پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


فقر اقتصاد مدرن


فقر اقتصاد مدرن
در تمام جوامع منابع اقتصادی در مقایسه با خواسته‌های نامحدود، ناچیز هستند و خواسته‌های انسانی دارای دو صفت بارز و مشخص هستند:
۱) در مجموع و در طول زمان نامحدودند.
۲) متعدد و متنوع هستند.
علم اقتصاد به این مساله كه «مردم چه چیز را باید بخواهند؟» توجهی ندارد، بلكه مساله اقتصاد این است كه «مردم چه چیز را به راستی می‌خواهند؟» بسیاری از نوشته‌های اقتصاددانان به وضوح یا ضمنی به هدف‌های مناسب برای فعالیت‌های اقتصادی اشاره دارند. این نوشته‌ها را باید در زمرهء فلسفهء اقتصادی دانست، نه آن‌چه كه به معنی دقیق كلمه «علم اقتصاد» خوانده می‌شود.
سرآیز ایا برلین می‌گوید: «اقتصاد تا زمانی كه با مقدار زیادی از فرضیات متافیزیكی درهم آمیخته بود، بخشی از فلسفه بود، ولی به تدریج حوزهء مستقلی شده یا كم‌كم می‌شود.»
اقتصاد سیاسی به دنیا آمده از دل فلسفهء سیاسی، با رشد خودآگاهی عقلی ناشی از انقلاب علمی قرن نوزدهم تكامل یافت.
می‌توان گفت، اقتصاد دارای دو منشا است كه هر دو نیز با سیاست ارتباط داشته‌اند. یكی از این دو منشا به اخلاق نظر داشته و دیگری را می‌توان مرتبط با مهندسی نامید. سنت مرتبط با اخلاق، دست‌كم به ارسطو می‌رسد. ارسطو در كتاب اخلاق نیكوماخسی، موضوع اقتصاد را با اشاره به ارتباط آن با ثروت و غایت‌های انسان مرتبط می‌داد. او سیاست را اولین علوم می‌داند. علم سیاست باید از بقیه علوم از جمله اقتصاد استفاده كند و در این مورد نیز از آن‌جا‌یی كه این علم معین می‌كند چه باید بكنیم و چه نباید، غایت آن دربرگیرندهء ‌غایت‌های سایر علوم یعنی متضمن سعادت بشر است.با كتاب «تحقیق در ماهیت و علل ثروت ملل» آدام اسمیت، اقتصاد سیاسی به عنوان یك رشتهء علمی مستقل مطرح شد. باید توجه داشته باشیم كه اقتصاد سیاسی، پایهء تمامی مكتب‌های آزادی را تشكیل می‌دهد. اقتصاد در نهایت به مطالعهء اخلاق و سیاست خلاصه می‌شود; نقطه‌نظری كه ارسطو در كتاب سیاست به آن پرداخت.نخستین منشا، یعنی منشا اخلاقی اقتصاد به پرسش‌هایی از این نوع كه چه چیز موجب سعادت بشر است؟ یا این‌كه چگونه باید زندگی كرد؟ توجه دارد.منشا دیگر علم اقتصاد رویكردی مهندسی است. ویژگی این رویكرد آن است كه بیش‌تر به مسایل لجستیكی توجه دارد تا به غایت‌های نهایی و پرسش اخلاقی. در این رویكرد غایت‌ها نسبتا بدون ابهام و به سادگی مفروض شده‌اند و مسالهء اصلی فقط یافتن وسیله‌ای است مناسب برای رسیدن به آن‌ها. رفتار انسانی عمدتا مبتنی بر انگیزه‌هایی ساده فرض می‌شود كه می‌توان آن‌ها را به آسانی تعریف كرد.رویكرد مهندسی به اقتصاد، منشاهای متعددی دارد، از آن جمله حاصل اندیشه‌های لئون والراس، اقتصاددان فرانسوی قرن نوزدهم بود. او هم عمر خود را صرف حل بسیاری مسایل در روابط اقتصادی به ویژه آن مسایلی كه به عملكرد بازار مربوط بودند، كرد. قبل از او نیز بودند افرادی كه به غنای این سنت در علم اقتصاد كمك كرده بودند. از این جمله است مطالعات سرویلیام پتی در قرن نوزدهم كه بحق باید او را پیشتاز علم اقتصاد عددی محسوب كرد. مطالعات وی آشكارا مطالعات لجستیكی بود كه با علایق خود پتی به علوم طبیعی و مكانیك نیز بی‌ارتباط نبود.در نوشته‌های اقتصاد‌دانان بزرگ می‌توان هر دو دیدگاه منشا اخلاقی و منشا مهندسی اقتصاد را در كنار هم، هر چند با نسبت‌های گوناگون مشاهده كرد. روشن است كه برخی به مسایل اخلاقی بیش‌تر از دیگران توجه دارند، مثلا در نوشته‌های كسانی مانند آدام اسمیت، جان استوارت میل، كارل ماركس و فرانسیس اجورث، جای پای مسایل اخلاقی بیش‌تر دیده می‌شود تا در آثار كسانی مانند ویلیام پتی، فرانسوا كنه، دیوید ریكاردو، آگوستین كورنو و یا لئون والراس، كه بیش‌تر درگیر مسایل مهندسی درون علم اقتصاد بودند.در زمرهء كسانی كه رویكرد اخلاقی را برگزیده‌اند، بسیارند كسانی كه از ارسطو گرفته تاآدام اسمیت با وجود تمركز بر جنبهء اخلاقی موضوع، جدا نگران جوانب منفی مساله نیز بودند.
اما اقتصاد جدید عمدتا به مثابهء یكی از شاخه های اخلاق پا گرفت. نه فقط آدام اسمیت - پدر علم اقتصاد - كه استاد فلسفهء اخلاق در دانشگاه گلاسكو بود، بلكه رشتهء اقتصاد برای مدت‌های مدیدی به‌عنوان شعبه‌ای از اخلاق محسوب می‌شد. این امر كه اقتصاد در دانشگاه تا همین اواخر یكی از دروس اصلی كارشناسی در رشتهء علوم اخلاقی بود، مثال دیگری است از نگرش سنتی به ماهیت اقتصاد.
اقتصاد به طور معمول بر حفظ یك جنبه از حیات جمعی آدمیان تاكید می‌كند. این كه مردم چگونه منابع كمیاب را برای تولید، توزیع و تبادل كالاها و خدمات به كار می‌گیرند تا نهایتا به مصرف برسانند. اقتصاددانان می‌دانندكه جنبه‌های دیگری نیز وجود دارد كه بر حیات اقتصادی تاثیر دارند; اموری همچون سیاست، حقوق و قانون و تعلیم و تربیت. با وجود این، معمولا چنین فرض می‌كنند كه این تاثیرات، همیشگی و ثابت است. پس در تعدیل فرآیندهای اقتصادی نباید نقشی برایشان در نظر گرفت. اقتصاددانان با این نگرش قلمرو و مطالعات خود را محدود می‌كنند، تا آن‌چه را كه باید دانش اقتصاد باشد، به پیش ببرند، اما در عین حال آنان روابط بین اقتصاد و جنبه‌های دیگر حیات اجتماعی را بیش از اندازه می‌انگارند. هم اقتصاددانان كلاسیك و هم كارل ماركس، اقتصاد را شالودهء حیات اجتماعی بشر می‌دانستند.
آیا اقتصاد مدرن به سنت وفادار بوده و پیوند ضروری و مهم خود را با اخلاق حفظ كرده و یا از آن جدا شده و اگر چنین اتفاقی افتاده جدایی و دورافتادگی اخلاق و اقتصاد چه نتایجی داشته است؟پروفسور آمارتیا كومار سن‌معروف به آمارتیا سن - فیلسوف و اقتصاددان هندی‌تبار انگلستان - استاد اقتصاد دانشگاه كمبریج است كه به واسطهء تحقیقات گسترده و عمیق در رشتهء اقتصاد رفاه و در تبیین روش و برخورد عالمانه و نقادانه به پدیده‌های فقر، نابرابری و قحطی به نتایج شگفت‌انگیز و جالب‌توجهی دست یافت.
او مدعی است; اقتصاد مدرن فاصله‌ای جدی و مهم با اخلاق گرفته كه موجب تضعیف علم اقتصاد شده است. با این وجود، آن بخش در اقتصاد كه به اخلاق توجه كرده متاسفانه به برداشت‌هایی نادرست رسیده است. مثلا فرض رفتار عقلایی انسان اقتصادی را با رفتار واقعی آن یكی گرفته است.با تحول اقتصاد مدرن، اهمیت رویكرد اخلاقی كم و كم‌تر شده، به طوری كه اقتصاد مدرن گسستگی رادیكال با اخلاق دارد. روش‌شناسی آن‌چه كه اقتصاد مثبت نامیده می‌شود نه‌تنها از تحلیل هنجاری در اقتصاد دوری جسته بلكه باعث نادیده انگاشته شدن كثیری از مطالعات پیچیدهء اخلاقی كه رفتار واقعی انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهد نیز شده است، ولی اقتصاددانانی كه مشغول مطالعه در مورد این قبیل رفتارها هستند این ملاحظات را بیش‌تر مسایل مربوط به امور واقع می‌دانند تا مربوط به احكام هنجاری. هر گاه جایی را كه هر یك از این دو رویكرد در آثار منتشر شدهء اقتصاد مدرن اشغال می‌كنند، با هم مقایسه كنیم به روشنی می‌توان مشاهده كرد كه هم از تحلیل عمیق هنجاری تاثیر پذیرفته و هم تاثیر ملاحظات اخلاقی در توصیف رفتار انسانی را نادیده انگاشته است.اقتصاد مدرن به دلیل فاصله‌ای كه با اخلاق پیدا كرده تضعیف شده است. علم اقتصاد می‌تواند با بذل توجه جدی‌تر و عنایت صریح‌تر و بیش‌تر به آن ملاحظات اخلاقی كه رفتار و داوری انسانی را شكل می‌دهند، ثمربخش‌تر باشد.
آیا انسان جدید كه موضوع مطالعات اقتصادی است می‌تواند یكسره از این پرسش سقراطی «چگونه باید زندگی كرد؟» بركنار بماند.
تاكید بر پیوند میان مسالهء انگیزهء انسانی و این پرسش مهم اخلاقی كه انسان چگونه باید زندگی كند؟ به این معنی نیست كه انسان‌ها همواره همان كاری را می‌كنند كه از لحاظ اخلاقی مدافع آنند، بلكه تنها به معنی پذیرفتن این امر است كه الزامات اخلاقی نمی‌توانند هیچ‌گونه پیامدی در رفتار واقعی انسان نداشته باشند. اصولا آیا، فرض حداكثر كردن نفع شخصی به عنوان راهی برای توصیف رفتار واقعی، فرض خوبی است یا نه؟ آیا آن‌چه كه انسان اقتصادی نامیده می‌شود و گویا دائما در دفاع از منافع خود است، نزدیك‌ترین تقریبی است كه می‌توان برای رفتار افراد بشر، دست‌كم در مسایل اقتصادی ارایه داد؟ این فرض كلاسیك علم اقتصاد است، به همین دلیل نیز حامیان بسیار زیادی دارد اما از دیدگاه‌های بسیار متفاوتی با آن مخالفت شده كه ساختارهای بدیل گوناگونی را پیشنهاد كرده‌اند. به طور نمونه در مورد ژاپن می‌توان با تكیه بر شواهد تجربی حدس زد كه پرهیز از اتخاذ رفتاری معطوف به نفع شخصی، به نفع ادای تكلیف وفاداری و حسن نیت، سهمی اساسی در موفقیت صنعتی‌اش ایفا كرده است.
حمایتی كه معتقدین و حامیان رفتار معطوف به نفع شخصی برای خود در آثار آدام اسمیت جست‌وجو می‌كنند را باید سوءتعبیری دانست كه از طرز برخورد پیچیدهء اسمیت با موضوع انگیزه و نقش بازارها و نادیده انگاشتن تحلیل اخلاقی وی از عواطف و رفتار ناشی شده است. به همین دلیل سایر قسمت‌های آثار آدام اسمیت در مورد اقتصاد و جامعه كه به مشاهدات پیرامون بینوایی، احساس همدردی و نقش ملاحظات اخلاقی در رفتار انسان، به ویژه به كارگیری هنجارهای رفتاری مربوط می‌شود، آرام آرام و به همان میزانی كه در اقتصاد از مد افتادند، فراموش شدند. فقر اقتصاد كه نتیجهء جدایی اقتصاد از اخلاق است، هم اقتصاد رفاه و هم اقتصاد تجویزی پیش‌بینی‌كننده را تحت تاثیر قرار داده است. جدایی میان اقتصاد و اخلاق برای اخلاق ناگوار بوده است. اگر ارسطو پرسش مربوط به نقش اقتصاد را پیش می‌كشید، بدوا به این علت بود كه چشم‌انداز وسیع‌تری را به روی اخلاق و سیاست بگشاید. در حقیقت، فارغ از نقشی كه اقتصاد می‌تواند در فهم بهتر ماهیت برخی پرسش‌های اخلاقی ایفا كند، بر این نكته روش‌شناختی نیز باید تاكید كرد كه برخی تحلیل‌هایی كه در اقتصاد در برخورد با مسایل وابستگی متقابل به كار می‌روند، ممكن است در برخورد با مسایل پیچیده اخلاقی اهمیت بسزایی داشته باشند.
سیدحسین امامی
منابع در دفتر روزنامه موجود است
منبع : روزنامه سرمایه