پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

زمینه‌های بین‌المللی پیروزی انقلاب اسلامی در ایران


زمینه‌های بین‌المللی پیروزی انقلاب اسلامی در ایران
برای تبیین و تحلیل انقلاب اسلامی ایران، در سال‌های گذشته مقالات و كتاب‌های بسیاری نگاشته شده است.
یكی از برجسته‌ترین مباحث در این مورد شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ایران در آستانه این تحول عظیم بوده است. محمدرضا پهلوی، علی‌رغم حمایت موثر آمریكا كه ایران را «جزیره ثبات» در منطقه‌ای پرتحول ارزیابی می‌كرد، تاب مقاومت در برابر فشار جنبش عظیم مردمی را نداشت.ساختار نظام بین‌الملل و تقابل همه جانبه دو قطب قدرت در آن (آمریكا و اتحاد شوروی) شرایط را برای بهره‌گیری داخلی مهیا كرده بود. آمریكا برای حمایت از رژیم وابسته به خود، در برابر تهدید اقدام نظامی از سوی اتحاد شوروی براساس قرارداد ۱۹۲۱ ناچار از خویشتن‌داری جدی بود.انقلاب اسلامی، بر پایه اسطوره‌های دینی، سبب شد بسیاری از نظریه‌پردازان تحولات اجتماعی به تبیین نقش مذهب در عرصه كنش‌های سیاسی- اجتماعی توجه پیدا كنند. وقوع این انقلاب سبب شد، در خاورمیانه، توازن قدرت به نفع اتحاد شوروی دگرگون شود. دو ابرقدرت بازی خود را در قالب بازی با حاصل جمع صفر (همه یا هیچ) دنبال می‌كردند. بنابراین سقوط نظام پادشاهی وابسته به ایالات متحده، در عمل مزیتی برای اتحاد شوروی ارزیابی می‌شد. ولی شعار «نه شرقی، نه غربی» به زودی نشان داد اتحاد شوروی نیز به طور مستقیم از ایجاد فرصت‌های جدید در ایران بی‌بهره می‌ماند.۲
یكی از مهم ترین بحث‌ها، در خصوص علل شكل‌گیری انقلاب اسلامی، را می‌توان در آثار تدا اسكاچپول یافت كه همراه با بررسی ریشه‌ها و علل داخلی شكل‌گیری بحران اجتماعی و پیامدهای آن در ایران، فشارها و كشمكش‌های بین‌المللی را هم مورد توجه قرار می‌دهد. در شرایطی كه دولت قابلیت و توانایی تمهید منابع كافی برای سرمایه‌گذاری یا مقابله با این فشارها را از دست می‌دهد، انقلاب رخ می‌دهد. خانم اسكاچپول مسأله انقلاب و امكان تحقق آن را در جوامع كشاورزی مطرح می‌سازد كه مشخص می‌شود قابل انطباق با ایران نبوده است.۳
در بحث‌های اسكاچپول، وقتی حكومت و عوامل آن به طور متمركز رفتار می‌كنند، ابزارهای سركوب ارتباط مستقیم با شرایط بین‌الملل دارد. به این ترتیب، تحولات بیرونی بر رفتارهای این رژیم‌ها اثرگذار است. وقتی این سیاست‌ها و ابزارها به طور غیرمتمركز عمل كنند، در پیشگیری یا كنترل بروز نشانه‌های بحران اجتماعی موفقیت‌آمیزتر می شود. در این چهارچوب برای شكل‌گیری انقلاب گروهی از نخبگان مستقل به وجود می‌آیند كه مجموعه‌ای از اهداف و برنامه‌ها را هدف قرار می‌دهند و با توجه به نقش‌ دولت در كشورهای در حال توسعه كه در شكل‌گیری تحولات اجتماعی بسیار تعیین كننده است، در هر تحول اجتماعی باید رفتار آن را مورد توجه قرار داد. پس در شكل‌گیری هر حركت انقلابی باید نوع رفتار و مواجهه دولت را نیز به طور جدی مورد بررسی قرار داد. وابستگی دولت در جهان سوم سبب می‌شود، تحولات جهانی و شرایط بین‌المللی به طور مستقیم سیاست‌ها و رفتارهای آن را تحت تأثیر قرار دهد. مثلا وابستگی درآمد ارزی این كشورها به تحولات بازار جهانی عامل بسیار مهمی در این فرایند به شمار می‌آید. با توجه به شرایط ایران در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ جامعه ایران در آستانه انقلاب اسلامی جامعه ای كشاورزی نبود. اصلاحات آغاز دهه ۱۳۴۰ كه براساس برنامه اتحاد برای پیشرفت كندی، در پاسخ به انقلاب كوبا و احتمال سرنگونی دولت‌های وابسته به آمریكا در جهان سرمایه‌داری و وابستگان آمریكا مطرح شده بود۴، در عمل موجب تهی شدن روستاها و مهاجرت‌های گسترده روستاییان به شهرها شده بود. حاشیه‌نشینی به پدیده گسترده‌ای در نیمه دهه ۱۳۵۰ تبدیل شده بود. ایران، با اجرای اصلاحات شاه از كشوری كشاورزی به واردكننده تولیدات این بخش تبدیل شده بود. در نتیجه اجرای سیاست وارداتی اصلاحات، و تن ندادن شاه به الزامات دگرگونی‌های سیاسی- اجتماعی همراه با تحولات اقتصادی- فرهنگی، عدم توازن و شكنندگی روزافزون نظام سیاسی ایران را در پی آورده بود. افزایش بهای نفت در آغاز دهه ۱۳۵۰، به دنبال شوك نفتی جهانی، و افزایش شدید بهای نفت با پر شدن بازارهای ایران از كالاهای وارداتی همراه شد. این وضعیت سبب استقلال عمل شاه، هم در برابر جامعه داخلی و هم در برابر جامعه جهانی شد.۵ شاه مجال آن را یافت تا با بهره‌گیری از درآمد نفتی و بی‌توجهی به هشدارها و اظهارنظرهای مشفقانه وابستگانش بر سیاست‌های موردنظر خود اصرار ورزد. او دستگاه سركوب را تقویت كرد و با تاسیس حزب رستاخیز مخالفان خود را به گرفتن گذرنامه و خروج از كشور دعوت كرد. اصلاحات وارداتی شاه، ساختارهای فرهنگی روستاها را نیز دگرگون ساخت. ایجاد خانه‌های فرهنگ، خانه‌های انصاف، شوراهای روستایی و نهادهای مشابه ابزارهای این تحول بود. شاه فرصت آن را یافت تا دیدگاه‌های شخصی خود را در اداره كشور مستقر سازد و خود را نسبت به به عوامل بیرونی و درونی بی‌نیاز تلقی كند.
محمدرضا پهلوی به ارزیابی‌های مشاوران كندی نیز برای اجرای این مدل اصلاحات توجه نكرد. او از این مجال برای تحكیم دیدگاه‌های خود استفاده كرد و كنترل متمركز در نواحی و مناطق مختلف را دنبال كرد كه به نوبه خود آسیب‌پذیری‌های نظام سیاسی را شدت بخشید.
به این ترتیب انقلاب اسلامی سبب شد نقش موثر مذهب و مفاهیم فرهنگی در شكل‌گیری حركت‌های سیاسی مورد توجه مجدد قرار گیرد.۶ در نظریه اسكاچپول، عامل دولت، نظام سركوبگر، دولت وابسته و در همان حال كنش و واكنش در نظام بین‌الملل مورد بررسی قرار می‌گیرد. هرچند در این نوشتار بیشتر به ساختار نظام بین‌الملل می‌پردازیم، در انقلاب اسلامی نیز میان شیوه‌های تولیدی ماقبل سرمایه‌داری و نیروهای سیاسی- اجتماعی فعال در سطح جامعه جهانی ارتباط برقرار شود. این امر كلیشه‌های وابستگی‌ را روشن‌تر می‌سازد. یكی از مهم‌ترین شعارهای انقلاب اسلامی نفی این وابستگی و اساسا هرگونه سلطه بوده است.
این وابستگی سبب می‌شود دولت وابسته، توسعه وابسته و دولت سركوبگر نتواند كنترل و هدایت تحولات داخلی را به دست بگیرد. برای تحقق و پیروزی این انقلاب به عوامل بیرونی نیز باید توجه كرد. در ساختار نظام دوقطبی كه در پایان جنگ جهانی دوم شكل گرفت، تعارض دو ابرقدرت سمت و سوی تحولات را مشخص می كرد.۷ برای دولت آمریكا در جهت جلوگیری از سقوط نظام‌های وابسته به آن در گرو تن دادن، به اصلاحات دموكراتیك برآورد شده بود. از دهه ۱۳۴۰، این نگرش قوت یافته بود كه رشد كمونیسم ارتباط مستقیم با فقر و محرومیت مردم دارد. بر این اساس، سیاست‌های استبدادی و تن ندادن به خواسته‌های عمومی ثبات و امنیت كشورهای بلوك سرمایه‌داری را مورد تهدید قرار می‌داد. از این دیدگاه، ایران به عنوان كشوری پر اهمیت در این مجموعه باید به این دگرگونی‌های ضروری تن می‌داد.
به این ترتیب، در متن روابط وابسته میان رژیم پهلوی و ایالات متحده، دگرگونی ساختاری متناسب با نیازها و الزامات نظام جهانی شكل می‌گرفت. برای این كه ایران بتواند نیازهای خود را در این رابطه تأمین كند، ضرورت توسعه صنعتی و رشد صنعتی مورد توجه قرار گرفته بود. با توجه به ابعاد و پیامدهای وابستگی رژیم پهلوی به آمریكا، در سقوط این نظام نیز این رابطه باید مورد مداقه قرار داد. به این ترتیب ساختارهای وابستگی در حفظ یا سقوط این گونه نظام‌ها می‌تواند نقش‌آفرین باشد.
بر پایه تجارب گوناگون ساختار نظام بین‌الملل بر تحولات داخل كشورها، به ویژه جوامع در حال توسعه بسیار موثر بوده است. ساختار نظام جهانی می‌تواند هم نقش تسهیل كننده و هم محدود سازنده ایفا كند. این شرایط بر عملكرد حاكمان سیاسی، به ویژه در كشورهای در حال توسعه، بسیار اثرگذار است. این عامل می‌تواند برای مردم این كشورها نیز فرصت‌های مناسبی برای كنش‌های اجتماعی فراهم آورد. به هر ترتیب نظام دوقطبی و تقابل آمریكا و اتحاد شوروی به ظرفیتی برای تسهیل در پیشرفت مراحل گوناگون انقلاب اسلامی تبدیل شد.۸ همان گونه كه مرگ كندی سبب كاهش فشار بر رژیم محمدرضا پهلوی در ایران شد، و ایران را به بازار سلاح‌های گوناگون آمریكایی تبدیل كرد، روی كار آمدن جیمی كارتر از حزب دموكرات نیز سبب افزایش فشار برای كاهش فشار سیاسی در ایران از سوی محمدرضا پهلوی شد.
افزایش درآمد نفتی ایران طی دهه‌های ۱۳۵۰ و ۱۳۴۰ این مجال را برای نظام جهانی فراهم كرد تا ایران را از جایگاه پیرامون به شبه پیرامون انتقال دهد. با افزایش نابرابری‌های اجتماعی- اقتصادی در ایران اقتصاد وابسته به ایالات متحده دشواری‌های خود را بیشتر آشكار ساخت. با انتقال درآمدهای نفتی به داخل اقتصاد ایران پدیده تورم روز به روز ابعاد جدی‌تری یافت. اگرچه درآمدهای ایران بسیار افزایش یافت، ولی همراه با آن خریدهای تسلیحاتی شاه سبب رونق مجتمع‌های صنعتی- نظامی آمریكا شد. او خواستار پیشرفته‌ترین سیستم‌های سلاح‌ها و تجهیزات نظامی بود تا نقش منطقه‌ای خود را به خوبی ایفا كند. ایران در دهه ۱۳۵۰ به بزرگ‌ترین خریدار سلاح‌های آمریكا در جهان سوم تبدیل شده بود. به هر حال هم دموكرات‌ها و هم جمهوری‌خواهان در ایفای نقش منطقه‌ای ایران و تجهیز آن اختلاف جدی نداشتند. جایگاه استراتژیك ایران در مرزهای جنوبی شوروی و در شمال خلیج فارس و تنگه هرمز، به نحوی تداوم روابط ایران و آمریكا را موجه می‌ساخت. بی‌تردید مدل توسعه وابسته، آثار و پیامدهای آن در سقوط شاه عنصری اساسی بوده است.در دهه ۱۳۵۰ روابط سیاسی- اقتصادی ایران و آمریكا از چنان گسترشی برخوردار شد كه در روابط با كشورهای جهان سوم وابسته به آمریكا كم سابقه بود. شاه نیز مجال آن را یافته بود تا سركوب شدید مخالفان خود را به نتیجه برساند. ارتباط نزدیك و تنگاتنگ ساواك با سیا شرایط لازم را فراهم كرده بود. فشار كارتر به شاه برای باز كردن فضای باز سیاسی در ایران، موقعیت را برای انفجار آماده ساخت. ضدیت شاه با نمادهای دینی و فشارهای اقتصادی- سیاسی- اجتماعی سبب شد تا فشارهای خارجی، با تقاضاهای داخلی آمیخته شده، روند دگرگونی عظیمی را مهیا سازد.
رژیم شاه، با بهره‌گیری از جایگاه خاص جغرافیای ایران، روابط بسیار حسنه‌ای را در زمینه اقتصادی با اتحاد شوروی سامان داده بود.۹ تنش‌زدایی در روابط آمریكا و شوروی فرصت را برای اجرای سیاست خارجی جدید شاه تحت عنوان «سیاست مستقل» فراهم آورده بود. این سیاست درواقع چارچوب وابستگی به آمریكا، برای ایران مجال توسعه روابط اقتصادی با اتحادیه شوروی را ارایه كرده بود.۱۰ ذوب شدن یخ‌ها در روابط دو ابرقدرت و پس از آن اجرای استراتژی نیكسون در خلیج فارس، و برجسته شدن نقش ایران و عربستان، امنیت این منطقه را برعهده دوستان آمریكا قرار داده بود. این استراتژی سبب شد تا شاه بتواند از فرصت ایجاد شده بهره‌برداری كند.۱۱ شاه در برابر امواج انقلابی منطقه هرچند كاملا به سیاست‌های آمریكا پشتگرم بود، ولی بهره‌گیری از تعارض دو ابرقدرت را نیز پس از استحكام موقعیت خود، سازنده یافته بود. او به شدت نگران خیزش‌های مردمی در منطقه و به ویژه در ایران بود. حجم عظیم تسلیحات آمریكایی و وابستگی فزاینده به آمریكا به هر حال اطمینان كافی را برای او ایجاد نكرده بود. نزدیكی به اتحاد شوروی می‌توانست در همان حال كه برای شوروی بسیار پرثمر باشد، برای شاه نیز در كاهش وابستگی به آمریكا در یك میزان محدود قابل توجه می‌نمود. برای روس‌ها نیز هرچند وابستگی سیاسی شاه كاملا آشكار بود، ولی توسعه روابط اقتصادی دو كشور، مسیری برای كاهش علایق و وابستگی‌های شاه به آمریكا برآورد می‌شد. ۱۲
به هر ترتیب، شاه بر این باور بود كه قدرت نظامی بدون پایه‌ اقتصادی محكم و استوار معنی ندارد، او توسعه روابط با بلوك شرق را نیز در این چارچوب دنبال می‌كرد. با اجرای سیاست‌های كارتر در اعمال فشار برای تقویت فرآیندهای دموكراتیك در ایران، شاه خطر كمونیسم را مطرح ساخت. او همواره از پیامد خروج از ایران و تبدیل ایران به ایرانستان كه منظور تحكیم سلطه شوروی و تبدیل ایران به یكی از اقمار آن بود به عنوان یك برآورد بازدارنده سخن می‌گفت. ولی درواقع هراس شاه از مردم ایران بود. او بیشتر نگران تنش‌ها و نارضایتی‌های داخلی بود. هرچند همواره به نقش عوامل خارجی در تقویت فرایندهای نارضایتی داخلی استناد می‌كرد، موقعیت ویژه ژئوپلتیكی ایران برای شاه این مجال را فراهم آورد كه بتواند هم با ایالات متحده روابط حسنه برقرار كند، هم با اتحاد شوروی ارتباط اقتصادی گسترده‌ای را سازمان دهد. فروش اسلحه‌های روسی به رژیم وابسته به آمریكا از تجربه‌های نادر دوران جنگ سرد است. میلیون‌ها دلار سلاح از شوروی به ایران تحویل شد، رژیمی كه براساس تحلیل‌های ماركسیستی- لنینستی سركوبگر و عامل امپریالیسم معرفی می‌شد. شاه در همان حال كه نقش ژاندارم منطقه‌ای آمریكا را ایفا می‌كرد، با بهره‌گیری از فرصت ژئوپلتیكی بی‌نظیر ایران، با اتحاد شوروی نیز روابط بی‌نظیر اقتصادی را گسترش داد. در دهه ۱۳۵۰ روابط ایران و اتحادیه شوروی به طرز بی‌سابقه‌ گسترش یافت. ایران جایگاه بالایی را در روابط خارجی اتحاد شوروی یافت، در حالی كه عضو اردوگاه سوسیالیسم نبود. این دستاورد تنها ناشی از توجه به جایگاه ویژه ایران بود كه قدرت‌های جهانی را همواره تحت تأثیر قرار داده است.
زمامداری كارتر در چارچوب توسعه وابسته ایران در دوران پهلوی، تأثیر عوامل بیرونی را برجسته‌تر ساخت. كارتر در انتخابات آمریكا بر دو محور تاكید داشت: حقوق بشر، قطع صدور سلاح به رژیم های دیكتاتوری وابسته به آمریكا. هرچند باز هم ایران مستثنا شد و فروش سلاح به ایران ادامه یافت ولی فشارها نیز شدت پیدا كرد. ایران همچنان بزرگ‌ترین خریدار سلاح‌های آمریكایی ماند. منافع تولیدكنندگان سلاح‌ها و سیستم‌های نظامی از دیدگاه‌های خاص كارتر و دموكرات‌ها نافذتر بود. البته برای دستگاه‌های اطلاعاتی امنیتی آمریكا شرایط ایران در نیمه دهه ۱۳۵۰ بسیار مطلوب می‌نمود. ریچارد هلمز سفیر آمریكا در ایران این تصور را برای كاخ سفید ایجاد كرده بود كه تا ۱۰ سال بعد هم در ایران زمینه بحران وجود ندارد. این تحلیل تا حد قابل توجهی برای كرملین نیز قابل اعتنا بود. نه در شوروی و نه در آمریكا خطر جدی برای رژیم شاه از جهت ثبات سیاسی- اقتصادی برآورد نمی‌شد. از دید آن ها گروه‌های سازمان یافته‌ای كه انقلاب را برپا كنند در ایران وجود خارجی نداشتند. لذا كارتر از شاه خواست تا فشارهای داخلی را كاهش دهد و فضای سیاسی را باز كند. او این سیاست را برای حفظ رژیم شاه خطرناك نمی‌دانست. البته در میان مشاوران كارتر در این زمینه اختلاف نظر وجود داشت ولی به هر حال در كرملین نیز كم و بیش تحلیل‌های مشابهی در مورد وضعیت رژیم پهلوی وجود داشت. ولی اجرای سیاست‌های نسنجیده شاه در نیمه دهه ۱۳۵۰، همراه با افزایش بهای نفت، افزایش انتظارات و خواسته‌های مردم، با كاهش بهای نفت، بیكاری و تورم همراه شده بود كه پایه‌های رژیم شاه را رو به تزلزل می‌برد. مدل توسعه وابسته شاه سبب تشدید فشارها، و تنش‌های داخلی و خارجی، شد كه به سقوط رژیم شاهنشاهی منتهی شد. آمریكایی‌ها هنگامی به شدت و عمق نارضایتی‌ها و بحران در ایران آگاهی یافتند، كه بسیار دیر شده بود و انقلاب اسلامی به كابوسی برای حزب دموكرات آمریكا تبدیل شد. تزلزل و شكاف در مدیریت سیاست خارجی كارتر روندهای انقلابی را تسریع و تعمیق ساخت. در سال ۱۳۵۷ تحلیل‌های سازمان سیا فاقد نشانه‌های نگرانی از بحران در حال تصاعد در ایران بود.
رژیم وابسته به آمریكا و دولت‌ حامی آن كه یكی از پایه‌های نظام دوقطبی جهان را تشكیل می‌داد، در برابر فشارهای جنبش عظیم انقلابی مردم ایران، به رهبری امام خمینی(ره)، چاره‌ای جز تسلیم نیافتند. و دولت آمریكا رویارویی را به فرصت‌ها و موقعیت‌های بعدی واگذار كرد...
نویسنده :الهه كولایی
پی‌نوشت‌ها:
۱) ریچارد هرمن، نقش ایران در ادراكات و سیاست‌های اتحاد جماهیر شوروی، ترجمه الهه كولایی، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره‌های ۱۰۲-۱۰۱، نهم و اسفند ۱۳۷۴، ص ۳۹
۲) برای اطلاع بیشتر ر.ك نه شرقی، نه غربی، ترجمه: ابراهیم متقی و الهه كولایی، ‌تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸
۳) ناصر هادیان، نظریه تدااسكاچپول و انقلاب اسلامی، مجله راهبرد، شماره ۹، بهار ۱۳۷۵، صص ۲۶-۱
۴) برای اطلاع بیشتر ر.ك ایرنه گن زیر، كارگردانی دگرگونی سیاسی در جهان سوم، تهران: سفیر، ۱۳۶۹
۵) برای اطلاع بیشتر ر.ك یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه: احمد گل‌محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی، ۱۳۷۸
۶) ناصر هادیان، پیشین.
۷) برای اطلاع بیشتر ر.ك مارك گازیوروفسكی، سیاست خارجی آمریكا و شاه، ترجمه: فریدون فاطمی، تهران: مركز، ۱۳۷۱
۸) برای اطلاع بیشتر ر.ك الهه كولایی، اتحاد شوروی و انقلاب اسلامی، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۹
۹) همان
Ruhallah Ramazani, Iran&#۰۳۹;s Foreign Policy ۱۹۴۱-۷۳, Charlottesvill, University of Virginia, ۱۹۷۵
۱۱) ر.ك الهه كولایی، پیشین
۱۲) همان
منبع : روزنامه همشهری