دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

زبان و مذهب


زبان و مذهب
زبان (language) مهمترین عنصر ارتباطی انسان و دیگر موجودات است؛ به گونه‌ای که اگر زبان وجود داشته باشد، بیشتر ارتباطات انسانی مختل می‌شود. با کمترین نشانه‌های زبانی بیشترین مبادله معنا رخ می‌دهد و این تاریخ زبانی را تشکیل می‌دهد یعنی تاریخ توانایی انسان در مبادله معنا تاریخ زبان. تکامل زبانی انسانی را برای ما ترسیم می‌کند. نخستین کلمات زبانی که انسان به کار گرفت، اسم‌های اصوات بود که تقلید همان صدای حیوانات یا صدای طبیعت بود و سپس کم‌کم به حوزه انتزاعی مفاهیم یا مفاهیم انتزاعی کشانده شد، پس توانست رشد فکری انسانی را ترسیم کند یا موجب شود. بدون نظام معنایی بشر، هیچ دانشی را نمی‌توان ترسیم کرد، چون دانش‌‌های یک نظام معنایی هستند که به صورت یک نظام نشانه‌ای ترسیم می‌شوند که ما بر این نظام نشانه‌ای که نشان یک نظام معنایی است دانش نام می‌نهیم و هرگونه تکامل دانشی نیز مرهون “نظام معنایی” و سپس “نظام نشانه‌ای” است.
تنوع دانش‌های متفاوت و متنوع جهانی نیز تابعی از تنوع زبانی و نشانه‌ای جهان است چون زبان توزیع و مبادله معنایی یک جامعه را برعهده دارد و با زبانی شدن معنایی مکتوم در وجود انسانی، معانی مبادله می‌شود و چون نظام معنایی حوزه نیز متفاوت است بر نوع نشانه و نظام نشانه‌ای آن جوامع تاثیر می‌گذارد، سپس نظام‌های نشانه‌ای به وجود می‌آ‌ید که نظام نشانه‌ای خاص، نظام دانش خاص را ترسیم می‌کند.
دین و زبان پیوند ناگسستنی دارند؛ دین با ایجاد جهان پدیداری نظام معنایی را به وجود می‌آورد که نظام نشانه‌ای خاص خود را دارد به همین دلیل در طول تاریخ بشری، دین موجب تکامل زبان شده است و در کنار هر دینی زبانی خودنمایی می‌کند (زبان عبری و یهود، زبان لاتین و مسیحیت، زبان عربی و اسلام، زبان سانسکریت و هندوئیسم و ...) وقتی زبان و دین ترکیب می‌شوند،‌ هویت را تشکیل می‌دهند؛ یعنی آنچه ساختار درونی یک فرهنگ را شکل می‌دهند و موجب تفاوت‌های بیرونی، یعنی ماهیت فرهنگ می‌شوند؛ همین فرمول زبان و مذاهب است؛ یعنی مذهب، نظام معنایی زبان و فرهنگ را تشکیل می‌دهد و زبان، نظام نشانه‌ای فرهنگ و مذهب. پس تنوع هویتی و ماهیتی جهان امروز، تابع دو عامل دین و زبان‌اند؛ به گونه‌ای که نوع پیوندی دو عنصر بنیادی یک مطالعه بسیار مهمتر را تشکیل می‌دهد، چنانچه امروزه از تاثیر و تاثیر جهان بر پدیده‌ای و زبان در فلسفه غربی زبان آمده است از همین نکته یاد شده استنتاج شده است، هر چند گاهی تا آنجا پیش رفته‌اند که جبر زبان بر دانش بشری و جهان پدیداری و چارچوب شناختی، مطرح کرده‌اند، ولی مطالعه هیچ مذهبی، بی‌زبان خاص او امکان‌پذیر نیست. زبان گفتاری و شفاهی، وجه و صورت متغیر زبانی است و زبان نوشته‌ای، وجه ثبوتی و اثباتی زبان است و جنگ این وجه ثبات و تغییر زبانی یکی از وجه‌های تنوع فرهنگ بشری است که می‌توان درباره آن بسیار سخن گفت: فرهنگ‌های نوپا بر تغییر و زبان شفاهی تاکید می‌ورزند؛ فرهنگ‌های کهن، بر وجه نوشتاری زبان اهمیت می‌دهند، چون تغییر و ثبات فرهنگی، براساس تغییر و ثبات زبانی رخ می‌دهد که این نکته در مطالعه دین‌شناسی نیز بسیار ضروری است.
آنچه نظام رسانه‌ای جهان امروز، در حال ترسیم است که زبان شفاهی یا زبان گفتاری، زبانی بنیادی فرهنگی قلمداد کند و با این کلمه که زبان طبیعی و روزمره و متعارف زبان بنیادی بشر است، بتواند با زبان گفتاری تغییرهای فرهنگی خود را ترسیم کند که آن فرهنگ پاپ یا فرهنگ کوچه و بازار می‌گویند،‌ تا آنجا که اصطلاحات این زبان به سرعت در حال تغییر است. امروزه فرهنگ‌های لغات معتبر بین‌المللی به ثبت و تغییرات این زبان پرداخته‌اند. مذهب و دینی که با این زبان گفتاری رسانه‌ای جهانی در حال پیوند و اثبات خود است مذاهب عرفانی است که بسیار متغیر در درون خود و دارای آثار ویرانگر اجتماعی و فرهنگی در سطح جهان است که گاهی صورت خشونتی به خود می‌گیرند و موجب آنارشیسم اجتماعی می‌شوند. برای مثال آنچه در فرهنگ غربی خرده فرهنگ یا ضد فرهنگ نام می‌گیرند، مثل فرهنگ چینی‌ها، رپ‌ها و پانک‌ها و ... جنگ آینده‌ فرهنگی، جنگ زبان نوشتاری و ثبات فرهنگی سنتی جوامع با زبان گفتاری رسانه محور صوتی - تصویری و بسیار متغیر در جهان است که سیاستگذاری فرهنگی - مذهبی و زبانی جهان آینده را ترسیم خواهد کرد (مثل آنچه در سریال‌های طنز ایرانی طی چند سال اخیر رخ داد ) در این جنگ رسانه با سنت، مذاهب نقش بسیار کلیدی خواهند داشت. جهانی شدن به عنوان یک الگوی فکری انگلوساکسونی نظام زبانی گفتاری انگلیسی برای آینده ترسیم می‌کند و می‌کوشد براساس این زبان گفتاری خود، جهان پدیداری مذهبی جهان را تعیین کند (مثل اسلام آمریکایی) و در مقابل ارتباطات میان فرهنگی که الگوی اروپای مستقل، فرانسه و آلمان و بلوک شرق و آسیا را تشکیل می‌دهد براساس زبان‌های نوشتاری و سنت‌محور و تنوع زبانی و نظام دو زبانه‌ای جهان را ترسیم می‌کند. نظام مذهبی نیز بر همین اساس مطالعه می‌شود. جدایی از زبان نوشتاری مذهبی که تحت مبارزه با بنیاد گرایی مذهبی قلمداد می‌شود و توسط کشورهای انگلوساکسونی مطرح می‌شوند، در پی جدایی جوامع از تاریخ و گذشته مستور و مسطور خود هستند تا با بی‌تاریخی بتوانند بر جریان‌های فرهنگی و نرم‌افزاری آنها مسلط شوند و جهت‌گیری اقتصادی و سیاسی آن را رقم بزنند. ضدیت با تاریخ‌گرایی در کشورهای انگلوساکسونی در قالب فلسفه تحلیلی، در همین نکته بنیادی می‌گنجد. فلسفه تحلیلی زبان آنگلوساکسونی، به دنبال تقلیل زبانی است تا بتواند ابزار تسلط فرهنگی را ترسیم کند و این از فلسفه زبانی اثبات‌گرایی در آنگلوساکسون‌ها تا واکنش‌ گفتاری امروز آنها ادامه دارد و هیچ‌وقت حاضر نیستند، به نظام معنایی حاکم بر زبان‌ها و رابطه‌ آن با مذهب، به صورت ثبوتی و چگونگی تشکیل معنا یا قصد در زبان سخن بگویند و با این تقلیل‌گرایی، روشی زبان‌شناختی تنها به تسلط جهانی جدید خود و نرم‌افزاری اندیشه کند چنانچه در استعمار قدیم به گونه‌ای دیگر بود. در مقابل اصالت معنا و قصد که تمامی عالم خلقت می‌گیرد و زبان را به عنوان نشانه معنا شامل حیوان (منطق‌‌الطیر) تا جمادات (تسبیح آنها) می‌شود؛ تنها کافی است که استنطاق و قابلیت شنیدن وجود داشته باشد.
سارا محمدی نژاد
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید