پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

یازده دستور العمل از آیت‌الله بهجت


یازده دستور العمل از آیت‌الله بهجت
● دستورالعمل اول
بسمه‌تعالی
الحمدلله رب‌العالمین، و‌الصلاهٔ علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادهٔ الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترهٔ المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می‌كنند؛ اگر مقصودشان این است كه بگوییم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
و اگر بگویند كلمه‌ای می‌خواهیم كه امّالكلمات باشد و كافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است كه از بیان حقیر، آن را كشف فرماید و به شما برساند.
پس عرض می‌كنم كه غرض از خلق، عبودیت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/۵۶ ) و حقیقت عبودیت؛ ترك معصیت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصیت، حاصل نمی‌شود به طوری‌كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مكان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».
ما امام‌زمان عجل‌الله له الفرج را دوست می‌داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می‌رسد؛ و او را پیغمبر صلوات‌الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای این‌كه منبع همه خیرات است و وجود ممكنات، فیض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستیم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس كیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّك عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا كامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آن‌كه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [كنید]، خودش توضیح خود را می‌دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می‌گویم: «اگر بنا بود كه باید بگوییم ما عاملیم به هرچه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی‌شدیم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علی‌العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا».
مخفی نماند اگر میسور شد برای كسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه «كونوا دعاهٔ إلی‌الله بغیر أاسنتكم»
وفقّنا الله و ایاكم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیكم و رحمهٔ‌الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوهٔ علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین.
مشهد، ربیع‌الثانی ۱۴۲۰
● دستور‌العمل دوم
مشهد ربیع‌الثانی ۱۴۲۰
بسمه تعالی
كوچك و بزرگ باید بدانیم: راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است؛ و بندگی، در ترك معصیت است در اعتقادیات و عملیات.
آنچه را كه دانستیم، عمل نماییم و آنچه را كه ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود.
والسلام علیكم و رحمهٔ‌الله و بركاته، و الصلاهٔ علی محمد و آله الطاهرین، واللعن علی أعدائهم أجمعین.
● دستورالعمل سوم
بسمه تعالی
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ در خانه اگر كس است، یك حرف بس است بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم: «كسی كه بداند هر كه خدا را یاد كند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد، می‌داند چه باید بكند و چه باید نكند؛ می‌داند كه آنچه را كه می‌داند، باید انجام دهد، و در آنچه كه نمی‌داند، باید احتیاط كند. »
والسلام علیكم و رحمهٔ الله و بركاته
الاقل محمد تقی البهجهٔ
● دستور العمل چهارم
الأقل محمد تقی البهجهٔ
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله وحده، و الصلاهٔ علی سید انبیاء و علی آله الطیبین، و اللعن أعدائهم اجمعین.
جماعتی از مؤمنین و مؤمنات، طالب نصیحت هستند؛ بر این مطالبه، اشكالاتی وارد است، از آن جمله:
۱) نصیحت در جزییات است، و موعظه، اعمّ است از كلیات و جزییات؛ ناشناس‌ها و همدیگر را نصیحت نمی‌كنند.
۲) «من‌عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفی ما لم یعلم»؛ (والذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا).
۳) آنچه می‌دانید، عمل كنید؛ و در آنچه نمی‌دانید؛ احتیاط كنید تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانید كه بعض معلومات را زیر پا گذاشته‌اید؛ طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظی را شنیده‌اید و می‌دانید، عمل نكردید، و گرنه روشن بودید.
۴) همه می‌دانند كه «رساله عملیه» را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند، و تطبیق عمل بر آن نمایند، و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛ و همچنین مدارك شرعیه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمی‌توانند بگویند:
۵) « ما نمی‌دانیم چه بكنیم و چه نكنیم. »
۶) كسانی‌كه به آنها عقیده دارید، نظر به اعمال آنها نمایید، آنچه می‌كنند از روی اختیار، بكنید، و آنچه نمی‌كنند از روی اختیار، نكنید؛ و این، از بهترین راه‌های وصول به مقاصد عالیه است؛ «كونوا دعاهٔ إلی الله بغیر ألسنتكم»؛
مواعظ عملیه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است.
۷) از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقیبات وغیرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زیارت علما و صلحاء و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول(ص) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد.
۸) و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریكی قلب و استیحاش از عبادت و زیارات است؛ از این جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل می‌شوند؛ پس، مجالست با ضعیف الایمان- در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها- سبب می‌شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد:
۹) « جالسوا من یذكركم الله رؤیته، و یزید فی علمكم منطقه، و یرغبكم فی الاخرهٔ عمله. »
۱۰) از واضحات است كه ترك معصیت در اعتقاد و عمل، بی‌نیاز می‌كند از غیر آن؛ یعنی غیر، محتاج است به آن، و او محتاج غیر نیست، بلكه مولد حسنات و دافع سیئات است:
۱۱) (و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون.)
۱۲) عبودیت ترك معصیت در عقیده و عمل.
۱۳) بعضی گمان می‌كنند كه ما از ترك معصیت عبور كرده‌ایم!! غافلند از این‌كه معصیت، اختصاص به كبائر معروفه ندارد، بلكه اصرار بر صغائر هم، كبیره است؛ مثلاً نگاه تند به مطیع، برای تخویف، إیذاءِ محرم است؛ [و] تبسم به عاصی، برای تشویق، اعانت بر معصیت است.
۱۴) محاسن اخلاق شرعیه و مفاسد اخلاق شرعیه، در كتب و رسائل عملیه، متبین شده‌اند. دوری از علما و صلحا، سبب می‌شود كه سارقین دین، فرصت را غنیمت بشمارند و ایمان و اهلش را بخرند به ثمن‌های بَخس و غیر مبارك، همه اینها مجرب و دیده شده است.
۱۵) از خدا می‌خواهیم كه عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به
«عزم راسخ ثابت دائم بر ترك معصیت» قرار بدهد كه مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است، تا این‌كه ملكه بشود ترك معصیت؛ و معصیت برای صاحب ملكه، به منزله زهر خوردن برای تشنه است، یا میته خوردن برای گرسنه است.
البته اگر این راه تا آخر، مشكل بود و به سهولت و رغبت، منتهی نمی‌شد، مورد تكلیف و ترغیب و تشویق از خالق قادر مهربان نمی‌شد.
۱۶) «و ما توفیقی إلا بالله، علیه توكلت، و إلیه انیب».
و الحمدلله أولاً و آخراً، و الصلاهٔ علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی
أعدائهم أجمعین»
۱۷) ربیع المولود ۱۴۱۹
● دستورالعمل پنجم
بسمه تعالی
كسی كه به خالق و مخلوق، متیقن و معتقد باشد، و با انبیاء و اوصیاء صلوات‌الله علیهم، جمیعاً مرتبط و معتقد باشد، و توسل اعتقادی و عملی به آنها داشته باشد، و مطابق دستور آنها حركت و سكون نماید، و در عبادات، «قلب» را از غیر خدا، خالی نماید، و فارق‌القلب، نماز را كه همه چیز تابع آن است انجام دهد، و با مشكوك‌ها، تابع امام عصر عجل الله له الفرج باشد، و هر كه را امام، مخالف خود می‌داند با او مخالف باشد، و هر كه را موافق می‌داند با او موافق، [و] لعن نماید ملعون او را، و ترحم نماید بر مرحوم او و لو علی سبیل الاجمالی؛ هیچ كمالی را فاقد نخواهد بود و هیچ وِزر و بالی را واجد نخواهد بود.
والسلام علیكم و رحمهٔ الله و بركاته
العبد محمد تقی البهجهٔ
● دستورالعمل ششم
العبد محمد تقی البهجهٔ
بسمه تعالی
هیچ ذكری، بالاتر از «ذكر عملی» نیست؛ هیچ ذكر عملی، بالاتر از «ترك معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست.»
و ظاهر این است كه ترك معصیت به قول مطلق، بدون «مراقبه دائمیه»، صورت نمی‌گیرد.
والله الموفق
العبد محمد تقی البهجهٔ
● دستورالعمل هفتم
بسمه تعالی
من كلام علی علیه‌السلام:
«إعلم أن كل شیء من عملك تبع لصلاتك: بدان كه هر چیزی از عمل تو تابع نماز توست »؛ علیكم بالمحافظهٔ علی الصلوات الخمس فی اوائل أوقاتها و بالإقبال بالكل إلیه تعالی فیها، لا تفوتكم السعادهٔ إن شاء الله تعالی: بر شما باد به محافظت بر نمازهای پنج‌گانه در اولین وقت‌های آنها؛ و بر شما باد به روی نمودن و توجّه با تمام وجود بسوی خدای تعالی؛ {‌در این صورت} سعادت را از دست نخواهید داد إن شاء الله تعالی.
وفقنا الله و ایاكم لمراضیه و جنبنا سخطه بمحمد و آله الطاهرین صلوات علیهم أجمعین.
● دستورالعمل هشتم
بسمه تعالی
جماعتی هستند كه وعظ و خطابه و سخنرانی را كه مقدمه عملیات مناسبه می‌باشند، با آنها معامله ذی‌المقدمه می‌كنند، كأنه دستور این است كه «بگویند و بشنوند، برای این‌كه بگویند و بشنوند!» و این اشتباه است.
تعلیم و تعلم، برای عمل، مناسب است و استقلال ندارند. برای تفهیم این مطلب و ترغیب به آن فرموده‌اند: «كونوا دعاهٔ إلی‌الله بغیر ألسنتكم» با عمل بگویید و از عمل یاد بگیرید و عملاً شنوایی داشته باشید.
بعضی می‌خواهند معلم را تعلیم نمایند، حتی كیفیت تعلیم را از متعلمین یاد بگیرند.
بعضی «‌التماس دعا‌» دارند، می‌گوییم «‌برای چه؟» درد را بیان می‌كنند، دوا را معرفی می‌كنیم، به جای تشكر و به كار انداختن، باز می‌گویند: «دعا كنید!»
دور است آنچه می‌گوییم و آنچه می‌خواهند؛ شرطیت دعا را با نفسیت آن مخلوط می‌كنند. ما از عهده تكلیف، خارج نمی‌شویم، بلكه باید از عمل، نتیجه بگیریم و محال است عمل، بی‌نتیجه باشد و نتیجه، از غیر عمل، حاصل شود؛ این طور نباشد:
پی مصلحت، مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!
خدا كند قوال نباشیم، فعّال باشیم؛ [مبادا] حركت عملیه بدون علم بكنیم [و] توقف با علم بكنیم.
آنچه می‌دانیم بكنیم، در آنچه نمی‌دانیم، توقف و احتیاط كنیم تا بدانیم؛ قطعاً این راه پشیمانی ندارد.
به همدیگر نگاه نكنیم، بلكه نگاه به «‌دفتر شرع‌» نماییم و عمل و ترك را مطابق با آن نماییم.
والسلام علیكم و رحمهٔ الله و بركاته
● دستورالعمل نهم
بسمه تعالی
آقایانی كه طالب مواعظ هستند، از ایشان سئوال می‌شود: آیا به مواعظی كه تا حال شنیده‌اید، عمل كرده‌اید، یا نه؟
آیا می‌‌‌دانید كه: «هر كه عمل كرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می‌فرماید؟»
آیا اگر عمل به معلومات - اختیاراً ـ ننماید، شایسته است توقع زیادتی معلومات؟
آیا باید دعوت به حق، از طریق لسان باشد؟ آیا نفرموده: «با اعمال خودتان، دعوت به حق بنماید؟»
آیا طریق تعلیم را باید یاد بدهیم، یا آنكه یاد بگیریم؟
آیا جواب این سئوال‌ها از قرآن‌كریم:
(‌والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا‌)، و از كلام معصوم: «من عمل بما علم، ورثه الله علم ما لم یعلم‌» و «من عمل بما علم، كفی ما لم یعلم»، [روشن نمی‌شود؟]
خداوند توفیق مرحمت فرماید كه آنچه را می‌دانیم، زیر پا نگذاریم و در آنچه نمی‌دانیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود.
نباشیم از آنها كه گفته‌اند:
پی مصلحت مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!
نشستند و گفتند و برخاستند
وما توفیقی إلا بالله، علیه توكلت و إلیه انیب.
والسلام علیكم و رحمهٔ الله و بركاته
الاقل محمد تقی البهجهٔ
مشهد مقدس
یكشنبه ۱۳۷۵ هـ.ش.
مطابق با ربیع الاول ۱۴۱۷ هـ.ق.
● دستورالعمل دهم
بسمه تعالی
همه می‌دانیم كه رضای خداوند اجّل، با آنكه غنی بالذات [است] و احتیاج به ایمان بندگان و لوازم ایمان آنها ندارد، در این است [ كه]:
بندگان، همیشه در مقام تقرب به او باشند، پس می‌دانیم كه برای حاجت بندگان به تقرب به مبدأ الطاف و به ادامه تقرب، [خداوند] محبت به یاد او و ادامه یاد او دارد.
پس می‌دانیم به درجه اشتغال به یاد او، انتفاع ما از تقرب به او، خواهد بود؛ و در طاعت و خدمت او، هر قدر كوشا باشیم به همان درجه، متقرب و منتفع به قرب خواهیم بود؛ و فرق بین ما و سلمان سلام الله علیه، در درجه طاعت و یاد او كه مؤثر در درجه قرب ما است، خواهد بود.
و آنچه می‌دانیم كه اعمالی در دنیا محل ابتلاء ما خواهد شد، باید بدانیم؛ كه آنها هر كدام مورد رضای خداست، ایضاً خدمت و عبادت و طاعت او محسوب است.
پس باید بدانیم كه هدف باید این باشد كه تمام عمر، صرف در یاد خدا و طاعت او و عبادت، باید باشد، تا به آخرین درجه قرب مستعد خودمان برسیم، و گرنه بعد از آنكه دیدیم بعضی، به مقامات عالیه رسیدند و ما بی جهت، عقب ماندیم، پشیمان خواهیم شد.
وقفنا الله لترك الاشتغال بغیر رضاه بمحمد و آله صلوات الله علیهم اجمعین.
الأقل محمد تقی بهجهٔ
مشهد مقدس
چهارشنبه ۱۳۷۵ هـ ش
مطابق با ربیع الاول ۱۴۱۷ هـ ق
● دستورالعمل یازدهم
بسمه تعالی
الحمدلله وحده و الصلاهٔ علی سید الانبیاء محمد و آله سادهٔ الأوصیاء الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم من الأولین و الآخرین.
و بعد، مخفی نیست بر اولی الألباب كه اساسنامه حركت در مخلوقات، شناختن محرّك است كه حركت، احتیاج به او دارد، و شناختن ما منه الحركه و ما إلیه الحركه و ما له الحركه، یعنی بدایت و نهایت و غرض، كه آن به آن، ممكنات، متحرك به سوی مقصد می‌باشند.
فرق بین عالم و جاهل، معرفت علاج حوادث و عدم معرفت است؛ و تفاوت منازل آنها در عاقبت، به تفاوت مراتب علم آنها است در ابتدا.
پس، اگر محرك را شناختیم و از نظم متحركات، حسن تدبیر و حكمت محرّك را دانستیم، تمام توجه ما به اراده تكوینیه و تشریعیه اوست، خوشا به حال شناسنده، اگر چه بالاترین شهید باشد؛ و وای به حال ناشناس، اگر چه فرعون زمان باشد.
در عواقب این حركات، جاهل می‌گوید: «ای كاش خلق نمی‌شدم‌»، عالم می‌گوید: «كاش هفتاد مرتبه، حركت به مقصد نمایم و باز برگردم و حركت نمایم و شهید حق بشوم».
مبادا از زندگی خودمان، پشیمان شده برگردیم؛ صریحاً می‌گویم: ـ مثلاًـ اگر نصف عمر هر شخصی در یاد منعم حقیقی است و نصف دیگر در غفلت، نصف زندگی، حیات او محسوب و نصف دیگر، ممات او محسوب است، با اختلاف موت، در اضرار به خویش و عدم نفع.
خداشناس، مطیع خدا می‌شود و سر و كار با او دارد؛ و آنچه می‌داند موافق رضای اوست، عمل می‌نماید؛ و در آنچه نمی‌داند، توقف می‌‌نماید تا بداند؛ و آن به آن، استعلام می‌نماید و عمل می‌نماید، یا توقف می‌‌نماید؛ عملش، از روی دلیل؛ و توقفش، از روی عدم دلیل.
آیا ممكن است بدون این‌كه با سلاح اطاعت خدای قادر باشیم، قافله ما به سلامت از این رهگذر پر خطر، به مقصد برسد؟ آیا ممكن است وجود ما از خالق باشد و قوت ما از غیر او باشد؟ پس قوت نافعه باقیه نیست، مگر برای خداییان، و ضعفی نیست مگر برای غیر آنها.
حال اگر در این مرحله، صاحب یقین شدیم، باید برای عملی نمودن این صفات و احوال، بدانیم كه این حركت محققه از اول تا به آخر، مخالفت با محرّك دواعی باطله است، كه اگر اعتنا به آنها نكنیم، كافی است در سعادت اتصال به رضای مبدأ اعلی:
« أفضل زاد الراحل إلیك عزم إرادهٔ ».
والحمدلله اولاً و آخراً، و الصلاهٔ علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
مشهد مقدس
چهارشنبه مرداد ماه هـ.ش.
مطابق با ربیع الاول ۱۴۱۷ ه. ق.
منبع : مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن