یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

برترین زن


برترین زن
۱) مراد آیه برتری حضرت مریم بر همه زنان جهان عصر خویش است. این پاسخ هم مشابه قرآنی دارد و هم دلیل روایی.
الف) در قرآن مجید آمده است، خداوند درباره بنی‏اسرائیل فرمود: «و انی فضّلتکم علی العالمین». در تفسیر نمونه آمده است: «بدیهی است منظور، برتری موءمنان بنی‏اسرائیل بر مردم عصر خود بوده است».
ب) در تفسیر برهان از مفضل بن عمر چنین نقل شده است: «به امام صادق(ع) عرض کردم: مرا خبر ده از قول پیامبر خدا(ص) درباره فاطمه که فرمود: «او سرور زنان جهان است». آیا او سرور زنان عصر خویش است؟ امام(ع) فرمود: «مریم سرور زنان جهان در عصر خود بود؛ اما فاطمه(س) سرور همه زنان از آغاز تا پایان است».
۲) آیه قید زمانی ندارد و به همه زمان‏ها مربوط است؛ ولی قید موضوعی دارد. از همین رو، با سروری حضرت زهرا(س) بر همه زنان عالم در کمالات والای انسانی منافات ندارد.
توضیح این که در قرآن مجید ویژگی‏ها و امتیازاتی برای حضرت مریم بیان شده است. این ویژگی‏ها از اختصاصات حضرت مریم نیست و افراد دیگری نیز در رتبه او و چه بسا بالاتر از او به چنین مقاماتی رسیده‏اند؛ اما آنچه ازاختصاصات حضرت مریم(س) شمرده می‏شود و بدان وصف بر همه زنان عالم امتیاز یافته، چگونگی ولادت فرزند او است. علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان می‏فرماید: «[این کلمه [از خصائص وجودی حضرت مریم(س) انگشت روی هیچ خصیصه‏ای به جز ولادت عجیب فرزندش نمی‏گذارد. این است که «اصطفاء» از هر جهت نیست؛ بلکه آن گونه فرزند آوردن مراد است». اما غیر از کلمه «اصطفاء» کلمات دیگری که در آیات مربوط به آن جناب آمده ـ از قبیل: «تطهیر» و «تصدیق به کلمات خدا و کتب او» و «قنوت» و «محدثه بودن» ـ همه از اموری است که به آن جناب اختصاص ندارد.
در تفسیر «اطیب البیان» نیز امتیاز خصوصی حضرت مریم(س) بر دیگر زنان چگونگی زادن حضرت عیسی(ع) بیان شده و درباره «واصطفیک علی نساء العالمین» آمده است: بیان این جمله برای آن است که دیگر زنی نتواند چنین ادعایی کند و بهانه به دست بیاورد.
بنابراین، اگر آیه دارای قید زمانی نباشد، حضرت مریم(س) را فقط در چگونگی فرزند آوردن از همه زنان جهان ممتاز دانسته است و این نافی برتری حضرت زهرا(س) در کمالات عالی انسانی نیست.
تسبیح حضرت زهراء(س)
توصیه شده است که بعد از نمازهای واجب، تسبیح حضرت فاطمه زهرا(س) گفته شود. دوست دارم بیش‏تر درباره آثار آن‏بدانم.
طیبه شیرازی/مامائی
برای پاسخ به این سوءال مناسب دیدیم که دیدگاه استاد محمد شجاعی را در این زمینه تقدیم داریم. ایشان در کتاب «مقالات/دفتر سوم» چنین می‏نویسند:
لازم است بعد از نمازهای واجب بر «تسبیح حضرت فاطمه(س)» مداومت کند و از ترک آن و مسامحه در آن و از عدم مداومت بر آن اجتناب کند و جانب حضرت معبود را در خصوص آن مراقبت نماید.
تسبیح حضرت فاطمه زهرا در «ترتیب» و در «عدد» به این صورت است:
۳۴ بار«اللّه اکبر» ۳۳ بار «الحمد للّه» و ۳۳ بار «سبحان اللّه».
ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل می‏کند که فرمود:
«فی تسبیح فاطمة صلی اللّه علیها یبدأ بالتّکبیر أربعاً و ثلاثین، ثمّ التّحمید ثلاثاً و ثلاثین، ثمّ التّسبیح ثلاثاً و ثلاثین؛۱ در تسبیح فاطمه(س) با «تکبیر» یعنی با «اللّه اکبر» شروع می‏کند و سی و چهار بار «تکبیر» می‏گوید، سپس سی و سه بار به «تحمید» می‏پردازد، یعنی «الحمد للّه» می‏گوید، و سپس سی و سه بار «تسبیح» می‏کند، یعنی «سبحان اللّه» می‏گوید».۱
در «ترتیب» و در «عدد» حسابها هست که برای اهل آن تا حدودی معلوم و برای محجوبان هم مستور است.
● علم راه حقّ و علم منزلش
صاحب دل داند آن را با دلش (دفتر چهارم مثنوی)
از این رو، لازم است در «ترتیب» و در «عدد» دقت کامل کند، تا از آثار و برکات مخصوصه بهره‏مند گردد.
شرط حضور و توجه به خدا و به معنی آن چه می‏گوید، در این جا نیز از شرایط اساسی است و بدون آن از برکات مخصوصه، آن چنان که باید، ملحوظ نخواهد شد. باید مجاهدت جدّی و مراقبت نماید که «تسبیح» را با حضور قلب و باتوجه بگوید، و از این که در لفظ بگوید و قلباً پراکنده باشد و این جا و آن جا باشد، اجتناب کند. زیرا در این صورت او در باطن امر در محضر حضرت حقّ نیست و حال تسبیح و سیر تسبیحی ندارد، و گفتار او، و خود او صعود الی اللّه نخواهد داشت، بلکه در این جا و آن جا خواهد بود.
در حال حضور، باگفتن «اللّه اکبر» و تکرار آن، سیری خواهد داشت و با گفتن «الحمداللّه» و سپس «سبحان اللّه» و با تکرار آن‏ها نیز سیرها خواهد کرد. با هر تکبیری، سیری در مدارج توحید، باهر تحمیدی، سیری دیگر، و با هر تسبیحی هم سیری خواهد نمود، آن هم در بدایات به نحوی و در اواسط و نهایات به انحاء دیگر. مسالک غیبی در پیش خواهد داشت، و هدایت‏ها در آن مسالک غیبی.
در حال حضور، دل که سالک اصلی طریق است به تکبیر، به تحمید و به تسبیح می‏پردازد و در مدارج توحید و عبودیت پیش می‏رود. اگر حضور نباشد، دل در این سو و آن سو بوده در تکبیر و تحمید و تسبیح نخواهد بود، بلکه غوطه ور در غفلت و محبوس در ظلمات اغیار و در حال فرار از حضرت معبود است و زبان به تنهایی به کار افتاده است. طبعاً سیری انجام نگرفته و جز به اندازه حضور اجمالی و کلی، عایدی نخواهد داشت. (دقت شود)
خاتم تو این دل است و هوشدار
تانگردد دیو را خاتم شکار
پس سلیمانی کند بر تو مُدام
دیو با خاتم حذر کن السّلام (دفتر چهارم مثنوی)
شرط دیگری که در این تسبیح هست و باید مراعات شود، بلافاصله بودن آن بعد از نماز است. همین که نماز را تمام کرد، قبل از این که تغییر وضع بدهد و از حالت نماز خارج شود و قبل از این که به چیزی بپردازد، یعنی بعد از سلام نماز، در همان حالت که در وقت سلام داشت، با حضور و با توجه، تسبیح راشروع کند و با مراعات «ترتیب» و «عدد» بدون این که در وسط تسبیح را به چیزی قطع کند، به آخر برساند.
در این که باید بلافاصله و قبل از خارج شدن از حالت نماز باشد نیز حسابی هست که در غیر این صورت نیست.
امام صادق(ع) فرمود:
«من سبّح تسبیح فاطمة الزهراء ـ علیها السلام ـ قبل أن یثنّی رجلیه من صلاة الفریضة غفراللّه له و لیبدأ بالتّکبیر؛۲ هر کس تسبیح حضرت فاطمه زهرا(س) را قبل از این که وضع خود بعد ا ز نماز واجب را بهم بزند بجا بیاورد، خدای متعال او را مشمول مغفرت خود می‏گرداند، و باید تسبیح را با تکبیر، یعنی با «اللّه اکبر» شروع نماید.»۲
همچنین، در این که لازم است تسبیح را در وسط با چیزی قطع نکند و متّصلاً به آخر برساند، رموز خاصّه وجود دارد که اهل آن از آن آگاهند.
در فروع کافی، کتاب الصّلاة باب التعقیب بعد الصلاة و الدّعا آمده است که امام صادق(ع) تسبیح حضرت فاطمه(س) را متّصلاً انجام می‏داد و آن را با چیزی قطع نمی‏کرد.
۱. فروع کافی، کتاب الصلاة، باب التعقیب بعد الصلاة و الدعا.
منبع : طوبی


همچنین مشاهده کنید