و بر مردم قوی با زور استیلا می یابند.)۴۸
چه زیبا علی(ع) نقش انتخابها و انتصابها را بیان فرموده است. کسانی مانند طلحه و زبیر وقتی به قدرت برسند با اموال عمومی مانند ثروت خویش عمل خواهند کرد دنیا طلبان را با پول به سکوت وا خواهند داشت برای افراد ضعیف مشکل و پرونده می سازند و آنان را از رده تصمیم گیری خارج می کنند و باقی مانده توانا را با قدرت به سکوت و تسلیم وا می دارند.
نکته دیگری که در انتصابها در خور درنگ است بی دقتی در توان مدیریت افراد است. چه بسیار اتفاق می افتد که افراد خوب و خوش نام; امّا ناآشنای به زوایای کار در پستهای حساس قرار می گیرند و ترفندبازان و سوء استفاده گران در پیرامون وی گرد می آیند و آب را به آسیاب خود هدایت می کنند و گاه از ضعفی که در حوزه مدیریت وجود دارد اینان جریان را به گونه ای هدایت می کنند که مدیر ناآشنا به دقایق کار خود در همه جریانها با دسیسه بازان و غارتگران همداستان می شود و آگاهی ندارد که در زیرمجموعه اش اختلاسهای بزرگی شده و می شود. این جاست که بی کفایتیهای مسؤول در بیرون آشکار نمی شود. همه سوء استفاده گران پیرامون مسؤول ها برای این که شرایط برای چپاول آنان امن باشد به تبلیغات و برزگ نمایی مدیر می پردازند. و حتی این مسأله و انتصابها براساس نسبتهای خانوادگی زمینه تحقیق و تفحص در کار مدیر بی کفایت را از بین می برد. وقتی انسان مطالعه ای در دوران گذشته تاریخ سیاسی ایران دارد به این نتیجه می رسد که بسیاری از منصبها از پدر به پسر به ارث می رسیده و همین سبب ویرانی ایران شده است. این خاندانهای همیشه حاکم از زمان قاجار شروع و در دوران پهلوی ادامه یافت. از این روی شماری از نزدیکان دربار پهلوی در خاطرات خود مهم ترین دستاورد انقلاب اسلامی را از بین بردن هزار فامیلی می دانند که سالها بر ایران حکومت می کردند.۴۹
امام علی(ع) آن گاه که شخصی فرزند خودرا آورد و گفت: او را به جای من بگمار فرمود: (رأی الشیخ احبّ الیّ من مشهد الشاب.)۵۰
نظر مرد با تجربه برای من زیباتر است از کارزار جوان.
● راه‌های جلوگیری از ثروت اندوزی
اسلام کار را مقدس می شمارد و کارگر را گرامی می دارد. در اسلام کسی که برای برآوردن نیازهای زندگی خود تلاش می ورزد بسان مجاهد راه خداست. زندگی با عزت هدف اسلام است. مسلمانان باید برای سربلندی جامعه اسلامی تلاش ورزند و از نظر علم و تکنولوژی در سطح بایسته قرار گیرند. رسیدن به این مهم نیاز به ذخائر سرمایه و علم دارد. در چنین سیری سرمایه مشروع پیشتیبانی می شود و دوام آن بستگی به سود دهی دارد. در این سیر شماری می خواهند بدون انجام کار به ثروت برسند. بهترین امکانات زندگی خوب را فراهم سازند. اینان برای رسیدن به هدف از هیچ گون تراز و معیاری پیروی نمی کنند. تمام قانونها و آیینها را زیر پا می نهند تا به ثروتهای بادآورده برسند و برای آنان مهم نیست که دیگران در فقر و تنگدستی به سر می برند.
در این جا بر آنیم به راههایی اشاره کنیم که دست ثروت اندوزان را کوتاه می کند و زمینه خلاف اندیشی و ثروت گرائی مطلق را می زداید و یا تخفیف می دهد.
آنچه ارائه می شود راهکار اقتصادی نیست رهنمودهایی کلی است برگرفته از قرآن و سنت که در تدوین سیاستهای اقتصادی و شیوه عملی کارگزاران لازم است مورد توجه قرار گیرد.
۱) ساده زیستی کارگزاران : رهبران مایه عزت و شکوه حکومت هستند و آنانند مسؤول تأمین نیازهای گوناگون اقتصادی و اجتماعی جامعه. بیت المال به امانت در اختیار آنان قرار دارد آن را باید در راه منافع مردم به کار گیرند و از سوء استفاده های ناروا و ناشایست از آن بپرهیزند در اسلام رهبر جدای از مردم نیست تنها مسؤولیت بیش تری دارد. سطح زندگی او باید هم سطح زندگی دیگران باشد.
همراه بودن رهبران و بلندپایگان جامعه با گروههای گوناگون مردم بویژه پایین ترین آنان به مردم آرامش می دهد و از رنج مردم تهی دست می کاهد زیرا الگوهای ساده زیست را پیش روی دارند و از سوی دیگر برای به دست آوردن ثروت راه خلاف نمی پیمایند. این بدان معنی نیست که افراد از کار و تلاش دست بردارند و عزلت پیشه سازند بلکه مردم برای زندگی بهتر باید تلاش ورزند. این رهبران جامعه اند که نباید با خودنمایی و اشرافی گری دل مردم فقیر را به درد آورند و آنان را در جهت کارهای خلاف سوق دهند.
علی(ع) وقتی متوجه می شود که عاصم بن زیاد خانه نشینی را برگزیده و از زن و فرزند کناره گرفته است و به پندار خویش این روش را از امام(ع) گرفته امام(ع) خطاب به وی می فرماید: (وَیْحَکَ إِنّی لستُ کأنت إن الله تعالی فَرَض علی أئمة العدل أنْ یقدّروا أنفسهم بضعفة الناس کیلا یتبَیَّغَ بالفقیر فَقْرُهُ.)۵۱
وای بر تو! من مانند تو نیستم; زیرا خداوند بر پیشوایان دادگر واجب فرموده خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا نداری نیازمند او را به هیجان و طغیان وا ندارد.
ساده زیستی حاکم افراد فرصت طلب و ثروت اندوز را از پیرامون او می پراکند و انسانهای مخلص و فداکار همکاری با وی را بر می گزینند و در نتیجه تمام کارگزاران نظام اسلامی اسوه دیگران خواهند شد و آرامش روانی در جامعه ایجاد می گردد; از این روی علی(ع) نه تنها خود ساده زیست است بلکه به کارگزاران خود نیز سفارش می کند که ساده بزیند و ذخیره اخروی داشته باشند نه ذخیره دنیوی که ثروت و مال است.۵۲ در نامه خود به محمد بن ابوبکر که او را به هفت کلمه جامع فرا می خواند می فرماید: (واجعل نفسک اسوة لقریب المسلمین وبعیدهم.)۵۳
خود را برای مسلمانان دور و نزدیک نمونه قرار ده.
علی(ع) در دوران زندگی خویش ساده زیست بود و در دوران حکومت این سیره پسندیده نمود بیش تری یافت. کفش خود را وصله می زد۵۴ از نان خشک استفاده می کرد و سیر نمی خوابید; چرا که شاید در سرزمین پهناور اسلامی در حجاز و یا یمامه انسانی گرسنه بخوابد و از کم ترین بهره های زندگی محروم باشد.۵۵
او عنایت داشت که کارگزارانی که این جا و آن جا گمارده به گونه وی رفتار کنند. هشیارانه گزارشهایی را که از سوء استفاده کارگزاران خود دریافت می کرد پی می گرفت و بر این باور بود که فقر و تنگدستی و تباهی اجتماع از سوء استفاده کارگزاران و ثروت اندوزی آنان ناشی می شود بویژه آنان که بر ماندن خود بر سر کار اطمینان ندارند: (انّما یُؤتی خراب الارض من إعواز أهلها وإنّما یُعوِز أهلها لإشراف أنفس الولاة علی الجمع وسوء ظنّهم بالبقاء وقلة انتفاعهم بالعبر.)۵۶
مردم شهرها هنگامی تنگدست و فقیر شوند که والیان روی به گردآوری مال و افزون طلبی آرند و بر ماندن خود بر سرکار بد گمانند و به آن اطمینان ندارند و از آنچه مایه عزت است کم تر بهره برند.
حضرت جلوگیری از ثروت اندوزی را برای والیان به سه چیز می داند: به دست آوردن خشنودی مردم دریافت ثواب از جانب خدا و جلب رضایت رهبر و امام مسلمانان: (تو در حکومت مانند کسی رفتار کن که دوست دارد از رعیت ستایش ذخیره کند و از خداوند ثواب و از امام خشنودی و نیرویی نیست جز نشأت گرفته از خدا.)۵۷
۲) نظارت دقیق بر بیت المال: فقر و تنگدستی مردمان از توزیع نشدن عادلانه ثروت به وجود می آید. اگر ثروت و سرمایه که از آن تک تک افراد جامعه است به درستی پخش شود و هر فرد و شهر و منطقه ای چه دور و چه نزدیک عادلانه از ثروت همگانی سهم ببرد هیچ طبقه ممتازی به وجود نمی آید. برای جلوگیری از سوء استفاده و درست توزیع شدن سرمایه ه باید نظارت دقیقی بر دخل وخرج بیت المال وجود داشته باشد. و نظارت بر درآمدهای بیت المال و کنترل بودجه ای که از آن خارج می شود از اختلاس جلو می گیرد. بیش تر اختلاسهای بزرگ به خاطر اعتماد بیش از حد به افراد و کنترل نکردن امور مالی رخ می دهد. ویژه ساختن بودجه به طرحها و پروژه ها باید با وسواس صورت پذیرد. چه بسا طرحهای ناپخته ای که با تلاش مجریان آن بودجه هنگفتی به خود ویژه کند; اما چون دقیق و کارشناسانه نیست بودجه هزینه نمی شود و در راههای نادرست به کار می رود; زیرا این نگرانی وجود دارد که اگر بودجه اختصاص یافته را جذب نکنند به دیوان محاسبات باز گردد و در سالهای بعد بودجه کم تری به آن طرح ویژه گردد. اختصاص بودجه جاری کشور نیز باید بر اساس ارگانها و سازمانهای گوناگون باشد و واقع بینانه اختصاص یابد.
علی(ع) از مالک اشتر می خواهد که نظارت مستقیم بر درآمد و هزینه بیت المال داشته باشد: (إعلم بأنّ من الامور اموراً لابُدّ لَکَ من مباشرتها منها: اصدار حاجات الناس فی قصصهم و منها: معرفة مایرد الی بیت المال ومایخرج منه و منها: اجابة العمال فیما لایجوز ان یستکفی فیه الکتّاب۵۸ [فلاتتوان فیما هنا لک ولاتغتنم تأخیره].)۵۹
بدان که برخی کارهاست که تنها باید تو آنها را انجام دهی: برآوردن نیازهای مردم در آنچه برای آنان پدید آمده دانستن آنچه به بیت المال وارد و آنچه خارج می گردد پاسخ به کارگزاران در آنچه جایز نیست کاتبان و دفترداران به عهده گیرند. در این موارد سستی به خود راه مده و تأخیر روا مدار.
بنابراین دولت اسلامی هم باید دقت در منابع اقتصادی خود داشته باشد که پیش از رسیدن به بیت المال توسط ثروت اندوزان غارت نگردد و هم در اختصاص بودجه معیارها و ترازها را در نظر بگیرد. روشن است که کوتاهی در این موارد سوء استفاده های کلانی را در پی دارد.
۳) توجه به منافع عمومی: در دولت اسلامی در برنامه ریزیه باید خشنودی و سود عموم مردم در نظر گرفته شود تا ثروت در دست گروهی ویژه تمرکز نیابد. اگر در توزیع بودجه عادلانه رفتار شود و پروژه های اقتصادی مهم براساس اولویتهای واقعی سامان یابند و یا در تخصیص بودجه سود همگان مورد نظر باشد جامعه رو به افول نخواهد نهاد.
در نظر بگیرید که پروژه ای به سود مردم است و در برابر آن بخش خصوصی درصدد است همانند آن را اجرا کند که هزینه کم تری برای دولت دارد اما سود سرشار آن بهره شمار خاصی می شود و برای مردم سودی در بر ندارد. چنین طرحی نباید در اولویت قرار گیرد که نتیجه آن فقر و گرفتاری بیش از پیش طبقه مستضعف و افزون تر شدن ثروتِ ثروت مندان است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با ریاست جمهوری و اعضای هیأت دولت توجه به خشنودی و سود همگانی را از نکته های حساس و مهم برنامه ریزی بر می شمارد و می گوید: (جاهایی است که اگر اقدامی را در زمینه صنعت در زمینه مسائل اقتصادی در زمینه مسائل پولی در زمینه مسائل فرهنگی در زمینه مسائل گوناگون انجام بدهیم به نفع مردم است; اما گروههای خاصی در جامعه هستند ـ گروههای پولی مالی اقتصادی ثروت مندان گروههای فرهنگی گروههای سیاسی ـ که اینها متضرر خواهند شد. این آن نقطه حساس است.)۶۰
آنچه باید در برنامه ریزی اقتصادی مورد توجه باشد سود همگانی است. علی(ع) در نهج البلاغه چه زیبا بر بایستگی به دست آوردن خشنودی همگان تأکید می ورزد و مالک اشتر را از به دست آوردن خشنودی گروهی از خواص پرهیز می دهد; زیرا که ناراحتی خواص با منافع و رضایت عمومی قابل گذشت است; اما خوشنودی خواص خشم عموم را در پی دارد و در مسائل اقتصادی فقر آنان را: (ولیکن احبّ الامور الیک اوسطها فی الحق واعمّها فی العدل واجمعها لرضی الرعیّة فانّ سُخط العامة یجحف برضی الخاصة وانّ سخط الخاصة یغتفر مع رضی العامه.)۶۱
باید دوست داشتنی ترین کارها در نزد تو آن باشد که به حق نزدیک تر و عدل در آن گسترده تر است و خشنودی رعیت در آن بیش تر بر آورده شود; زیرا ناخشنودی مردم خشنودی نزدیکان را بی اثر می کند و خشم نزدیکان و خاصه باخشنودی مردم زیانی نرسانده و پوشیده ماند.
عامری در السعاده والاسعاد تحت عنوان (قانون بزرگی در سیاست)۶۲ فقط به نقل این سخن امیرالمؤمنین(ع) بسنده می کند که نشانه اهمیت مطلب است و این که دولت در سیاستها و برنامه ریزیهای اقتصادی خود باید منافع عامه مردم را در اولویت قرار دهد و از امتیاز دادن به خواص دوری گزیند.
۴) جلوگیری از تمرکز ثروت: باید برنامه ریزیهای کلان و طرحهای اقتصادی دولت اسلامی به گونه ای باشد که نتیجه آن به تمرکز ثروت نینجامد و گروهی کم شمار به ثروتهای کلان دست یابند و بیش تر مردم در فقر و فاقه بسوزند. برابر نصّ صریح قرآن خداوند پیامبر را موظف می کند ثروتهای عمومی را به گونه ای پخش کند که تنها در میان ثروت مندان رد وبدل نشود: (ما افاء الله علی رسول من اهل القری فللّه وللرسول ولذی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل کی لایکون دولة بین الاغنیاء منکم.)۶۳
آنچه را خداوند از اهل این آبادیها به رسولش بازگردانده است از آن خد رسول و خویشاوندان او یتیمان مستمندان و در راه ماندگان است تا [این اموال] دست به دست میان ثروت مندان شما نگردد.
آیه یک اصل مهمی را در اقتصاد اسلامی بیان می کند که اموال و ثروته در دست گروهی محدود و متمرکز نباشد و دست به دست نگردد بلکه با توزیع صحیح زمینه عدالت اجتماعی فراهم آید. جمله (کی لایکون دولة…) را به گونه های مختلف تفسیر کرده اند:
الف ) کان ناقصه و اسم آن مال یا اموال: (کی لایکون الاموال دولةً بین الاغنیاء منکم.)
از آن روی باید اموال را تقسیم کرد که دست به دست در نزد گروهی ثروت مند نگردد.۶۴ در این صورت دولت اسلامی باید از هرگونه تمرکز ثروتی جلو بگیرد و علت تقسیم اموال نیز جلوگیری از ثروت اندوزی گروه خاص است. در واقع علت تامه تقسیم ثروت را بیان کرده که دست به دست شدن ثروت بین ثروت مندان باشد و چون منصوص العلة از نظر شرع حجت است هرجا تمرکز ثروت یابیده شود تقسیم نیز وجود دارد. منتهی بازشناسی آن به عهده حاکم شرع است که وظیفه دارد از تکاثر ثروت جلو بگیرد چه در بخش خصوصی و چه در توزیع اموال عمومی. در واقع این آیه فلسفه حرام بودن ثروت اندوزی و کنز را بیان می کند.
به این تفسیر امکان دارد اشکال شود: قرآن را باید به گونه ای تفسیرکرد که تقدیری در بین نباشد و یا در کتابهای تفسیری چنین تقدیری یاد نشده در نتیجه آیه مربوط به اموال عمومی است.
ب ) تفسیر دیگری که همین معنی از آن استفاده می شود و در بیش تر تفسیرها آمده بدین گونه است: (دولة) را به ضم بخوانیم و قراءت تکون را بپذیریم و کان را تامه بگیریم. بدین معنی: اموال را تقسیم کنید تا دست به دست بین اغنیاء نشود.۶۵ بنابراین هرگاه اموال عمومی در دست گروهی دست به دست بگردد حاکم شرع می تواند آن را تقسیم کند. روشن است که چون برابر این دو تفسیر تقسیم عادلانه علت تامه برای جلوگیری از تمرکز ثروت است شاید بتوان گفت: مورد آیه که مربوط به اموال فیء و انفال است مخصوص نخواهد بود و اموال شخصی را نیز در بر می گیرد.۶۹
ج ) دوله خبر کان و اسم آن ضمیری که به فیء برمی گردد: (کی لایکون الفیء دولةً بین الاغنیاء منکم) تقسیم بین دسته های مختلف از آن جهت است که فیء بین ثروت مندان دست به دست نگردد. آن گونه که در شأن نزول آیه یاد شده رؤسای انصار مدعی بودند زمینهای بنی نضیر باید به آنان واگذار شود مانند آنچه در جاهلیت بوده است و پیامبر این نظر را رد کرد و در میان مهاجران تقسیم کرد و به سه نفر از فقرای انصار نیز بخشید.
در این صورت اگر (فیء) را اعم از انفال و ثروتهای عمومی بگیریم۶۷ در نتیجه حاکم اسلامی باید ثروتهای عمومی را به گونه ای تقسیم کند که سبب تمرکز ثروت نگردد.
اگر (فیء) را زمینهایی بدانیم که بدون خونریزی به دست پیامبر رسیده چون در اختیار حاکم اسلامی است از مورد می توانیم الغای خصوصیت کنیم و فلسفه تقسیم را در برگیرنده تمام اموال عمومی که در دست دولت است بدانیم. روایات نیز یکی از ویژگیهای حکام ستمگر را تداول ثروت در دست ثروت مندان معرفی کرده اند آن گونه که در جاهلیت مرسوم بوده است.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید:(اذا بلغ آل ابی العاص ثلاثین صیروا مال اللّه دُوَلاً.)۶۸
زمانی که فرزندان ابوالعاص به سی تن برسند مال خدا را نزد گروهی خاص دست به دست می گردانند.
امام رضا(ع) در نامه ای برای مأمون که در آن اسلام ناب و پایه های دین را یاد می کند مرقوم می فرماید: (والبرائة ممن نفی الاخیار و شردهم وآوی الطرداء اللعناء وجعل الاموال دولة بین الاغنیاء واستعمل السفهاء مثل معاویه وعمروبن العاص…)۶۹
و از جمله دوری جستن از کسانی که نیکان را تبعید کردند و دور ساختند و افراد رانده و لعن شده را پناه دادند و ثروتها را در میان ثروت مندان دست به دست کردند و سفیهان را به کار گرفتند مانند معاویه و عمروعاص.
تمرکز ثروت در دست شماری از اشراف نشانه ای از حکومت فاسد است که در زمان بنی امیه رواج داشته و باید از آن دوری جست. زمانی که ثروت در دست نااهلان قرار گیرد نتیجه آن خوشگذرانی شهوترانی فساد تبذیر و اسراف از یک طرف و فقر و بدبختی در جانب دیگر است.
علی(ع) می فرماید:(ألا وإنّ اعطاء المال فی غیرحقه تبذیر و اسراف.)۷۰
هان! مصرف بیت المال در جاهای ناشایست تبذیر و اسراف را در پی دارد.
شهید صدر با این که آیه را مربوط به توزیع ثروت عمومی دانسته و این تفسیر را پذیرفته اصل روا نبودن تمرکز ثروت را که از آیه استفاده می شود گسترده و فراگیر گرفته و در تولید نیز جاری می داند. یعنی دولت وظیفه دارد از دست به دست شدن ثروت در نزد گروهی خاص جلو بگیرد.۷۱
فیض کاشانی از علمای بزرگ اخباری ونویسنده (وافی) در تفسیر صافی در ذیل ایه کنز: (الذین یکنزون الذهب والفضه) نکته در خور توجه و دقتی را بیان می کند که اکنون نقل می کنیم:
ایشان سه دسته از روایات را درباره ثروت اندوزی می آورد:
دسته اول) روایاتی که ثروت اندوزی را نکوهش می کنند.
دسته دوم) روایاتی که بیانگر این نکته اند اگر زکات مال داده شود ذخیره کردن آن اشکال ندارد هر چند فراوان باشد.
دسته سوم) روایاتی که حدّ و مرز کنز و ثروت اندوزی را بیان می کنند:
علی(ع) می فرماید: (مازاد علی اربعة آلاف فهو کنز ادّی زکوته اولم یؤدّ ومادونها فهی نفقه.)
آنچه بیش از چهارهزار درهم باشد گنج به شمار می رود زکات آن را داده باشد یا نداده باشد و کم تر از آن نفقه است.
امام صادق می فرماید: (شیعیان ما در گشایش هستند که آنچه در دست آنان است به معروف انفاق کنند; اما زمانی که قائم ما قیام کند بر هر صاحب گنجی گنج او راحرام می کند تا آن را نزد حضرت آورده و علیه دشمن به کار گیرد و این سخن خداست: (والذین یکنزون الذهب والفضة…)۷۲
آن گاه در جمع بین اخبار می نویسد: (اقول: لعل التوفیق بین هذه الاخبار أن یقال بجواز الجمع لغرض صحیح الی الفی درهم او الی اربعة آلاف بعد اخراج الحقوق و من جملة الحقوق حق الإمام إذا کان ظاهراً و هو ما زاد علی ما یکفّ صاحبه.)۷۳
می گویم: شاید در جمع بین این اخبار گفته شود: جایز است جمع مال برای هدف درستی تا دو هزار درهم یا چهار هزار درهم پس از پرداخت حقوق آن که از جمله حقوق حق امام است (اگر ظاهر باشد) و حق امام آن مقدار از مال است که افزون بر نیاز صاحب مال باشد.
آن گاه روایاتی در تأیید این نظر نقل می کند از جمله:
امام صادق می فرماید: (تنها به آن جهت خداوند این اموال اضافی را به شما داده است که آن را درجایی که تعیین فرمود هزینه کنید و به شما نداده که آنها را بیندوزید.)
می فرماید: (خداوند به بنده ای سی هزار درهم نمی دهد که به او نظر نیک داشته باشد.)
یا می فرماید: (هرگز مردی ده هزار درهم از راه حلال جمع نمی کند. البته گروهی برای مردمی [خداوند] آن را جمع می کند. زمانی که غذای آنان [کارگران] را بدهد و مزد کار آنها را بپردازد. پس خداوند برای او دنیا و آخرت را فراهم ساخته است.)۷۴
فیض کاشانی در تفسیر اصفی۷۵ که گزیده ای از تفسیر صافی است بخش عمده این روایات را یادآور شده بدون این که اشاره ای به دسته دوم ازروایات کرده باشد.
تفسیر کنزالدقائق۷۶ نظر فیض کاشانی را در جمع بین روایات نقل کرده است.
یادآوری: نظر فیض کاشانی این است که امام معصوم می تواند افزوده اموال افراد را به عنوان حق امامت دریافت کند و چنانچه افرادی قلمرو اختیار ولی فقیه را بسان قلمرو اختیار امام بدانند می توانند این نظر را گسترش دهند.۵ ) بازرسی و کنترل: دقت در تعیین بودجه و هزینه ه مرحله اول کار است و البته مهم و مهم تر از آن بازرسی و کنترل برای جلوگیری از اختلاس در هنگام مصرف بودجه است. نظارت بر عملکرد ارگانه سازمانها و وزارتخانه ها در همه جای دنیا وجود دارد. بدون بازرسی دقیق کارها به گونه شایسته سامان نخواهد گرفت.
اگر کنترل دقیق و بازرسی کارآمد نباشد زمینه پنهان ربایی فراوان می شود. هم مردم و هم کارمندان یک اداره و سازمان و هم نیروهای دولت وظیفه دارند به دقت مسائل را زیر نظر داشته باشند و هرگونه تخلفی را گزارش دهند و مسؤولان نیز گزارشها را به دقت وارسند و انحرافه کژیها و ناراستیها را نادیده نینگارند. نه این که وقتی گزارشی از عملکرد نادرست مسؤول و دست اندرکار سازمان اداره و وزارت خانه ای به مقام بالا و یا وزیری می رسد او عین گزارش را به سازمان و یا شخصی که از وی گزارش شده ارجاع بدهد و آن سازمان و یا شخص نیز گزارش گر صادق را آزار دهند و یا از کار بر کنارش کنند و….
این مسأله سبب می شود که گزارش گران صادق قانون شکنیه تخلفا و ناراستیها را نادیده بگیرند و خود را درگیر نکنند که شغل و موقعیت شان در خطر بیفتد و دزدان و اختلاس گران بیت المال با خیال آسوده دست به چپاول بزنند و هستی مردم را بر باد دهند. اینان در چنین شرایطی یا افشا نمی شوند و یا وقتی افشا می شوند که نظم اقتصادی جامعه را بر هم زده اند و به مردم زیانهای جبران ناپذیری وارد کرده اند.
در حکومت علی(ع) امر به گونه ای دیگر بوده است. او به هر گزارشی توجه داشته و اجازه نمی داده که کارگزارانش به اختلاس ادامه دهند. آن گاه که ابوالاسود دؤلی گزارشی از بصره درباره حاکم آن ابن عباس ارسال می کند حضرت در نامه ای از ابن عباس گزارش مصارف بیت المال را می خواهد و در نامه ای دیگر از ابوالاسود تشکر می کند و یادآوری می شود: من به ابن عباس نگفته ام تو به من گزارش داده ای از این روی نگران مباش و اطلاعات خود را برای من بفرست که چنین گزارشهایی وظیفه توست: (وقد کتبتُ الی صاحبک فیما کتبتَ الیّ فیه من امره ولم اعلمه بکتابک الیّ فیه فلاتدع اعلامی بما یکون بحضرتک مما النظر فیه للامة صلاح فانّک بذلک جدیر وهو حق واجب لله علیک.)۷۷
و آنچه برای من نوشتی درباره آن به همکارت نامه نوشتم ولی به او اطلاع ندادم که تو درباره او نامه نوشته ای. از آگاه ساختن من به آنچه نزد توست و صلاح امت است خودداری مکن; زیرا تو شایسته آن هستی و گزارش آن حق واجبی است از جانب خدا بر عهده تو.
به روشنی امیرالمؤمنین(ع) نظارت بر عملکرد کارگزاران را که در آن مصلحت امت است وظیفه همگان از جمله ابوالاسود می داند. البته باید توجه داشت که برخی گزارشها ممکن است غرض ورزانه باشد که باید دست اندرکاران در گزارشها دقت کنند و به تحقیق پیرامون ادعاها بپردازند و به دور از گروه گرایی و صنف گرایی و دوستیها و علقه ه درستی و نادرستی آنها را روشن کنند.
دولت اسلامی علاوه بر توجه به نظارت همگانی می باید سازمانهای بازرسی کشور را تقویت کند و از نیروهای مطمئن در این امر بهره جوید بویژه در سازمانها و اداراتی که در آمدزا هستند مانند: وزارت دارائی شهرداریه گمرکه بانکه وزارت نیرو پست وتلگراف نفت و… علی(ع) در نامه خود به مالک اشتر نسبت به عملکرد صحیح کارگزاران بسیار حساس است و به دو نکته مهم اشاره می کند:
۱) کارمندان و مسؤولان باید از حقوق مناسب برخوردار باشند تا زمینه خیانت برای آن وجود نداشته باشد.
۲) نیروهای امنیتی بر کارهای آنها نظارت کنند و آنان را کنترل کنند به اختلاس و سوء استفاده نپردازند.
(وتفقد اعمالهم وابعث العیون من اهل الصدق والوفاء علیهم فانّ تعاهدک فی السرّ لامورهم حدوة لهم علی استعمال الامانة والرفق بالرعیة.)۷۸
کارهای آنان را زیر نظر بگیر و بررسی کن و چشمهای [نیروهای اطلاعاتی] راستگو و وفاپیشه برایشان بگمار; زیرا مراقبت نهانی تو آنان را به رعایت امانت و مهربانی بر رعیت وا می دارد.
۶ ) مبارزه با افزون طلبی: کسانی که مسؤولیت دارند و یا در مراکز اقتصادی دارای نفوذند به گونه ای که رقمهای کلان با نظر و امضای آنها جابه جا می شود و امکانات و امتیازها با موافقت آنان به افراد داده می شود و… باید تلاش ورزند در دادن امتیازها عدالت را پیشه سازند و از چهارچوب معیار خارج نشوند و از امکانات جمعیت بیشتری را بهره مند سازند و از انحصار آن در دست افرادی خاص بپرهیزند; زیرا دادن امتیاز به کسانی و محروم کردن دیگران سبب انباشت ثروت در دست افراد خاصی می گردد. انگیزه مهم مخالفت مردم با عثمان خلیفه سوم این بود که بیت المال را ملک شخصی خود می پنداشت و خویشان خود را بر همه پیش می داشت و مسؤولیتهای کلیدی پول ساز را به آنان وا می گذارد.
عثمان به داماد خود حارث بن حکم برادر مروان سیصد درهم بخشید و علاوه بر این شترهایی که به عنوان زکات جمع آوری شده بود و قطعه زمینی را که پیامبر(ص) به عنوان صدقه وقف مسلمانان کرده بود به او داد.
وی همچنین به سعید بن عاص بن امیه صدهزار درهم به مروان بن حکم در یک بار صدهزار درهم و به ابوسفیان دویست هزار درهم داد.۷۹
ولید بن عقبه (برادر مادری عثمان)۸۰ را به امارت کوفه برگمارد سرزمینی که سعید بن عاص جانشین ولید آن را بستان قریش می دانست۸۱ و بیش ترین درآمد را داشت.
عثمان برادر رضاعی خود عبداللّه بن سعد بن ابی سرح که رسول خدا او را مهدورالدم دانست بر مصر گمارد و پس از فتح آفریق خمس غنایم جنگ اول را به او بخشید.۸۲
پسردایی خود عبداللّه بن عامر بن کریز را که بیست وپنج سال سن داشت بر بصره گمارد۸۳ که یکی از مناطق پردرآمد اسلام بود.
پس از وی علی(ع) که به خلافت رسید بیت المال را عادلانه تقسیم می کرد که مورد اعتراض زیاده خواهان قرار گرفت. حتی شماری از دوستان حضرت زمانی که دیدند گروهی به خاطر پول و مال به معاویه می پیوندند پیشنهاد کردند برای این که اشراف و بزرگان شهر به معاویه نپیوندند بهتر است سهم بیش تری به آنان داده شود!
امام در پاسخ می فرماید: (آیا مرا فرمان می دهید که یاری و حمایت را به جور و ستم بخواهم نسبت به افرادی که بر آنان حکومت داده شده ام؟ به خدا قسم! هیچ گاه دنبال این کار نمی روم تا انتهای روزگار و تا زمانی که ستاره ای در آسمان قصد ستاره ای دیگر کند. اگر مال از آن من بود آن را به طور مساوی تقسیم می کردم و حال آن که این مال مال خداست.)۸۴
آن گاه که مالک اشتر به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد: اگر به بزرگان مال بدهی گردنهای آنان به سوی تو متمایل و نسبت به تو خیرخواه و علاقه مند می شوند.)
امام در پاسخ فرمود: (فانّا لایسعُنا ان نُؤْتیَ إمرَءً مِنَ الفَیء اَکْثر من حَقّه.)۸۵
برای ما روا نیست مردی را بیش از حقی که دارد از بیت المال بدهیم.
اشعث بن قیس کندی که کارگزار آذربایجان از جانب عثمان بود سالانه صدهزار درهم از خراج آذربایجان را دریافت می کرد.۸۶ وی در زمان علی(ع) نیز چنین توقعی داشت که حضرت با آن مخالف بود و در نامه ای که در شعبان سال ۳۶ به او نوشت فرمود: (واعلم أنّ عملک لیس لک بطعمة ولکنّه فی عنقک أمانة.)۸۷
و بدان که حکومت طعمه ای برای رزق و خوراک تو نیست بلکه امانت و سپرده ای در گردن توست.
و آن زمان که عبدالله بن زمعه کارگزار حضرت در خواست سهم بیش تری از بیت المال کرد حضرت نپذیرفت و آن را از آن مسلمانان و رزمندگان دانست: (انّ هذا المال لیس لی ولالک وانّما هُوَ فئ للمسلمین وجلب أسیافهم.)۸۸
این نه از آن من و نه از توست بلکه از آنِ مسلمانان است و سبب جلب شمشیرهای آنان.
علی(ع) حاضر نمی شود به نزدیکان خود مانند عقیل بیش از دیگران سهم بدهد با این که خود می فرماید: (فرزندان او در سختی بسر می برند.)۸۹
علی(ع) نه تنها خود از بیت المال بهره نمی برد و به نزدیکان و آشنایان چیزی نمی داد بلکه آنچه به او هدیه می دادند به بیت المال می فرستاد حتی زمانی که برای حسن و حسین لباس هدیه آوردند دستور داد آن را به بیت المال بفرستند.۹۰
علی(ع) نه هدیه می گرفت و نه اجازه می داد نزدیکانش از هدیه ها بهره ببرند. علی(ع) در برابر کاری که انجام می داد هدیه نمی گرفت. آن زمان که مشکل گروهی از دهقانان و بزرگان ایرانی را برطرف کرد آنان به عنوان قدردانی چهل درهم نزد حضرت بردند ولی امام نپذیرفت و فرمود: (إنّا قوم لانأخذ علی معروف ثمناً.)۹۱
ما به خاطر کار شایسته ای که انجام داده ایم پولی دریافت نمی کنیم.
امام علی(ع) در مناصب حکومتی از بستگان نزدیک خود مانند: حسن و حسین محمد بن حنفیه و عبداللّه بن جعفر بهره نمی برد بلکه سعی می کرد از افراد خوش سابقه و مطمئن از خاندانهای باشرف کارگزاران خود را برگزیند. و از آن جا که این گونه افراد اندک بودند گاه گماردن شخصی خوش سابقه و کارامد و مدیر از غیر خویشان برای آن حضرت ممکن نبود از این روی از خویشان بر می گمارد مانند فرزندان عباس. اگر کسی به این گزینش خرده می گرفت می فرمود: (اگر فردی را که از آنان بهتر باشد می شناسی او را نزد من بیاور.)۹۲
۷) بازخواست کارگزاران: در نظام اقتصادی که بیش تر امکانات در اختیار بخشی دولتی قرارداد ارزیابی عملکرد تک تک کارگزاران امری لازم است تا کسی از مسیر بیرون نرود و به کژراهه نیفتد و مردم و جامعه ای را به تباهی نکشد. چه بسیار اتفاق افتاده که سرنخهای کوچک وسیله ای برای افشای تخلفهای بزرگ شده است و مردم از چنگ کارگزار ناشایستی رهایی یافته اند و اموال عمومی از دستبرد چنین فردی در امان مانده است.
بهترین نمونه های عینی در این موضوع دوران حکومت علی(ع) است که براساس گزارشهایی که به حضرت می رسیده کارگزاران را بازخواست می کرده و قانون شکنیها را پی می گرفته است. البته به صرف اتهام کارگزاران را بر کنار نمی کرد بلکه از آنان می خواست پاسخ گوی موضوع باشند و اگر پاسخ درخور پذیرشی می دادند از اتهام تبرئه می شدند و در غیر آن بازجوئی ادامه می یافت تا حقیقت روشن شود. عثمان و بی قانونی‌های دوران وی کارگزاران را به این باور رسانده بود که بیت المال مانند ملک شخصی در اختیار آنهاست و هرگونه تصرفی برای آنان رواست و کسی حق اعتراض ندارد و با خرده گیرنده باید برخورد کرد آن گونه که عثمان با عبداللّه بن مسعود کلیدار بیت المال کوفه بر خورد کرد۹۳ و یا کلیدار بیت المال مدینه عبداللّه بن ارقم را از کار برکنار کرد چون حواله خلیفه را نپرداخته بود.۹۴ یا وقتی جواهرات بیت المال مدینه را خانواده عثمان برای خود برداشتند مردم به وی اعتراض کردند به آنان پاسخ داد: (هذا مال اللّه أعطیه من شئت وأمنعه من شئت.)۹۵
این مال خداست[و در اختیار من] به هر که بخواهم می دهم و از هر که بخواهم باز می دارم.
این تفکر خلیفه ر تمام کارگزاران او داشتند و در جامعه نیز رواج یافت.
عبداللّه بن ابی ربیعه کارگزار عثمان بر صنع تمام بیت المال آن دیار را به غارت برد و به مکه رفت و سپاه ناکثین را با آن علیه علی(ع) آراست و بسیج کرد.۹۶
یعلی بن منیه کارگزار عثمان بر جَنَد یمن مانند ابن ابی ربیعه عمل کرد و ده هزار دینار در اختیار طلحه و زبیر نهاد.۹۷ زمانی که علی(ع) با خبر شد این دو با پول بیت المال سپاه ناکثین را آراسته اند فرمود: (والله ان ظفرت بابن منیه و ابن ابی ربیعه لاجعلنّ اموالهما فی مال الله عزوجل ثم قال: بلغنی انّ ابن منیة بذل عشرة آلاف دینار فی حربی! من أین له عشرة آلاف دینار سرقها من الیمن ثم جاء بها!
لئن وجَدْتُهُ لآخُذَنّه بما أقرّ به.)۹۸
به خدا سوگند اگر به فرزندان منیه و ابی ربیعه دست یابم ثروتهای آن دو را در بیت المال قرار می دهم. [آن گاه فرمود]: به من خبر رسیده که ابن منیه ده هزار دینار برای جنگ علیه من بخشیده است. از کجا ده هزار دینار داشته! آن را از یمن دزدیده و آورده است. اگر او را بیابم به آنچه اقرار کرده می گیرم و تنبیه می کنم.
در این جا علی(ع) از ثروتهای بادآورده و غارت شده از بیت المال و لزوم بازگرداندن آنها سخن می گوید و سؤال (از کجا آورده ای) را مطرح می سازد که در هنگام بازخواست از کارگزاران و افراد دیگر باید مورد توجه قرار گیرد.
ثروت یعلی بن منیه آن قدر بود که پس از مرگ پانصد هزار دینار نقد از وی به ارث ماند و ارزش دیگر داراییهای او به صدهزار دینار می رسید.۹۹
امیرالمؤمنین(ع) از کارگزاران خویش که متهم به سوء استفاده بودند بازخواست می کرد و آگاهی اشخاص از این سیره علی(ع) آنان را از انجام خلاف باز می داشت گرچه شماری نیز به پنهان ربایی مشغول شدند.
مسؤولیت دولت در مبارزه با ثروت‌های نامشروع
آنچه تاکنون یاد شد بیش تر جنبه پیشگیری داشت که دولت در سیاست‌های کلی خود به آن نظر دارد و لازم است راهکارهای مناسبی برای آن بیابد. اما اگر در پیشگیری موفق نشد و ثروتها انباشته گردید دولت وظیفه دارد برای تعدیل اقتصادی و اجرای عدالت اجتماعی با ثروتهای نامشروع به مبارزه برخیزد و دانشمندان اسلامی نیز به یاری دولت بشتابند و با روشنگری فضای مناسبی برای اجرای احکام الهی فراهم سازند. وظیفه اجرائی این مهم به عهده قوه قضائیه است که در دو زمینه تلاش کند:
در زمینه ثروت‌های نامشروعی که از راههای حرام و دادوستدهای نامشروع رب رشوه سحت گردآمده و در زمینه ثروتهایی که بر اثر زیرپا نهادن قوانین و مقررات و سوء استفاده افراد جمع شده است.
قوه قضائیه نباید به انتظار بماند که به دادگاه شکایت برند بلکه خود بایدبه جلوگیری و مبارزه با افراد سودجو و ثروت اندوز بپردازد. قانونهایی که به تصویب می رسند تا ملغی نشوند لازم الاجراند و هرکاری که برخلاف آنها انجام شود دارای پی گرد است. در سرزمین مکه پیش از فتح ربا رواج داشت و پس ازفتح پیامبر(ص) به کارگزار خود دستور داد که با رباخواران مبارزه کند.
امام خمینی می نویسد: (کتب الی عامله فی مکة بقتال المرابین إن لم یکفوا عن المراباة.)۱۰۰
پیامبر به کارگزارش در مکه نوشت که با رباخواران بجنگد اگر از رباخواری دست برندارند.
این دستور تنها در آغاز فتح مکه نبوده بلکه دستوری است الهی که همیشه و در همه زمانها باید نظام اسلامی با دادوستدهای حرام مبارزه کند و ثروتهای نامشروع را به رسمیت نشناسد.
علی(ع) آن گاه که یکی از کارگزارانش خانه ای بزرگ و با شکوه ساخته بود فرمود: (اطلعت الورق رؤوسها إنّ البناء یصف لک الغناء.)۱۰۱
پولها سرک کشیده اند بی گمان این بنا از بسیاری ثروت حکایت می کند.
یعنی تو باید پاسخ گو باشی که این ثروت را از کجا آورده ای و چنین بنائی را ساخته ای.
یا آن گاه که شریح قاضی می خواهد منزلی بخرد او را به خانه آخرت فرا می خواند و از تجمل پرستی باز می دارد.۱۰۲
یا آن گاه که دختر علی(ع) گردن بندی را از مسؤول بیت المال به عاریت می گیرد تا در ایام عید خود را به آن بیاراید خزینه دار و عاریت گیرنده را سرزنش می کند و می فرماید: لو کانت اخذت العقد علی غیر عاریة مضمونة مردودة لکانت اذن أوّل هاشمیة قطعت یدها فی سرقة.۱۰۳
اگر گردنبند را به جز عاریه مضمونه گرفته بود نخستین زن از بنی هاشم بود که دستش در دزدی قطع می گردید.
عدالت دور و نزدیک نمی شناسد. هرکس که به بیت المال دستبرد بزند باید مجازات شود و اموال برده را پس دهد چه دختر علی(ع) باشد و چه دشمن وی. مصلحت اندیشی در چنین مواردی بر خلاف مصلحت است و این برخورد علی(ع) همانند سخنان رسول گرامی اسلام است که فرمود: (و أیم اللّه لو سرقت فاطمة بنت محمد لقطعت یدها.)۱۰۴
به خدا سوگند اگر فاطمه دختر پیامبر دزدی کند دستش را قطع خواهم کرد.
و آن گاه که مرد مسلمانی به نام ابوطعمه دزدی کرده بود و او مرد یهودی را متهم ساخت و حتی تصور پیامبر بر این بود که شاید حق با مرد مسلمان باشد به پیامبر وحی آمد که باید برابر دستور خدا داوری کنی و از خیانتکاران پشتیبانی نکنی گرچه مسلمان باشند: (انّا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اراک اللّه ولا تکن للخائنین خصیماً واستغفر الله انّ الله کان غفوراً رحیماً.)۱۰۵
ما این کتاب را به حق بر تو فرستادیم تا به آنچه خداوند به تو آموخته در میان مردم داوری کنی و از کسانی مباش که از خائنان پشتیبانی کنی و از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است.
ابوطعمه پس از نزول آیه به مکه فرار کرد و مرتد از دنیا رفت.۱۰۶ این آیه به ما می آموزد که عدالت و حق را باید اجرا کرد و طرفدار باطل نبود.
براین اساس در اصل چهل ونهم قانون اساسی دولت وظیفه دارد اموال نامشروع را از دست غارتگران بیت المال بگیرد و آن را مقید به شکایت در دادگاه نکرده بلکه وظیفه دولت و ریاست جمهوری است که در اجرای این اصل تلاش ورزد. طبیعی است که اجرای آن به عهده قوه قضائیه خواهد بود: (دولت موظف است ثروتهای ناشی از رب غصب رشوه اختلاس سرقت قمار سوء استفاده از موقوفات سوء استفاده از مقاطعه کاریها و معاملات دولتی فروش زمینهای موات و مباحات اصلی دایر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیرمشروع را گرفته و به صاحب حق رد کند و در صورت معلوم نبودن او را به بیت المال بدهد این حکم باید با رسیدگی و تحقیق و ثبوت شرعی به وسیله دولت اجرا شود.)
از تعبیری که در اصل چهل ونهم قانون اساسی آمده و از قانون مجازات اسلامی نیز استفاده می شود وظیفه دولت در مبارزه با ثروتهای نامشروع و بادآورده منحصر در بخش دولتی نیست بلکه بخش خصوصی را نیز در بر می گیرد بنابراین دولت اسلامی کار مبارزه خود را باید در دو محور به انجام برساند.
۱) پی گرد و تنبیه کارگزاران خائن
۲) رسیدگی به ثروتهای نامشروع بخش خصوصی
● پی گرد و تنبیه کارگزاران خائن
اگر دوران حکومت اسلامی را مطالعه کنیم به این نتیجه می رسیم که در دوران حکومت رسول خدا(ص) اختلاس از بیت المال کم تر مطرح بوده و مواردی درباره غنائم و دریافت هدیه در هنگام جمع آوری زکات مطرح شده است که در مقاله به آنها اشاره گردید. دورانی که در آن اختلاس به چشم می خورد دوران خلافت عمر است. در این دوران مسلمانان سرزمینهای آباد بسیاری را فتح کرده بودند. شیوه حکومتی خلیفه دوم بویژه برتری دادن وی صحابه را بر دیگران امتیاز و دهی در تقسیم بیت المال باعث شده بود که کارگزاران مناطق مختلف از بیت المال سوء استفاده کنند و خلیفه دوم دست به تقسیم اموال آنان زد.
در گزارش جامعی که علامه امینی ارائه می دهد خلیفه دوم اموال بیست ویک تن از کارگزاران خویش را به طور کامل تقسیم کرد. نیمی از آن را به بیت المال بازگرداند: ابوهریره سعد بن ابی وقّاص ابوموسی اشعری عمروعاص ابوسفیان عتبة بن ابی سفیان کارگزاری در بحرین ابوعبیده ابوبکره نفیع بن حارث نافع بن حارث حجّاج بن عتیک جزء بن معاویه بشر بن محتفز ابن غلاب خالد بن حرث عاصم بن قیس بن صلت سمرة بن جندب نعمان بن عدی بن نضله کعبی مجاشع بن مسعود سلمی شبل بن معبد بجلی ابو مریم بن محرش حنفی حرث بن وهب حنفی.۱۰۷
در این تقسیم حتی کفشهای آنان به حساب می امده است.
علامه امینی بر این روش خلیفه نقدی دارد در خور درنگ: (من نمی دانم اگر گواه اقامه شده نزد خلیفه که تمام این اموال از بیت المال اختلاس شده است چرا نباید تمام آنها را مصادره کند و اگر بر این گمان بود که آنان ثروتهایی نیز دارند آیا شایسته و خردمندانه بود که تمام اموال آنان نصف به نصف تقسیم شود؟)۱۰۸
این روش خلیفه سازگاری با معیارها و ترازهای شرعی ندارد; زیرا می بایست هر آن مقداری که اختلاس شده بود به بیت المال بازگردانده می شد. این گونه برخورد با اختلاس گران در عمل نیز با زدهی کمی دارد چون وقتی اختلاس گری بداند از هر آن مقدار که دستبرد زده نیمی به خودش بر می گردد تلاش می کند بیش تر برداشت کند تا نیمی که بهره اش می شود کرامند باشد.
با این حال همین روش ناقص بازتاب خوبی داشته که اگر در زمان خلیفه سوم نیز ادامه می یافت آن مشکلات بی شمار را برای جامعه اسلامی به وجود نمی آورد و پیرامونیان خلیفه چنان به یغماگری نمی پرداختند و روش نامبارکی را در قلمرو اسلامی پی نمی ریختند.
معاویه در شام این روش ناپسند را ادامه داد و با پول به کشاندن شخصیتها به سوی خود پرداخت و بیت المال را در راه استوار سازی پایه های حکومت خود به کار گرفت و با آن علیه حق لشکر بسیج کرد. این روش سبب شد در جبهه حق هم ناراستیهایی رخ نماید و شماری از کارگزاران علی(ع) دست به خیانت بزنند..
علی(ع) تلاش می کرد که روند امور را اصلاح کند و به جامعه بباوراند که بیت المال از آن تمام مسلمانان است و همه در برابر آن از حقوق مساوی برخوردارند و هیچ کس حق ندارد بیش تر از حق خود از بیت المال برداشت کند. با این حال چون فضا آلوده بود و دوستان و آشنایان یاران و کارگزاران علی(ع) در جبهه باطل ثروتهای کلانی گرد آورده بودند شماری از کارگزاران امیرالمؤمنین (ع) وسوسه شدند که دست به خیانت بزنند بویژه آنان که از کوفه دور بودند. علی(ع) بر دزدان بیت المال سخت می گرفت و آنان را مورد پی گرد قرار می داد که به چند نمونه اشاره می کنیم:
▪ قعقاع بن شور گارگزار کسکر صدهزار درهم از بیت المال را به کابین زنش درآورد۱۰۹ پس از آن که مورد پی گرد قرار گرفت به معاویه پناهنده شد.
▪ نعمان بن عجلان زرقی کارگزار بحرین و عمان که متهم به سوء استفاده از بیت امال بود۱۱۰ و مورد پی گرد قرار گرفت به جبهه باطل پیوست.
▪ یزید بن حجیه تیمی کارگزار منطقه ری که سی هزار درهم کمبود خراج داشت علی(ع) او را به کوفه فراخواند و زندانی کرد اما وی از زندان گریخت و به معاویه پیوست.۱۱۱
▪ مصقلة بن هبیره شیبانی کارگزار اردشیر خُرّه که اسیرانی را خرید و آزاد کرد اما بهای آن را به بیت المال نپرداخت. علی(ع) اورا به کوفه فرا خواند و به وی مهلت داد اما شبانه به معاویه پیوست.۱۱۲
علی(ع) درباره او فرمود: (خدا مصقله را زشت سازد! رفتاری کرد مانند رفتار بزرگان و گریخت مانند گریختن بندگان. پس هنوز مدح کننده اش را گویا نکرده خاموش گردانیدو توصیف کننده اش تصدیق کار او را ننموده مجبور به سرزنش گردیده و اگر می ماند و نمی رفت آنچه را که مقدور او بود می گرفتیم و منتظر زیاد شدن مال او می گردیدم.)۱۱۳
پس از فراز مصقله که پیش از آن متهم به سوء استفاده از بیت المال هم بود و نامه ۴۳ نهج البلاغه در این باره است علی(ع) دستور داد منزل او را ویران کنند۱۱۴ که درس عبرتی باشد برای دیگران.
مصقله حق نداشت که از بیت المال برداشت کند و اسیر بخرد و آزاد کند. حال که چنین کرده باید مبلغی را که برداشته به بیت المال بازگرداند و از نگاه علی(ع) نمی تواند با این پوشش که کار نیکی انجام داده و اسیرانی را از قید بندگی رها ساخته مبلغی را که از بیت المال برداشته بازنگرداند و این حاتم بخشی را به حساب بیت المال بگذارد و خود را از دیوان محاسبات در امان بدارد.
در اسلام خارج از چهارچوب روشن و پذیرفته شده به هر عنوانی که از بیت المال برداشت شود خلاف است و فرد باید پاسخ گو باشد. این که امروزه ادارات دولتی شرکتهایی تشکیل می دهند که از دیوان محاسبات در امان باشند۱۱۵ کاری است خلاف و برداشت آنها از بیت المال و سوء استفاده آنها از امکانات دولتی ناسازگار با روح قانون است.
در قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی آمده است: (هر کس وجهی را در غیر محل خود مصرف کند (حتی بدون در نظر گرفتن نفع شخصی) علاوه بر جبران خسارات وارده به ۷۴ ضربه شلاق محکوم می شود.)۱۱۶
در روایات از تجارت حاکم و دستگاه حکومتی نهی شده است علی(ع) می فرماید: (ان رسول اللّه۰ص) لعن ناکح البهیمه ولاوی الصدقة والامام یتجر فی رعیته.)۱۱۷
رسول خدا(ص) لعن کرده کسی را که با حیوانات در آمیزد و پرداخت زکات را به تأخیر بیندازد و رهبری که در میان مردمش به تجارت پردازد.
▪ عبداللّه بن عباس اموالی را که در بصره در اختیار داشت برداشت به مکه برد. علی(ع) او را تعقیب کرد و نامه های فراوانی بین حضرت و ابن عباس مبادله شد۱۱۸ که شدیدترین آنها نامه ۴۰ و ۴۱ نهج البلاغه است.
استاد شهید مطهری برخورد علی(ع) را با ابن عباس نمونه ای از عدالت اسلامی و حساسیت برای اجرای قانون الهی می داند.۱۱۹
▪ منذر بن جارود عبدی کارگزار استخر فارس که متهم به اختلاس چهارصدهزار درهم بود۱۲۰ که پس از بازجویی تبرئه و مورد عفو قرار گرفت. نامه ۷۱ نهج البلاغه در این باره است. از آنچه یاد شد به خوبی استفاده می شود که هرگونه سوء استفاده از اموال عمومی قابل پی گرد قانونی است و تفاوتی بین قرض از بیت المال و برداشت از آن نیست.
● رسیدگی به ثروت‌های نامشروع بخشی خصوصی
رسیدگی به ثروتهای بادآورده بخش خصوصی نیز بر عهده دولت است. قوه قضائیه وظیفه دارد تمام کسانی را که به رباخواری احتکار عرضه کالاهای ناقص و ناسالم کلاهبرداری گران فروشی قاچاق سوء استفاده از امکانات دولتی و… متهم هستند تحت پی گرد قرار دهد. علی(ع) در نامه خود به مالک اشتر در پاره ای از این موارد دستور روشن دارد.۱۲۱
امروزه راههایی که افراد در بخش خصوصی به ثروتهای کلان و بادآورده می رسند بسیارند که باید دقیق از سوی مسؤولان و دست اندرکاران اجرایی و قضایی شناسایی و ثروتهایی که از این راهها به دست می آید مصادر ه شوند.
از جمله امروزه عرضه مواد غذایی ناسالم و غیر بهداشتی از راههایی است که خیلی زود افراد را به ثروتهای کلان و بادآورده می رساند که گزارش مدیر نظارت بر مواد غذایی و بهداشتی وزارت بهداشت در این باره خواندنی است: (در حال حاضر بیش از هفتصد هزار مرکز تهیه و توزیع مواد غذایی و بالغ بر هفتاد هزار کارگاه تولیدی و حدود دو هزار و چهارصد کارخانه مواد غذایی در کشور فعال هستند. در سال گذشته در حدود چهار هزار تُن از انواع مواد غذایی غیربهداشتی کشف و معدوم شده است که می توانسته غذای حدود دو تا چهار میلیون نفر از جمعیت کشور را در یک روز تأمین کند.)۱۲۲
روشن است مواد غذائی غیر بهداشتی کشف نشده که به خورد مردم داده شده و شماری مسموم شده و از بین رفته اند بیش از اینهاست و در آمدی که از این راه گرد آمده خارج از شمار.
پس کسی که امور بهداشتی را در مواد غذایی رعایت نکند بسان کسی است که غش در معامله کرده و کار او حرام و مالی که از این راه به دست آورده از ثروتهای نامشروع و بادآورده است.
پیامبر اکرم(ص) بر قصابی گذشت دید وی پوست گوسفند را باد می کند فرمود: (لیس منا من غشنّا و دحس بین جلدها و لحمها و لم یمسّ ماءٍ.)۱۲۳
از ما نیست کسی که با ما غش نماید و دستش را بین پوست و گوشت گوسفند ببرد و آن را آب نکشد.
یعنی کسی که بهداشت را رعایت نکند مانند کسی است که غش کرد. و از جامعه اسلامی نیست و سود وی نیز حرام خواهد بود.
● مشکل اصلی
مشکل اصلی که در بخش خصوصی وجود دارد به جای نگذاشتن مدرک در بیش تر فعالیتهای اقتصادی است. دولت نیز ابزار لازم را برای کنترل آن ندارد; از این روی بخش خصوصی در موارد بسیاری به سودهای سرشار می رسد بدون این که مالیات بپردازند و یا قوه قضائیه بتواند گامی علیه سوء استفاده آنها بردارد. بویژه که این گونه مسائل در بسیاری از موارد نیاز به دادگاههای حقوقی دارد و این دادگاهها مدارک کتبی را معتبر می شمارند و اجباری نسبت به اظهار حقایق و یا حتی کشف آن در میان نیست; از این روی بسیاری از مجرمان راه فرار دارند. بر همین اساس روح قانون و حتی کلیات آن در مواردی مورد توجه قرار نمی گیرد. اگر ما اکنون شاهدیم از برخی اموال مصادره شده رفع توقیف می شود با تکیه بر این روند است. زمانی که مدرک کتبی نباشد و پس از بیست سال خلافها و وابستگیهای فردی افراد از یادها برود و روشهای انقلابی از رونق بیفتند و کم رنگ شوند وضعیت خاصی حکم فرما می شود و هدف اصلی قانونگذار هم از یاد می رود و فرارهای قانونی با چنگ زدن به هر چیزی ممکن می گردد.
چه زیبا رهبر معظم انقلاب این مشکل را می شکافد: (بعضی قانون را طوری عمل می کنند که اصحاب سبت عمل کردند! اصحاب سبت هم عین مُرّ قانون عمل کردند; یعنی خدا گفته بود روز شنبه ماهی نگیرید اینها هم روز شنبه ماهی نگرفتند. بله کار کوچکی کردند که آن هم رسماً منع نشده بود… این ظاهر قانون است. اگر شما نگاه کنید این مثل همان کلاه شرعیهایی است که یک ربای سنگین کذایی را با یک شاخه نبات جابه جا می کردند! قانون بود ظاهر شرع بود; اما امام بزرگوار رضوان اللّه علیه که یک فقیه قوی آگاهِ به لب و روح دین بود قبل از این که تشکیل حکوم بدهد این را منع کرد….)۱۲۴
در بررسی اموال بادآورده اگر روح قانون مورد توجه قرار نگیرد بسیاری از ثروته قانونی جلوه می کند. اما اگر روح قانون و محتوای اصلی آن مورد توجه قرار گیرد و در زوایای آن اندیشه شود روشن خواهد گردید که بسیاری از ثروتهای جمع شده نامشروع است و باید به بیت المال بازگردند.
امام خمینی در دیداری که در سال ۱۳۶۰ با اعضای شورای نگهبان دارد درباره بزرگ مالکان می گوید: (اما ببینید این ثروتهای بزرگ چطور انباشته شده است. من احتمال این را که اینها حقوق شرعی خود را پرداخته باشند حتی در مورد یک نفرشان هم نمی دهم در مواردی اگر تمام اموالشان هم گرفته شود باز بابت حقوق شرعی بدهکارند.)۱۲۵
در این جا امام به حیله های شرعی سرمایه داران اشاره می کند و از ملاقاتی سخن می گوید که شماری از سرمایه داران ایران وقتی احساس می کنند رژیم پهلوی رفتنی است با ایشان داشته اند و گفته اند که ما بنا داریم وجوه شرعی خود را به شما پرداخت کنیم.
امام می گوید: در پاسخ آنان گفتم:(شما بروید اساس کارتان را درست کنید. من پولی از شما نمی گیرم. الان هم عده ای هستند که می روند مثلاً صدهزار تومان به یکی از آقایان می دهند که این حقوقی است که شرعاً به عهده من است و آنها هم می گویند: بله فلانی وجوه شرعی خود را پرداخته است در حالی که این شخص ۵۰ میلیون تومان از این بابت بدهکار بوده است.)
سپس در ادامه می گوید: (باید قوانینی وضع شود که حقوق محرومان و فقرا به آنها بازگردانده شود و افراد صالح و آشناد مسؤولیت این کار را به عهده گیرند.)
علی اکبر ذاکری
پانوشت‌ها:
۱. روزنامه (کیهان) ۷۶/۶/۲۴ شماره ۱۶۰۳۱.
۲ . رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با رئیس جمهور و هیأت دولت در ۴ شهریور ۷۰ اظهار داشت: (مهم ترین مسأله نظام جمهوری اسلامی ایران کوشش برای رفع فقر و محرومیّت در جامعه و حمایت از طبقات مستضعف و محروم کشور است و این همان چیزی است که همه ما به آن معتقد هستیم و بارها گفته ایم این کار در اولویت و رأس همه امور قرار بگیرد به طوری که همه دستگاهها سیاست سرمایه گذاری و برنامه ریزی خودرا در این جهت به کار گیرند.)
۳ . این دو سخنرانی به ترتیب در ۸ و ۲۶ تیرماه ۷۶ انجام گرفته است.
۴ . (شرح نهج البلاغه) ابن ابی الحدید) ج۲۶۹/۱.
۵ . (نهج البلاغه) خطبه ۱۵.
۶ . (شرح نهج البلاغه) ابن ابی الحدید ج۲۷۰/۱ دار احیاء التراث العربی بیروت.
۷ . (سفینة البحار) محدث قمی ج۱۳۹/۸ دار الاسوه قم.
۸ . همان مدرک۱۳۸/.
۹ . (سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین) علی اکبر ذاکری ج۱۱۶/۱ دفتر تبلیغات اسلامی.
۱۰ . (ظهور و سقوط سلطنت پهلوی) خاطرات حسین فردوست ج۲۶۶/۱ اطلاعات.
۱۱ . (الغدیر) علامه امینی ج۲۹۲/۸ ۲۹۵.
۱۲ . همان مدرک ۲۹۵/.
۱۳ . سوره (بقره) آیه ۱۷۷.
۱۴ . سوره (توبه) آیه ۳۴.
۱۵ . (بحارالانوار) علامه مجلسی ج۳۶۲/۷۲ مؤسسه الوفاء بیروت.
۱۶ . تفسیر (الأصفی) فیض کاشانی ج۱۲/۱ دفتر تبلیغات اسلامی. در تفسیر آیه دوم سوره بقره: (ومما رزقناهم ینفقون) از تفسیر امام حسن عسکری نقل کرده است:
(یحتملون لکلّ ویُؤدّون الحقوق لأهالیه ویقرضون ویُسعفون الحاجات ویأخذون بایدی الضعفاء یقودون الضرائر [ای المحاویج] و ینجونهم من المهالک…)
۱۷ . سوره (سباء) آیه ۳۵.
۱۸ . (الغدیر) ج۲۸۴/۸ ـ ۲۸۶.
۱۹ . (الفروع من الکافی) ثقة الاسلام کلینی ج۱۶۱/۵ دارالتعارف بیروت.
۲۰ . (وسائل الشیعه) شیخ حرّ عاملی ج۳۶۳/۱۲ دار احیاء التراث العربی از آن حضرت نیز نقل شده است: (غبن المؤمن حرام) همان۳۶۶/.
۲۱ . (النهایة) ابن اثیر ج۲۲۳/۲.
۲۲ . روزنامه (جمهوری اسلامی) ۸ تیرماه ۷۶ شماره ۵۲۲۷.
۲۳ . (الفروع من الکافی) ج۱۲۶/۵; (نورالثقلین) ج۶۳۳/۱; تفسیر (کنزالدقایق) شیخ محمد قمی مشهدی تحقیق حسین درگاه ج۱۲۰/۴ مؤسسه طبع و نشر ارشاد اسلامی. این روایت با همین سند از خصال از امام صادق(ع) نقل شده است: (بحارالانوار) ج۴۲/۱۰۰.
۲۴ . (بحارالانوار) ج۴۲/۱۰۰; (الخصال) ج۳۲۹/۱.
۲۵ . (الفروع من الکافی ج۱۲۷/۵.
۲۶ . همان مدرک.
۲۷ . سوره (مائده) آیه ۴۲; تفسیر (کنزالدقائق) ج۱۱۸/۴ ـ ۱۲۰.
۲۸ . سوره (مائده) آیه ۶۲ (وتری کثیراً منهم یسارعون فی الاثم والعدوان واکلهم السحت لبئس ماکانوا یعملون).
۲۹ . سوره ٌ (مائده) آیه ۶۳.
۳۰ . برای آگاهی از جریان اصحاب سبت ر.ک. سوره (بقره) آیه ۶۵; سوره (نساء) ایه ۴۷ و ۱۵۴; سوره (اعراف) آیه ۱۶۳ ـ ۱۶۶.
۳۱ . سوره (آل عمران آیه ۱۶۱.
۳۲ . تفسیر (نورالثقلین) ج۴۰۵/۱; تفسیر (الصافی) فیض کاشانی ج۳۶۵/۱ مؤسسه اعلمی بیروت.
۳۳ . (سفینة البحار) محدث قمی ج۶۶۴/۶.
۳۴ . همان مدرک.
۳۵ . (الفروع من الکافی) ج۱۲۶/۵.
۳۶ . (سنن کبری) بیهقی ج۱۳۸/۱۰; (سنن ابی داود) ج۱۳۴/۳ ح۲۹۴۶ داراحیاء السنة النبویه.
۳۷ . (سنن ابی داود) ج۱۳۴/۳ ح۲۹۴۳.
۳۸ . (بحارالانوار) ج۲۷۳/۱۰۱; (سنن کبری) بیهقی ج۱۳۸/۱۰.
۳۹ . (مسند) احمد حنبل ج۴۲۴/۵ دارالفکر بیروت.
۴۰ . (بحارالانوار) ج۳۴۵/۷۲ ح۴۲.
۴۱ . (نهج البلاغه) صبحی صالح خ۳۴۷/۲۲۴.
۴۲ . همان مدرک نامه ۴۱۶/۴۵.
۴۳ . (بحارالانوار) ج۲۱۶/۴۷. امام صادق(ع) در پاسخ به عمروبن عبید می فرماید: (بانّ الکبائر… الغلول…)
۴۴ . همان مدرک ج۳۰۲/۴۰.
۴۵ . (غررالحکم) آمدی ترجمه خوانساری ج۱۶۷/۴ دانشگاه تهران.
۴۶ . همان مدرک ج۲۵۲/۳.
۴۷ . روزنامه (جمهوری اسلامی) شماره ۲۶ تیر ۷۶ شماره ۵۲۴۳.
۴۸ . (سیماری کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین) ج۲۷۷/۲.
۴۹ . (من و خاندان پهلوی) خاطرات احمد علی مسعود انصاری۱۱۶/ نشر فاخته تهران.
۵۰ . (سنن کبری) بیهقی ج۱۱۳/۱۰. در نهج البلاغه به جای (مشهد الشاب) (مشهد الغلام) و (جلد الغلام) آمده است: (نهج البلاغه) صبحی صالح حکمت ۴۸۶/۸۶.
۵۱ . (نهج البلاغه) صبحی صالح خ۳۲۵/۲۰۹.
۵۲ . امیرالمؤمنین(ع) در نامه ای که به کارگزار خود زیاد بن ابیه می نویسد:([بازرسی من] به من خبر داد که تو از غذاهای رنگارنگ در یک روز استفاده نموده هر روز خود را آرایش و تدهین می کنی. چه می شد اگر برای خدا روزهایی روزه می گرفتی و مقداری از آنچه پیش توست صدقه می دادی که مورد حساب واقع می شد و غذای خود را مکرّراً ساده و بدون خورش می خوردی; زیرا سادگی در زندگی شعار صالحان است.)(سیمای کارگزاران) ج۲۷۹/۱.
امام به مالک اشتر می نویسد: (پس باید بهترین ذخیره تو ذخیره عمل صالح باشد.(نهج البلاغه) نامه ۵۴.
۵۳ . (سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین) ج۲۱۹/۲.
۵۴ . (نهج البلاغه) صبحی صالح خطبه ۷۶/۳۳.
۵۵ . همان مدرک نامه ۴۱۸/۴۵.
۵۶ . همان مدرک نامه ۴۳۶/۵۴.
۵۷ . (سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین) ج۱۷۱/۲.
۵۸ . همان مدرک ج۱۸۳/۲.
۵۹ . همان مدرک ج۱۷۶/۲.
۶۰ . روزنامه (رسالت) ۷۶/۶/۳ شماره ۳۳۶۳.
۶۱ . (نهج البلاغه) صبحی صالح نامه ۴۲۹/۵۴.
۶۲ . سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین(ع)) ج۱۸۱/۲ به نقل از (السعاده والاسعاد) منسوب به ابوالحسن عامری۳۰۸/ چاپ تهران.
۶۳ . سوره (حشر) آیه ۷.
۶۴ . (پیامهای اقتصادی قرآن) دکتر سید جمال الدین موسوی۵۴۹/ دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۶۵ . (جمع الجوامع) شیخ طبرسی۴۸۷/ چاپ سنگی; (احکام القرآن) قرطبی ج۱۶/۱۸.
۶۶ . تفسیر (الفرقان ) دکترمحمد صادقی ج۲۳۹/۲۸.
۶۷ . (اقتصادنا) شهید صدر۶۸۱/ دفتر تبلیغات اسلامی.
۶۸ . تفسیر (نورالثقلین) ج۲۷۸/۵.
۶۹ . همان مدرک; (کنز الدقائق) ج۱۶۵/۱۳.
۷۰ . (غررالحکم) ج۳۳۰/۲; (الفروع من الکافی) ج۳۱/۴.
۷۱ . (اقتصادنا) ۶۲۸/.
۷۲ . (الفروع من الکافی) ج۶۱/۴.
۷۳ . تفسیر(الصافی) ج۳۴۱/۲.
۷۴ . همان مدرک; (تهذیب الاحکام) شیخ طوسی ج۳۲۸/۶ ج۹۰۷.
۷۵ . تفسیر (الأصفی) ج۴۶۴/۱.
۷۶ . تفسیر (کنزالدقائق) ج۴۴۸/۵.
۷۷ . (سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین) ج۴۶۲/۲.
۷۸ . (نهج البلاغه) نامه ۵۳.
۷۹ . (الغدیر) ج۲۸۶/۸.
۸۰ . (شرح نهج البلاغه) ابن ابی الحدید ج۲۷۰/۱.
۸۱ . همان مدرک ج۱۵۸/۲.
۸۲ . (سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین) ج۴۶/۱.
۸۳ . همان مدرک ج۲۹/۲.
۸۴ . (نهج البلاغه) صبحی صالح خ۱۸۳/۱۲۶; (الفروع من الکافی) ج۳۱/۴.
۸۵ . (معادن الحکمه) علم الهدی کاشانی ج۴۲۱/۱ مؤسسه نشر اسلامی; (بحارالانوار) ج۱۳۳/۴۱.
۸۶ . (سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین) ج۴۴۶/۱.
۸۷ . (نهج البلاغه ) نامه ۵.
۸۸ . همان مدرک خ۳۵۳/۲۳۲.
۸۹ . همان مدرک خ۳۴۶/۲۲۴.
۹۰ . (ترجمة امام امیرالمؤمنین من تاریخ دمشق) شیخ محمد باقر محمودی ج۲۳۰/۲ بیروت.
۹۱ . (سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین) ج۲۷/۱ به نقل از (انساب الاشراف) بلاذری تحقیق محمودی ج۵۳/۲.
۹۲ . (بحارالانوار) ج۱۷۶/۴۲; (شرح نهج البلاغه) ابن ابی الحدید ج۹۸/۱۵.
۹۳ . (الغدیر) ج۲۷۱/۸.
۹۴ . همان مدرک۲۷۶/.
۹۵ . همان مدرک ج۲۸۵/۸.
۹۶ . (الجمل) شیخ مفید۲۳۱/ کنگره شیخ مفید.
۹۷ . همان مدرک۲۳۲/.
۹۸ . (الجمل)۲۳۳/.
۹۹ . (الغدیر) ج۲۸۴/۸.
۱۰۰ . (کتاب البیع) امام خمینی ج۴۱۰/۳ اسماعیلیان قم.
۱۰۱. (نهج البلاغه) صبحی صالح حکمت ۵۳۷/۳۵۵.
۱۰۲ . همان مدرک نامه ۳۶۴/۳.
۱۰۳ . (بحارالانوار) ج۳۳۸/۴۰.
۱۰۴ . (الحلال والحرام) دکتریوسف قرضاوی باحاشیه حسن محمد تقی جواهری۷۹/ دارالتعارف للمطبوعات بیروت.
۱۰۵ . سوره (نساء) ایه ۱۰۵.
۱۰۶ . (مجمع البیان) امین الاسلام طبرسی جزء ۲۲۰/۵ مکتبة الحیاة; تفسیر (کبیر) فخررازی ج۳۲/۱۱ دار احیاء التراث العربی.
۱۰۷ . (الغدیر) ج۲۷۶/۶ ـ ۲۷۱.
۱۰۸ . همان مدرک ۲۷۶/.
۱۰۹ . (سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین) ج۳۳۰/۱.
۱۱۰ . همان مدرک۳۴۴/.
۱۱۱ . همان مدرک ۴۰۶/.
۱۱۲ . همان مدرک ۳۶۶/.
۱۱۳ . (نهج البلاغه) صبحی صالح خ۸۵/۴۶.
۱۱۴ . (کشف المراد) علامه حلّی تحقیق: حسن حسن زاده آملی۳۸۹/ مؤسسه نشر اسلامی.
۱۱۵ . (آثار برگزیده چهارمین جشنواره مطبوعات)۳۰۰/ مقاله: (گزارشی از وضع کنترل مالی در شرکتهای دولتی).
۱۱۶ . در قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات ماده ۷۵ آمده است:
(هر یک از کارمندان و کارکنان ادارات و سازمانها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و یا وابسته به دولت و یا مأمورین به خدمات عمومی اعم از رسمی و غیررسمی و دیوان محاسبات عمومی و موسساتی که به کمک به خدمات عمومی اعم از رسمی و غیر رسمی و دیوان محاسبات عمومی و مؤسساتی که به کمک مستمر دولت اداره می شوند و دارندگان پایه های قضائی وجوه نقدی یا مطالبات یا حوالجات یا سهام و سایر اسناد و اوراق بهادار یا سایر اموال متعلق به هر یک از سازمانها و مؤسسات فوق الذکر یااشخاصی که بر حسب و ظیفه به آنها سپرده شده است به نفع خود یا دیگری برداشت یا تصاحب کرده به عنوان مختلس علاوه بر مجازات مقرر اداری و رد وجه یامال مورد اختلاس به حبس از شش ماه تا پنج سال محکوم می شود.)
(ماده ۷۶: هر یک از اشخاص مذکور در ماده قبل وجوه یا اموال مندرج در آن ماده یا مالی را که بر حسب وظیفه در اختیار دارد مورد استفاده غیرمجاز قرار دهد بدون آن که قصد تملک آن را به نفع خود یا دیگری داشته باشد متصرف غیر قانونی محسوب و علاوه بر جبران خسارات وارده و پرداخت اهمال یا تفریط موجب تضییع اموال و وجوه دولتی گردد و یا آن را به مصارفی برساند که در قانون اعتباری برای آن منظور نشده و یا در غیر مورد معین یا زائد بر اعتبار مصرف نموده باشد.)
۱۱۷ . (مسند علی بن ابی طالب) یوسف اوزبک ج۴۰۹/۱ ح۲۴۷۷ به نقل از مسند زید ۲۵۵/.
۱۱۸ . (سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین) ج۴۵۰/۲ ـ ۵۲۱.
۱۱۹ . (پیرامون جمهوری اسلامی) شهید مرتضی مطهری۸۳/ صدرا.
۱۲۰ . (سفینة البحار) ج۵۸۲/۲ چاپ سنگی.
۱۲۱ . (نهج البلاغه) صبحی صالح نامه ۴۳۸/۵۳.
۱۲۲ . روزنامه (همشهری) چهارشنبه ۷۶/۱۰/۳ شماره ۱۴۴۰.
۱۲۳ . (کنز العمال) متقی هندی ج۱۵۸/۴ ح۹۹۷۲.
۱۲۴ . روزنامه (رسالت) ۳ شهریور ۷۶ شماره ۳۳۶۳ در دیدار با هیأت دولت.
۱۲۵ . (صحیفه نور) رهنمودهای امام خمینی ج۲۹۲/۲۲ ارشاد اسلامی.
۱۲۶ . (بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هرگاه فردی مبلغی قابل توجه می آورد. حضرت امام نمی پذیرفت و می فرمود اینها وجوه شرعی (حقوق اللّه و حقوق الناس) خود را پرداخت نکرده اند و بدین وسیله می خواهند از حساب شرعی فرار کنند). (کوثر) ج۵۲۰/۱.
۱۲۷ . (صحیفه نور) ج۲۹۳/۲۲.
منبع : صنایع نیوز