جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا


نشان به آن «نشان»


نشان به آن «نشان»
«نشان»، فصلنامه تخصصی، پژوهشی، آموزشی با هدف گسترش ارتباط بین طراحان گرافیك ایران، آسیا و جهان
مدیر مسؤول و صاحب امتیاز: ساعد مشكی
دبیر شورای نویسندگان: مرتضی ممیز

وی در ادامه می افزاید: «در دانشكده هنرهای زیبا، دانشجو یا هنرجویی كه برای مؤسسات انتشاراتی و تبلیغاتی كار می كرد مورد انتقاد و بی حرمتی قرار می گرفت. تا اینكه بالاخره در اواخر دهه سی، هوشنگ كاظمی اولین فارغ التحصیل رشته طراحی گرافیك از پاریس به تهران آمد و سرپرست دانشكده تازه تأسیس هنرهای تزیینی (دانشگاه هنر فعلی) شد و در این دانشكده رشته گرافیك را به راه انداخت. ده سال بعد نیز با تلاش شخصی نگارنده و علی رغم كارشكنی های معمول وروزمره محیطهای كار، بالاخره رشته طراحی گرافیك در دانشكده هنرهای زیبا نیز مطرح شد.»این مقدمات سبب شد تا در طی دهههای چهل و پنجاه نخستین نمایشگاههای طراحی گرافیك در «تالار ایران» برپا شود. متعاقب آن در سال۱۳۵۷ نخستین فعالیت بین المللی با مدیریت گرافیك نوپای ایران، تحت عنوان «نمایشگاه طراحی گرافیك آسیا» در تهران پایه ریزی شد. در ادامه در دهه شصت (پس از انقلاب) نیز تشكل صنفی طراحان گرافیك مطرح شد. حالا دیگر جامعه، پدیده ای موسوم به «گرافیك» و شخصی به نام «گرافیست» را شناخته بود لذا مشكلات این حرفه به مرور بیشتر نمایان می شد. در دانشگاه این رشته را آموزش می دادند، در محافل فرهنگی برایش نمایشگاه ترتیب می دادند، آثار طراحان آسیایی را در معرض نمایش می گذاشتند... اما سالهای دیگری باید سپری می شد تا دواتفاق دیگر در گرافیك ایران رخ دهد:یكی راه اندازی جریانی به نام «بی ینال گرافیك ایران» و دیگری تأسیس «انجمن صنفی طراحان گرافیك» . این كوشش ها موجب شدند تا شاهد گسترش این هنر در سطوح مختلف باشیم. به نظر می رسد برای عمق بخشیدن به چنین گسترشی در سطح حرفه ای، نیازمند یك اتفاق دیگر در پی دواتفاق ذكر شده (بی ینال و انجمن صنفی) باشیم و آن اتفاق چیزی نیست مگر دستیابی به نوعی تأمل ومكث و كوشش آگاهانه برای ژرفا بخشیدن و آغاز رویكرد «كیفی» در همه ابعاد است.انتشار «نشان» می تواند بخشی از این رویكرد را پاسخ دهد. اما متولیان «نشان» به دور از هرگونه احساساتی گری و درغلتیدن به شعارهای گول زننده، به طرزی واقع بینانه معتقدند «وكیل و ولی گرافیك ایران نیستند» و تنها به اندازه توان خود سعی می كنند گرافیك ایران را با همه توانایی های موجودش به ایرانی و غیرایرانی معرفی كنند. آنها ارتقای سطح دانش بصری را در دستور كار خود دارند، اما به اندازه توان خود.كاربرد این نوع از ادبیات به چه معنایی است؟ پاسخ روشن است. هم اكنون گروهی همت خود را به كار بسته و «نشان» را تولید می كند. شاید گروه یا گروههای دیگری نیز نشریه خاص خود را منتشر كنند (هم اكنون نشریاتی مثل مجله گرافیك و نشریه سگال منتشر می شوند). چنین وضعیت دموكراتیكی موجب می شود كه همه سلایق، گروهها و دیدگاهها صاحب «ارگان» خاص خود باشند. در این میان «منتقد» می تواند به روشنگری پرداخته و سره از ناسره بنماید.با نگاهی به شش شماره نشریه «نشان» و با دقت در سر مقاله های این فصلنامه كه جملگی توسط مرتضی ممیز نوشته شده اند، درمی یابیم كه سرمقاله نخستین شماره می تواند در حكم مانیفست «نشان» تلفی شود:«در ابتدای كار كاملاً آگاهی داریم كه انتشار مجله یا هرگونه نشریه ای مستلزم داشتن تجربه و تخصصی جداگانه در ژورنالیسم است، بخصوص كه هدف از انتشار بحث و ارتباط در چارچوبهای ویژه تخصص باشد و كیفیت نویسندگی خاص خود را برای بیان محتوای فنی بطلبد تا بتواند تفهیم وتفاهم را به نحو مؤثری با عموم مخاطبان انجام دهد.» و در ادامه می خوانیم: «... زیرا برقراری ارتباط نگارشی، بخصوص برای هنرمندان كه متخصصان دیگری در زبانهای دیگر هستند، كاری آسان و گام نهادن در جاده ای هموار نیست و متخصصان نمی توانند به سادگی در تخصصی دیگر قلم زنی كنند. همین امر دلیل گشودن جبهه جدیدی از مشكلات است.» و می افزاید: «این امر با تأنی و به مرور میسر است، تا فكر كردن عمومی تر شود و به این ترتیب با حوصله به هدف كه بسط هنر و ارتباط عموم با هنر است برسیم.» اینكه گردانندگان«نشان» برآن هستند تا هفتاد درصد حجم نشریه را به «تصویر» و سی درصد بقیه را به «نوشتار» اختصاص دهند، لابد به دلیل درنغلتیدن به آن جبهه جدید از مشكلات است كه ممیز در نخستین سرمقاله به آن اشاره كرده است.
اما مرتضی ممیز در انتها می گوید: «این امر با تأنی و به مرور میسر است، تا فكر كردن عمومی تر شود» و از بسط هنر و ارتباط عموم با هنر سخن رانده است و به درستی معتقد است كه «انتشار مجله یا هرگونه نشریه ای مستلزم داشتن تجربه و تخصصی جداگانه در ژورنالیسم است.» واقعیت این است كه برخورداری از یك رسانه مكتوب كه نظم انتشار فصلی دارد باید كه صفحاتی را برای تألیف و تجربه نوشتاری اختصاص دهد تا نشان زمانه را بر برگ برگ صفحاتش بتوان «خواند» و بتوان «دید». هر چند كه تقسیم هفتاد به سی برای آغاز انتشار سیاست درستی بوده است، اما برای ادامه انتشار این سیاست جای تردید دارد. فراموش نكنیم اگر انتقادی به تاریخ هنر ما وارد است، به آن بخش از این تاریخ وارد است كه از مكتوب كردن و مدون كردن و نگارش علم وتجربه شانه خالی كرده است. هر چند كه همه می دانیم كه غلبه فرهنگ شفاهی موجب این نسیان بوده است. در اینجا بی درنگ این پرسش مطرح می شود كه آیا هنوز هم در عصر استیلای فرهنگ شفاهی به سر می بریم؟ ثبت و درج تجربه ها، داشته ها وتولیدات متنوع بصری كه به نوعی در حوزه گرافیك گنجانده می شوند، صرفاً به چاپ نمونه های تصویری آن حاصل نمی شود. گرافیك معاصر ایران چه در حوزه آموزش و چه در حوزه های كاری و حرفه ای و حتی صنفی و حقوقی نیازمند برخورداری از یك «ادبیات» توانمند است. پرورش نویسنده، محقق، منتقد و گزارشگر در عرصه گرافیك می تواند نشانه مثبتی برای گذر از گسترش «كمی» به رشد «كیفی» در گرافیك معاصر ایران باشد.حافظه تاریخی ما در چند دهه گذشته شاهد یك رشد تدریجی درگسترش سطحی و كمی هنر گرافیك بوده است. حالا دیگر صاحب تعداد زیادی هنرستان و دانشكده دولتی و مراكز نیمه دولتی وخصوصی در امر آموزش گرافیك هستیم، بی ینال داریم، انجمن صنفی داریم و پرسوناژ «گرافیست» حتی به سریال های پرمخاطب خانوادگی تلویزیونی نیز كشانده شده است. تعداد زیادی كودك و نوجوان وحتی زن ومرد جوان در جامعه امروزی ایران هستند كه والدین گرافیست دارند. حالا دیگر باید برای آنها تجربه خودی و بیگانه ، گذشته دور و نزدیك، اینجا و آنجای جهان را قرائت كرد.مخاطب امروزی نیازمند ادراكی عمیق و چند جانبه است كه با ادبیات متناسب و توانمندی «نوشتار» می توان او را اقناع كرد. اصلاً اگر به تفكر «مولتی مدیا» باور داشته باشیم باید هر شماره «نشان» را درقالب CD و با برخورداری از امكانات صدا، متن وتصویر عرضه كنیم.
شماره اول «نشان» به موضوع «هویت» پرداخته و در این راستا با آیدین آغداشلو، مهدی سحابی و فرشید مثقالی به گفت وگو پرداخته است. در این میان اندیشه های مهدی سحابی سخت به یادماندنی و نافذ هستند:«... چرا مدرن بودن وهویت را الزماً در تضاد هم قرار می دهیم؟ چرا باید چنین نتیجه ای گرفته شود كه هویت حتماً غیرمدرن است؟ چرا هویت را الزماً به گذشته متعلق می دانیم؟ چرا اصولاً مدرن بودن را مطلقاً یك وضعیت غیرخودی و بیگانه می پنداریم؟» . در شماره دوم یك گفت وگوی مفصل با استاد محمد احصایی صورت گرفته است:
«در سال ۱۳۴۷ در یك نمایشگاه جمعی در هتل هیلتون شركت كردم. و در واقع این اولین «نقاشیخط »ی بود كه به طور رسمی به نمایش در می آمد. آقای كریم امامی در مطلبی كه درباره نمایشگاه سالانه در سال ۱۳۵۲ درمحل موزه ایران باستان تشكیل گردید، برای اولین بار اصطلاح «نقاشیخط» را مطرح كردند. در آن سال من نقاش برگزیده شده بودم كه به من اطلاع نداده بودند، خبرش را در روزنامه كیهان همان روزها خواندم...» شماره سوم «نشان» به هشتمین دوسالانه جهانی پوستر تهران پرداخته است. علی رشیدی طراح گرافیك، مدرس و مدیر هنری داروگ در این باره چنین می گوید: «می توان دو هدف برای دوسالانه جهانی پوستر تهران قائل شد. نخست معرفی طراحان ایرانی به جوامع حرفه ای جهان و دیگر ارتقای سطح كیفی طراحان و طراحی گرافیك در ایران».شماره ۴ «نشان» به موضوع «تجربه های آموزش» پرداخته و از تنی چند از مدرسین رشته طراحی گرافیك دعوت كرده تا تجربیات آموزشی خود را مطرح كنند. مصطفی اسداللهی، گزارش یك تجربه در كارگاه طراحی پوستر دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را با استفاده از تمرین های دانشجویانش مهدی سیفی، داوود موسی زاده و مهسا قربان كریمی عرضه كرده است. ایرج انواری، همگامی یادداشت های بعدی، تحقیق و اتود در كارگاه طراحی پوستر دانشكده هنر نیشابور را در اختیار «نشان» قرار داده است. ابراهیم حقیقی «طراحی نشانه ها، تدریس و تجربه» كارگاه طرح عملی جامع دانشكده هنر ومعماری دانشگاه آزاد را عرضه كرده است. دكتر محمدحسین حلیمی كارگاه مبانی هنرهای تجسمی دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه را به مثابه یك تجربه آموزشی تدوین كرده و به دست اندركاران «نشان» ارائه كرده است.در شماره ۵ «نشان» گفت و گویی با پرویز كلانتری درج شده است كه گوشه های جالبی از فعالیت گرافیك و تصویرسازی در دهه های ۴۰ و ۵۰ را روایت می كند:«طراحی نخستین كتابهای درسی كار بسیار دشواری بود، چون ما هیچ اطلاعاتی نداشتیم، من احساس می كردم كه خود مؤلفین هم اطلاعاتی كامل از ظرفیت و دقایق لباس ها، اسباب و وسایل دوره های ایران باستان ندارند كه به ما بدهند. در مجموع طراحی گرافیك در آن دوره قدم های اول را بر می داشت. برخی ابزار كار و مواردی مانند طراحی «گرید» و یا تهیه آرشیو برای اولین بار در مؤسسه فرانكلین انجام شد». و در ادامه می افزاید: «در ابتدا من و آقای محمدزمان زمانی بودیم. بعداً غلامعلی مكتبی، نورالدین زرین كلك، ژانت میخائیلیان، فریدون جهانشاهی، احمدصنعتی، لئونی تاشچیان، فرشته پرویزی، گیلیارد عرفان، عزیزالله پایان، آراپیك باغداساریان و فرشید مثقالی هم آمدند كه چند نفری با زنده یاد فیروز شیروانلو به كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان رفتند و در كتابهای درسی نماندند». شماره آخر و ششمین شماره «نشان» به موضوع طراحی جلد كتاب پرداخته است. مطلبی تحت عنوان «شوخ طبعی نمادین» طراحی جلدهای «پل رند» ، توسط رامین شیخانی ترجمه شده است كه بهترین مطلب این شماره نشان است. بخوانیم:«كلاژ بریده عكس های سیاه و سفید یا كاغذهای رنگی كه به صورت فرم های سمبلیك عنان گسیخته ای با خطوط و شكل های ساده طراحی و بر زمینه ای ساده تركیب می شدند.«پل رند» از نقاشانی چون ماتیس، پیكاسو، كاندینسكی، كله، میرو و لژه تأثیر پذیرفته بود. «رند» طی زمان اوج فعالیت های تبلیغاتی خود، فعالیت های فرهنگی را نیز به شكل طراحی جلد كتاب ادامه داد. در واقع شیوه آزاد وهنرمندانه «رند» با فعالیت های ادبی همخوانی بیشتری داشت. طراحی های «پل رند» برای جلد كتاب را می توان اولین فعالیت های خلاقانه در عرصه طراحی جلد كتاب در تاریخ دانست».با نگاهی دقیق به شماره های منتشر شده «نشان» می توان مجموعه گفت وگوهای ساعد مشكی (طراح گرافیك ومدرس دانشگاه) با شخصیت های زبده هنر گرافیك را در قالب یك كتاب مرجع و مستند به تصور درآورد. گفت وگوهایی از گرافیك، با گرافیك و در گرافیك میان یك گرافیست جوان و سلسله ای از ریش سپیدهای این هنر. به نظر می رسد در خلال این گفت وگوها و حاصلی كه به دست می آید می توان شاخصه های یك نقد و بررسی سالم را كشف كرد.

احمدرضا دالوند
منبع : روزنامه ایران