پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
پایان لیبرال دموکراسی
آن زمان كه اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید و از جغرافیای جهان محو شد و جنگ سرد پایان گرفت سال ۱۹۹۱ میلادی، لیبرال ها و غرب باوران یك سویه نگر خوشحال شدند و شادمانه سرود حذف رقیب و پیروزی نظام لیبرال دموكراسی مدافع نظام سلطه و سرمایه داری خواندند و حتی متفكری چون فوكویاما نویسنده ژاپنی آمریكایی پایان تاریخ را اعلام كرد و بدین ترتیب سیستم سیاسی اجتماعی لیبرال دموكراسی را همان جامعه برین و مرحله«پایان خوش تاریخ» دانست كه پیامبران توحیدی وعده تحقق آن را داده اند. اكنون پانزده سالی از آن زمان گذشته است و در این زمان نه چندان بلند، حوادث مهمی به سركردگی لیبرال دموكراسی به ویژه آمریكایی در جهان رخ داده و از جمله آنها اشغال افغانستان، جنگ اول عراق و اخیرا اشغال آن كشور و تهاجم گسترده اسرائیل فرزندخوانده آمریكا در منطقه علیه مردم مظلوم فلسطین است. حمله ویرانگر و ضدبشری اسرائیل به لبنان، نمونه دیگری است كه حال در جریان است و با حمایت و احتمالا هدایت مستقیم آمریكا و انگلیس آغاز شده و اهداف از پیش تعیین شده ای را دنبال می كند. در این دوران به ویژه پس از حادثه تلخ یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، مكرر و به شكل بی سابقه ای حقوق بشر و دموكراسی به وسیله آمریكاییان و دیگر متحدان وی در سراسر جهان از جمله در داخل كشورهایی چون آمریكا و انگلیس نقض شده است.
حال می توان به سیاق نظریه پایان تاریخ فوكویاما پرسید: آیا لیبرال دموكراسی غرب به پایان عمر خود رسیده است گرچه من چنین تصوری ندارم و معتقد نیستم كه غرب با فرهنگ و تمدن عظیم خود در آستانه زوال است و یا نظام مدرن لیبرال دموكراسی حاكم بر آن یكسره دروغ از آب درآمده و باید به كناری نهاد، اما واقعیت این است كه رخدادهای ظالمانه و ضددموكراتیك و خلاف حقوق بشری مدعیان لیبرالیسم تمام عیار و دموكراسی لائیك در همین پانزده سال اخیر چندان زیاد و گسترده و آشكار و مایوس كننده است كه هم كارآمدی چنین نظاماتی برای تامین آزادی و دموكراسی و حقوق بشر و تحقق صلح جهانی را زیر سئوال برده است و هم نیت دولت های مدعی دموكراسی و صلح طلبی و حقوق بشری را با چالش جدی روبه رو ساخته است. جای انكار ندارد كه تمدن كنونی در نیم كره غربی پیشرفته ترین و توسعه یافته ترین و جهانی ترین تمدن بشری تاكنون است و دستاوردهای بزرگ و در پاره ای موارد بی نظیری را در بطن و متن خود پرورده و در خدمت آدمیان نهاده است و از جمله آنها انسان گرایی، آزادی، عقلانیت، رویكرد انتقادی، دموكراسی و حقوق بشر است، ولی با عملكردهای كنونی و ستمگری های مكرر و تجاوزهای آشكاری كه به وسیله حامیان و حاملان و بانیان این اصول عام انسانی به حقوق مسلم انسانی میلیون ها انسان در همه جای جهان و مخصوصا مردم خاورمیانه و اكنون فلسطین و لبنان می شود، نتیجه ای جز یاس و بی اعتباری ارزش هایی چون دموكراسی و حقوق بشر و حتی در نهایت علم و تكنولوژی و تمدن غربی ندارد، و این، نه تنها به زیان حاملان تمدن غربی كه به زیان مردمان تحت ستم و عقب مانده و به دور از تمدن و دموكراسی و عدالت و حقوق بشر هم هست.
چرا كه فعلا حداقل در كشورهای اسلامی، بی اعتباری نظری و عملی دموكراسی و حقوق بشر، فقط می تواند به تقویت مخالفان آن منتهی شود. بدیهی است كه چیرگی سیاسی نظامی بنیاد گرایان دینی از نوع طالبانی و بن لادنی و یا بنیادگرایی غیردینی از نوع صدامی نیز نتیجه ای جز عقب ماندگی بیشتر و انحطاط تمدنی عمیق تر برای مسلمانان نخواهد داشت. به هر حال غربیان كه خود را بانی و آموزگار رواداری و آزادی و دموكراسی می دانند و از تمام مردمان جهان می خواهند به آن اصول عام بشری پایبند باشند، نباید خود ناقض همان اصول باشند و به بهانه های واقعی یا ادعایی و توهمی خودساخته به حقوق میلیون ها انسان تجاوز كنند. نكته مهم آن است كه آمریكا و دیگر غربیان نباید ساده نگرانه تمام حوادث و به عبارتی تاریخ را از سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز كنند و چنین وانمود كنند كه تروریسم و ستم از آن زمان آغاز شده است. گفتن ندارد كه هر مسلمان آگاه و دین ورزی نمی تواند چنان فاجعه ضدانسانی را تایید كند و نیز روشن است كه دیگر اعمال تروریستی و ضدبشری مدعیان مسلمانی در مترو لندن و حتی در عراق و افغانستان كاملا محكوم است و باید تمام صلح طلبان جهان و از جمله مسلمانان دست به دست هم دهند تا با پدیده شوم خشونت ورزی و بنیادگرایی كور از هر نوع دینی و حتی بنیادگرایی سكولاریستی مقابله كنند، اما بی گمان این نوع رفتارها به وسیله مسلمانان ریشه در تاریخ دور و نزدیك گذشته و به طور خاص ریشه در مناسبات دیرین مسلمانان با غرب از جمله در عصر استعمار دارد و نمی توان آن را به جهل و تعصب شمار اندكی از مسلمانان كه از قضا غالبا شهروند آمریكایی و یا انگلیسی هستند تقلیل و نسبت داد.
باید آشكارا گفت كه اگر غربیان مخصوصا انگلیسی ها فجایع و مظالم عصر استعمار در هندوستان و خاورمیانه و شمال آفریقا را از یاد برده اند و یا به سود خود نمی بینند آنها را به یاد بیاورند، مردمان این نواحی و مسلمانان این مناطق هرگز آنها را فراموش نكرده اند و حتی در وجدان چند نسل اخیر نیز این خاطرات و تجارب تلخ زنده و حاضر است. چرا راه دور برویم، چگونه مردم مسلمان و به طور كلی اعراب منطقه چگونگی تشكیل دولت جعلی و بی بنیاد اسرائیل را از یاد ببرند چگونه نادیده بگیرند حمایت های آشكار و پنهان آمریكا و انگلیس و بسیاری دیگر از قدرتمندان غربی و متحدانشان در سراسر عالم را از اسرائیل چرا اسرائیل تاكنون به هیچ كدام از قطعنامه های سازمان ملل اعتنا نكرده و روز روشن و بی دغدغه نه تنها به مردم فلسطین ستم می كند و پیر و جوان و كودك آن را به خون می كشد و آبادی ها را نابود می كند كه حتی اعضای دولت و پارلمان فلسطینی را نیز یك جا بازداشت می كند آشكارتر از این می توان به حقوق یك ملت و دولت تجاوز كرد یك ماه است كه كشور لبنان مورد حمله اسرائیل است و در واقع یك كشور نابود شده است.
آیا گروگان گرفتن دو سرباز اسرائیلی به وسیله حزب الله لبنان، می بایست چنین واكنش مخرب و هولناكی در پی داشته باشد و به شكل عاقلانه تری قابل حل نبود در برابر چنین فاجعه ای آمریكا و انگلیس و سازمان ملل ناتوان و آلت فعل قدرت های مسلط، جز حمایت آشكار و یا اظهار ناتوانی چه كرده است با چه منطقی می توان گفت كه حزب الله لبنان و فلسطینی ها تروریست اند اما یك دولت رسمی و مورد تایید قدرت های جهانی و سازمان ملل كه آشكارا و مكرر هم ترور می كند و هم تجاوز می كند و هم آدمیان غیرنظامی را هزار هزار می كشد و هم شهرها و آبادی ها را ویران می كند و هم رهبران و نمایندگان یك ملت را دسته دسته گروگان می گیرد، تروریست نیست كه هیچ، بلكه مخالف تروریسم است و دارد علیه تروریست ها جهاد می كند روشن است كه در مقام دفاع از هیچ تروریستی و یا از هیچ رفتار نادرستی نیستم، بلكه سخن بر سر منطق متناقض حاكم بر جهان و بر جهان لیبرال دموكراسی غربی است.
سخن این است كه آمریكا و متحدانشان باید بدانند معادله دو طرف دارد، مسلمانان عموما فجایع گذشته و حال را از یاد نبرده اند، شكست ها و تحقیرها را فراموش نكرده اند، تا زمانی كه ریشه های دور و نزدیك بنیادگرایی و افراطی گری و یا هر نوع ضدیتی با تمدن و فرهنگ غربی شناخته و درست فهم و تحلیل نشود، نمی توان به راه حلی منطقی و معقول و در عین حال شدنی دست یافت. در نهایت راه حل اجرای عدالت و آزادی و دموكراسی و اجرای كامل حقوق بشر بدون هیچ تبعیضی در سراسر جهان و از جمله در خاورمیانه و در جهان اسلام است. قطعا از رفتارهای نادرست و خلاف دموكراسی غربیان نمی توان نتیجه گرفت كه دموكراسی و یا دیگر دستاوردهای تمدنی غربی نادرست است به ویژه كه تا این لحظه دموكراسی بدیل ندارد اما می توان قاطعانه گفت كه نقض مكرر دموكراسی و حقوق بشر از سوی بانیان و صاحبان آن و نیز اعمال سیاست های چندگانه و تبعیض آمیز در مورد كشورهای مختلف به ویژه در مناسبات اسرائیل و اعراب، نتیجه ای جز بی اعتباری نظری و عملی دموكراسی و حقوق ندارد و در نهایت تقویت تروریسم و بنیادگرایی از نتایج آن است.
حسن یوسفی اشكوری
منبع : روزنامه شرق
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران روز معلم آمریکا معلمان رهبر انقلاب دولت مجلس شورای اسلامی مجلس دولت سیزدهم حجاب شهید مطهری شورای نگهبان
تهران زلزله هواشناسی معلم شهرداری تهران سیل قوه قضاییه آموزش و پرورش پلیس سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
خودرو بانک مرکزی قیمت خودرو قیمت دلار دلار ایران خودرو قیمت طلا سایپا کارگران بازار خودرو تورم قیمت
مسعود اسکویی فضای مجازی تلویزیون سریال سینمای ایران سینما دفاع مقدس موسیقی تئاتر
دانشگاه علوم پزشکی مکزیک
رژیم صهیونیستی غزه فلسطین اسرائیل جنگ غزه چین روسیه نوار غزه حماس عربستان ترکیه اوکراین
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان تراکتور لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر باشگاه پرسپولیس
اینستاگرام همراه اول دبی اپل ناسا وزیر ارتباطات تبلیغات گوگل پهپاد
کبد چرب بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه ویتامین طول عمر بارداری