دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

بازخوانی حقایق عمیق عاشورا


بازخوانی حقایق عمیق عاشورا
عاشورا، قبل از قیام مقدس امام حسین علیه السلام، نام یک روز بود، اما امروز دیگر عاشورا نام یک مقطع زمانی نیست، نام یک فرهنگ است. عاشورا امروز دیگر یک حادثه نیست، یک مکتب فکری و یک نظام سیاسی و یک مجموعه فکری، فرهنگی، اخلاقی، سیاسی و جهادی است.
در کتاب های لغت چنین آمده است: عاشورا با (الف مقصوره) و عاشوراء با (الف ممدوده) را روز دهم و بعضی روز نهم دانسته اند.
صاحب مجمع البحرین، دراین باره گفته است: عاشورا یک نام اسلامی است و آن روز دهم محرم است و گاهی الف بعد از عین حذف می شود و «عشورا» تلفظ می شود.
● عظمت قیام امام حسین علیه السلام
نهضت امام حسین علیه السلام نهضتی مقدس، متعالی و روحانی بود. پاکی، خلوص، بی اعتنایی به دنیا، بری بودن از اغراض شخصی و آز و جاه طلبی و خودخواهی از ویژگی های این قیام است. انقلاب آن حضرت، درس قسط، عدالت، توحید، شرافت، ایثار و فداکاری به مردم داد.
فرزند پیامبر صلی الله علیه وآله با خون خویش درخت اسلام را که رو به خشکیدگی گذاشته بود، آبیاری کرد و در تاریکی ظلم و فساد بنی امیه درخششی به وجود آورد که آن محیط ظلمانی را نور و روشنایی بخشید و بزرگراه سعادت را نمایان کرد و ابرهای تیره و تاری از آسمان بر جوامع اسلامی بلکه جوامع انسانی پراکنده شد و چهره اسلام را چنان که هست بر جهانیان آشکار ساخت به همین دلیل است که سوره «الفجر» سوره «الحسین» نامگذاری شده است.
از امام صادق علیه السلام نقل شده که این سوره درباره حسین علیه السلام نازل شده و سوره حسین است و چون آن جناب با اخلاص کامل در راه خدا خاندان و اموالش را فدا کرد، با اطمینان و اشتیاق فراوان به دیدار معبود خود شتافت و مصداق واقعی «نفس مطمئنه» واقع شد، و در نزد پروردگار در جوار رحمتش قرار گرفت، لذا امام صادق علیه السلام فرمود: مقصود از «نفس مطمئنه» حسین و یاران اوست که صاحب نفس مطمئنه اند که در روز قیامت رضوان خدا برای ایشان است و خداوند از ایشان راضی است.
او کسی است که با نیل به درجه رفیع شهادت جاودانگی یافت، به میزانی که در راه موضوعی فدا و فانی می شود ارزش آن را به خود می گیرد و کسب می کند.
حسین بن علی علیه السلام کسی است که تمام هستی و متعلقات خویش را با اخلاص در راه خدا که اصل و منشأ تمام کمالات و تقدس هاست، فدا و فانی کرده است، پس جای شگفتی نیست که بگوییم تمام تقدس ها و کمالات و جاودانگی به وجود فدا شده اش انتقال یافته است و نیز بی جهت نیست که محبت و عشق به آن حضرت در دل های مؤمنان جایگزین شده به همانگونه که محبت و علاقه به خداوند در آن دل ها جای دارد. لذا از رسول اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده است: همانا برای شهادت حسین علیه السلام حرارتی وجود دارد که هیچگاه سرد نمی شود و نیز فرمود: برای حسین علیه السلام در دل های مؤمنان محبتی است.
● روایات جعلی درباره عاشورا
از امور مسلم تردیدناپذیر و مورد اتفاق تمام فرق اسلامی این است که حضرت امام حسین علیه السلام بی نهایت مورد علاقه و محبت خاص جد بزرگوارش پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بوده است و اظهار این موضوع از روایات فراوانی که تواتر معنوی دارد، ثابت می شود.
گروه زیادی از محدثان اسلامی نقل کرده اند که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: حسین از من است و من از حسینم. خداوند دوست دارد کسی را که حسین را دوست بدارد.
در محاوره عرب ها این چنین است که وقتی می خواهند میان خود و دیگری کمال الفت و یگانگی و شدت ارتباط و دوستی را بفهمانند آن تعبیر را به کار می برند و می گویند: «فلان کس از من و من از اویم»، چنانچه وقتی می خواهند نفرت و بیزاری خود را نسبت به دیگری اظهار کنند، می گویند:«من از او نیستم و او از من نیست»، پس تعبیر «حسین منی و انا من حسین» یا شبه آن تعبیری مانند «حسین منی و انا منه» بر محبت شدید و اتصال و علاقه تام میان پیامبر صلی الله علیه وآله و فرزند گرامی اش دلالت می کند و همچنین قسمت اول حدیث «حسین منی» ارتباط و اتصال جسمی و قسمت دوم آن «و انا من حسین» ارتباط معنوی را می رساند. توضیح آن که «حسین منی» می فهماند که امام، پاره تن پیامبر صلی الله علیه وآله است و به لحاظ مادی به آن حضرت انتساب دارد و «انا من حسین» می فهماند که اگر فداکاری و ایثار و ازخودگذشتگی آن جناب نبود، زحمات پیامبر صلی الله علیه وآله به هدر میرفت و اثری از اسلام باقی نمی ماند. از آنچه به اختصار در عظمت و فضیلت سرور شهیدان حسین بن علی علیه السلام بیان داشتیم و نیز از آنچه رسول اکرم صلی الله علیه وآله در شدت علاقه و محبت به فرزند بزرگوارش ابراز داشته، به خوبی درمی یابیم که اخبار حاکی از عید بودن روز عاشورا و تبرک جستن در آن روز از قول پیامبر صلی الله علیه وآله، دروغ و افترای محض است. چگونه ممکن است قبول کرد که رسول خدا صلی الله علیه وآله روز شهادت ریحانه اش را که مکرر بر مکرر از آن خبر داده روز جشن و عید اعلام کند. در صورتی که آن حضرت به یاد آن روز گریه می کرد.
روایات صحیح که در کتب اهل سنت نیز نقل شده بر گریستن رسول خدا صلی الله علیه وآله به خاطر شهادت فرزند فداکارش دلالت دارد.
از ام الفضل بنت حارث روایت کرده اند که او گفت: من حسین علیه السلام را در دامن پیامبر صلی الله علیه وآله گذاشتم. لحظه ای گذشت که ناگهان اشک از چشمانش فرو ریخت. گفتم یا نبی الله پدر و مادرم قربانت شود چه شده ! فرمود: جبرئیل آمد و خبر داد که حسین در دفاع از دین خدا به شهادت می رسد.لازم است مسلمانان از دسایس بنی امیه برحذر باشند و به رسول خدا صلی الله علیه وآله اقتدا کنند و او را اسوه و مقتدای خویش قرار دهند. از اعمال و رفتار و گفتار آن پیشوای عظیم الشأن پیروی کنند و براثر روایاتی که در زمان سلطنت بنی امیه درباریان جعل کرده بودند نباید از روش آن حضرت منحرف شوند .
بر مسلمانان است که به خود آیند، بیدار شوند، به حقیقت اسلام توجه کنند و بیندیشند تا آنچه را که دشمنان داخل دین کرده اند کنار بزنند و بفهمند که اسلام واقعی کدام است و بر چه محور دور می زند. در هر امری از امور به دیده تحقیق بنگرند و سرسری آن را نپذیرند. بنی امیه با بنی هاشم کینه دیرینه داشتند. از طرف دیگر چون منصب شامخ نبوت در خاندان بنی هاشم بود و آنان این موهبت و افتخار را برنمی تافتند، تا توانستند با اسلام به ضدیت و معاندت پرداختند.
آنها در اصل به اسلام هیچگونه اعتقادی نداشتند. عقاد، نویسنده و متفکر شهیر مصری، می گوید: ابوسفیان پس از آن که اسلام آورد غلبه اسلام را غلبه بر خود تلقی می کرد.
هند، مادر معاویه پس از اسلام آوردنش، فریاد می زد: چرا جنگ نکردید و از خود و سرزمین تان دفاع نکردید !
ابوسفیان و پسرش معاویه پس از فتح مکه، اسلام آوردند. ابوسفیان و خانواده اش با دشواری تمام اسلام را گردن نهادند. بدین معنی که در ظاهر اسلام آوردند و در واقع اسلام را قبول نداشتند. ابوسفیان بر قبر حضرت حمزه علیه السلام ایستاد و گفت: ای اباعماره بر امارت و فرمانروایی با ما جنگیدی که آن به ما انتقال یافت. به نظر می رسد، معاویه به نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله اعتقاد نداشت به دلیل آن که عده ای از مصریان بر وی وارد شدند و گفتند: «السلام علیک یا رسول الله» وی آنان را از این گفتار منع نکرد. محققان اهل سنت به سندهای متعدد در تفسیر آیه شریفه «الم تر الی الذین بدلوا نعمت الله کفرا»، عنوان کرده اند که مقصود ۲ طایفه بنی امیه و بنی المغیره است.
● سیاست بنی امیه برای محو آثار نهضت عاشورا
معلوم است که بنی امیه با این پیشینه سیاه و خباثت چون اسلام را با منش و خواسته های مادی خود موافق نمی دیدند به انحا و وسایل گوناگون، در تضعیف اسلام و خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله که نگهبان و بیان کنندگان دستورهای اسلام و قرآن بودند، کوشیدند. از جمله آن که برای پاشانیدن گرد فراموشی به واقعه کربلا و آثار آن به روحانیان درباری دستور دادند که روز عاشورا را، روز جشن معرفی کنند! و دراین باره حدیث جعل کنند. این حدیث ها به گونه ای است که هر کس اندکی به آنها توجه کند آشکارا مجعول بودن آنها را می فهمد، مثلاً روایت کرده اند که چون پیامبر صلی الله علیه وآله به مدینه آمد،دید که یهود روز عاشورا روزه می گیرند آن حضرت از آنان پرسید: چرا این روز را روزه دارید گفتند: چون خداوند فرعون و پیروانش را در این روز غرق کرد و موسی و یارانش را نجات داد. آنگاه پیغمبر فرمود: ما از یهود به موسی سزاوارتریم و به اصحاب خود دستور داد که آن روز را روزه بدارند.
ساختگی و مجعول بودن این حدیث از ۲ طریق ثابت است: الف) بنابر تحقیقی که ابوریحان انجام داده است «این که یهود می گویند خداوند فرعون را در روز عاشورا غرق کرد، خلاف تورات است. زیرا فرعون روز بیست و یکم نیسان که هفتم از ایام فطیر است غرق شد و اول فصح یهود پس از قدوم پیامبرصلی الله علیه وآله به مدینه روز سه شنبه ۲۲ آذر با ۹۳۳ اسکندری بود که با روز هفدهم ماه مبارک رمضان موافق می شد. روزی که خداوند فرعون را غرق کرد بیست و سوم ماه رمضان می شود، پس برای این روایت وجهی نخواهد بود».
ب) در این روایت آمده است که پیامبر از یهود پرسید که چرا این روز را روزه می گیرید گفتند چون خداوند در این روز فرعون را غرق کرد. ساختگی بودن این روایت از آن جهت آشکار می شود که در آن نسبت نادانی به نبی بزرگوار اسلام داده شده به گونه ای که پس از آگاهی یافتن از موضوع و یادآوری یهودیان امری به فکرش خطور کرده و حکمی بر آن مترتب کرده است! چنان که معلوم است اینگونه امور از ساحت قدس پیامبر صلی الله علیه وآله به دور است. ابوریحان درباره روز عاشورا و امور مربوط به آن چنین توضیح داده است... قتل حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام در این روز اتفاق افتاد. او و یارانش را از راه بستن آب بر آنان، گذراندن از دم شمشیر، انداختن آتش در خیام حرم، بر نیزه کردن سرها، اسب دوانیدن بر اجساد که در هیچ امتی حتی با اشرار خلق چنین نکرده اند، از میان بردند. اما بنی امیه در این روز لباس نو پوشیدند و زیب و زیور کردند و سرمه به چشم خود کشیدند.اما شیعیان از راه تأسف و سوگواری به قتل سیدالشهدا در مدینه و بغداد و شهرهای دیگر گریه و نوحه سرایی می کنند و تربت مسعود حسین را در کربلا در این روز، زیارت می کنند.
برخی هم درباره این روز گفته اند در این روز بود که خداوند توبه آدم را پذیرفت و در این روز بود که کشتی نوح بر جودی فرود آمد و عیسی بن مریم در این روز زاییده شد و موسی و ابراهیم در این روز نجات یافتند. در این روز آتش به ابراهیم برد و سلام شد و در این روز چشم یعقوب بینا شد. یوسف از چاه بیرون آمد. سلیمان از نو به سلطنت رسید. عذاب از قوم یونس برداشته شد. بدبختی و بیچارگی از ایوب مرتفع شد. دعای زکریا مستجاب شد و یحیی را به او بخشیدند و گفته اند یوم الزینه موعد سحره فرعون در وقت زوال این روز بود و این اتفاقات را که در این روز عنوان کرده اند، اگرچه وقوع آن امکان عقلی دارد، اما معلوم است که ناقلان آنها دست هایی از عوام محدثان بوده اند یا آن که خواسته اند با اهل کتاب مسالمت کنند. ابوریحان به دلیل حسن ظن یا به جهات دیگر وانمود نکرده که اینگونه روایات مجعول است. بلکه گفته است، ناقل آن روایات عوامند یا برای مسالمت با اهل کتاب آنها را نشر داده اند، در هر صورت نتیجه همان است که آن روایت ها عاری از حقیقت است. بسیار مناسب است که آنچه را امام صادق علیه السلام دراینباره بیان فرموده است، نقل کنیم: عبدالله بن فضل ابن هاشمی گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم چگونه عامه (مردم) روز عاشورا را روز برکت نامگذاری کرده اند در این هنگام آن حضرت گریه کرد. سپس فرمود: وقتی که (امام) حسین علیه السلام کشته شد، مردم در شام، به یزید تقرب می جستند و حدیث جعل می کردند و اموالی به عنوان جایزه دریافت می کردند، از جمله امور مجعوله این بود که این روز را روز برکت اعلام داشتند، تا مردم از جزع و گریه و مصیبت و اندوه به شادی و خوشحالی و تبرک جستن بپردازند و به آن سرگرم باشند. تا مردم آن واقعه حزن انگیز را فراموش کنند و در نتیجه بنی امیه از لعن و نفرین ابدی و پیامدهای ناگوار جنایت هولناکی که انجام داده بودند در امان بمانند. پس در واقع این نوعی سیاست بود که دستگاه تبلیغی بنی امیه امر را بر مردم مشتبه ساخت و خواستند به واسطه منحرف کردن اذهان عمومی، بر زشتی جنایاتشان سرپوش بگذارند و برای رسیدن به این هدف به انواع دسایس و حیله ها متوسل شدند. دسیسه دیگر آنها این بود که شایع کردند امام حسین علیه السلام کشته نشده بلکه انعکاسی از وی بر حنظله بن اسعد شامی قرار گرفته و او به جای آن حضرت به قتل رسیده و امام به آسمان عروج کرده، چنانچه حضرت عیسی علیه السلام این چنین بود و این سیاست عین همان سیاستی است که پس از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله و مشغول ساختن افکار مردم نسبت به جانشین واقعی آن حضرت در پیش گرفتند و شایع کردند که پیامبر از دنیا نرفته و زنده است. اگر این شایعه پراکنی نبود، قویاً احتمال داشت که عده ای به این فکر بیفتند که چرا وصیت ها و سفارش های پیامبر صلی الله علیه وآله را درباره جانشین واقعی اش حضرت علی علیه السلام کنار گذاشتند و هنوز پیامبر را دفن نکرده برای امارت و خلافت به گفت وگو و اختلاف پرداختند و می خواهند دیگری را به جای آن حضرت، به خلافت بردارند. بدون شک از نظر روایی آن شایعه به دلیل انصراف افکار عمومی و برگرداندن توجه مردم از این امر مهم تأثیری بسزا داشت، تا در این گیرودار بتوانند خلیفه موردنظر خود را به قدرت برسانند. و این شایعه -چنان که بعضی گمان کرده اند- از روی جهل و اشتباه صورت نگرفت، بلکه روی نقشه حساب شده طرح شده بود.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید