دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

ماهی پیرانیا - Piranha


ماهی پیرانیا - Piranha
سال تولید : ۱۹۷۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : دنیای جدید و پیرانیا پروداکشنز
کارگردان : جو دانته
فیلمنامه‌نویس : جان سیلز، برمبنای داستانی نوشته ریچارد رابینسن و سیلز.
فیلمبردار : جیمی آندرسن.
آهنگساز(موسیقی متن) : پینو دوناجو.
هنرپیشگان : برادفورد دیلمن، هیتر منزیس، کوین مکارتی، کینان وین، دیک میلر، شانن کالینز، باربارا استیل، بلیندا بالاسکی،ملودی تامس و بروس گوردون.
نوع فیلم : رنگی، ۹۴ دقیقه.


کاراگاه خصوصی، «مگی مکیون» (منزیس)، که با کمک راهنمایش، «پل گروگان» (دیلمن) درباره ماجرای گم شدن دو جوان در تکزاس تحقیق می‌کند، شواهدی بمنی بر غرق شدن آن دو در استخر یک پایگاه نظامی متروکه می‌یابد؛ اما وقتی قصد تخلیه آب استخر را دارد، نگهبان آنجا به او حمله‌ور می‌شود. آنان متوجه می‌شوند که این ماجرا با تحقیقات «دکتر رابرت هوک» (مکارتی)، که در سال‌های جنگ ویتنام، طرحی درباره پرورش ماهی‌های گوشتخوار «پیرانیا» و رها ساختن آنها در آبراهه‌های ویتنام شمالی ارائه داده، بی‌ارتباط نیست. گروهی از این ماهی‌ها اینک از استخر پایگاه در آبراهه‌های محلی رها شده‌اند. آنان جنازه مثله‌شده «جک» (وین)، دوست «پل» را می‌یابند و بعدتر موفق به نجات پدر و پسری می‌شوند که قایق‌شان واژگون شده است. «پل» در می‌یابد که ماهی‌ها به دریاچه محلی که اینک در کنار آن یک تفریحگاه تابستانی و همچنین اردوی تابستانی کودکان (در میان‌شان دختر خود او، «سوزی» / کالینز) برقرار است، نزدیک می‌شوند. اما گروهی از نظامیان که مأموریت دارند جریان را مخفی نگه دارند، او و «مگی» را دستگیر می‌کنند. نظامیان قصد دارند با مسموم کردن آب‌ها، زیر نظر «دکتر منجرز» (استیل)، همکار سابق «هوک»، ماهی‌ها را نابود کنند. «پل» و «مگی» می‌گریزند و در اردوی کودکان که به آن حمله شده موفق به نجات «سوزی» می‌شوند. آنان در تفریحگاه تابستانی نیز با وضعیت دردناک مشابهی روبه‌رو می‌شوند و «پل» با به خطر انداختن جانش فضولات شیمیائی کارخانه‌ای را وارد آب‌ها می‌کند. حالا، «دکتر منجرز» اعلام می‌کند که همه ماهی‌ها نابود شده‌اند...
* این محصول کمپانی «دنیای جدیدِ» راجرکورمن، بهترین فیلم میان آثاری است که به دنبال موفقیت (و به تقلید از) آرواره‌ها (استیون اسپیلبرگ، 1975) ساخته شد. فیلم سرشار از اشاره‌های «خود بازتابنده» (مثل دختری در حال خواندن موبی‌دیک، یا شوخی‌ها با آرواره‌ها)، ژانرهای ترسناک، افسانه - علمی و کمدی‌های اجتماعی را درهم می‌آمیزد و با ظرافت به هجو قراردادهای فیلم‌های افسانه - علمی دهه 1950 می‌پردازد، و البته همه اینها را، مثل زوزه کشیدن (1982)، فیلم‌نامه دیگر سیلز برای دانته، در ترکیب موزونی از هیجان و طنز ارائه می‌کند. حضور زنان در نقش‌هائی مثل کارآگاه و کارشناس ژنتیک (استیل، مثل همیشه درخشان) به فیلم ظاهری زن - آزاد - خواه می‌بخشد؛ اما البته در موقعیت‌های حساس، مردان هستند که زمان امور را به دست می‌گیرند. با وجود استفاده از گروه طراحان جلوه‌های ویژه برخورد نزدیک... (اسپیلبرگ، 1977)، فیلم به نمایش مستقیم موقعیت‌های خشونت‌بار نمی‌پردازد و حمله‌های «پیرانیا»ها را صرفاً با نماهائی از آبِ خونین به نمایش می‌گذارد. از امتیازهای کار، موسیقی دوناجو است. از فیلم «نتیجه اخلاقی» معصومانه‌ای دارد: دانش فراوان برابر است با «پیرانیا»های آدم‌خوار و دانش قلیل برابر است با آلودگیِ کشنده «پیرانیا»ها. شیطانی که می‌شناسیم بهتر از آنی است که نمی‌شناسیم و در این مورد، این دومی یک زن است. دنباله فیلم، ماهی پیرانیا 2: تخم‌ریزی (جیمز کامرون، 1981)، که ارتباط داستانی اندکی با این فیلم دارد و به‌عنوان نخستین ساخته کارگردان پُرآوازه‌اش، اثر قابل توجهی در کارنامه او به‌شمار نمی‌آید.


همچنین مشاهده کنید