شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


ادبیات و هنر متعهد در لحظه های خطیر جنگ


ادبیات و هنر متعهد در لحظه های خطیر جنگ
بحث ادبیات و هنر متعهد را قصد ندارم مطرح کنم. چراکه فی نفسه در تعهد و مسئولیت این دو مقوله اجباری نمی بینم و بر التزام ذاتی نویسنده و هنرمند نیز ماهیتاً هیچ اصراری ندارم. وانگهی این بحث که ادبیات و هنر اساساً و ذاتاً نسبت به اجتماع پیرامون و پدیده های بیرون از خود تعهد و مسئولیتی را می باید بر گرده بگیرد و موضوع دیرینه و تکراری هنر برای هنر و مواضع و آرای مخالف آن، مشخصاً بحث محوری این یادداشت کوتاه روزنامه ای نیست. زیرا مباحثی از این دست، دیگر سال هاست که نخ نما شده و به شکلی حتی می توان گفت که فیصله یافته است. نه البته به این معنا که به سود یکی از دو طرف آن مجادله طولانی مغلوبه شده باشد. در واقع، هنوز هم از پی این همه سال، هیچ یک از دو طرف مباحثه یاد شده نمی توانند در اثبات آرا و ادعاهای خود استدلال و مدرک محکمه پسندی ارائه دهند. تنها چنین به نظر می رسد که جدل کنندگان سال ها پیش از آن مجادله درازمدت به ستوه آمده و ترک مخاصمه را به پی گرفتن آن جدال کسالت آور ترجیح داده اند.
باری، همان گونه که رفت، در این اشارت کوتاه ، نگارنده بر آن است تا نه از وظیفه ذاتی هنر و ادبیات، که در اصل، در باب مواضع این دومقوله در وضعیت ها و موقعیت های خاص و خطیر اجتماعی سخن به میان آورد. موقعیت های ویژه ای همچون بروز تحولات اجتماعی و انقلاب ها و از همه مهمتر و خطیرتر وقوع جنگ های طولانی مدت و ویرانگر، از جمله جنگ های جهانگیر اول و دوم و نیز نمونه آشناتر آن برای ما، ایرانی ها، یعنی جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران.در حقیقت پرسش این است که در شرایط خطیر و خاصی از این دست، ادبیات و هنر چه مسئولیت و چه وظیفه ای برعهده دارد و چگونه می باید کارکرد اجتماعی خویش را نشان دهد. بسیاری از نویسندگان و هنرمندان و همچنین منتقدان و نظریه پردازان عالم ادبیات و هنر، متن ادبی و اثر هنری را در شرایط یاد شده به بی طرفی و در واقع بی اعتنایی فرا می خوانند و بر آنند که ارزش و اعتبار و در نهایت خلوص زیبایی شناسانه آثار خلاقه ادبی و هنری با جهتگیری و جانبداری در قبال این قبیل وقایع دچار خدشه خواهد شد.
به تعبیر ساده تر، نویسندگان و هنرمندانی بوده اند که آفرینش هرگونه اثری را در خصوص وقایع جنگ تحمیلی، به نوعی معادل با آلوده دامنی هنر و ادبیات و در غلتیدن نویسنده و هنرمند به ورطه هولناک تبلیغات سیاسی تلقی کرده و در تمام سال های جنگ از خلق هرگونه متن و یا اثری در این زمینه اجتناب ورزیده اند. البته صرف نظر از هر بحثی در این خصوص، به گمانم هیچ کس، نه منتقدان و نه مسئولان و مجریان فرهنگی، به هیچ عنوان نمی توانند نویسنده یا هنرمندی را به نگارش و آفرینش هیچ متن و هیچ اثری ملزم و ناگزیر کنند.
با این همه، امروزه نمونه های بسیاری را از میان آثار ادبی و هنری در عرصه جهان می توان ذکر کرد که در نهایت قدرت و استحکام تکنیکی و ساختاری و خلوص زیبایی شناسانه خلق شده اند و در عین حال مواضع جانبدارانه ای را نیز در قبال برخی از جنگ های بزرگ مطرح کرده اند. آثار ادبی و هنری ناب و ارزشمندی که نویسندگان و هنرمندان بزرگ جهان با آفرینش آنها در نهایت صداقت مراتب همراهی و همدلی شان را با رزمندگان جان بر کف سنگرها و میدان های نبرد آشکار ساخته اند. چارلز اسپنسر چاپلین، نویسنده، آهنگساز، بازیگر و فیلمساز بزرگ انگلیسی از جمله همین هنرمندان است. این فیلمساز و بازیگر پرآوازه که همه مردم جهان با آثار او آشنا هستند و هم عوام و هم خواص به عظمت و خلوص هنری آثارش باور دارند، در طول سال های وقوع جنگ جهانی دوم، چه با ساخت فیلم زیبا و تأثیرگذار «دیکتاتور بزرگ» و چه حتی از طریق حضور مستقیم و مستمر در میان سربازان و رزمندگان و اجرای برنامه های مفرح نمایشی برای آنان، همواره نقش بسیار مهمی در افزایش توان روحی - روانی مبارزان ضد فاشیسم و تحقیر و تمسخر نازی های بی رحم و جنگ افروز ایفا می کرد، آن چنان که وزیر فرهنگ آلمان هیتلری، چاپلین را یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین دشمنان فاشیسم و نازیسم در طی سال های جنگ جهانی دوم خوانده بود.آری، هنر و مهمتر از آن، رفتار مسئولانه چاپلین بزرگ نشان می دهد که هنر ناب نیز می تواند در شرایط خطیر جنگ از پوسته بی طرفی و بی تحرکی عافیت طلبانه خارج شود و به یاری رزم آوران دلیر میهن در سنگرهای پایداری در برابر دشمنان بشتابد.
کاوه بهمن
منبع : روزنامه ایران