یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
من و گرز و میدان افراسیاب
این ضرب المثل در موردی بكار می رود كه پهلوانی را از حریف و هماوردش بترسانند و او را به انصراف و امتناع از مقابله و محاربه با حریفش و دشمنی توصیه كنند .
آورده اند كه ...
بطوریكه می دانیم فردوسی طوسی شاعر حماسه سرای ایرانی ، دربار سلطان محمود غزنوی رابه علت اینكه نقض عهد كرده بود ، با خاطری آزرده ترك گفت و به وطن و مألوف خویش بازگشت . سالها از این واقعه گذشت تا اینكه سلطان محمود غزنوی لشكر به هندوستان كشید و در آنجا قلعه ای را محاصره كرد . چون از تسخیر قلعهٔ مأیوس شد ، قاصدی نزد كوتو آل فرستاد و او را به اطاعت و تسلیم ، دعوت كرد . سپس به وزیر خود خواجه حسن میكال گفت : اگر جواب بروفق مراد نیاید تدبیر چیست ؟ حسنك میكال گفت :
اگر جز بكارم من آید جواب من و گرز میدان افراسیاب
سلطان محمود غزنوی پرسید : این شعر از كیست كه در آن روح مردانگی وجود دارد ؟ حسنك كه باطناً شیعی مذهب بود و از طرفداران فردوسی ، جواب داد : از بیچاره ابوالقاسم فردوسی است كه سی سال رنج برده و چنان كتابی تمام كرد ولی بر اثر سعایت ساعیان و حسادت حاسدان مغضوب و مطرود شد . سلطان محمود كه بی نهایت تئاتر شده بود در آن مقطع چیزی نگفت و چون به غزنین بازگشت فرمان داد و دوازده شتر نیل بار كرده ببرند و ضمن عذر خواهی از ما وقع تحویل فردوسی دهند ولی مع الأسف هنگامی هدیه سلطان از دروازه رودبار طبران وارد شد ، جنازه فردوسی را از دروازه رزان به گورستان می برند . در هر صورت مصرع فوق پس از این واقعه شهرت یافت و بصورت ضرب المثل شد .
آورده اند كه ...
بطوریكه می دانیم فردوسی طوسی شاعر حماسه سرای ایرانی ، دربار سلطان محمود غزنوی رابه علت اینكه نقض عهد كرده بود ، با خاطری آزرده ترك گفت و به وطن و مألوف خویش بازگشت . سالها از این واقعه گذشت تا اینكه سلطان محمود غزنوی لشكر به هندوستان كشید و در آنجا قلعه ای را محاصره كرد . چون از تسخیر قلعهٔ مأیوس شد ، قاصدی نزد كوتو آل فرستاد و او را به اطاعت و تسلیم ، دعوت كرد . سپس به وزیر خود خواجه حسن میكال گفت : اگر جواب بروفق مراد نیاید تدبیر چیست ؟ حسنك میكال گفت :
اگر جز بكارم من آید جواب من و گرز میدان افراسیاب
سلطان محمود غزنوی پرسید : این شعر از كیست كه در آن روح مردانگی وجود دارد ؟ حسنك كه باطناً شیعی مذهب بود و از طرفداران فردوسی ، جواب داد : از بیچاره ابوالقاسم فردوسی است كه سی سال رنج برده و چنان كتابی تمام كرد ولی بر اثر سعایت ساعیان و حسادت حاسدان مغضوب و مطرود شد . سلطان محمود كه بی نهایت تئاتر شده بود در آن مقطع چیزی نگفت و چون به غزنین بازگشت فرمان داد و دوازده شتر نیل بار كرده ببرند و ضمن عذر خواهی از ما وقع تحویل فردوسی دهند ولی مع الأسف هنگامی هدیه سلطان از دروازه رودبار طبران وارد شد ، جنازه فردوسی را از دروازه رزان به گورستان می برند . در هر صورت مصرع فوق پس از این واقعه شهرت یافت و بصورت ضرب المثل شد .
منبع : شمیم
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
حجاب دولت مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم مجلس جمهوری اسلامی ایران رئیس جمهور گشت ارشاد رئیسی پاکستان امام خمینی سیدابراهیم رئیسی
پلیس تهران وزارت بهداشت قتل شهرداری تهران هواشناسی سیل کنکور فضای مجازی پایتخت زنان آتش سوزی
خودرو دلار بازار خودرو قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا بانک مرکزی سایپا مسکن تورم ایران خودرو قیمت
سریال تلویزیون یمن سینمای ایران سینما کیومرث پوراحمد موسیقی سریال پایتخت مهران مدیری فیلم ترانه علیدوستی قرآن کریم
اینترنت کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل غزه فلسطین رژیم صهیونیستی آمریکا جنگ غزه روسیه اوکراین حماس ترکیه ایالات متحده آمریکا طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال بازی جام حذفی فوتسال آلومینیوم اراک تیم ملی فوتسال ایران سپاهان تراکتور باشگاه پرسپولیس لیورپول
هوش مصنوعی تبلیغات ناسا سامسونگ فناوری اپل بنیاد ملی نخبگان آیفون ربات
کاهش وزن روانشناسی بارداری مالاریا آلزایمر زوال عقل