دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

از قهرمانی پکن تا رؤیای قهرمانی ۲۰۰۷


از قهرمانی پکن تا رؤیای قهرمانی ۲۰۰۷
روزی كه تیم ملی ایران در مسابقات آسیایی پكن با علی پروین به قهرمانی رسید، فضای حاكم بر جامعه فوتبال سراسر شادمانی بود و اهالی فوتبال در پوست خود نمی گنجیدند كه پس از سال ها طلسم ناكامی شكسته شده و تیم ایران به قهرمان رسیده اما یك نفر به این قهرمانی اعتراض داشت!
همان لحظه كه صحنه های شادمانی بازیكنان ایران هنگام بلند كردن جام در ورزشگاه كارگران پكن از تلویزیون پخش می شد، یك نفر به نام مجید جلالی كه از طبقه روشنفكران فوتبال آن روز بود و هنوز اسمی برای خود دست و پا نكرده بود، به كنار دستی هایش - كه نمی دانیم فریدون معینی بود یا شاید مرتضی محصص و... گفت كه این قهرمانی حداقل ۱۰ سال فوتبال ایران را به عقب برمی گرداند.
استدلال آن روز مجید جلالی كه جرأت نكرد حرفش را در فضای سراسر شاد جامعه به صورت گسترده و فراگیر عنوان كند، این بود كه با قهرمانی ایران در پكن، سال های سال فوتبال ایران زیر سلطه سنتی ها قرار می گیرد و این قهرمانی چماقی می شود بر سر آنهایی كه نوگرایی را در فوتبال می خواهند و فوتبال مدرن را فریاد می كشند و امروز بابت این قهرمانی خوشحال نباشیم كه روزهای پرمصیبت در راه است.
البته كه اینگونه هم شد و از قهرمانی ۹۰ پكن تا سال های سال فوتبال ایران نتوانسته از پوسته سنتی بیرون بیاید و نتیجه این شد رقبای آسیایی ما جلو و جلوتر رفتند و ما درجا زدیم؛ در مسابقات هیروشیما حذف شدیم، جام جهانی ۹۴ را از دست دادیم و... تا اینكه سرانجام روی یك اتفاق معجزه مانند به جام جهانی ۹۸ رسیدیم و با تغییر نگرش در فدراسیون فوتبال، فضای سنتی شكست و بستر برای حضور مربیان نوگرا فراهم شد.
اما از آن زمان به بعد جنگی سخت میان سنتی ها و نوگراها آغاز شد تا سرانجام این سنتی ها بودند كه دوباره پیروز شدند و برانكو ایوانكوویچ را از فوتبال ایران بیرون راندند و امیر قلعه نویی را به عنوان سرمربی تیم ملی برگزیدند.
سؤال اصلی ما اینجاست كه امیر قلعه نویی متعلق به كدام طیف از مربیان ایرانی است؟
قطعاً او متعلق به طبقه نوگراها نیست و همواره در زمره مربیان سنتی قرار گرفته است.
امروز می خواهیم بپرسیم كه قهرمانی تیم ملی ایران در جام ملت های آسیا ۲۰۰۷ - كه رؤیایی بیش نبود - در صورت تحقق تا چه اندازه به نفع فوتبال ایران تمام می شد؟
تیم ملی ایران باخت و در مرحله یك چهارم نهایی جام ملت های آسیا حذف شد و چون این تیم مقابل كره جنوبی - نه مقابل مالزی و چین و ازبكستان - خوب بازی كرد و باخت، انتقادی به سرمربی اش وارد نیست و البته كه جا دارد بابت این بازی خوب هم او و هم سایر بازیكنان را ستایش كنیم اما بحث ما این است كه قهرمان شدن در جام ملت های ۲۰۰۷ چقدر شبیه قهرمانی ۹۰ پكن با علی پروین بود؟
اگر فوتبال ما با این امكانات و این شرایط و سوء مدیریتی كه بدان گرفتار است قهرمان می شد، زحماتی كه كره و عربستان و ژاپن طی این همه سال كشیده بودند مضحك جلوه نمی كرد؟
تیم ملی ایران خوب بازی كرد و باخت و بر خلاف ادعای خرافاتی ها كه می گویند این بار نوبت شكست ما بود، باید گفت كه با این شرایط و با این امكانات و اوضاع حاكم بر فوتبال همیشه نوبت شكست ما است و اگر گهگاهی هم جرقه هایی زده می شود و به موفقیت هایی زودگذر دست پیدا می كنیم، نتیجه فروغ ستاره ها و درخشش بازیكنان در یك بازی یا تورنمنت خاص است.
اشكال ما اینجاست، روزی كه تیم ملی ما شكست خورده از جام جهانی بازمی گردد، به جای آنكه به بحث های كلان و مفصل این شكست پرداخته شود، همه در پی ثابت كردن عدم كفایت فلان بازیكن و بهمان مربی هستند و هیچكس نمی پذیرد كه اگر تیم ملی ایران به مرحله دوم جام جهانی صعود كند، قاعده فوتبال بر هم می خورد؛ پرتغال مستحق صعود بود یا ما؟
فوتبال ایران كه در شرایط فعلی بلاتكلیف و بی سروسامان است، احتیاج به مدیریتی صحیح و درست دارد و این نیاز در آستانه انتخابات فدراسیون فوتبال بیش از هر زمان دیگری احساس می شود.
از دست رفتن قهرمانی جام ملت های آسیا برای فوتبال ایران كه در شرایط بحرانی به سر می برد و نیازمند پیروزی است، لااقل می تواند این حسن را داشته باشد كه بفهمیم هنوز برای قهرمان شدن راه درازی در پیش داریم و اگر از این زاویه به حذف تیم ایران - كه تأكید می كنیم خوب بازی كرد - نگاه كنیم، صاحب درك بهتری از فوتبال ایران می شویم.
قهرمان شدن تیم ملی با كادر فنی ایرانی و بدون هیچ امكانات و تداركی فقط و فقط شادمانی كاذبی را به جامعه فوتبال تزریق می كرد كه در این فضا عملاً هیچ نقدی پذیرفته نمی شد و دوباره ۱۰ سال دیگر باید درجا می زدیم كه بفهمیم مشكل فوتبال ایران را مردان دانا و توانا باید حل كنند و در شرایطی كه فوتبال به سرعت در آسیا پیشرفت می كند، جبران این ۱۰ سال عقب افتادگی بسی دشوار بود.
تیم ملی ایران باخت و امروز می توانیم سرانگشتی حساب كنیم كه چه ها داشته ایم و چه ها نداشته ایم و چه كارهایی انجام داده ایم و چه كارهایی زمین مانده است. اینكه خیال كنیم شرایط فوتبال ما ایده آل است و در ضربات پنالتی بازی را باختیم و اگر نكونام به جای خطیبی ضربه را می زد، حتماً برنده می شدیم، خیالات واهی است و ما را به سرانجامی كه نمی رساند هیچ، بلكه همه ما را گمراه می كند و از توجه به اصل ماجرا دور می كند.
سؤال آخر را اینگونه مطرح می كنیم كه در این سی و اندی سال چرا هیچ گاه قهرمان نشده ایم و ژاپن و عربستان و سایر مدعیان چه كرده اند كه از سال ۹۰ به این طرف حضور مستمری در جمع ۴ تیم پایانی دارند و به جام جهانی می روند و تیم های باشگاهی آنها هم در تمام این سال ها مرتب در آسیا جام می گیرد؟ پاسخ به این سؤال، علت مشكل ما را مقابل كره بهتر و بهتر نمایان می كند.
سعید زاهدیان
منبع : روزنامه ایران ورزشی


همچنین مشاهده کنید