شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


توسعه، بهره‌وری و قابلیت انسانی


توسعه، بهره‌وری و قابلیت انسانی
توسعه نیازمند رویکرد محوری است که کلیه برنامه و سیاست ها می بایست حول آن محور تنظیم شوند. کشور ایران پنج برنامه عمرانی و توسعه قبل از انقلاب و به جز برنامه چهارم که در حال اجرا است سه برنامه توسعه پس از انقلاب را تجربه کرده است اما هنوز یک استراتژی بلندمدت مشخص و یک رویکرد محوری در این برنامه ها به چشم نمی خورد.
به طور کلی راهبردها و اهداف تدوین شده در این برنامه ها را می توان از جمله رویکردهای «اقتصاد محور» یا «درآمد محور» نامید، به گونه ای که اساساً مبنای تعریف توسعه با محوریت رشد اقتصادی و افزایش درآمد سرانه تنظیم و تعریف شده است. این برنامه ها از این نکته روشن و مهم غفلت ورزیده اند که آنچه «هدف» و نیز«ابزار توسعه» است موجودی است به نام انسان.
اگر توسعه منابع انسانی و به تعبیر بالاتر رشد قابلیت های انسانی (Human Capability) مبنای هدف توسعه باشد و ارزیابی توسعه براساس شاخص های رشد قابلیت انسانی صورت بگیرد، هدف توسعه تبیین و ابزار لازم برای آن تامین شده است.
رشد درآمدها برای ارتقای انسان است، اگر قرار باشد انسان در ابتدا به فراموشی سپرده شود، در آینده نیز نمی توان بر دستیابی انسان ها به زندگی دلخواه و مبتنی بر فرهنگ خودی امیدوار بود. اما توسعه نیز علاوه بر تامین منابع انسانی و فیزیکی نیازمند عملکرد کارآمد و با بهره وری بالای این عوامل است. بخش مهمی از رشد و توسعه اقتصادی بر عهده بهره وری و رشد آن است.
درون مایه تعاریف مختلف و متعددی که از بهره وری شده است حول یک محور مشخص قابل جمع است و آن افزایش نسبی ستاده در مقابل تغییر در نهاده هاست. بهره وری می تواند با تغییر در کیفیت نهاده یا شرایط سازمانی و استقرار سیستم های مناسب بهبود یابد. مهم آن است که نتیجتاً افزایش ستاده در مقایسه با هزینه هایی که برای بهبود در کیفیت نهاده ها و یا بسترسازی لازم صورت می گیرد، به طور نسبی بیشتر باشد.
بنابراین بهره وری هم به وسیله بهبود کیفیت منابع انسانی و هم به وسیله بهبود ساختار و فرآیندهای سازمانی، ارتقا پیدا می کند.اما سوال اساسی اینجاست که چگونه می توان بسترهای لازم را برای رشد بهره وری عوامل و بهره وری کل فراهم نمود.
کدام راه حل ریشه ای وجود دارد که پرداختن به آن بسترهای لازم را برای منظور مورد نظر ما فراهم می سازد؟«رویکرد قابلیت انسانی» رویکردی است که در حوزه مباحث اقتصادی و اجتماعی از مقبولیت قابل توجهی برخوردار است و می توان مساله بهره وری و امکان ارتقای آن را در قالب این رویکرد تبیین نمود. رویکرد قابلیت انسانی اولین بار توسط آمارتیا سن برنده جایزه نوبل ۱۹۹۸ در دهه ۱۹۸۰ مطرح شد و به تدریج طی ۲۵ سال گذشته توسط خود وی و شاگردانش بسط یافته است.
رویکرد قابلیت انسانی به جای آنکه به آموزش منابع انسانی جهت رشد بهره وری بپردازد، توجه خود را به رشد قابلیت های انسانی که آموزش یکی از آنها است معطوف می کند. در این دیدگاه نگاه ابزاری به انسان در فرآیند فعالیت سازمانی وجود ندارد.
رویکردهای رایج از آن رو به توسعه منابع انسانی برای رشد بهره وری می اندیشند که آن را لازمه و ابزار کار خود می دانند. اما رویکرد قابلیت با محور قرار دادن انسان در تحلیل های بهره وری، به طور فراگیر و ریشه ای به موضوع بهره وری می پردازد. برخورداری از سواد، آموزش، سلامتی و بهداشت، که زمینه ساز ایمنی و آسودگی خاطر از سایر خطراتی است که حیات انسانی را تهدید می کند همگی از عوامل رشد قابلیت های انسانی است.
انسانی که از قابلیت های پایه از یکسو و شرایط محیطی مناسب از سوی دیگر برخوردار نیست، نمی تواند بهره وری و کارایی لازم را داشته باشد. گسترش آموزش اگر با برخورداری از سایر قابلیت ها و شرایط مناسب محیطی جهت مشارکت و ابراز وجود همراه نباشد، تاثیری مشروط و محتمل بر بهره وری خواهد داشت.
امروزه شاهدیم که به رغم گسترش برنامه های متعدد آموزشی و برخی اصلاحات سازمانی هنوز رشد بهره وری عوامل به خصوص عامل انسانی بهبود چشمگیری نیافته است.بدیهی است آموزش یکی از عوامل ارتقای بهره وری است اما فقدان سایر قابلیت های انسانی، اثربخشی آن را کاهش می دهد.
دکتر وحید محمودی
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
منبع : روزنامه شرق