پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


دوره گسترش نقش دولت در ونزوئلا


دوره گسترش نقش دولت در ونزوئلا
اینكه گزینه‌های عملی دیگری وجود نداشت عمدتا به دلیل تغییرات مرتبط با نفت بود.
سقوط طبقه زمین‌دار با افول صادرات كشاورزی، هر انگیزه‌ای برای تشكیل احزاب محافظه‌كار كشاورز محور یا حاكمیت نظام زراعی سركوبگر را از بین برد و نفت از تند و تیزی مناقشات زمین‌دار- كشاورز كه سایر كشورهای آمریكای لاتین را ویران ساخت كاست چون امكان «خروج» دائمی از زمین را برای طبقات ممتاز و توده‌ها فراهم كرد. در عین حال، ضعف نسبی و اندازه كوچك پرولتاریای شهری، موفقیت انقلاب را دور از ذهن می‌ساخت.
۱) آكسیون دموكراتیكا (AD) حزب جوان طبقه متوسط كه نظامیان را به قدرت نشاند، سه سال بحرانی را حكومت كرد قبل از اینكه توسط نیروهای مسلح در ۱۹۴۸ سرنگون شود. طی حكومت كوتاه این دولت جنینی، نخستین نشانه‌ها داده شد كه چگونه دموكراسی دولت نفتی را تقویت می‌ كند. اول آنكه AD مبنای برنامه‌ریزی شده‌ای برای افزایش حوزه اختیارات دولت تهیه كرد. یك حزب اصلاح طلب به قصد متحد ساختن كشاورزان در فعالیت‌های كشاورزی رو به زوال با كارگران نفتی ستیزه‌جو و نیز طبقات متوسط و صنعتی نوظهور در كاراكاس، ایدئولوژی ثمرده كردن نفت از طریق سیاست‌های صنعتی حمایتی برای استحكام اتحاد بین نیروهای اجتماعی رقیب را پذیرفت. چنین برنامه طبقاتی به یك دولت مداخله‌گر نیاز داشت، تعهدی كه در قانون اساسی ۱۹۴۷ انعكاس یافت. بنابر این دولت دوره سه ساله بحرانی، نقش دولت را بسرعت گسترش داد و تعداد شركت‌ها و نهادهای دولتی را دو برابر ساخت (فقط در سال ۱۹۴۶ ده شركت ایجاد كرد) و شركت فومنتو ونزوئلا (CVF) را تاسیس كرد نخستین شركت مهم بخش عمومی كه بنا بود درآمدهای نفت را مستقیما به فرآیند انباشت سرمایه خصوصی هدایت كند.
۲) دوم اینكه AD یك مدل صنعتی شدن مبتنی بر منابع را قبول كرد كه توسعه نفتی را گسترش داده و تعمیق می‌كرد و پارامترهای سیاست اقتصادی در دهه‌های آینده را تعیین می‌كرد. در ۱۹۴۷ دولت درباره ورود شركت فولاد آمریكا به منطقه گویانا مذاكره می‌كرد و اولویت بهره‌برداری از سررو بولیوار، مهمترین منطقه اكتشاف كلوخه آهن در دوران اخیر را به آن داد. مدیران دولتی با كمك مشاوران آمریكایی كه از قدرت عظیم رود كارونی بهت‌زده شده بودند برنامه برق‌رسانی مهمی را طراحی كردند و مطالعه امكان‌پذیری برای صنعت فولاد دولتی را پیشنهاد كردند كه از معادن آهن و نیز برق آبی فراوان كمك می‌گرفتند. در نخستین اظهارنظر حقوقی از نقش جدید دولت به عنوان تولیدكننده مستقیم، ماده ۳۷ قانون اساسی ۱۹۴۷ حق حفظ صنایع خاص در مالكیت دولت و برنامه‌ریزی و بهینه‌سازی تولید را به دولت اعطا می‌كرد.
۳) سوم اینكه AD از دولت برای ایجاد گروه‌های متشكل وفادار اما كاملا یارانه‌ای شده استفاده كرد كه این گروه‌ها وابسته و طرفدار مدل اقتصاد نفتی و دولت مداخله‌گرا بودند. این حزب از دوره حكومت مختصر خویش استفاده كرد و انجمن‌های كارگری و روستایی را تحت‌سلطه حزب سازماندهی كرده و بنابر این ظرفیتشان برای اقدام مستقل را خنثی ساخت و نخستین فدراسیون كارگری به نام كنفدراسیون كارگران ونزوئلا (CTV) را تاسیس كرده و فدراسیون كشاورزان را تشكیل داد. در عرض فقط سه سال، تعداد اتحادیه‌های قانونی از ۲۵۲ به ۱۰۱۴ افزایش یافت و بیش از ۱۰۰ توافقنامه جمعی امضا شد. تعداد سندیكاهای كشاورزی از ۵۳ به ۵۱۵ بالغ شد. حزب توانست از این راهبرد خویش منافع آنی كسب كند. چون اتحادیه‌ها تحت رهبری نظامیانی بودند كه از مراحم دولتی ( شامل دسترسی به اعتبارات، پروژه‌های عام‌المنفعه و شبكه‌های آب و فاضلاب) برخوردار بودند و رهبران اتحادیه به سرعت در سلسله مراتب حزبی بالا می‌رفتند، سازمان‌های توده‌ای، به مشتریان «اسیرشده» و یك پایگاه انتخاباتی وفادار تبدیل شدند. در نتیجه، احزاب سیاسی باید به تقاضاهای این بخش‌ها حساسیت نشان می‌دادند و وفاداری اتحادیه‌ها بایستی دائما با دلارهای نفتی خریداری می‌شد.
دولت سه سال بحرانی، به همه این اهداف از طریق افزایش‌دادن مخارج عمومی جامه عمل پوشاند و بدان وسیله نقاط ضعف اساسی خویش را قابل پذیرش ساخت. همان‌طور كه انتظار می‌رفت ابتدا تلاش كرد تا رانت نفت را برای تحكیم حمایت سیاسی‌ توزیع كند، وقتی رانت‌ها كمیاب شد و مخالفت‌ها با رژیم دموكراسی جدید بالا گرفت، دعواهای جدیدی بر سر تعیین سهام رانت نفت با شركت‌های خارجی شروع كرد. پرز آلفونزو كه وزیر عمران وقت بود با درك سریع امكانات جدیدی كه قانون هیدروكربن ۱۹۴۳ ارائه می‌كرد توافق پنجاه- پنجاه را سخت‌تر كرد، اعطای امتیازات را محدودتر كرد، شركت ملی نفت ایجاد كرد و به حمایت و ترغیب سازمان فدراسیون كارگران نفت پرداخت. وقتی شركت‌های نفتی خارجی (كه انتظار نیز می‌رفت) به قصد تلافی تهدید كردند عملیات خود را به خاورمیانه منتقل می‌دهند، پرز آلفونز كشورهای عربستان سعودی، كویت و عراق را تشویق كرد تا توافق پنجاه-پنجاه را تصویب كنند كه نخستین نمونه از همكاری بین كشورهای تولیدكننده بود.
اما این حركت علیه شركت‌های نفتی گران تمام شد. دولت ایالات متحده را علیه رژیم تحریك كرد و به تقویت اتحاد ضددموكراتیك متشكل از شركت‌ها، طبقات ممتاز اقتصادی وحشت‌زده از سازماندهی سریع كارگران، مقامات كلیسای مخالف با عرفی‌شدن سیاست، سایر احزاب سیاسی كه از سلطه AD احساس خطر می‌كردند و ارتش انجامید. هر چند كل درآمدهای دولت در ۱۹۴۸ به شش برابر میزان ۱۹۴۲ رسید، اما دیرتر از آنی رسید كه به كوشش حزب برای باقی ماندن در قدرت كمك كند و AD توسط نیروهای مسلح سرنگون شد.
حكومت نظامی پرز جیمنز (۵۷-۱۹۴۸) كه جای دولت سه سال بحرانی را گرفت نمونه درخشانی از اثرات نگران‌كننده رونق‌های نفتی است. یك رونق عظیم نفتی كه در آن زمان به نظر می‌رسید وعده حفظ حكومت اقتدارگرا را می‌دهد، در عوض پیشینه‌ای برای تغییر رژیم شد. ونزوئلا در نتیجه تقاضای روزافزون نفت در دوره پس از جنگ جهانی دوم، ملی شدن صنعت نفت ایران در ۱۳۳۲ و بستن كانال سوئز، ثروتی افسانه‌ای را تجربه كرد.
نویسنده: تری کارل
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد