پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سازمان کنفرانس اسلامی چگونه تأسیس شد؟


سازمان کنفرانس اسلامی چگونه تأسیس شد؟
گرچه از حادثه آتش‌سوزی مسجد‌الاقصی توسط اسرائیل ـ ۳۰ مرداد ۱۳۴۸ـ بعنوان عامل نهایی در برانگیختن كشورهای اسلامی جهت ایجاد سازمانی ـ بدین نام ـ می‌توان نام برد،‌ اما زمینه‌های سیاسی ـ تاریخی و فرهنگی كه ایجاد چنین سازمانی را موجب گردید بسیار قابل تأمل می‌باشند و اینك به طور خلاصه به آنها اشاره می‌كنیم.
۱ـ زمینه‌های فرهنگی، تاریخی
اصولاً دعوت به وحدت جهان اسلام بعنوان موضوعی ایده‌ال برای بسیاری از اندیشمندان اسلامی مطرح بوده است و بعد از اضمحلال امپراطوری عثمانی و تشكیل دولت‌ها و ملت‌های اسلامی با مرزبندی‌های جدید، این مسئله به صورت حادتری خود را نشان داد.
تأكید آیات قرآن در روایاتی كه مسلمانان را به وحدت و چنگ زدن به ریسمان الهی فرا می‌خواند و كوشش‌های افرادی همچون سید جمال‌الدین اسد‌آبادی در جهت تحقق بخشیدن به این وحدت و اخوت اسلامی كه با سفرهای طولانی او به هند، مصر و سوریه. ... بقایای كشور عثمانی و ایجاد مجله‌ای به نام «عروهٔ‌الوثقی» تعقیب می‌گشت و ادامهٔ راه او توسط افرادی مثل شیخ محمد عبده و شیخ عبدالرحمان كواكبی، اقداماتی در راه احیای تفكر وحدت اسلامی بود.
پس از الغای خلافت عثمانی، رئیس دانشگاه الازهر شیخ محمد‌حسین خضر برای تشكیل كنفرانس اسلامی ـ متشكل از علمای اسلام ـ اقدام نمود و در بیت‌المقدس در همان زمان، كنفرانسی به نام «كنفرانس عمومی اسلام» تشكیل گردید و راجع به مسائل جهان اسلام مذاكراتی انجام شد، همچنین «جمعیت تقریب بین مذاهب اسلامی» در قاهره تشكیل شد كه از جمله مؤسسین بیست و یك نفرهٔ آن آقای شیخ محمد‌تقی قمی از ایران و شیخ محمد‌حسین كاشف‌الغطاء (مجتهد شیعه از عراق) بودند.
در ادامه این تحركات، كنفرانس بین‌المللی فرهنگ اسلام به دعوت پاكستان با ۱۳۰ نماینده از سی كشور در سال ۱۳۳۶ هـ . ش افتتاح گردید كه مباحثی همچون فرهنگ اسلامی و خطر عقائد جدید در جامعهٔ اسلام و نظریات اسلام در باب اقتصاد و حكومت و صلح جهانی را مورد بحث قرار داد. ۱ و كنفرانس اسلامی دیگری تشكیل شد كه خواستار ایجاد همكاری سران كشورهای اسلامی در مبارزه با اسرائیل گردید. به دنبال آن كنفرانس دیگری در سال ۱۳۴۳ ه‍. ش جهت بررسی مسئله استعمار به وسیله تعداد زیادی از كشورهای اسلامی برگزار شد.
در نیمه اول دهه چهل شمسی به دستور ملك سعود كنفرانسهائی جهت تبلیغ اسلام و شرح اصول و تفسیر تعالیم آن و مبارزه با عقاید ضد اسلامی و جستجو برای راه حل مشكلات جهان اسلام برپا گردید. این گرد هم‌آئی‌ها زمینه‌ساز شكل‌گیری «رابطهٔ‌العالم الاسلامی» گردید كه اعضای مؤسس آن را علمای كشورهای مختلف اسلامی تشكیل می‌دادند و مقرر گردید كه همه ساله چنین گردهمائی‌هائی برگزار شود و مسائل مهم جهان اسلام در آنها مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد.۲ در یكی از این تجمعات كه با شركت ۱۱۵ شخصیت و عالم از ۳۵ كشور اسلامی تشكیل شده بود ضمن حمله به جامعهٔ دولتهای عربی خواستار ایجاد جامعه دولتهای اسلامی شد. در این اجلاس پیشنهاد (آدم عثمان) رئیس‌جمهوری سومالی مبنی بر لزوم تشكیل یك كنفرانس متشكل از كشورهای اسلامی طرح و به تصویب رسید و در قطعنامهٔ نهایی خود مسئولیت تعقیب فكر كنفرانس سران اسلامی به عهده «رابطهٔ‌العالم الاسلامی» و دبیرخانه آن قرار گرفت و از ملك فیصل خواسته شد كه امر انعقاد كنفرانس سران را به عهده بگیرد.
هر چند زمینه‌های فوق بیشتر ناشی از تفكر علمای اسلامی مبنی بر بازگشت به اخوت اسلامی و همكاری بین ملتهای اسلامی می‌گردید اما بالطبع زمینه‌ساز و یا تسهیل كنده و فراهم آورندهٔ شرایط ذهنی حركت سیاسی برای تشكیل كنفرانس اسلامی بین دولتهای اسلامی گردید.
۲ ـ زمینه‌های تاریخی ـ سیاسی
دولت ایران در سال ۱۳۳۵ ه‍. ش پیشنهاد تشكیل كنفرانسی از كشورهای اسلامی و مخصوصاً خاورمیانه را نمود كه مورد استقبال كشورهای عضو پیمان بغداد قرار گرفت اما به دلیل عدم تمایل عربستان، این مسئله نتوانست به صورت گسترده‌ای منعكس گردد.
در دهه ۱۳۴۰ ه‍. ش كه نهضت پان عربیسم ناصر گسترش یافت این تفكر بار دیگر در صحنهٔ سیاسی مطرح شد.
به دنبال پیشنهاد آدم عثمان رئیس‌جمهور سومالی در سال ۱۳۴۳ ه‍. ش مبنی بر تشكیل كنفرانس سران كشورهای اسلامی، ملك فیصل نیز در سال ۱۳۴۴ در كنفرانس عمومی اسلامی كه در مكه برپا شده بود درخواست برپایی كنفرانس سران اسلامی را مطرح نمود. اما اولین قدمها جهت به عینیت درآوردن این تمایل در ملاقات بین شاه ایران و ملك فیصل در ۱۷ آذر ۱۳۴۴ در تهران برداشته شد و طرفین در اعلامیه نهایی خود، تمایل خود را برای فراخوانی جهت ایجاد كنفرانسی از سران كشورهای اسلامی كه فرصتی را برای موضوعات مرتبط با جهان اسلام فراهم كند مطرح ساختند.
طرح مسئله در شرایط آن روز جهان اسلام و عرب بسیار جنجال برانگیز بود زیرا جهان عرب به دو بلوك تقسیم شده بود. بلوكی مشتمل بر اردن، كویت، لیبی، مراكش و سعودی به عنوان جناح محافظه‌كار و بلوك دیگری شامل الجزایر، مصر، عراق، سوریه، یمن به عنوان انقلابیون افراطی در مقابل هم قرار داشتند.
جناح افراطی به رهبری ناصر در ۱۳۴۵ ه‍. ش اقدام اخیر را توطئه امپریالیسم و ارتجاع جهت مقابله با وحدت عربی و فروپاشی ناسیونالیسم عربی دانست، وی در این باره چنین گفت:
«در ۱۳۳۶ ابن سعود پس از مسافرتش به آمریكا از قاهره دیدن كرد‌، به محض ورود، ابن سعود ما را در جریان مذاكرات خود با آیزنهاور گذاشت و گفت كه آیزنهار از او خواسته است برای انعقاد كنفرانس اسلامی اقدام كند. ابن سعود خواست كه ما نیز همراه او در این پیمان شركت كنیم در حال حاضر مااز دوران پیمان بغداد به دوران اتحاد اسلامی می‌رسیم.» ۳
با این همه، ناصر، كنفرانس اسلامی را زائیده طرح‌های آمریكایی می‌دانست و آن را چهره دیگر پیمان بغداد می‌شمرد.
اما ملك فیصل پس از بازگشت به كشورش ضمن رد جواب ناصر چنین اظهار داشت:
«خوشبختانه به عكس پاره‌ای از زمامداران مغرض عرب، اكنون ملل عرب متوجه مضار كمونیزم و سوسیالیزم ادعایی اشخاص شده و به منویات بی‌غرضانه شاهنشاه آریامهر و اینجانب پی‌برده‌اند.»۴
به طور كلی در رابطه با كنفرانس اسلامی، موافقین فیصل در صف موافقین كنفرانس و موافقین ناصردر صف مخالفین كنفرانس قرار داشتند. در مورد كشورهای مخالف، بعد از مصر باید از سوریه و الجزایر نام برد. در جهان عرب، كشورهایی همچون سودان و تونس طرفدار طرح بودند و بقیه یا مثل عراق دو دلی نشان می‌دادند و یا اظهار نظر نمی‌كردند. ۵ این مسئله جنگ سردی را در تبلیغات طرفین ایجاد كرد. مطبوعات سعودی،‌ناصر را دست نشاندهٔ كمونیزم و ضد اسلام معرفی كرد و جو داخلی مصر نیز كنفرانس اسلامی را طرحی جهت سلطه و نفوذ آمریكا بر جهان عرب و اسلام و شكستن ناسیونالیسم عربی تلقی كرد. در این رابطه شیخ الازهر مفتی مصر، كنفرانس را، بعنوان كنفرانس آمریكایی محكوم نمود و در بیانیه‌ای كه در این رابطه انتشار داد، نوشت: ۶
«وقتی ستمكاران و ظالمان از مبارزهٔ علنی و همه جانبه با اسلام، مأیوس شدند درصدد برآمدند تا ظاهر اسلام را پذیرفته و حتی برای آن دست به تبلیغ بزنند ولی در باطن همچنان بر كفر خویش مُصّر بوده و در واقع كفر را با لباس اسلام به صحنه آورند.»
وی در این رابطه ضمن اشاره به مسجد ضرار كه توسط پیامبر خراب گردید از ملل مسلمان جهان می‌خواهد تا با هوشیاری با سردمداران این پیمان برخورد كرده و سابقه آنان را كنكاش نموده و علل چنین پیمان و كنفرانسی را بررسی كنند تا به واقعیت این پیمان پی ببرند.
به دنبال این مسائل، تقسیم‌بندی جهان عرب به دو بلوك انقلابی و محافظه‌كار، به صورت روشن در حمایت از همكاری اسلامی در مقابل حمایت از ناسیونالیزم عربی عبدالناصر متجلی شد و سالهای بعد نیز ادامه پیدا كرد. اما حوادث بعدی همچون جنگ اعراب و اسرائیل در ۱۳۴۶ ه‍. ش كه ارتش اسرائیل را با چهار ارتش مصر، سوریه، اردن، لبنان در جنگ ۶ روزه درگیر ساخت سبب شد صهیونیستها صحرای سینا را از مصر، ارتفاعات جولان را از سوریه و كرانه‌های غربی و شرقی بیت‌المقدس را از اردن به اشغال خود درآورند. این امر باعث استعفای عبدالناصر كه طراح اصلی این جنگ بود گردید و مسئله انتقام از اسرائیل بسیاری از تضادهای داخلی جهان عرب را تحت‌الشعاع قرار داد.
آتش‌سوزی مسجد‌الاقصی توسط اسرائیل حادثه دیگری بود كه خشم مسلمانان جهان را برانگیخت۷ و هیجان اسلامی را كه می‌توانست زمینه‌ساز تقویت تفكر وحدت اسلامی در مبارزه با دشمنان باشد، به وجود آورد. روز ۳۰ مرداد ۱۳۴۸ بخشی از مسجدالاقصی در فلسطین اشغالی توسط افراد متعصب صهیونیست به آتش كشیده شد و خسارات قابل توجهی به آن وارد آمد. دولت اسرائیل این حادثه را به یك جهانگرد یهودی افراطی و استرالیائی نسبت داد. «دنیس مایكل روهان» سیاح استرالیائی سپس در یك حركت نمایشی محاكمه شد و متعاقباً منابع خبری اسرائیل اعلام كردند كه نامبرده دچار بیماری روانی بوده و لذا آزاد شده است.
حادثه ‌آتش‌سوزی در مسجد‌ الاقصی یك سال پس تصرف بخش شرقی بیت‌المقدس توسط اسرائیل در جریان جنگ ۶ روزه صورت گرفت. صهیونیستها از زمان اشغال بخش شرقی بیت‌المقدس اقدامات فراوانی برای تخریب مسجد‌الاقصی به انجام رسانده از جمله به دفعات در قسمتهای زیرین مسجد دست به حفاری با هدف یافتن ابنیه‌های مقدس یهودیان كه ادعا می‌شود در زیر مسجد‌الاقصی قرار دارد زده و ستونهای اصلی مسجد را این طریق سست كرده بودند.
این زمینه‌ها باعث ایجاد شرایط مطلوب برای محقق شدن طرح ایجاد سازمان كنفرانس اسلامی گردید. حتی عبدالناصر نیز بعد از این جریان و تقویت جو طرفدار وحدت اسلامی با تشكیل كنفرانس سران اسلامی مخالفتی نكرد. به دنبال این جریانات به دعوت شاه مراكش كنفرانس فوق‌العاده‌ای جهت بررسی خطرهایی كه مقدسات اسلامی را تهدید می‌كند در مراكش با شركت ۲۴ كشور تشكیل گردید. ۸ و موضعگیری‌های متفاوتی را سبب شد. روزنامهٔ الاهرام مصر، تشكیل این كنفرانس را فی نفسه تحولی فوق‌العاده ارزنده دانست، اما ناصر به بهانهٔ بیماری در آن شركت نكرد و رژیم انقلابی لیبی نیز در سطحی پائین در آن شركت نمود. چهار كشور سوریه‌، عراق، یمن جنوبی و سودان نیز تصمیم به بایكوت آن گرفتند، وزیر دفاع اسرائیل (موشه دایان) در موضع‌گیری در برابر این اجلاس گفت:
«حتی اگر كنفرانس اسلامی اعلان جهاد بدهد وی تصور نمی‌كند كه تشكیل این كنفرانس منجر به جنگ جدیدی بین اعراب و اسرائیل بشود.» ۹
در نتیجه باید گفت: جنگ اعراب و اسرائیل و شكست اعراب و عدم كارآیی اتحادیه عرب كه منجر به ضعیف شدن جناح ناصر گردید و اشغال بیت‌المقدس و حریق مسجد‌الاقصی عواملی بودند كه زمینه‌های تشكیل كنفرانس سران كشورهای اسلامی را فراهم ساختند.
موجودیت سازمان كنفرانس اسلامی در پایان اولین نشست سران كشورهای اسلامی در رباط اعلام گردید. این جلسه را ملك حسن دوم پادشاه مراكش به عنوان دولت میزبان و محمد‌رضا پهلوی شاه ایران به نمایندگی از دولتهای اسلامی افتتاح كردند. جلسات سران سازمان كنفرانس اسلامی به تناوب در پایتخت كشورهای عضو برگزار می‌شود. هشتمین نشست سران در ۱۹۹۷ (آذر ۱۳۷۶) به ریاست آقای سید‌محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران در تهران برگزار شد. سازمان مزبور دارای سه ركن سران، وزاری خارجه و دبیرخانه سازمان است.
پی‌نویس‌ها:
۱ـ العالم العربی ـ رقم ۱۳۳۷، دسامبر ۱۹۸۶. به نقل از سازمان كنفرانس اسلامی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۳.
۲ـ بنده مقدم ـ محمد‌مهدی ـ علل ایجاد سازمان كنفرانس اسلامی و نقش عربستان ـ ص ۱۷.
۳ـ به نقل از حمید روحانی، «سازمان كنفرانس اسلامی»، (كیهان ۶ بهمن ۱۳۶۷).
۴ـ بنده مقدم، منبع سابق.
۵ـ میدل ایست، اكتبر ۱۹۶۹، ص ۲۱.
۶ـ بنده مقدم، سابق.
۷ـ اسد همایون،‌نتایج كنفرانس سران اسلامی در رباط، تهران (بی‌ن)، ۱۳۴۸.
۸ـ سازمان كنفرانس اسلامی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۶.
۹ـ كیهان، ۱۰/۹/۱۳۳۶.
منبع : موسسه مطالعات وپژوهش های سیاسی