پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تحقق آرمان ها در دولت نهم


تحقق آرمان ها در دولت نهم
۱) پیش از آنکه به نسبت آرمانگرایی و دولت های بعد از انقلاب بپردازیم، لازم است منظور خود را از این مفهوم ارائه دهیم تا فهم مشترکی حاصل و ابهامات برطرف شود. اگر واژه آرمان را به مفهوم «آرزوی دور و دراز» یا «بلندپروازی بی سرانجام» یا «هدفی دست نیافتنی» و امثال آن تفسیر کنیم، طبیعتاً بحث ما آغاز نشده، با پیش داوری به اتمام می رسد اما اگر واژه آرمان را به معنای «افق بلند»، «چشم انداز مطلوب»، «هدف متعالی» و نظایر آن در نظر بگیریم، خاستگاه بحث تغییر پیدا می کند. در همین مفهوم اخیر از تعبیر «آرمان» باز اگر ما آبشخور این افق و چشم انداز و هدف متعالی را صرفاً دنیای ساختگی وهم و خیال یا بالاتر از آن، اندیشه و فلسفه بشری بپنداریم، یک نوع قضاوت را که غالباً لبریز از تردید و ناباوری است به مخاطب خویش بازتاب می دهیم ولی چنانچه سرچشمه این آرمان را «وحی الهی» بدانیم و اراده خداوندی را پشتوانه آن ببینیم و همت و ایثار هزاران هزار پیامبر و بندگان صالح را در پیگیری این آرمان به رسمیت بشناسیم و همین شناخت را به مثابه یک گنجینه عظیم تجربه موفق بشری در آرمانگرایی به حساب آوریم، نوع نگاه و رویکرد ما معقول خواهد شد. مثلاً از منظر یک ناظر آگاه و رسالت مدار که رنج های بی کران جامعه بشری را نظاره می کند و ارزش زندگی را در پرتو آموزه های دین، در گستره حاکمیت الهی به پرچمداری نایب امام زمان(عج) قدر می شناسد و مسوولیت نجات ستمدیدگان زمین را بر دوش خود احساس می کند و به اندازه توان خویش در راستای تحقق عدالت، معنویت و انسانیت تلاش می کند، از تماشای انبوه رسانه های بی آرمان، بی رسالت، منفعل و حتی مقلد بیگانگان به شدت متاثر و متاسف می شود. می دانیم که آرمان نهایی همه موحدان بر مبنای جهان بینی توحیدی اسلام، رسیدن به مقام والای بندگی خداست که راز خلقت بشر و تحقق حکمت بالغه الهی در رساندن جامعه بشری به کرامت، عزت، آزادی حقیقی، عدالت، معنویت، وحدت و امنیت است و سعادت همه جانبه را تنها در راستای کمال جویی و سیر تکاملی نفسانی فرد و جمع به سوی مقام روح قدسی و ملکوتی حق تعالی میسر می داند. پذیرش فلسفه انتظار و حرکت به سوی جامعه توحیدی عدالت خواه جهانی و جهد و جهاد برای حذف موانع ظهور منجی عالم بشریت، یک افسانه و رویا و خیال واهی نیست بلکه یک حقیقت جاری در اندیشه توحیدی و یک واقعیت آشکار در انگیزه خداپرستان دیروز، امروز و فردای جهان است. از این منظر «آرمان خواهی» و «آرمانگرایی» هم نماد خداباوری و هم نمود خودآگاهی انسان ها است یعنی آرمانگرایی عین واقعیتی انسانی است که نفی آن ناشی از جهل به حقیقت بشر است و حذف آن عامل رکود و سقوط فرد و جامعه می شود و از طرف دیگر، شناخت و پذیرش و تقویت آن باعث رشد امید و انگیزه و پیشرفت بشریت می باشد. با این معنا از آرمان و آرمانگرایی می توان شخصیت رئیس جمهور دولت نهم را مورد بررسی قرار داد.
دکتر محمود احمدی نژاد یک شخصیت هوشمند و اندیشمند طراز بالا است که در میان شخصیت های سیاسی معاصر جزء افراد کم نظیر آرمانگرا و واقعیت شناس است. یعنی هم واقعیت های موجود را می شناسد و هم با استفاده از این واقعیات برای اصلاح شرایط و طرح آرمان های متعالی اسلام و انقلاب اسلامی، پیگیر تحول و اصلاح امور جامعه ایرانی، اسلامی و بشری در راستای رهنمودهای رهبری انقلاب است.
۲) از منظر آرمانگرایی احمدی نژاد یک فرصت ارزشمند برای پیگیری آرمان های بزرگ ایرانی، اسلامی و بشری است. البته زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی و بعد آقای خاتمی در کشور ما حکومت می کردند، شاید تصویر آرمانی ما از یک رئیس جمهور مخلص، فداکار، پرتلاش، مردمی مبتکر، شجاع، دشمن شناس، مردم دوست و مطیع ولایت، شخصیتی نظیر احمدی نژاد بود، اما امروز در عین حال که احمدی نژاد را باید به عنوان یک شخصیت برجسته آرمانگرا قدر شناخت، اما باید فراتر از احمدی نژاد را به عنوان شخصیت آرمانی انقلاب اسلامی بعد از دوره های ریاست جمهوری ایشان پیگیری کنیم. دلیل این سخن هم آن است که در حقیقت ایشان انتظار جامعه ما و از جمله آرمانخواهان را افزایش داده اند. به عنوان نمونه چهل سال پیش تشکیل حکومت جمهوری اسلامی یک آرمان بزرگ برای همه نیروهای مسلمان به شمار می آمد و بسیاری آن را دست نیافتنی می پنداشتند. اما امروز که به آن رسیده ایم، «تشکیل حکومت جماهیر اسلامی» در جهان اسلام آرمان بزرگ و مشترک بسیاری از ما و مسلمانان جهان است.
دکتر احمدی نژاد در شعارهای انتخاباتی خود حاکمیت، «اشرافی گری» و «خاندان سالاری» و «رانت خواری حزبی» را به شدت نفی کردند و در خلال سه سال گذشته تلاش کردند تا صادقانه با توجه به همه واقعیات موجود و مقدورات خویش، عملکردی منطبق با این شعارها ارائه دهند. مردم ما از خلق وخوی استکباری و منش فرعونی و شگردهای مزورانه باندهای متنفذ و تبلیغات جنگ روانی بیزارند و محمود احمدی نژاد در شعار و عمل خود نشان داد که از این شیوه ها بیزاری می جوید و بر این اساس خلق و خوی مردمی و متواضعانه ایشان که همراه بود با آرمانگرایی، خداخواهی، عدالت طلبی، ظلم ستیزی، محروم نوازی و تبعیت از ولایت امر مسلمین، موجب جلب نظر مردم به ایشان شد. در حقیقت گفتمانی را که رهبر عزیزمان امام خامنه یی در طول ۱۶ سال قبل از آن و در شرایط دگرگون دولت های ماقبل سوم تیر ۸۴ در عرصه ملی ایجاد و تثبیت کرده بودند، احمدی نژاد توانست با تدبیر خویش در شعارها و عملکردها منطبق بر این گفتمان، افکار عمومی کشورمان را به سوی خود جلب و جذب کند.
۳) با توجه به این شاخصه های آرمانی دولت نهم، می توان مقایسه یی صورت داد بین آرمان های دولت نهم با دولت های پیشین. معمولاً هر دولتی که با انتخاب مردم به قدرت می رسد بر اساس پیش زمینه های موجود یا با استفاده از ابزاری که در اختیار دارد به وسیله ایجاد فضای روانی مطلوب، شعارهایی را که محتوای آنها نیازهای اجتماعی (چه واقعی چه ساختگی) را بازتاب می دهند، برمی گزیند که این شعارها به نوعی با برخی از شعارهای انقلاب اسلامی انطباق یا شباهت دارند. مهم آن است که بعد از انتخاب، منتخب مردم با شعارهای مطلوب مردم چگونه رفتار می کند مثلاً در دولت سازندگی، ساختن و آبادکردن کشور یک نیاز اجتماعی و یک هدف متعالی همه ایرانیان بود، اما وقتی آقای هاشمی رفسنجانی همه کارگزاران این دوران پرتلاش را که میلیون ها ایرانی در آن نقش داشتند، تنها در حزب کارگزاران سازندگی و در یک مجموعه چند نفری اطراف خویش خلاصه کردند و با اسراف و تبذیر و تجمل گرایی و اتلاف بیت المال در تبلیغات سرسام آور محدود ساختند، آن چنان که عنوان سازندگی را به بدترین شیوه ها در ذهنیت جامعه تحمیل کردند زیرا بسیاری از هنجارها و ارزش های اسلامی و انقلابی منکوب عملکرد حزب ایشان شد یا اینکه در دولت اصلاحات شعارهایی مانند «دولت پاسخگو» و «اصلاح طلبی» و تحول در عرصه سیاسی و «تشکیل جامعه مدنی» بر اساس الگوی مدینه النبی در عصر نبوی(ص) به طور طبیعی منطبق بر آرمان های اسلام و انقلاب اسلامی بودند، ولیکن بعد از به قدرت رسیدن آقای خاتمی زمانی که اطرافیان ایشان همین مفاهیم را تحریف کردند با تعریفی دگرگونه از این مفاهیم، مبانی سکولاریستی و بعضاً ضددینی را به افکار عمومی تحمیل کردند و عملکرد خود را در مسیر گرایش به بیگانگان و تخریب بنیان های نظام اسلامی و ایجاد نفاق در درون جامعه و سیستم حکومت یا به تعبیر خودشان به القای حاکمیت دوگانه روی آوردند که نتیجه یی کاملاً خلاف شعارهای مطلوب اولیه بر جامعه ما تحمیل کردند؛ و آقای خاتمی که به دنبال توسعه سیاسی بودند، تمام مشارکت سیاسی مردم را در حزب چندنفره «مشارکت» خلاصه کردند و همین عملکردها، شخصیت خوش برخورد و حرکات پوپولیستی آقای خاتمی را از رمق انداخت و شعار های زیبای ایشان را توخالی و بعضاً بسیار خطرساز برای سرنوشت ملت ایران آشکار ساخت.
۴) معمولاً نتیجه گیری از کلیت شعارها و عملکردهای هر دولتی را باید در پایان دوره حاکمیت آن جست وجو کرد، اما احمدی نژاد در همین دوره سه ساله اولیه نشان داده است که در پیگیری شعارهای انتخاباتی خود، تاکنون دقیق ترین و پایدارترین مدیر اجرایی کشورمان بوده است. ممکن است که در پیگیری شعارها و آرمان ها به زمانی طولانی تر از یک دوره سه ساله نیاز باشد، اما جهت گیری کلی دولت نهم نشان از صداقت، مردم گرایی، عدالت خواهی، ظلم ستیزی، مبارزه بی امان با فقر، فساد و تبعیض و در جهت قطع مناسبات ناسالم گذشته دارد که قریب به سه دهه بر بسیاری از گلوگاه های عرصه اقتصاد، سیاست، فرهنگ و هنر چنبره زده بودند. تا به امروز نمی توان انحرافی را در عملکرد دولت نهم نسبت به شعارهایش مشاهده کرد. هرچند موانع پیش پای دولت نهم، کلاف سردرگمی را نشان می دهد که عناصر چپ و راست هر کدام به نوعی و به نسبت رقیب یا مخالف، سهیم هستند، و مردم هوشمند ایران اسلامی فراتر از فضاسازی های رسانه های گوناگون از محافظه کار گرفته تا سرسخت ترین منادیان غرب و هماهنگ کنندگان با بیگانگان، هم دشمن را می شناسند و هم به محدودیت های ایجاد شده در مسیر دولت نهم، تحلیلی کاملاً حقیقی دارند و هم تلاش بی وقفه دولت نهم و احمدی نژاد خستگی ناپذیر را مشاهده می کنند.
محمدعلی رامین
منبع : روزنامه اعتماد