سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

یا سید.. یا سیدی... یا شیخ...


یا سید.. یا سیدی... یا شیخ...
وقتی که اخبار ردصلاحیت اصلاح‌طلبان دهان به دهان پیچید و فضای سیاسی را پر کرد سید اصلاحات اعلام کرد که در این صورت "مهم‌ترین شرط انتخابات خوب و ارزشمند؛ یعنی رقابت منتفی خواهد شد، امری که یقینا موردنظر مقامات عالی‌رتبه نظام نخواهد بود."
در روزی که حاج صفدر حسینی، مسوول کمیته استانی اصلاح‌طلبان آمار ردصلاحیت شده‌ها و به قول بهزاد نبوی آمار کشته‌ها و زخمی‌ها را سنگر به‌سنگر و استان‌به‌استان اعلام کرد، سید اصلاحات در اجلاس داووس سویس از لزوم حاکمیت گفتمان عشق در روابط بشری به جای کینه و تنفر می‌گفت و اینکه افراطیون می‌خواهند عشق را به تنفر تبدیل کنند. خاتمی در داووس برای تمام دنیا سخن می‌گفت، اما حاج صفدر و حاجی مرتضی و چریک‌های پیر مجاهدین و اتو کشیده‌های مشارکت به سید خبر دادند که ایران واجب‌تر است، برگرد سید که بچه ها تارومار شدند.
در داووس، دنیا در حال شنیدن حرف‌هایی از یک چهره به ظاهر تاثیرگذار در عرصه سیاست ایران بود که بوی «کل انداختن» با آنها را نمی‌داد و البته خیلی هم با آنها گرم نمی‌گرفت و حتی بر آنها نهیب می‌زد که دین تنها عامل جنگ خشونت نیست که اگر بود در ملک شما مدعیان سکولاریسم جنگ «اول» و «دوم» به پا نمی‌شد. دنیا اما مجبور است خاتمی را نیمه بشنود زیرا نیمه دیگر وی متعلق به جایی بود که افراطیون دست به کار شده و قصد آن کرده اند که یاران رییس‌جمهور سابق ایران را با سر رسیدن موسم انتخابات، در سرمای سخت «ردصلاحیت‌ها» و هوای فسرده و زیرصفر «تنگ نظری‌ها» بیرون از خانه ملت نگه دارند.
خاتمی باید بازگردد، خاتمی باز می‌گردد زیرا «هوا بس ناجوانمردانه آلوده است». حاکمان جدید، قدرت به «استصواب» می‌شناسند نه «استطلاع». می‌خواهند در پرده «انتخاب» انتصاب کنند و گرنه همه می‌دانند ۰=۲۵-۲۵ است؛ یعنی سیستان بلوچستان، وفادارترین خطه به اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری از ۸ کرسی معین برای این استان در بهارستان حتی حق داشتن یک نماینده اصلاح‌طلب را ندارد و این خود می‌تواند تکلیف مشارکت بالای مردم در یکی از حساس‌ترین استان‌های کشور را یکسره کند. در ۲۵ استان از ۳۰ استان، بیش از۶۰ درصد اصلاح‌طلبان ثبت‌نام کرده به تیغ هیئات اجرایی و به اتهام عدم التزام به قانون و اسلام و نظام دچار شده‌اند و عملا صحبت از «رقابت» گفتن از تملک ناکجاآبادها در «نئشگی» است.
خاتمی از داووس باز نمی‌گردد تا کسی را موعظه کند. با پند و انذار «داووسی» نمی‌توان چیزهایی مثل مشارکت، انتخابات آزاد و رقابت سالم، شفاف و فراگیر و.... را حداقل برای انتخابات مجلس هشتم به ارمغان آورد. کاش خاتمی، مثل شیخ اصلاحات کمی سرسخت باشد و در دفاع از باورها و یارانش جسور باشد.
این فرصتی برای اوست تا به کسانی از دوستان و به ظاهر دوستان که او را در هشته ریاست‌جمهوریش به بی‌ارادگی و محافظه‌کاری در دفاع از آرمان‌ها متهم می‌کنند، پاسخی در خور بدهد. رییس مجمع تشخیص و پدر معنوی تکنوکراتهای کارگزارانی هم از وضع موجود خیلی راضی نیست. او نغزترین مثال برای نقض این باور قدیمی است که «سکوت علامت رضایت است». او هم ناراضی است اما در خفا می‌گوید و در ملاء لب می‌گزد. او هم می‌تواند خود را از اتهام دوگانگی در باور و عمل و به قول خبرنگاری «از شش محافظه کاران نفس می‌کشد اما قلبش با اصلاح‌طلبان است» مبرا کند و از لاک خود به درآید. شیخ اصلاحات هم گرچه تکروی پیشه کرده، اما از رد شدن اعضای قوم، به ویژه طائفه اعتماد ملی ناراضی است و اظهار شگفتی می‌کند. آخر او شیخ است و در قبیله اسم و رسمی دارد اما گرچه کار حزبی نه تنها بهترین، بلکه کارآمدترین شیوه سیاست‌ورزی است اما شیخ در این راه قوم را فراموش کرده و دچار طائفه‌گرایی شده است. منتقدان شیخ هم به او و سازهای ناکوک این چند وقت اخیرش طعنه‌ها می‌زنند که یا شیخ، پوشیدن ردای ریاست‌جمهوری به بهای کوفتن اصلاح‌طلبان، تجارت به ثمن بخس است. شیخ هم تا فرصتی در پیش است می‌تواند همان باشد که در دفاع از دانشجویان و در دفاع از باقی دیدیم. تمرکز قوا بهترین شیوه برای سپاهی است که توان کمتری برای دفاع در دست دارد. امید که سران اصلاحات تا زمان هست و نفسی در سینه است با نگاهی متعهدانه به آینده ایران و فرو بردن عقده‌ها و عقدهای گذشته در جهت استمرار حرکت اصلاح‌طلبی بر سر یک راه متفق شوند.
آرش محبی
منبع : دسترنج