سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


خیام


خیام
امام غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری یكی از حكماء و ریاضی دانان و شاعران بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است . سال ولادت او دقیقا" مشخص نیست . او در شهر نیشابور به دنیا آمد . به این علت به او خیام می گفتند چون پدرش به شغل خیمه دوزی مشغول بوده است . او از بزرگترین دانشمندان عصر خود به حساب می آمد ، او دارای هوشی فوق العاده بوده و حافظه ای نیرومند و قوی داشته . او در دوران جوانی خود به فراگیری علم و دانش پرداخته به طوری كه در فلسفه ، نجوم و ریاضی به مقامات بلندی رسید و در علم طب نیز مهارت داشته به طوری كه گفته شده او سلطان سنجر را كه در زمان كودكی به مرض آبله گرفتار شده بود معالجه كرد . او به دو زبان فارسی و عربی نیز شعر می سرود و در علوم مختلف كتاب های با ارزشی نوشته است . خیام در زمان خود دارای مقام و شهرت بزرگی داشته و معاصران او همه وی را به لقب های بزرگی مانند امام ، فیلسوف ، حجه الحق ستوده اند . او در زمان دولت سلجوقیان زندگی می كرد كه قلمرو حكومت آنان از خراسان گرفته تا كرمان ، ری ، آذربایجان و كشورهای روم ، عراق و یمن و فارس را شامل می شد . او معاصر با حكومت آلپ ارسلان و ملكشاه سلجوقی بود . در زمان حیات خیام حوادث مهمی به وقوع پیوست از جمله جنگ های صلیبی ، سقوط دولت آل بویه ، قیام دولت آل سلجوقی . خیام بیشتر عمر خود را در شهر نیشابور گذراند اما در طی دوران حیاط خود دو بار به قصد سفر از نیشابور خارج شد كه یكی از این سفرها برای انجام دادن مراسم حج بود و سفر دوم به شهر ری و بخارا بوده است . خیام در علم نجوم مهارتی تمام داشت به طوری كه گروهی از منجمین كه با او معاصر بودند در بنای ساختن رصد خانه سلطان ملكشاه سلجوقی همكاری كردند و همچنین خیام به درخواست سلطان ملكشاه سلجوقی تصمیم به اصلاح تقویم گرفت كه به تقویم جلالی معروف است . خیام در دوران زندگی خود از جهت علمی و فلسفی به معروفیت رسید و مورد احترام علما و فیلسوفان زمان خود بود . سرانجام شاعر بزرگ در سال ۵۱۷ &#۶۵۲۵۹; . ق در شهر نیشابور دارفانی را وداع گفت . او قبل از مرگ خود محل آرامگاه خود را پبش بینی كرده بود كه نظامی عروضی در ملاقاتی كه با وی داشته این پیش بینی را اینطور بیان كرده كه گور من در موضعی باشد كه هر بهاری شمال بر من گل افشان می كند كه نظامی عروضی بعد از چهار سال كه از وفات خیام می گذشت به شهر نیشابور رفته و به زیارت مرقد این شاعر بزرگ رفته و با كمال تعجب دید كه قبر او درست در همان جایی است كه او گفته بوده .
ویژگی سخن
خیام در زمینه ادبیات و شعر بیشترین معروفیت را در رباعیات به دست آورده چون رباعیهای او بسیار ساده و بی آلایش و دور از تكلف و تصنع نوع زبان شعری است در عین اینكه شامل فصاحت و بلاغت است دارای معانی عالی و استوار است . در این رباعیها خیام افكار فلسفی خود را به زیباترین شكل بیان می كند و این رباعیها را غالبا" در دنبال تفكرات فلسفی خود سروده و به همین علت است كه خیام در زمان خود شهرتی در شاعری نداشته و بیشتر به عنوان حكیم و فیلسوف معروف بوده اما بعدها كه رباعیهای لطیف و فیلسوفانه او مشهود شد نام او در شمار شاعرانی قرار گرفت كه شهرت جهانی پیدا كردند. خصوصیات دیگری كه در اشعار خیام نمودار است این است كه سخنش در كمال متانت و سنگینی است . اهل شوخی و مزاح نیست ، با كسی كار ندارد چون او حكیمی است متفكر ، دنبال سخنوری نیست و هنگامی كه در اشعارش دقت می كنیم متوجه می شویم كه افكار شعری او بر دو یا سه موضوع بیشتر نیست : یادآوری مرگ ، تاسف بر ناپایدار بودن زندگی و بی اعتباری روزگار . از میان شعرای بزرگ ایران كمتر كسی به اندازه خیام است كه شهرت جهانی داشته باشد چون اشعار او به زبان های مختلف ترجمه شده است .
معرفی آثار
آنچه كه از آثار خیام وجود دارد یا از وجود آنها تاریخ نویسان ذكر كرده اند رساله ها و مقالاتی است كه او در علوم مختلف نوشته است كه عبارتند از : ۱- رساله ای در جبر و مقابله ۲- رساله ای در شرح اصول اقلیدس ۳- زیج ملكشاهی یا زیج جلالی ۴- رساله ای در طبیعیات ۵- رساله در وجود ۶- رساله فلسفی كه در آن از حكمت الهی در آفرینش عالم و تكالیف مردم و عبادات بحث می كند ۷- رساله ای در اختلاف فصول و اقالیم ۸- نوروز نامه كه درباره رسوم و اعیاد ایرانیان به ویژه تاریخ و آداب ایرانیان در روز عید نوروز است ۹- دیوان رباعیات .
گزیده ای از اشعار
ابر آمد و باز بر سر سبزه گزیست بی باده گلرنگ نمی باید زیست
این سبزه كه امروز تماشاگه ماست تا سبزه خاك ما تماشاگه كیست
* * *
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است در صحن چمن روی دل افروز خوش است
از دی كه گذشت هر چه گویی خوش نیست خوش باش و ز دی مگو كه امروز خوش است
* * *
می نوش كه عمر جاودانی این است خود حاصل از دور جوانی این است
هنگام گل و باده یاران سر مست خوش باش دمی كه زندگانی این است
* * *
در دهر چو آواز گل تازه دهند فرمای تا كه می باندازه دهند
از جور و قصور و وز بهشت و دوزخ فارغ بنشین كه آن بر آوازه دهند
* * *
بر شاخ امید اگر بری یافتمی هم رشته خویش را سری یافتمی
تا چند ز تنگنای زندان وجود ایكاش سوی عدم دری یافتمی
* * *
از جمله رفتگان این راه دراز باز آمده كیست كه به ما گوید راز
پس بر سر این دوراهه آز و نیاز تا هیچ نمانی كه نمی آیی باز
* * *
ای دل غم این جهان فرسوده مخور بیهوده نه ای غمان بیهوده مخور
چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید خوش باش غم بوده و نابوده مخور
چون حاصل آدمی در این شورستان جز خوردن غصه نیست تا كندن جان
خرم دل آنكه زین جهان زود برفت و آسوده كسی كه خود نیامد به جهان
* * *
دریاب كه از روح جدا خواهی رفت در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از كجا آمده ای خوش باش ندانی به كجا خواهی رفت
* * *
می خوردن و شاد بودن آیین من است فارغ بودن ز كفر و دین دین من است
گفتم به عروس دهر كابین تو چیست گفتا دل خرم تو كه آیین من است
* * *
در دایره ای كه آمدن و رفتن ماست آنرا نه بدایت نه نهایت پیداست
كس می نزند دمی در این عالم راست كه این آمدن از كجا و رفتن به كجاست
* * *
این یك دو سه روزه نوبت عمر گذشت چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز فرا یاد مگشت روزی كه نیامدست و روزی كه گذشت
* * *
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید