پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


کفش‌ها سخن می‌گویند!


کفش‌ها سخن می‌گویند!
در کفش‌کن جلوی آپارتمان مسکونی خانواده‌ای که بانوی آن ”مریم خانم“ نام داشت، کفش جفت شده آکسفورد پرفوره، بندی، نمره ۴۳ و مشکی به کفش دیگری که شلخته‌وار در گوشه‌ای افتاده بود گفت:
حالا که آشنا شدیم، اجازه دهید بهترین و شیرین‌ترین خاطره زندگی‌ام را تعریف کنم. و چون از کفش موکاسین‌دوزی شده پشت خوابیده، پاشنه کوتاه، زنانه به رنگ قهوه‌ای چرک‌آلود، که لنگهٔ چپش به رو افتاده بود، تأیید گرفت، ادامه داد:
هنگامی‌که در سطح فروشگاه از فضای تاریک داخل جعبه بیرونم آوردند، از تولید من حدود سه ماهی سپری شده بود. آخرین چیزی که پیش از جعبه رفتن یادم می‌آمد، دستمال مخمل مشکلی و عریضی بود که وردست پرداخت‌کار به سر و رویم کشید، هر لنگه‌ام را در نایلونی گذاشت و پس از سر و ته کردن لنگه‌ها، رویه‌هایم را مقابل یکدیگر قرار داده، در جعبه‌ام نهاد و آنگاه درب جعبه را کیپ کرد. می‌دانستم که لازم است مدتی در تاریکی و تنهائی به‌سر برم تا فصل فروش شب عید نوروز فرا رسد.
صمد جعفری نخجوانی
منبع : جامعه مدیران و متخصصین صنعت کفش ایران