دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

جدایی ناپذیر و باستانی


جدایی ناپذیر و باستانی
رهبری چین در واکنش به ناآرامی های تبت بار دیگر به ادبیات کهنه کمونیستی روی آورده است. این ادبیات در آغاز بر «نبرد خلق» و سپس بر «جنگ مرگ و زندگی» و «محو کامل» استوار بود و از همه آنها در جنگ علیه «دشمن طبقاتی» استفاده می شد. این ترکیب ها هنوز هم در ارتباط با مساله «جدایی طلبان» به کار می آید. البته ظاهراً این کلمات امروزه در چین طرفداری ندارد.
با این حال به کارگیری دوباره این زبان خشونت بار از سوی سردمداران پکن، در کشورهای غربی که مردم به تصویر مدرن چین عادت کرده اند، موجب نگرانی های زیادی شده است. اینکه دولت چین نسبت به پیامدهای منفی این کلمات هیچ توجهی نشان نداده یا آن را دست کم گرفته است، حکایت از ناتوانی این دولت در قبال بحران تبت دارد.
متهم شدن دالایی لاما به توطئه و سازماندهی ناآرامی های تبت از سوی پکن، توجه مجامع جهانی را بیش از پیش به این رهبر بودایی معطوف کرده است. ادعای دولت چین مبنی بر داشتن مدارکی در این مورد و البته عدم ارائه این مدارک، تنها شک و تردیدها نسبت به واقعیت ادعاهای این دولت را افزایش داده است. متهم کردن دالایی لاما به جدایی طلبی هم برای مردم غرب قابل پذیرش نیست و این مساله نیز موجب توجه بیشتر آنها به افکار و گفته های وی در مورد خودمختاری و عدم خشونت شده است.
اما به کارگیری این ادبیات از سوی پکن در میان مردم چین چندان هم بی ثمر نبوده است زیرا بیان تبلیغاتی این وقایع موجب برداشتی جدید از مساله تبت شده و اکثریت مردم چین با وجود همه انتقادهایی که به دولت شان وارد می کنند، با استقلال خواهی مردم تبت موافق نیستند. با این حال گروهی از فعالان حقوق بشر چین با انتشار نامه یی جسورانه در اینترنت، ضمن انتقاد از بیان یکجانبه دولت چین از رویدادهای تبت، خواستار تغییر سیاست های ملیتی دولت کمونیست شده اند. اما حتی آنها هم در این نامه از دالایی لاما نه به عنوان روشنفکری تاثیرگذار بلکه به عنوان دگراندیشی یاد کرده اند که اندیشه هایش بازتاب دهنده عقیده غالب روشنفکران چینی به شمار نمی آید.
در همه کتاب های تاریخ و مدرسه های دولتی چین از تبت به عنوان «جزء جدایی ناپذیر و باستانی» چین یاد می شود و مدارک تاریخی ارائه شده توسط دولت هم همین حکایت را دارد. سالخوردگان چینی هم هنوز بنیادگذاری «رهایی تبت» را به یاد می آورند. در آن زمان کمونیست های چینی موفقیت زیادی در نشان دادن تصویر خود به عنوان رهاننده تبت از یوغ سلاطین برده دار و صومعه ها به دست آوردند. اگرچه در دوران انقلاب فرهنگی ضربه های مهلکی به مذهب بودا در تبت وارد آمد اما از آنجایی که مردم چین خود در آن سال ها رنج های بسیاری متحمل شدند، از مساله تبت به عنوان مساله یی خاص یاد نمی کنند.
چینی ها در مورد دالایی لاما و اندیشه ها و محبوبیت او در خارج از آن کشور چیزی نمی دانند و خبر ندارند که در خارج به دلیل حضور تبعیدیان تبتی و گروه های طرفدار دالایی لاما همواره از سرکوب و سلطه چین بر تبت اخبار زیادی وجود دارد. اما آن دسته از چینی ها که به خارج از کشور سفر می کنند و برای اولین بار گزارش هایی در مورد دالایی لاما می خوانند، غالباً تحت تاثیر ملایمت او قرار می گیرند و دیگر از وی به عنوان دشمن شرور یاد نمی کنند. اما همه مردم چین با مساله محدودیت در آزادی های مذهبی آشنایی کامل دارند. با این حال تبت از دیدگاه چینی ها برخلاف دیدگاه مردم غرب، به عنوان فرهنگ برجسته و باارزشی که باید حفظ شود، مطرح نیست.
در تلویزیون چین همواره صحنه های کتک خوردن و به آتش کشیدن چینی ها توسط تبتی ها و همین طور تصاویر فرار چینی های وحشت زده از دست توده خشمگین تبتی ها به نمایش درمی آید و بدین ترتیب بسیاری از مردم چین با آن مردم کتک خورده احساس همدردی می کنند. از آنجایی که تلویزیون چین تنها از قربانیان چینی می گوید و حرفی از قربانیان تبتی نمی زند، نمی توان از بیننده متوسط الحال چینی انتظار داشت که نسبت به کشته و زخمی شدن طرف تبتی هم اعتراض کند.
ناگفته نماند که موضع گیری های رسانه های غربی آن هم تنها به نفع تبتی ها موجب برخی بدفهمی ها شده است. اینکه امروز برخی دم از تحریم بازی های المپیک می زنند نیز چینی ها را عصبانی می کند. در اینترنت امروزه با انبوه نوشته های خشم آلودی مواجه هستیم که از «وارونه کردن واقعیت ها» در رسانه های خارجی شکایت دارند. بر اساس نامه های رسیده به دفتر سی ان ان در پکن، می توان گفت مردم چین بر این عقیده هستند که امریکا با تمام قدرت قصد خراب کردن بازی های المپیک را دارد.
پیامد دیگر رویدادهای تبت و انتقادهای جهت دار غرب، رشد دوباره ناسیونالیسم در چین بوده است؛ ناسیونالیسمی که لبه تیز انتقاد خود را متوجه تحقیرها و اتهام پراکنی های غرب کرده است. رسانه های غرب گاه به صورتی آشکار در مورد وقایع تبت دست به وارونه سازی می زنند، مثلاً یکی از این رسانه ها در توضیح تصویری که در واقع تظاهرکنندگان تبتی را نشان می داد، از آنها به عنوان ماموران پلیس چین یاد کرد و همین مساله باعث شد افکار عمومی در چین علیه رسانه های غربی تحریک شود و بدین ترتیب رفته رفته تبلیغات دولتی در پکن به مقصود خود می رسد و مردم را نسبت به وجود آن «دشمنان خارجی» به باور می رساند.
منبع؛ فرانکفورتر آلگماینه
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید