پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دین یابی رویکرداثربخش در حوزه تبلیغ و تربیت دینی


دین یابی رویکرداثربخش در حوزه تبلیغ و تربیت دینی
هرچند دشمنان سعی می نمایند ناهنجاریهای فرهنگی و اجتماعی چون بدپوشی و تغییر رفتار جوانان و نوجوانان را تا بوشکنی در حوزه اخلاق و دین گریزی در حوزه عقیده معرفی کنند و آن را محصول شکاف و گسست نسل ها در جامعه ایران ، به عنوان یک بحران ایدئولوژیکی جلوه دهند.
و دین ستیزی و گریز از هنجارهای عقیدتی خصوصاً میان جوانان و نوجوانان را فضای غالب در جامعه ایران برتابند. و به منظور تحت تاثیر قراردادن جوانان و نوجوانان و استحاله فرهنگی در عرصه فنآوری ارتباطات با به کارگیری حداکثر ظرفیت تکنولوژی جدید رسانه ای و امواج چون ماهواره و اینترنت و ده ها سایت فارسی زبان از تولید و انتشار مدل های فرهنگی از نوع غربی چون اباحه گری و ... فروگذار نیستند. و هر روز نیز بر تبلیغات گسترده و همه جانبه و فراگیر رسانه های خود با استفاده از تکنولوژی مدرن می افزایند.
اما واقعیت این است که با تامل به عمق لایه های درونی جامعه بسیاری از ناهنجاری های فرهنگی و اجتماعی چون پدیده بدپوشی میان بسیاری از جوانان و نوجوانان نه از رهگذر تابوشکنی در حوزه اخلاق و نه رویکرد دین گریزی در حوزه عقیده است بلکه با توجه به ویژگی ها و زمینه های تربیتی، عاطفی و احساسی جوانان و نوجوانان می بایست از منظر سوء رفتار دینی مورد مداقه و کارشناسی قرار گیرد.
« بی دینی » در شرایطی است که یک یا چند محور اصلی دین حذف شده و کم ارزش می گردد:
فرد منکر آنها شده اظهار تنفر می کند و توهین می نماید و ارزش های غیر دینی را به آنها ترجیح می دهد.
« سوء رفتار دینی » فرد در عقیده و اراء و ارزش ها خود را مسلمان می داند ولی در رفتار به دلایل گوناگون دچار ضعف و مشکل است.
تفکیک هر یک از موارد فوق در حوزه جامعه شناختی دینی بسیار حائز اهمیت می باشد. اهمیت دین داری و تربیت دینی در جامعه اسلامی بر کسی پوشیده نیست.
تربیت دینی به معنای دیگر متخلق شدن به اخلاق الهی است که هدف بعثت تمام پیامبران می باشد و در نظام اسلامی متعالی ترین هدف تلقی می شود.
پیامبر گرامی اسلام نیز هدف اصلی رسالت خود را به کمال رساندن خلق های کریم و منشهای بزرگوارانه معرفی کرده است :
« بعثت لا تمم مکارم الاخلاق » (۱)
بدون تردید ، اخلاق نیک و زدودن زشتی ها و آراستگی به خوبی ها یکی از عوامل مهم بهره مندی از سعادت دنیوی و اخروی است.
از نظر قرآن انسان یک تکون و خلقت جسمی دارد و یک انشاء خلقی که این انشاء‌ خلق دوم شخصیت و انسانیت را شکل می دهد ، آنچه متعلق به تعلیم و تربیت است همان انشاء خلق دیگر است « ثم انشاناه خلقا اخر » در انسان استعدادهای بالقوه ای نهفته است که بر اثر تعلیم و تربیت این استعدادها شکوفا می شود و از انسان خلیقه الله می سازد . از نظر اسلام تعلیم و تربیت به انسان بینش می دهد که انسان با آن دست به انتخاب احسن می زند.
قرآن کریم نیز صراحتاً ،‌ تعلیم و تربیت را یکی از اهداف اساسی بر انگیختن پیامبر اکرم (ص) دانسته و می فرماید:
هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوعلیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه . (۲)
او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را به آنان می خواند و آنان را تزکیه می کند و به آنان کتاب ( قرآن ) و حکمت می آموزد و مسلماً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. نگاهی به میراث علمی عالمان برجسته در طول ادوار تاریخ نشان می دهد که موضوع تربیت و اخلاق به طور ویژه مورد توجه قرار گرفته است.
آثار ارزشمندی مانند « رسائل اخوان الصفا و خلان الوفا » ، « السعاده و الاسعاد فی السیره الانسانیه » ،« تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق » ، « اخلاق ناصری » ، « احیاء‌علوم الدین » ، « المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء » ،‌« المراقبات فی اعمال السنه » ، « جامع السعادات » و ده ها اثر خرد و کلان و در بسیاری از کتابهای اخلاقی ، ابواب خاصی را به بخش های مختلف اخلاق کاربردی اختصاصی می دادند. به عنوان مثال ،‌در کتابهای ارزشمند « احیاء‌ العلوم » و « المحجه البیضاء » مباحثی مانند « اخلاق دانش و دانشجویی » ، «اخلاق جنسی » ، « اخلاق معیشت » و امثال آن در اهمیت موضوع نوشته های مستقلی نیز به رشتة تحریر درمی آمد، به عنوان مثال ، در باب « اخلاق دانشجویی » می توان به کتابهای ارزشمندی چون «‌آداب المتعلمین» ، نوشته خواجه نصیر الدین طوسی ، « منیه المرید فی آداب المفید و المستفید » نوشتة شهید ثانی و « آداب المتعلمین » نوشته میرزا محمد تنکابنی اشاره کرد.
تعلیم و تربیت دینی باید بر سه حوزه شناختی ، عاطفی ، رفتاری اثر بگذارد. و در صورت عدم تحقق این فرایند جامعه دچار مشکلات جدی فرهنگی می گردد. تربیت دینی و آسیب شناسی آن ، موضوع
پیچیده ای است که هر گونه تجویزی برای آن نیاز به یک جامع اندیشی ، ژرف نگری و دین اندیشی با احاطه به مبادی معرفت شناسی در حوزه های مختلف علوم انسانی و تکنولوژی آموزشی و رسانه ای دارد.
ورود به موضوع « آسیب شناسی تربیت دینی » بدون تمایزگذاری میان رویکردهای مختلف روش شناختی و قرائت های گوناگون دین شناختی در تربیت دینی امکان پذیر نیست. بنابراین قبل از هر چیز باید بین دین « خودبنیاد فطری » و دین « دگر بنیاد عاریه ای » تمایز اساسی قایل شد تا بتوان به سازه ها وانگاره های پنهان آسیب شناسی در تربیت دینی پی برد.
پس از تبیین درست روش شناختی و قرائت صحیح دین شناختی در تربیت دینی. می توان گفت که بهبود نظام تعلیم و تربیت به ویژه تحقق تربیت دینی در نسل کنونی و آینده ، جز از طریق رویکرد سیستمی به شبکه گسترده نظام فرهنگی و آموزشی ، آسیب شناسی وضع موجود و شرایط مساعد اجتماعی امکان پذیر نیست.
به عبارت دیگر غفلت از همبستگی علی بین عوامل و مؤلفه های تربیت دینی در شبکه گسترده فرهنگی و آموزشی شاید از شایع ترین خطاهای تربیت دینی شمرده شود.
باید در تجربه تبلیغ و تربیت دینی بخوبی بازخوانی و بازنمایی کرد ؛ اینکه « چرا » و « چگونه » بین « درون داد » و « برون داد » ، بین آنچه در مقام تبلیغ و ترویج دین و تربیت دینی « قصد » می شود و آنچه در مقام عمل و رفتار بخشی از نسل جوان و نوجوان « کسب » شده است ناهمگونی و بلکه درپاره ای از موارد « وارنگی » رخ داده است ؟ آنجا که تربیت دینی از رهیافت طبیعی ،‌ فطری و خود انگیخته آن به سوی رهیافت های اکتسابی ، بیرونی سوق داده شده است « آسیب زایی تربیت دینی » بیش از هر زمان رخ نمایی کرده است.
تامل در این زمینه که آیا شبکه گسترده فرهنگی و آموزشی از شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر وزارتخانه ها و سازمان ها و نهادهای مرتبط در امر تعلیم و تربیت ، فرهنگ و آموزش در جهت تربیت دینی جوانان و نوجوانان توفیق داشته است یا خیر؟ و احیاناً چه عواملی و موانعی در برابر تحقق تربیت دینی نسل جوان و نوجوان وجود دارد از ضروریات است.
برای نمونه « حجاب از ارزنده ترین نمودهای فرهنگی ، اجتماعی در تمدن ایران اسلامی می باشد ، که پیشینه آن به قبل از ورود اسلام می رسد ، اما در فرهنگ اسلامی به اوج تعالی و منتهای ارزش و اعتبار خود می رسد.
حجاب و عفاف پدیدة مذهبی ارزشی مهمی در تعالیم اسلامی می باشد و توجه به زمینه های فرهنگی اجتماعی به عنوان بستر آن بسیار شایسته و لازم می نماید و اشاعه و تعمیق آن نیازمند آموزش های بنیادین و مداوم در خانواده ، مدرسه ، دانشگاه و اجتماع است.
بدیهی است که در کنار شرایط مساعد اجتماعی برای ارزش تلقی کردن و الگو پذیری این فرهنگ ، نیازمند درونی و نهادینه شدن آن در وجود افراد می باشد. بدون شک رسیدن به این هدف نیازمند مشارکت و توجه جدی همة نهادها و دستگاه ها به صورت مستمر و هدفمند می باشد. » (۳)
هر جامعه ای ارزشها ، هنجارها ، آداب و رسوم و بطور کلی فرهنگ خود را از طریق فرایند اجتماعی شدن به نسل و نسلهای بعدی منتقل می کند.
« هدایت فرد در زمینه اجتماعی و فراهم ساختن موجبات رشد اجتماعی ایجاب می کند که مربیان و پدر و مادر آگاه و به طور کلی مراکز تربیتی و آموزش جامعه ، افراد را با میراث فرهنگی جامعه آشنا سازند و از طریق شرکت دادن افراد در گروه های کوچک و بزرگ اجتماعی ، برای ایجاد علاقه به حیات جمعی ، لذت بردن از زندگی جمعی و ایجاد مهارت های اجتماعی به افراد کمک کنند.
فرایند اجتماعی عبارت است از تاثیر متقابل افراد و گروه های اجتماعی بر یکدیگر ، ‌به طوری که هر فرد یا گروه ، محرک فرد یا گروه دیگر شود و در نتیجه ، رفتار افراد به صورتی رضایت آمیز تغییر کند و حیات جمعی به طور معقول ادامه یابد . » (۴)
جامعه شناسان و روان شناسان درباره دین معتقدند که وقتی پیام دینی به افراد عرضه شد و مورد پذیرش قرار گرفت با اهداف و منافع و عقاید پیشین ، تربیت خانوادگی و محلی و ملی ترکیب می شود و خصوصیت ویژه ای پیدا می کند ، نتایج ناخواسته ای را بوجود می آورد که مورد انتظار نیست. به این جریان پیامدهای دین داری گفته می شود. حال ممکن است این پیامد مثبت باشد که به آن کارکردهای مثبت دینی می گویند و ممکن است پیامدهای منفی به همراه داشته باشد که به آن کارکردهای منفی یا آسیب های دینداری می گویند.
بنابراین آسیب دینی یعنی بروز و ظهور رفتارهایی که مورد انتظار دین نیست و حتی به اصل دین لطمه می زند اما از سوی بعضی دین داران انجام می شود.
حال این سئوال مطرح می گردد که چرا دین داران دچار آسیب های رفتار دینی می گردند؟ در پاسخ به این سئوال نظرات متعددی ارائه شده است که تنها به نظریه روانی دین اشاره می گردد : دیدگاه روانی دین معتقد است که انسان ها از نظر ویژگی های فردی و روانی تفاوتهای اساسی دارند.
هر فردی خصوصیات خاص خود را دارد. آموزش هر مسئله ای برای انسان باید با توجه به ویژگی های روانی افراد باشد.
اگر این مساله رعایت نشود امر آموزش و تربیت آسیب زا می گردد ، داستان موسی و شبان در مثنوی مولوی ما را از سیرت اخلاقی و اجتماعی یعنی رعایت فهم و استعداد مخاطب آگاه می کند.
در بیان توجیه الهی و خداشناسی داستان موسی و شبان در مثنوی مولوی نمونه ای از این شیوه تربیتی است :
دید موسی یک شبانی را به راه کو همی گفت ای کریم و ای اله
تو کجایی تا شوم من چاکرت چارقت دوزم کنم شانه سرت
گر بدانم خانه ات را من مدام روغن و شیرت بیارم صبح و شام
ای فدای تو همه بزهای من ای به یاد تو هی هی و هیهای من
گفت موسی با که هستی ای فلان گفت با آن کس که ما را آفرید
گفت موسی های خیره سر شدی خود مسلمان ناشده کافر شدی
شیر او نوشد که در نشو و نماست چارق او پوشد که او محتاج پاست
گفت ای موسی دهانم دوختی وز پشیمانی تو جانم سوختی
وحی آمد سوی موسی از خدا بنده ما را ز ما کردی جدا
تو برای وصل کردن آمدی نی برای فصل کردن آمدی
ما درون را بنگریم و حال را نی برون را بنگریم و قال را
چون که موسی این عتاب از حق شنید در بیابان از پی چوپان دوید
عاقبت دریافت او را و بدید گفت مژده ده که دستوری رسید
هیچ آدابی و دستوری مجوی هر چه می خواهد دل تنگت بگوی (۶)
بنابراین یکی از مسائل مهم جامعه امروز چگونگی ارائه مفاهیم محتوا و ارزش های مذهبی و دینی و نحوه تفهیم آنها به جوانان و نوجوانان و در غایت اثر بخشی پیام می باشد.
● فطرت انسان و رابطة او با دین :
قرآن کریم می فرماید :
فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون . (۷)
پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن ! این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده ؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست . این است آیین استوار ؛ ولی بیشتر مردم نمی دانند.
علی (ع) در روایتی خطاب به پیشگاه الهی عرضه می دارد :
اللهم خلقت القلوب علی ارادتک و فطرت العقول علی معرفتک (۸)
خدایا تو قلبها را با ارادت و محبت خود و عقلها را با معرفت خود سرشته ای.و در دعای عرفه امام حسین (ع) آمده است :
چگونه از چیزی که در وجودش به تو نیازمند است به تو استدلال می توان کرد ؟ آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست تا آشکار کنندة تو باشد ؟ تو کی غایب بوده ای تا دلیل و راهنما نیاز داشته باشی و بر تو دلالت کند و کی دور بوده ای تا آثار و نشانه ها ما را به تو برسانند ؟ کور باد دیده ای که تو را با آن نشانه ها، حاضر نبیند و قرین زیان باد معاملة بنده ای که برای او ، بهره ایی از دوستی ات را قرار نداده ای.(۹)
« در قرآن لغت « فطرت » در مورد انسان و رابطة او با دین آمده است : « فطره الله التی فطر الناس علیها » یعنی آن گونه خاص از آفرینش که ما به انسان داده ایم ؛‌ یعنی انسان به گونه ای خاص آفریده شده است. این کلمه ای که امروز می گویند « ویژگی های انسان » ، اگر ما برای انسان یک سلسله ویژگیها در اصل خلقت قائل باشیم ، مفهوم فطرت را می دهد. فطرت انسان یعنی ویژگیهایی در اصل خلقت و آفرینش انسان .» (۱۰)
« بدون شک تعلیمات اسلامی بر اساس قبول یک سلسله فطریات است ؛ یعنی همة آن چیزهایی که امروز مسائل انسانی و ماوراء حیوانی نامیده می شوند و اسم آنها را « ارزش های انسانی » می گذاریم ، از نظر معارف اسلامی ریشه ای در نهاد و سرشت انسان دارند ؛ که اصالت انسان و انسانیت واقعی انسان در گرو قبول فطریات است . این ، حرف مفت است که ما برای انسان فطریات قائل نشویم یعنی ریشه ای در نهاد انسان برای اینها قائل نشویم و دم از « اومانیزم » و اصالت انسان بزنیم. » (۱۱)
هدایت فطری و هدایت به اصطلاح اکتسابی :
« انسان ها دارای دو گونه هدایت هستند : هدایت فطری و هدایت به اصطلاح اکتسابی ، و ... قرآن می خواهد بگوید که تا کسی چراغ هدایت فطری اش روشن نباشد هدایت اکتسابی برای او فایده ندارد.
این در واقع همان مطلب است که انسان انسانیت فطری خودش را حفظ نکرده باشد [ تعلمیات انبیاء برای او ] فایده ندارد ، یعنی تعلیمات انبیاء برای اشخاص مسخ شده و انسانیت را از دست داده مفید نیست. و تجربه و واقعیت نیز همین را نشان می دهد .‌» (۱۲)
متخصصین تعلیم و تربیت معتقدند که میزان اعتقاد به دین و ثبات و قوام آن در بزرگسالی به میزان کارآمدی آموزش های دینی در دوران کودکی بستگی دارد. توجه به افزایش آسیب پذیری دینی و مذهبی در میان نسل جدید در جامعه ما ، اهمیت توجه به محتوای آموزش های مذهبی را بیش از پیش روشن می نماید.
از آنجائیکه حس دین اساساً در طبیعت و فطرت کودک به ودیعه نهاده شده است تنها زمینه سازی روانی – عاطفی لازم است تا خود فرد بدون القاء و اجبار بیرونی به کشف و شکوفایی آن دست یابد و آموزشها و تعالیم مذهبی نیز باید در جهت یاری کردن کودک برای چگونگی کشف آن از طریق خویش باشد تا اینکه بطور آماده و از برون در اختیار وی قرار گیرد و در غیر این صورت مطمئناً در پرورش حس مذهبی او اختلال و کندی ایجاد شده ، و با ارائه مطالب و مواد صوری دینی انگیزه درونی کنجکاوی ذاتی ، عشق وجودی و نیاز فطری وی کاهش می یابد.
« ‌طبق یک پژوهش : به مطالعه ۸ مورد از دانش آموزان که به صورت آزادانه و آگاهانه به دفتر مشاوره دبیرستان مراجعه کرده اند و همگی آنان تردید و نوسان در دینداری و بی دینی داشته اند . در روابط پدر و مادر ، مدرسه و ارزش هایی نظیر نماز ، قرآن ، مسجد و ... بررسی گردیده و با پژوهشی بالینی دقیق ، به این نتیجه رسیده اند که فرآیند بی دینی با تربیت و اعتقادات دینی سخت ، در سال های کودکی شروع شده است و در سال های بعد پی گیری و توجیه نداشته است.
و در انتها حالت دین با ابهام ،‌تعرض ، بیم و اضطراب همراه بوده است . که با درونی شدن و افسردگی یا برونی شدن و پرخاشگری همراه بوده است. همچنین ایجاد وسواس های فکری اضطرابی در رقابت ، حسادت و ترس از مرگ را از عوامل ایجاد کننده فرایند بی دینی در دانش آموزان می توان ذکر کرد. » (۱۳)
« ره آورد و راهکارهای پژوهش ضرورت بر فطرت الهی انسانی در تربیت دینی و آسیب زدایی بی دینی است که بر فطرت الهی انسان تکیه کند . همان فطرتی که در بلوغ و نوجوانی آنرا با صفات عاقل ، بالغ و مختار بودن در معیارهای دین بیان می نمائیم.
طرح جهت دار بودن فرآیندهای دینی را می توان چنین ترسیم نمود :
▪ فرد با فطرت الهی
▪ فرآیندهای پویای تربیت دینی بسوی خدا
▪ خدا در فطرت انسان
▪ کنشهای آزادانه ، آگاهانه و آفرینندگی
▪ مجتمع های فرهنگی ، آموزشی و پرورشی
▪ آزادی، آگاهی وآفریندگی مطلق
در اینجا برای تقریب ذهن خوانندگان در فهم شفاف از تفاوت « دین یابی » و « دین دهی » میتوان از تمثیل « چاه » و « حوض » بهره گرفت. چاه از درون می جوشد و تولید کنندة آب است . اما حوض از بیرون آب را دریافت می کند. چشمة جوشان دین جویی و دین یابی در فطرت آدمی به ودیعه نهاده شده است ، حال آنکه عده ای به تعبیر مولوی وابسته به « آب ناودانی » هستند که از برون به آنها می ریزد !
در دین یابی « حس دینی » ، « پرورش » می یابد و در دین دهی معلومات و محفوظات دینی « گسترش » می یابد.
در فرآیند تربیت دینی معطوف به رهیافت « دین یابی » ، شوق و خوف درونی جایگزین تشویق و تنبیه بیرونی می شود و دین « کنش لذت بخش » خود را در همه ابعاد زندگی توسعه می دهد ، اما در تربیت دینی معطوف به « دین دهی » ، کنش های آدمی در اخلاق و رفتار بی ریشه و آسیب زا می شود. » (۱۴)
اگر نیازهای بنیادی فطری انسان درست تربیت نشود و تنها با قواعد باز دارند ، تحقیر ، سرزنش و تهدید آنرا محدود سازیم ، فرد را دچار بیماری ساخته ایم.
فردی متدین پرورده می شود که در تربیت دینی و سیر و سلوک به سوی خدا بر آزادی ، آگاهی و آفرینندگی او تکیه کرده باشیم .
از آنجا که یکی از نیازهای انسان میل به زیبایی و جمال دوستی است ، در تربیت دینی نیز می توان کمال استفاده مطلوب را از این گرایش ذاتی نمود. اگر شبکه گسترده فرهنگی و آموزشی و تبلیغ تربیتی بتواند پیام خود را به شکلی زیبا و هنرمندانه به مخاطب خود منتقل سازد توانسته است پلی میان طبیعت بشری ( میل به زیبایی ) و تربیت بزند.
توجه قرآن به مساله جهان و زیبایی و نیز اهتمام تدوین به آن اهتمام بیش از پیش به این مساله را در تربیت نسل جوان کشور ضروری می نماید.
می توان گفت کلید تربیت اسلامی عشق است که با جاذبه زیبایی و معنویت می تواند قلب آدمی را مهیای کمال کند اگر تربیت دینی بر اساس عشق و زیبایی باشد انتظار دریافت پاداش و ترس از مجازات در آن معنا نخواهد داشت واعمال و رفتار دینی بر اساس عشق و علاقه قلبی و شهودی انجام خواهند گرفت.
هدف از تربیت دینی پرورش شور و شوق فطری افراد نسبت به جلال و جمال الهی است. هدف عشق ورزی به دین است نه انتقال دین . نقش خانواده ، مدرسه و پیام آوران دینی نیز تنها انتقال و انباشت اطلاعات دینی در ذهن مخاطبین نیست ، بلکه ایجاد شرایط مناسبی است که مخاطبین خصوصاً جوانان خود بتوانند به فهم عمیق دین نایل شوند و آنان تنها نقش راهنما را دارند.
اگر شیوه تربیت دینی الهام گرفته از شیوه های پیامبرانه و خصوصاً پیامبر گرامی اسلام باشد احساس و رغبت دینی در افراد پرورش خواهد یافت.
تربیت دینی امری درونی ، شهودی و اشراقی است و از طریق زمینه سازی و مکاشفه حاصل می شود. پس دین یابی ، یک فرایند درونی ، فاعلی و شخصی است حال آنکه « دین دهی » یک امر بیرونی و اقتباسی است به نظر می رسد منشاء تربیت دینی فرآیندی خود انگیخته دارد و ایمان راستین را نمی توان به صورت « تحکمی » و « ساختگی » پدید آورد بلکه باید زمینه ای فراهم کرد که فرد بتواند آن را از درون احساس کند و نه اینکه از بیرون اقتباس نماید.
اگر بتوانیم شیوه « اکتشافی » را در تربیت دینی جایگزین شیوه « اکتسابی » کنیم بسیاری از آفات تربیت دینی بر طرف خواهد شد و حس مذهبی مبتنی بر ایمان درونی که سرشار از زایندگی ، معنا یابی و لذت پایان ناپذیر است ، ایجاد می گردد.
اما هر نوع اتخاذ روش نادرست و تبلیغات صوری و اشباع افراطی « حس نیاز دینی » را در جوانان از بین خواهد برد و آنچه را که از دل آنها می جوشد و فوران می کند خاموش خواهد کرد. راه برون شدن از این بن بست تربیت دینی ، تغییر روش ها در تبلیغات دینی و تربیت دینی است که مکانیزم « خدایابی » را جایگزین « خدادهی کند » اتخاذ شیوه های عرفانی برای آموزش دین و ایجاد زمینه های دین جویی بسیار حائز اهمیت است.
توجه به این ضرورتها منجر به ایجاد انگیزه های درونی در مخاطبین گشته که با استفاده از این خود انگیختگی و فطرت خداجوی می توان به تربیت دینی مناسب دست یافت.
● چند پرسش :
- آیا آموزش دینی باید همراه با پرورش حس دینی باشد ؟
- معرفت دینی و حس دینی با کدام زبان به دست می آید ؟ قلب – عقل – حس ؟
- آیا هنر تبلیغات دینی ایجاد شوق و کنجکاوی و حس حقیقت جویی در مخاطبین است ؟
- آیا برای پرورش حس دینی می توان به صرف آموزشها و توصیه ها و تبلیغات سطحی و صوری اکتفا کرد ؟
- آسیب های فهم و شعور و تربیت دینی از کجا ناشی می شود ؟
- آیا منابع تربیت را در بیرون فرد جستجو می کنند ؟
- آیا منشاء تربیت دینی فرآیندی خود انگیخته دارد؟
- آیا ایمان راستین را می توان به صورت « تحکمی » و «ساختگی» پدید آورد ؟
- آیا تربیت دینی با دانش دینی یکسان است ؟
علیرضا مزورعی
منابع:
۱- محمد باقر مجلسی ، بحارالانوار ، ج ۶۷ ، باب ۵۹ ، حدیث ۱۸
۲- سوره جمعه ، آیه ۲
۳- راهکارهای اجرایی فرهنگ عفاف و حجاب ، دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگی و ارشاد اسلامی.
۴- دکتر علی شریعتمداری ، رسالت تربیت و علمی مراکز آموزشی ، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها .
۵- همایش آسیب شناسی تربیت دینی ، دفتر همکاری مشترک سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و جهاد دانشگاهی ( ساجد ) .
۶- مولوی ، مثنوی معنوی.
۷- سوره روم ، آیه ۳۰ .
۸- محمدباقر مجلسی ، بحارالانوار ، ج ۹۵ ، ص ۴۰۳ .
۹- شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان ، دعای عرفه .
۱۰- استاد شهید مرتضی مطهری ، مجموعه آثار جلد ۳
۱۱- همان
۱۲- همان
۱۳- همایش آسیب شناسی تربیت دینی ، دفتر همکاری مشترک سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و جهاد دانشگاهی ( ساجد ).
۱۴- همان .
منبع : پژوهه دین