شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


جامعه جهنم است


جامعه جهنم است
«یازده بار آزمایش دادم تا باورم شد اچ آی وی مثبت هستم. باورش سخت بود، سخت.» علی سی و خرده ای سن دارد و به اندازه یک آدم هفتاد ساله تجربه های عجیب و غریب. مدیر یک مرکز ترک اعتیاد است و می گوید چهار سال است که از بیماری اش خبر دارد و حالا دیگر با آن کنار آمده است. کنار آمده است اما هر بار می خواهد از جامعه و شرایط اجتماعی حرف بزند، ناخودآگاه - یا شاید هم خودآگاه - می گوید؛ «جهنم جامعه».
● چرا جهنم؟ جامعه چه کرده است با شما؟
▪ همین الان که دارم با شما حرف می زنم، لثه ام مشکل دارد و هیچ دندانپزشکی حاضر نیست مداوایم کند. وقتی پزشک این جوری است، چه توقعی از دیگران می شود داشت؟ وقتی فرهیختگان جامعه ما کسی را به «جرم» ابتلا به ایدز از خود می رانند، فکر می کنید چه صفتی می توانم به اجتماع نسبت دهم؟
● واقعاً هیچ جا آرامش ندارید؟
▪ هیچ جا. یعنی اگر نگویم که بیمارم، مشکلی نیست ولی به محض اینکه می فهمند، رفتارشان تغییر می کند. مثلاً چندوقت پیش سمیناری بود درباره مواد مخدر و ترک اعتیاد و اینها. وقتی به عنوان کسی که بیش از چهار سال پاک پاک مانده است، روی سن رفتم، کلی تشویق شدم. اما به محض اینکه اعلام کردم HIV مثبت هستم، نگاه ها سنگین شد.
آنقدر سنگین که رشته کلام را گم کردم. شرکت کنندگان سمینار هم همه از قشر باسواد جامعه بودند، از تحصیلکردگان.«چهارده سال اعتیاد داشتم، شش سال آماتور و هشت سال حرفه ای. یکی از فروشنده های بزرگ مواد مخدر هم بودم. بازداشت هم شدم، به جرم حمل ۴۰ کیلو تریاک و ۳ قبضه اسلحه کمری حتی حکم اعدام هم گرفتم که البته حکم شکست و بعد از شش سال آزاد شدم.»
علی می گوید از ۱۵ سالگی با مواد مخدر آشنا شده است؛ «پدرم کامیون داشت و تریاک می کشید. هنوز هم می کشد. در سفرها من هم می کشیدم.» از ۱۶ تا ۲۲ سالگی را در زندان گذرانده است و می گوید تنها کار مثبتی که در آن سال ها کرده، گرفتن دیپلم اش در زندان بوده است؛ «آزاد که شدم، فقط مواد می دیدم. یا می کشیدم یا می فروختم. اما از سال ۸۲ همه چیز را برای همیشه کنار گذاشتم.»
● چطور فهمیدید که HIV مثبت هستید؟
▪ برای ترک اعتیاد به یکی از NGOها مراجعه کردم و مشخص شد که HIV مثبت هستم. اصلاً حدس اش را هم نمی زدم. چون خیلی مواظب مسائل بهداشتی بودم. وقتی که داشتم ترک می کردم، ۳۰۰ سرنگ نو در خانه داشتم...
● حدس هم نمی زنید که از چه راهی مبتلا شده اید؟
▪ تنها حدسی که می توانم بزنم این است که وسط دعواهای شدیدی که داخل زندان و خارج از زندان پیش آمد و چاقو زدم و چاقو خوردم، مبتلا شده باشم. فرض کنید ۱۰ ، ۱۵ نفر را که از سر تا پا خون آلودند...
می گوید وقتی از بیماری خودش خبردار شده، نمی توانسته به همسرش دراین باره چیزی بگوید؛ «همسرم باید آزمایش می داد و شش ماه نباید هیچ ارتباطی با هم می داشتیم. عذاب وحشتناکی کشیدم در آن شش ماه. زندگی ام وحشتناک شده بود. عذاب وجدان داشت بیچاره ام می کرد. کارهای احمقانه ای هم کردم در آن دوران.
دوبار با گاز اقدام به خودکشی کردم که هر دوبار زنم نجاتم داد. اورژانس خبر کرد. جز اینکه نمی توانستم به همسرم از بیماری ام بگویم، خود درک بیماری هم برایم سخت بود. خیلی سخت تر از سال های زندان.»اما همسر و بچه علی هیچ کدام HIV مثبت نیستند. می گوید همین به او انگیزه و انرژی داده است که زندگی جدیدی را بسازد، که تلاش کند دیگران را از اعتیاد نجات دهد، که جامعه را آگاه کند که HIV مثبت بودن انگ نیست.
او حتی از جهاد دانشگاهی مدرک تکنسین پرستاری هم گرفته است و با علاقه در ساختمان کوچکی گروهی را جمع کرده است تا به معتادان مشاوره دهند.علی می گوید؛ «هر روز به این امید هستم که دخترم یک روز بزرگتر می شود. می خواهم بچه ام آنقدر پیشرفت کند که بگویند بچه یک HIV مثبت به جایی رسیده است. وقتی که هنوز مساله HIV مثبت در جامعه ما حل نشده است، بهترین کاری که می توانیم بکنیم همین است.»
راه را گم کرده بودم در محله باغ آذری حوالی میدان شوش. «آقا، خیابان عابد کجاست؟» هر بار نگاهی خمار به چشمانم خیره می شد و بی حوصله مسیری را با انگشت اشاره نشان می داد. مسیر یکی از این انگشت ها را دنبال کردم، راهی کنار پارک که هم خوش آب و هواتر بود و هم خلوت تر. قدم های اول توجهم به اطراف مسیر، به چمن های پارک، جلب نشد. کمی جلوتر دیدم که چقدر سرنگ آلوده آنجاست؛ میانگین اش شاید قدمی پنج سرنگ.بعدتر از علی پرسیدم که ماجرای این سرنگ های آلوده کنار خیابان چیست؟
«این جا از هر ۱۰۰ نفر ۹۹ نفر یا مصرف کننده یا فروشنده مواد مخدر هستند و خدا می داند که چند نفرشان HIV مثبت هم هستند و نمی دانند.» هنوز با این آمار کنار نیامده بودم که گفت؛ «در همین منطقه دست کم ۱۴ تا دختر زیر ۱۰ سال زندگی می کنند که HIV مثبت اند. دوتایشان از مادرهاشان گرفته اند، بقیه از طریق بازی کردن با سرنگ های آلوده. آینده این دخترها چه می شود، وقتی که هنوز HIV مثبت بودن در جامعه ما انگ است؟»
سمر امیدی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید