پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

بخندیم تا دنیا به‌روی ما بخندد


بخندیم تا دنیا به‌روی ما بخندد
کودک با گریه به دنیا می‌آید، اما روزها بعد از تولد می‌خندد... گریه و خنده دو نشان روحی از آغاز تا پایان زندگی با مای هستند و مفهوم آن‌ها در سراسر زندگی بی‌تغییر باقی می‌ماند و در تمام تاریخ و در همه زبان‌ها و میان همه اقوام مفهوم یگانه‌ای دارد.
زندگی بی‌گمان یک مکالمه است، در این مکالمه بزرگ، علاوه بر الفاظ ، دیگر نشانه‌ها و رفتارها هم، معنا و مفهومی دارند. گریه و خنده از نخستین و پایدارترین و همگانی‌ترین نشانه‌های ارتباطی در زندگی بشر در تمام تاریخ و در تمام ملل بوده و هست. مکالمه کودک با جامعه هم با همین دو نشانه ازلی آغاز می‌شود.
گرچه نشانه‌هایی مانند گریه، خمیازه (نشانه کسالت و خمودگی تن) عطسه (نشانه حالت فیزیکی خاصی از تن و دستگاه تنفس) در کودک چندی پس از تولد پدید می‌آید. اما هیچیک به اندازه خنده، در اطرافیان نشاط و شادمانی بر نمی‌انگیزد.
خنده نشان انبساط روح و رهایی و آزادی، نشانه رهایی و احساس قدرت است. خنده تمرین آزادی است و رقص، تکاپوی آزادی.
آدمی از هنگامی که در خود احساس درماندگی و ناتوانی می‌کند و شکست در برابر زمان و قاعده جبر هستی را می‌پذیرد کمتر لب به خنده می‌گشاید. شادی‌اش از یک لبخند کوتاه گسترده‌تر نمی‌شود و پخته و اندیشناک می‌خندند.
جان‌های بزرگ بر همه چیز می‌خندند بر داشتن و نداشتن بر زندگی و بر مرگ بر ماندن و راندن بر همه چیز لبخند می‌زنند و جان‌های کوچک همچو کودک درمانده می‌گریند و می‌گریانند.
جان پاک عاشقان واصل و هنرمند خلاق لحظه‌ای از نشاط و شادمانی باز نمی‌ایستد. در سراسر دیوان پنجاه هزار بیتی مولانا شادی و نشاط و های و هوی مستانه و شوق و ذوق جانی بزرگ موج می‌زند. جانی که نه اسیر خاک بل امیر افلاک است. بر بد و نیک جهان همچو شرر می‌خندد. چراکه، گل خندان که نخندد چه کند؟ اگر مکالمه جان‌ها با خنده و تبسم آغاز شود گسستنش سخت‌تر است.
آنگاه که حالتی شگرف برایمان رخ می‌دهد و همه این محاسبه‌ها بهم می‌ریزد مرز میان خنده و گریه از هم می‌پاشد. در شادی‌های شدید که در کمال انبساط روحانی و رهایی جان، ناگاه خنده با اشک بیرون می‌آید و در غم‌های عظیم آدم‌ها دیوانه‌وار در گریه می‌خندند.
منبع : خبرگزاری ایسنا